امام علي (ع) صداي عدالت انسانيت (جلد ۱)

جرج جرداق
مترجم:عطامحمد سردارنيا

- پى‏نوشت‏ها -


(1) - سوره آل عمران آيه 159
(2) - شايد اشاره مؤلف به اين شعر ابوالعلاء معري است:
و علي الافق من دماء الشهيدين
علي و نحبه شاهدان
فهما في اواخر الليل فجران
و في اولياته شفقان
(3) - پارچه پنبه اي
(4) - مشهور است كه چون عمرو در نبرد با اميرالمؤمنان عليه السلام روبرو گرديد، و مرگ را در يك قدمي خود احساس كرد، خود را به پشت زمين انداخت و عورت خود را آشكار ساخت. آن حضرت كه دريايي از وقار و عفت بود، نسيم كرد و روي از او گردانيد و عمرو را در حال خود گذاشت و عمرو از مرگ حتمي نجات يافت. م.
(5) - گويي عايشه، لشكركشي خود را بر ضد علي عليه السلام و فرماندهي سپاه و حضور خود را در ميدان جنگ در ميان آن همه مردان فراموش كرده است. براي درك واقعه جمل به جلد دوم كتاب نقش عايشه ام المؤمنين در تاريخ اسلام، ترجمه نگارنده مراجعه فرمائيد.
(6) - نظري است از شخص مؤلف كه براي خود او محترم است و بديهي است كه بازگوي نظرات ديگران نمي باشد، چون مبناي تاريخي ندارد كه نشان دهد شخص علي بن ابي طالب عليه السلام در نام گذاري فرزندانش چنين نظري داشته باشد.
(7) - رئيس مذهب حنفي
(8) - رئيس مذهب مالكي
(9) - منظور اين نيست كه معتزله اشاعره بر مرام علي عليه السلام هستند، بلكه بحث و تحقيق عقلي در امور دين را از وي فرا گرفته اند.
(10) - همسر ابولهب، عموي پيغمبر، كه در اثر عناد و دشمني در راه اسلام، در قرآن از او به زشتي نام برده شده و حمالة الحطب «هيزم كش» لقب گرفته است.
(11) - اشاره به همسر ابوسفيان، هند است كه در جنگ احد از عنادي كه داشت جگر حمزه شهيد، عموي رسول خدا صلي الله عليه و آله را به دندان كشيد و به هند جگرخوار معروف شد.
(12) - سوره الملك، آيه 15
(13) - سوره عَبَس، آيه هاي 24 تا31
(14) - من هنا نبدأ
(15) - سوره المائده، آيه 38
(16) - نهج البلاغه، نامه 45.
(17) - سوره نباء، آيه هاي 11-10
(18) - اساساً دين، قانون اجتماعي است و دستورات اسلام، يا به طور مستقيم و يا غير مستقيم، شامل دستورات اجتماعي مي باشد. فرائض ديني كه صرفاً جنبه روحاني دارند، از اموري است كه غير مستقيم آدمي را به خدمت به خلق و همنوعان وامي دارد، و اين بر ارباب خرد و بصيرت پوشيده نيست و در اينجا مجال آن نمي باشد كه پيرامون آن بحث شود.
(19) - روزه ماه رمضان جزء عبادات است و با اين حال مطابق دستور صريح قرآن، روزه بر مسافر و بيمار، و ساير اشخاصي كه در كتب فقهي مشخص گرديده اند، واجب نيست و از آنها ساقط مي شود. حالا آن مسافرت كه ابن عبداللّه ـ كه مؤلف محترم او را هم واضح معرفي نكرده است دقيقاً چه شخصي است.
(20) - به طوري كه گفتيم، روزه ماه مبارك رمضان را فقط در سايه موجباتي كه در كتب فقهي مطرح است، مي توان خورد، و غير از آنهابه هيچ بهانه ديگر قابل افطار كردن و به اصطلاح شكستن نيست. رسول خدا برابر دستورات الهي كار مي كرد، و به موجب فرمان خدا روزه ماه رمضان واجب شد و آن حضرت از پيش خود چيزي نياورده است.
(21) - سوره بقره، آيه 29.
(22) - سوره الرحمن، آيه 10.
(23) - سوره ملك، آيه 67.
(24) - سوره القصص، آيه 58
(25) - سوره اَلاسَراء، آيه 16
(26) - سوره آل عمران، آيه 130
(27) - سوره البقره، آيه 275
(28) - سوره النجم، آيه 39
(29) - سوره البقره، آيه 188
(30) - سوره زلزال، آيه 7
(31) - سوره المُدَثّر، آيه 38
(32) - سوره الحَشر، آيه 7
(33) - در جلد اول كتاب «نقش عايشه در تاريخ اسلام».
(34) - كتاب محمد صلي الله عليه و آله و مسيح عليه السلام ، تأليف خالد محمد خالد، ص 162ـ 163
(35) - سوره الشوراي، آيه 38
(36) - سوره النساء، آيه97 و سوره النحّل، آيه 28
(37) - سوره البقره، آيه 256
(38) - سوره الأسراء، آيه 70
(39) - سوره الاسراء، آيه 70
(40) - خلافت پس از پيامبراكرم صلي الله عليه و آله ، هم از جنبه عقلي و هم از جنبه نقلي، حق علي عليه السلام بود. علي عليه السلام پس از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله از همه كس داناتر، و با تقواتر، پاكدامن تر، و عدل تر بود. اگر از همه اخبار و احاديث كه بگذريم، خودي و بيگانه معترفند كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «علي عليه السلام با حق است و حق با علي عليه السلام ، و اين دو از يكديگر جدا نيستند و گرد يك محور مي چرخند.» اگر علي عليه السلام پس از وفات پيامبر صلي الله عليه و آله از حق مسلم خود چشم پوشي مي كرد، نه تنها به خود ظلم كرده بود، بلكه به اجتماع نيز ستم مي نمود و همه معترفند كه آن حضرت تا پس از وفات حضرت زهرا عليها السلام دست بيعت به ابوبكر نداد و با خلافت او مخالفت كرد، امّا محالفت او تا آن حد بود كه به اساس هدف اسلام لطمه وارد نگردد.
(41) - عمر بن خطاب، خليفه دوم، در بستر مرگ شش تن را براي خلافت نامزد كرد كه آنها در منزل عايشه جلسه تشكيل دهند و ظرف سه روز يكي را از ميان خود به خلافت بر دارند. اين شش نفر عبارت بودند از: علي بن ابي طالب عليه السلام ، عبدالرحمن بن عوف، عثمان بن عفان، طلحة بن عبيدالله، زبير بن العوام و سعد بن ابي وقاص، كه بعدها به اصحاب شورا معروف شندند.
(42) - بنابه اخبار موثق از طريق اهل سنت و جماعت، طلحه و زبير هر دو به رضا و رغبت با امير المؤمنين عليه السلام بيعت كردند. سخنرانيها، نامه ها، و مذاكراتي كه علي عليه السلام انجام داده است، مؤيد اين نكته است. اصولاً علي عليه السلام با اعمال زور براي بيعت مخالف بود.
(43) - نقل از كتاب (من هنانبدأ) نوشته خالد محمد خالد، ص 26.
(44) - به جلد اول كتاب نقش عايشه ام المؤمنين در تاريخ اسلام، ترجمه اين جانب مراجعه فرمائيد. م.
(45) - معاهد به پيروان انجيل و تورات كه در پناه اسلام زندگي مي كنند گفته مي شود.
(46) - نهروان اسم موضعي است در كنار نهري در راهي كه به كوفه نزديك است. سمت صحراي حرورا نام قريه اي است نزديك كوفه. اينكه خوارج نهروان را حروريه مي نامند از اين جهت است كه اجتماع ايشان براي مخالفت با امير المؤمنين در آن صحرا بوده و سبب جنگ حضرت با خوارج نهروان آن است كه چون در جنگ صفين، كارزار بر معاويه و اصحابش سخت شد، مخصوصاً در ليلة الهرير كه 36 هزار نفر از هر دو لشكر كشته شد... بامداد آن شب معاويه به دستور عمربن عاص حيله به كار برد و فرمان داد تا لشكريان 500 قرآن بر سر نيزه ها كرده و جلو لشكر حضرت آورده، فرياد كردند: «اي مسلمانان، كارزار دمار از روزگار عرب بر آورد... بيائيد تا به كتاب خدا باز گشته و به آنچه ميان ما حكم كند، رضا داده و دست از مخالفت برداريم.» اين حيله مؤثر شد و لشكر عراق از آن سخنان مردد گشته، در جنگ سستي نمودند. 12 هزار كس رو گرداندند و به حضرت گفتند: «آن حضرت ناچار مالك را باز گردانيد و قضيه حكمين روي داد، و حضرت از زيادي اصرار ايشان به حكميت آنان تن داد. آنها بعد از دانستن رأي حكمين و حيله عمروبن عاص، بيش از پيش با حضرت مخالفت نموده و گفتند: «چون خلق را در كار خالق و امر خلافت حكم ساختي، اكنون به كفر و خطاي خويش اقرار و پس از آن توبه كن! تا از تو اطاعت و پيروي نمائيم. «حضرت ابتدا عبدالله بن عباس را فرستاد تا ايشان را نصيحت نمود و پس از آن خودش با آنان سخن گفته و شبهاتشان را رفع فرمود تا اينكه 8 هزار تن از گفتار و تصميم خود باز گشتند و 4 هزار در صدد جنگ با آن جناب بر آمده و متوجه نهروان شدند؛ و همه آنها در حوالي آن نهر كشته شدند مگر نه نفر كه به اطراف گريختند و اكثر نواصب و خوارج از نسل ايشانند.نقل از ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 110ـ101 .م.