مقدّمه چاپ دوم
اكنون كه با سپاس الهي اين كتاب تجديد چاپ مي
شود، متأسّفانه همچنان موضوع اسراف در عرصه اقتصاد
و اخلاق مسأله اي موردابتلا و با اهميّت است. به
خصوص اين كه رهبر بزرگوار انقلاب در پيامهاي
نوروزي خود در آغاز سال 75 و 76 بر اين موضوع
پافشاري كردند و با تأكيد فراوان بر پرهيز از
اسراف در زمينه هاي گوناگون توصيه فرمودند كه اين
خود گوياي وجود اين مشكل به عنوان يكي از معضلات
اساسي اجتماع به خصوص در بسياري از نهادهاي دولتي
است.
البته امروزه جلوگيري از به هرز رفتن امكانات و
سرمايه ها نياز به برنامه ريزي صحيح و دقيق - چه
در سطح خرد و چه در سطح كلان - از سوي مديران
جامعه و نظام دارد، تا با سمت دهي هزينه ها و
مصارف در جهت استفاده هاي بهينه و موارد لزوم و
پرهيز از مصرف آن در زمينه هاي غير ضرور و صرفاً
تشريفاتي و نيز جلوگيري از اتلاف سرمايه ها، راه
را به سوي نظام اقتصادي سالم و منضبط به منظور
وصول به عدالت اجتماعي و زدودن فقر هموار سازند.
برنامه ريزي مديران در سطح كلان به اين است كه
آنها در تصميم گيري هاي خود به ضرورتها و اولويّت
ها و مقدار هزينه و نتيجه اي كه از طرح هاي مختلف
به دست مي آيد توجّه كنند، چه بسا صنعتي به طور
مستقيم با موضوع اسراف مربوط نباشد ولي بتواند به
طور غير مستقيم در اين خصوص داراي نقش مؤثّري
باشد.
براي نمونه مي توان از توسعه مخابرات نام برد
كه توجّه بدان در راستاي صرفه جويي و محافظت از
منابع انرژي و سوخت و نيز نيروي انساني و ساير
امكانات مادّى، از اهميّت بسياري برخوردار است.
و از باب نمونه در مورد مديريت صرفه جويي در
سطح خرد نيز اين كه برخي نقل كردند: مدير يكي از
سدهاي عظيم در دست احداث كشور دستور داده بود تا
آهن هاي اضافي جدا شده از تيرآهن ها را - كه
معمولاً دور ريخته مي شود - جمع آوري كنند و در
جاي مناسبي نگه داري كنند، پس از مدّتي مقدار
زيادي از آن فراهم شد، آن را فروختند و پول قابل
توجّهي از فروش آن به دست آمد و آن را به تعدادي
از كارگران نيازمند شاغل در آن جا دادند و بدين
وسيله زندگي چندين تن از شاغلان مستضعف آن جا را
بهبود بخشيدند، علاوه بر اين كه از ضايع شدن
مقداري آهن كه از سرمايه هاي ملّي است جلوگيري شده
است.
صرفه جويي در تمام زمينه ها، كشور ما را به
سرعت به خودكفايي و استقلال كامل نزديك مي كند و
رگه هاي وابستگي و احتياج اسارت آفرين ما را به
دشمنان اين مرز وبوم مي گسلد.
با كمال تأسّف گفته مي شود: هم اكنون به همان
مقدار كه در مصرف نان اسراف به عمل مي آيد از خارج
گندم وارد مي شود، و اين ميزان در حدود سي تا چهل
درصد است و اگر جلو اسراف درمصرف نان گرفته شود،
نياز به واردات در اين زمينه از بين مي رود.
قسمتي از اين وظيفه مربوط به مسؤولان در جهت
نظارت بر پخت صحيح نان است و قسمت ديگر نيز مربوط
به عموم مردم است كه از زياده روي در مصرف آن
بپرهيزند.
اكنون بار ديگر اين كتاب با برخي اصلاحات و
تجديد نظرهاي جزيى، تقديم شما خوانندگان گرامي مي
شود.
به اميد نابودي و اضمحلال اين پديده شوم و
ظالمانه در سطح جهان.
پيشگفتار
بسم الله الرحمن الرحيم
سپاس بي نهايت خداوند بزرگ را و درود فراوان
نبىّ گرامي ْ و اهل بيت پاكش ه را كه واسطه فيض
الهي و مبلّغان احكام حيات بخش او هستند، و رحمت و
رضوان خداوند بر خميني كبير، ابرمردي كه اسلام را
كه از زندگي جدا و از جامعه منزوي گشته و از متن
اجتماع به حاشيه و از عمل به حرف كشيده شده بود و
از ميدان حاكميت و اداره مردم رانده شده و زينت
بخش صفحه هاي كتب گرديده بود، دوباره به صحنه هاي
مختلف زندگي انسان متمدّن امروز وارد كرد.
او با اراده خداوند و دَمِ مسيحايي اش، جهان را
به شگفتي واداشت، و آنچه در ديدگاه عده اي محال مي
نمود، ممكن ساخت. و بار ديگر، اسلام، با صلابت او
و انقلاب پرشورش، چون خورشيد كه از پس ابر برآيد،
درخشيدن گرفت و جهان را غرق نور كرد.
از آن پس،جهان بشري - كه از تشنگي معارف اسلامي
جانش به لب رسيده بود - به خطاي تأسف بار و طولاني
خويش پي برد و پرده غفلت را از ديدگان خود زدود و
با شتابي وصف ناپذير، به سوي بازنگري در اين دين
نجات بخش قدم برداشت.
اكنون درجهان معاصر، مكتب هاي فلسفي مدّعي نجات
بشر، كمرنگ و بي اثر شده اند و تنها اسلام است كه
روزنه اميد تمامي ملت هاست و اصول اسلامي در همه
ابعاد آن مطرح شد، و به راه حلّ هايي كه اسلام در
زمينه هاي مختلف نشان مي دهد، توجّه مي شود؛ به
عنوان نمونه، از مشكلات اساسي دنياي امروز، كه
ساليان متمادي جهان را در دو قطب متضاد قرارداده
بود، سيري عدّه اي و گرسنگي افراد بي شماري از
انسان هاي محروم است. آيا اين مشكل قابل حلّ است
اگر هست راه حلّ كدام است كمونيسم، كاپيتاليسم و
يا هيچ كدام.
تجربه دهه هاي اخير نشان داد كه هيچ يك از اين
مرام ها قادر به حلّ اين مشكل بزرگ و امثال آن
نيستند؛ بلكه خود، عامل و مولّد اين گونه
مشكلاتند، و راهي براي انسان، به جز بازگشت كامل و
همه جانبه به اسلام و قوانين حيات بخش آن باقي
نمانده است.
در نظام اقتصادي اسلام، براي پركردن شكاف بين
زندگي فقير و غني و نيز از بين بردن محروميت و فقر
از جامعه، راه حل هايي وجود دارد كه در صورت به
كار بستن آن به طور قطع و يقين، در كوتاه ترين
مدّت، جهان شاهد نابودي اين پديده شوم حيات بشري
خواهد بود. و تحريم اسراف يكي از آن راه هاست كه
در اين نوشتار تا حدودي در مورد آن به بحث و گفت و
گو خواهيم پرداخت.
اسراف و روزي
ممكن است بپرسيد: خداوند متكفّل روزي بندگان
خويش است، كه در اين صورت اسراف و عدم آن، چه
تأثيري در گرسنگي و يا سيري انسانها خواهد داشت.
در پاسخ مي گوييم: خداوند عهده دار تأمين
نيازمندي هاي موجودات روزي خوار خود، از جمله
انسان گرديده است، بدين سبب طبيعت و زمين را مخزن
تأمين موادّ غذايي و امكانات زندگي قرار داده و
راه هاي استفاده و بهره وري از آن را به مخلوقات
خويش آموخته، از اين طريق هر موجودي را به سوي
تأمين نيازمندي هاي خويش رهبري مي كند؛ امّا در
خصوص انسان اين تعهّد را در مجموعه نظام تكوين و
تشريع به انجام مي رساند.
به عبارت ديگر، خداوند متعهد شده تا روزي رسان
تمامي افراد بشر باشد و آن را ازطريق سه اصل اساسي
تضمين فرموده است:.
1. با به وديعت گذاردن منابع بي شمار مواد
حياتي در دل طبيعت و قابليت بخشيدن تسخير و بهره
وري از آن.
2. دادن نيروي فكري و جسمي و قوّه اراده به
انسان براي تسخير و استفاده از اين منابع.
3. با ملزم نمودن او براي ايجاد جامعه اي سالم
با روابط اجتماعى، اخلاقي و اقتصادي عادلانه به
گونه اي كه از ضايع شدن حق انساني به دست انساني
ديگر جلوگيري به عمل آيد تا نعمت هاي خدادادي به
وسيله گروهي به زيان گروهي ديگر نابود نشود.
پس در حقيقت مالي كه به دست جامعه و يا انسان
اسراف پيشه به نابودي كشيده مي شود، حقّ انسان هاي
گرسنه و درمانده اي است كه به گروهي ناپرهيزگار آن
را پايمال مي كنند.