مأخذشناسی رجال شيعه

رسول طلائيان

- ۱۲ -


مقالات رجالى

آقاجانى قنّاد، على.

689. «ابراهيم بن هاشم كوفى».

علوم حديث، ش 19 (بهار 1380 ش)، ص 87 - 102.
نويسنده مقاله با بيان اين مطلب كه شناخت راويان احاديث كه در زمان اهل بيت‏عليهم السلام مى‏زيسته‏اند، موجب مى‏شود تا ما درك بهترى از مسائل و وقايع مختلف عصر معصومان‏عليهم السلام و سير تحوّل و تطوّر احاديث داشته باشيم و در نتيجه، بهره‏گيرى كامل‏ترى از روايات بگيريم، شرح حال ابراهيم بن هاشم كوفى را به همراه فهرست اسامى مشايخ و شاگردان وى، و اين كه در زمان كدام يك از معصومان‏عليهم السلام مى‏زيسته است، با استناد به نقل قول‏هايى از كتاب‏هاى رجالى بيان مى‏نمايد.
نويسنده همچنين به نقش و جايگاه حوزه‏هاى درسى كوفه و قم در زمان حيات اين شخصيت مى‏پردازد و تأثيرى كه اين حوزه‏ها بروى گذاشته‏اند و نيز تأثيرى كه وى بر اين حوزه‏هاى درسى داشته است، بيان مى‏نمايد.

احمدى فقيه (يزدى)، محمّد حسن.

690. «فوايد رجالى در آثار امام‏رحمه الله».

كيهان انديشه، ش 29 (فروردين و ارديبهشت 1369)، ص 56 - 65.
نويسنده مقاله، ضمن ارائه گوشه‏هايى از مباحث درايه‏اى و رجالى مطرح شده در كتاب‏هاى امام خمينى‏رحمه الله، به دنبال بيان و مشخّص نمودن مبانى و نظريات ايشان در علم درايه و رجال است و چون امام‏رحمه الله، داراى كتاب درايه‏اى و رجالى مستقلى نيست، اين مبانى را با مراجعه به كتاب‏هاى فقهى ايشان، گِردآورى و ارائه نموده است.
مقاله، در بردارنده اين مباحث است:
بيان تعريف واژه‏هاى كليدى اى، همچون: «اصل»، «كتاب»، «تصنيف» و «نوادر»؛
ديدگاه امام‏رحمه الله بر دلالت «صاحب اصل» يا «صاحب كتاب»، در اعتماد و عدم اعتماد بر آن اصل و كتاب و يا بر صاحب آن؛
بيان معانى بعضى از طُرُق حمل و اداى حديث، مانند: سماع، قرائت و مناوله، اصحاب اجماع، بعضى از كتب روايى، و بعضى از رجال موجود در اسناد روايات.

اسكندرى، محمّد مهدى

691. «روش دستيابى به اطّلاعات كتب رجالى». قم، مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى، مجموعه مقالات اوّلين سمينار كامپيوتر و علوم اسلامى، بهار 1372، 635 ص (ص 139 - 173).

مقاله، شامل مباحثى در تقسيم‏بندى كتاب‏هاى رجالى بر اساس موضوع، مذهب مؤلّفان آنها و اصول اوليه و ثانويه است.
پس نوع اطّلاعات و شيوه مؤلّف هر كتاب در ارائه اطّلاعات آنها به طور مختصر بيان شده است و در نهايت، پيشنهاد تهيه نرم‏افزارهايى به منظور دستيابى به اطّلاعات موجود در اين كتاب‏ها را در محورهاى معجم اسناد، موضوعات، الفاظ و عناوين، مطرح نموده و محور اطّلاعات ارائه شده در هر مورد را مشخّص مى‏نمايد.
شايان ذكر است كه نويسنده، منابع رجالى را كتاب‏هايى دانسته كه شامل هرگونه اطّلاعات رجالى مى‏شوند و بر همين اساس، علاوه بر كتاب‏هايى كه شرح حال راويان را در بردارند و يا اسناد روايات را دسته‏بندى نموده‏اند، كتاب‏هاى حديثى در بردارنده اسناد را در نظر دارد.

انصارى قمى، حسن

692. «اماميّه و اصول روايى اصحاب اجماع».

علوم حديث، ش 21 (زمستان 1380)، ص 2 - 10.
مؤلّف به صورت فشرده به تبيين تاريخچه بحث رجالى اصحاب اجماع پرداخته و گزارشى از ديدگاه عالمان را نسبت به اين نظريه در طول تاريخ، ارائه كرده است.
همچنين برداشت‏ها و تفسيرهاى مختلفى را كه از عبارت كشّى درباره اصحاب اجماع بوده است، دسته بندى و گزارش كرده است.
وى در پايان، چنين نتيجه گرفته كه اصحاب اجماع، از فقهاى اوّل امامى مذهب بوده‏اند كه «كتاب»ها و «اصول» ايشان مورد توجّه و عنايت دانشوران آن عصر، قرار داشته است.

افتخار زمان.

693. «روشى نو در شناخت راويان حديث». ترجمه: سيّد محمّد على رضوى،

علوم حديث، ش 19 (بهار 1380)، ص 66 - 86 و ش 20 (تابستان 1380)، ص 46 - 77.
نويسنده مقاله به دنبال آن است كه با مقايسه نقل‏هاى مختلف يك حديث، امكان دستيابى به نتايجى درباره خصوصيات راويان حديث، فراهم نمايد. مثلاً براى علم به ضبط و وثاقت راوى، مى‏توان روايات وى را با روايات راويان موثّق، مقايسه كرد و در صورت موافقت اين احاديث در لفظ و حتى در معنا، در مى‏يابيم كه اين راوى، ضابط و موثّق بوده است.
در اين زمينه، نويسنده، حديث ديدار پيامبرصلى الله عليه وآله با سعد بن ابى وقّاص را كه داراى نقل‏هاى مختلف است، مورد مقايسه و بررسى قرار مى‏دهد تا نتايج به دست آمده از اين روش ابتكارى، آشكار گردد.

باقرى بيدهندى، ناصر.

694. «اصحاب اجماع».

علوم حديث، ش 6 (زمستان 1376)، ص 55 - 80 و ش 9 (پاييز 1377)، ص 82 - 119.
نويسنده مقاله، ضمن معرّفى اصحاب اجماع و بيان شرح حال آنها به بررسى نقش و جايگاه اين راويان در اسناد احاديث مى‏پردازد.
در اين مقاله، به پيدايش اصطلاح «اصحاب اجماع»، تعداد اين راويان و مدارك اجماع بر آنها پرداخته شده است. سپس ضمن بيان شرح حال هر يك از اين راويان، اقوال علماى علم رجال، با ذكر نشانى مصدر مورد مراجعه در مورد آنها آمده است.

بغدادى، محمود.

695. «من أعلام الثقات».

رسالة التقريب، س 2، ش 7 (ذوالحجة 1415ق)، ص 174 - 218 و ش 10 (شوّال 1416 ق)، ص 202 - 231.
نويسنده مقاله، زندگى‏نامه تعدادى از راويان مشهور و ثقه را بيان داشته است، به اين ترتيب كه علاوه بر بيان احوال اين راويان، ديگر مشخّصات آنها از جمله: مصنّفات، راوى و مروى عنه و مباحثى كه در مورد هر يك از آنها درباره گرايش‏هاى فرقه‏اى و... مطرح شده، آورده است و در هر مبحث، اقوال علماى رجال و نشانى مصادر مورد مراجعه، مشخّص گرديده است.
برخى از اين راويان، عبارت‏اند از: ابان بن تغلب، ابوالأسود دئلى، ابوجحيفه سوايى، ابراهيم بن ميمون، ابراهيم نخعى، ابراهيم بن عمر، احنف بن قيس، انس بن عياض، اسماعيل بن ابى خالد، اسماعيل اسدى، جارية بن قدامه سعدى، هانى بن هانى همْدانى، زيد بن ارقم و....
شايان ذكر است كه اين مقاله به صورت مستقل در هفتمين كنفرانس بين المللى وحدت اسلامى در شهريور 1373 ش، با عنوان ثقات الإسلام به چاپ رسيده است.

بهبودى، محمّد باقر.

696. «بررسى رجال حديث: حسن بن على بن ابى حمزه بطاينى».

فقه، كتاب اوّل (بهمن 1372)، ص 297 - 304.
نويسنده مقاله، پس از بيان اقوال علماى رجال در مورد واقفى بودن و دروغپرداز بودن حسن بن على بن ابى حمزه بطاينى و على بن ابى حمزه بطاينى، به بحث در چگونگى مراحل حذف احاديث و اسامى كتاب‏هاى اين دو شخصيت از كتاب‏هاى حديثى و رجالى پرداخته است و از طرف ديگر، چگونگى تأليف كتاب‏هايى با اسامى مختلف - كه همگى آنها روايات خود را از كتاب على بن ابى حمزه بطاينى اخذ كرده‏اند - مورد بحث قرار داده است. ايشان، اسامى اين كتاب‏ها را با اين عناوين بيان مى‏دارد: تفسير البطائنى، تفسير فضائل القرآن، تفسير النعمانى، بيان أنواع علوم القرآن، الناسخ والمنسوخ، المحكم والمتشابه، وثواب القرآن.

697. «طلوع و غروب اصحاب اجماع».

فقه، ش 4 و 5 (تابستان و پاييز 1374)، ص 397 - 414.
نقش و جايگاه «اصحاب اجماع» در فقه شيعه، بر هيچ پژوهشگرى مخفى نيست. علم رجال، در صدد آن است كه بازگو كننده اسناد و مداركى باشد تا به اين وسيله، اعتبار اين اصحاب را براى مخاطبان، مشخّص نمايد.
نويسنده مقاله با معرّفى كتاب رجال الكشّى، ضمن بيان و شرح متن‏هايى از اين كتاب كه در مورد اصحاب اجماع وارد شده است، به نقش اصحاب اجماع در بيان روايات معصومان‏عليهم السلام و احكام اسلام مى‏پردازد. سپس به بررسى جايگاه اين اصحاب در اسناد روايات و بيان اختلافات مطرح شده در مورد آنها پرداخته است و به دنبال آن، براى مشخّص شدن جايگاه اصحاب اجماع در فقه شيعه، اقوال معصومان‏عليهم السلام و علماى علم رجال در اعلم بودن فقهى آنها را مورد بررسى قرار مى‏دهد.

698. «علم رجال و مسئلة توثيق: نقش ابراهيم بن هاشم قمى در حديث شيعى».

كيهان فرهنگى، ش 80 (بهمن 1370)، ص 28 - 30.
بررسى زندگى‏نامه راويان حديث و توثيق و تضعيف آنها در نقل حديث، از اركان مهم مباحث علم رجال است.
نويسنده مقاله، ضمن بيان زندگى‏نامه ابراهيم بن هاشم قمى كه از اصحاب چند تن از ائمه معصوم‏عليهم السلام بوده است، اقوال علماى رجال را در مورد اين شخصيت، به همراه بيان تعداد رواياتى كه از هر يك از معصومان‏عليهم السلام، نقل كرده است تا به اين وسيله، جايگاه اين شخصيت حديثى در اسناد احاديث، مشخّص گردد.

پهلوان، منصور.

699. «اسناد و مشايخ راويان صحيفه كامله».

علوم حديث، ش 12 (تابستان 1378)، ص 26 - 69.
نويسنده مقاله، ضمن بيان جايگاه صحيفه سجاديه در ميان مسلمانان، در صدد آن است كه با بيان اسناد و مشايخ راويان اين كتاب، اعتبار سندى اين كتاب مهم را براى مخاطبان خود، مشخّص نمايد.

متن مقاله، مشتمل بر فهرست اسامى 32 نفر از مشايخ مشهور از راويان صحيفه سجاديه است كه اسامى آنها بر اساس تاريخ وفاتشان تنظيم شده است و در ذيل هر عنوان، شرح حال مختصرى از آن شخصيت و طُرُق هر يك از آنها به صحيفه كامله، با ذكر نشانى مصدر مورد مراجعه، مشخّص شده است.

تركمانى، حسينعلى.

700. «ابوهريره و نشر اسرائيليات و احاديث موضوع».

علوم حديث، ش 10 (زمستان 1377)، ص 136 - 161.
نويسنده مقاله در نظر دارد نقش ابوهريره در نشر ساخته‏هاى اديان ديگر و وضع احاديث جعلى در تاريخ صدر اسلام را مشخّص نمايد.
در مقاله، به بررسى اين عناوين پرداخته شده است:
اسامى ابوهريره؛
تعداد احاديثى كه از وى نقل شده است؛
اوّلين راوى متّهم به وضع حديث؛
شيوخ و شاگردان و ناقلان اخبار ابوهريره؛
بى‏اعتبارى احاديث وى؛
ابوهريره، رودرروى على بن ابى طالب‏عليه السلام.

جاودان، محمّد.

701. «رجال نجاشى، سير رجال نويسى متقدّمان».

كيهان فرهنگى، ش 37 (فروردين 1366)، ص 14 - 16.
نويسنده مقاله، ضمن بيان فهرستى از شانزده كتاب رجالى تأليف شده قبل از كتاب‏هاى اصول چهارگانه علم رجال شيعه، اقدام به معرّفى هر يك از اين چهار كتاب اصلى علم رجال مى‏نمايد و در نهايت، كتاب رجال النجاشى را با تفصيلى بيشتر معرّفى نموده، تا به اين وسيله به نقش و جايگاه مهمّى كه اين كتاب در علم رجال داراست، اشاره كرده باشد.
در معرّفى‏هر كتاب، زندگى‏نامه مختصرى از مؤلّف، به‏همراه ويژگى‏هاى مختصرى از آن كتاب، بيان شده است و در نهايت، مصادر مورد مراجعه، معرّفى شده‏اند.

جلالى، سهيلا.

702. «پژوهشى درباره أصول أربعمئة».

علوم حديث، ش 6 (زمستان 1376)، ص 187 - 231.
نويسنده مقاله در نظر دارد تا ضمن معرّفى «اصول»، نقش و جايگاه اين كتاب‏ها را در انتقال احاديث شيعه مشخّص نمايد.
در اين مقاله، اين مطالب مورد بحث واقع شده‏اند: معناى «اصل» و تفاوت آن با «كتاب»؛
زمان تدوين اصول؛
تعداد اصول؛
امتيازات اصول؛
سرنوشت اصول؛
فهرست برخى از اصول اربعمئه.
در ذيل مقاله، مصادر مورد مراجعه، با ذكر نشانى مشخّص شده‏اند.

جلالى، عبد المهدى.

703. «ابن عقده و مقام او در حديث».

علوم حديث، ش 2 (زمستان 1375)، ص 176 - 201.
نويسنده مقاله در نظر دارد تا نقش و جايگاه ابن عقده را در اسناد احاديث شيعه، مشخّص نمايد.
در اين مقاله در مورد مذهب ابن عقده، جايگاه وى در حديث، مشايخ و راويان وى، به همراه ديدگاه علماى عامّه و شيعه، كتاب‏ها و طُرُق وى در اسناد روايات شيعه، مباحثى مطرح شده است.

حاجى‏تقى، محمّد.

704. «محدّثان و علماى امامى رى (تا پايان قرن چهارم)».

علوم حديث، ش 12 (تابستان 1378)، ص‏126 - 151.
نويسنده مقاله، ضمن معرّفى محدّثان و علماى امامى شهر رى، در نظر دارد چگونگى سير تكوين و گسترش مذهب اماميه در طى قرن اوّل تا چهارم در اين منطقه را مشخص بنمايد.
مقاله شامل معرّفى اجمالى شهر رى و معرّفى مختصر 88 نفر از فقها و محدّثان و راويان احاديث معصومان‏عليهم السلام رى تا پايان قرن چهارم است. در زيرنويس، اسامى مصادر مورد مراجعه، با ذكر نشانى مشخّص شده‏اند.

حسينى آل مجدّد، سيّد حسن.

705. «مراسيل ابن ابى عمير، بين القبول والرد».

علوم الحديث، ش 5 (محرّم الحرام - جمادى الآخرة 1420 ق)، ص 84 - 93.
نويسنده مقاله، در صدد است كه براى مخاطبان خود مشخّص نمايد كه: آيا مُرسَل‏هاى ابن ابى عمير، حجّت‏اند يا خير ؟
به همين منظور، در مرحله اوّل، معناى مُرسَل، اقسام مرسل، معناى عام و خاص، و قول مشهور را در مورد روايات مرسل، بيان مى‏نمايد.
سپس ادلّه و اقوال ذكر شده در حجّيت مرسل‏هاى ابن ابى عمير را با ذكر نشانى مصادر مورد مراجعه، بيان نموده و مورد بحث قرار مى‏دهد و در نهايت مى‏پذيرد كه مرسل‏هاى ابن ابى عمير، حجّت‏اند.

حسينى جلالى، سيّد محمّد رضا.

706. «باب من لم يروعن الأئمةعليهم السلام فى كتاب الرجال للشيخ الطوسى».

تراثنا، ش 7 و 8 (ربيع الثانى - رمضان 1407 ق)، ص 45 - 149.
نويسنده، اين مقاله را براى رفع اشكال در تكرار نام برخى راويان از ائمه‏عليهم السلام كه در ضمن باب «من لم يرو عنهم» كتاب رجال الطوسى تكرار شده، نگاشته است و توجيهات ذكر شده براى تكرار اين عناوين را بيان داشته است.
وى مصاديق اين تكرار عنوان را 69 مورد دانسته است و در ذيل هر عنوان، به توضيح وجه تكرار پرداخته است.

707. «كتابى تازه در رجال، با سبكى جديد».

آينه پژوهش، ش 6 (فروردين و ارديبهشت 1370)، ص 14 - 23.
شناخت سبك‏ها و روش‏هايى كه در متون علمى به كار برده شده‏اند، مهم‏ترين وسيله براى بازيافتِ محتواى كتاب‏ها و سريع‏ترين شيوه براى دسترسى به مطالب آنهاست. نويسنده مقاله، ضمن بيان مختصرى در سبك‏هايى كه در تأليف كتاب‏هاى رجالى به كار برده شده است، به ضرورت شناخت اين سبك‏ها در هر چه بهتر استفاده كردن از اين گونه كتاب‏ها اشاره مى‏نمايد.
پس از اين مقدّمه، نويسنده به بيان سبك و روشى كه مرحوم آية اللَّه سيّد حسين طباطبايى بروجردى در تأليف كتاب تجريد أسانيد الكافى و تنقيح أسانيد التهذيب به كار برده، مى‏پردازد تا به اين وسيله، نه تنها دسترس يافتن به اين كتاب‏ها براى مخاطب آسان باشد، بلكه به جايگاه مهمّى كه اين كتاب‏ها با اين شيوه و سبك در علم رجال دارا هستند، اشاره‏اى داشته باشد.
اين مقاله، شامل مباحثى در سبك‏شناسى، شامل: جدا سازى اسناد كتب حديثى و جمع‏آورى در كتابى مستقل، ترتيب اسناد روايات هر راوى در كنار يكديگر و بيان تعليقات، جهت رفع نواقص است و نيز بيان مقدماتى كه نقش مهمّى در تكميل مطالب كتاب دارند.
در بحث از شيوه مؤلّف در تأليف كتاب، اين ويژگى‏ها براى آن ذكر شده است: تكميل نواقص موجود در منابع رجالى، بيان علل حديث و رفع آنها، آسان كردن منبع در جهت مقصود، احياى علوم حديث، و مقدّمه بودن آن براى فراگيرى علم رجال.

708. «المصطلح الرجالى: أسْنَدَ عنه».

تراثنا، ش 3 (شتاء 1406 ق)، ص 98 - 154.
يكى از اصطلاحات رجالى‏اى كه از زمان شيخ طوسى در كتاب‏هاى رجالى، از جمله كتاب رجال الطوسى وارد شده است، اصطلاح «أسند عنه» است كه معناى اين اصطلاح، از گذشته مورد بحث و بررسى علماى علم رجال بوده است.
نويسنده مقاله، در نظر دارد ضمن بيان اقوال علما، با بررسى معناهاى لغوى و اصطلاحى مشتقّات اين اصطلاح، معناى روشنى از آن، ارائه نمايد.
مطالب مورد بحث در اين مقاله عبارت‏اند از:
بررسى معناى لغوى و اصطلاحى «سند»، «مُسند»، «أسند عنه»؛
بيان و بررسى اقوال و احتمالات هفتگانه در معناى اين اصطلاح؛
تبيين قول مورد قبول نويسنده مقاله؛
عدم دلالت اين اصطلاح بر تضعيف و توثيق.

709. «المنتقى النفيس من دُرَر القواميس».

تراثنا، ش 24 (رجب، شعبان و رمضان 1411 ق)، ص 155 - 237.
نويسنده مقاله، پس از بيان زندگى‏نامه فاضل دربندى و بيان اقوال علما درباره ايشان، اقدام به معرّفى تفصيلى كتاب قواميس الرجال و الدراية ى اين شخصيت نموده است.
اين كتاب، در بردارنده توضيح مصطلحات موجود در علم رجال و درايه، بيان شرح حال رجالى كه در مورد آنها اختلاف وجود دارد، معرّفى كتاب‏هاى رجالى، و مطالب ديگرى در علم رجال و درايه است.
نويسنده كتاب در ذيل هر عنوان، علاوه بر بيان اقوال علماى رجال و درايه، ديدگاه خود را ارائه مى‏كند و فوايد آن مبحث را مشخّص مى‏نمايد. مطالب مورد بحث، بر اساس حروف الفبا تنظيم شده‏اند.
نويسنده مقاله، تعدادى از مباحث مطرح شده در اين كتاب را انتخاب و بيان نموده است كه بعضى از مباحث رجالى آن عبارت‏اند از: اجازات، اصحاب اجماع، اصول اربعمئه، الفاظ تعديل و توثيق، تمييز مشتركات، توثيقات عام و خاص، طبقات، ظنّ رجالى، تعريف علم رجال، مشايخ اجازه و....

حسينى، عليرضا

710. «سيستم مترادفات و تمييز مشتركات در معجم رجال».

قم: مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى، مجموعه مقالات اوّلين سمينار كامپيوتر و علوم اسلامى، بهار 1372، 635 ص (ص 285 - 331).
هدف از نگارش اين مقاله، توجّه به دو مشكل جدى از مشكلات موجود در اسناد روايات است. يكى از مشكلات، عناوين مشترك بين دو يا چند راوى، و ديگرى عناوين پراكنده يك راوى كه در بردارنده دو بحث تمييز مشتركات و توحيد مختلفات است و همچنين بيان ضرورت تهيه نرم‏افزارهايى كه در اين راه، محققّان را يارى نمايد.
مقاله در سه فصل تنظيم شده است. در فصل اوّل، سابقه پيشينه مبحث تمييز مشتركات و توحيد مختلفات، تبيين راه حل‏هاى ارائه شده، به همراه بيان عدم كارآيى آنها با استناد و مراجعه به كتاب‏هاى رجالى بيان شده است.

در فصل دوم، عوامل ايجاد اشتراك و مراحل تمييز مشتركات، تبيين و بررسى شده‏اند.
در فصل سوم، مراحل و چگونگى كار در توحيد مختلفات، مورد بحث و بررسى واقع شده است.
در فصل‏هاى دوم و سوم، ضمن تبيين مشكلات ذكر شده و چگونگى مراحل رفع آنها، به نقش و شيوه برنامه‏هاى نرم افزارى در رفع اين مشكلات، پرداخته شده است.

حقدار، على اصغر.

711. «درنگى در علم رجال».

بصائر، ش 14 - 15 (آذرودى 1374)، ص 30 - 32.
نويسنده مقاله، فهرستى از بعضى عناوين كلّى علم رجال را در غالب اصطلاحات منطقى، تطبيق داده و بيان مى‏نمايد.
نويسنده، بحث از احاديث را در دو محور كلّى بيان مى‏نمايد كه عبارت‏اند از:
اوّل، صورت درونْ معرفتى، كه ناظر بر راويان و متون و اسانيد احاديث، و همچنين در بردارنده علم رجال حديث و درايه حديث است.
دوم، صورت معرفت‏شناسانه كه مى‏توان آن را به نام «فلسفه علم رجال» خواند و ناظر بر مباحث و مسائل علم رجال در تشخيص راوى موثّق و غير موثّق و... است.
نويسنده مقاله، سپس اقدام بر معرّفى موضوع علم رجال و بيان تعريف اقسام حديث مى‏نمايد.
مباحث ديگر اين مقاله كه به صورت فهرست، با بيانى مختصر آورده شده‏اند، عبارت‏اند از:
مبادى تصوّرى و تصديقى علم رجال؛
حدّ و رسم مبادى تصوّرى علم رجال؛
عوارض ذاتى موضوع علم رجال؛
علم رجال از علوم حقيقى است؛
قضاياى جزئى علم رجال و كبراى كلّى در علم رجال.
در نهايت، فهرستى از توثيقات عامّه، و فهرستى از كتب رجالى مشهور، و ذكر جايگاه فوايد رجالى، به همراه بيان فهرستى از اين فوايد، ارائه شده است.

حيدرى، مرتضى.

712. «نظرات فى الأصول الرجالية عند الشيعة الإمامية».

الفكر الاسلامى، ش 13 و 14 (محرّم - جمادى الآخرة 1417 ق)، ص 287 - 322.
قوام و شكل‏گيرى هر علمى، بر پايه‏هايى مستقر است كه همواره و در هر مبحثى از آن علم، به آن استوانه‏هاى محكم، مراجعه مى‏شود. در علم رجال، رجوع به كتاب‏هاى معتبر رجالى كه از علماى علم رجال صدر اسلام به دست ما رسيده، متداول است و استوانه‏هاى اين علم به حساب مى‏آيند.
نويسنده مقاله، ضمن بيان مقدّمه‏اى در بيان جايگاه علم رجال در علوم اسلامى، به نقش محورى كتاب‏هاى اصول رجالى در علم رجال اشاره مى‏نمايد و اين كتاب‏ها را بر اساس محتويات آنها به قِسم‏هاى مختلفى تقسيم مى‏نمايد. سپس اصول (منابع) رجالى را به دو قسم تقسيم مى‏كند كه عبارت‏اند از:
1. اصول رجالى نخستين، شامل رجال الكشّى، رجال النجاشى، الفهرست و الرجال شيخ طوسى؛
2. اصول رجالى ثانوى، شامل: رجال البرقى، كتاب الضعفاء ابن غضايرى و رسالة أبى غالب الزرارى.
در ذيل هر عنوان، معرّفى تفصيلى شامل زندگى‏نامه مؤلّف آن كتاب و ويژگى‏ها و مباحث مورد بحث در آن كتاب، بيان شده است.

درياب نجفى، محمود.

713. «دراسة فى علم الرجال».

الفكر الإسلامى، ش 1 (محرّم - ربيع الأول 1414 ق)، ص 73 - 95.
ضرورت علم رجال و نياز به آن، از گذشته مورد بحث علماى علوم اسلامى بوده است. نويسنده مقاله، با بيان موضوع علم رجال و نياز به آن و بيان ادّله نفى‏كنندگان اين علم و طرح مباحث ديگرى كه در اين علم مطرح است، در نظر دارد تا جايگاه و ضرورت اين علم را روشن بنمايد.
مباحث مطرح شده در اين مقاله عبارت‏اند از:
تعريف و حاجت به علم رجال؛
ادلّه نفى كنندگان نياز به علم رجال؛
معرّفى تفصيلى علما و كتاب‏هاى معروف علم رجال.

714. «مع الطوسى فى رجاله».

الفكر الإسلامى، ش 2 (ربيع الثانى - جمادى الثانية 1414 ق)، ص 94 - 123.
مقاله، ضمن بيان اشكال‏هايى كه در مورد بعضى از اسامى راويان در باب «من لم يروا عنهم‏عليهم السلام» و ديگر ابواب كتاب رجال الطوسى مطرح شده است، توجيهاتى را در اقسام مختلف اين اشكال‏ها بيان نموده است.
نويسنده مقاله، پس از معرّفى راويان معمَّر حديث، اشكال‏هاى مطرح شده را در پنج قسم دسته‏بندى نموده كه عبارت‏اند از:
1. فهرست اسامى رجالى كه از اصحاب يكى از معصومان‏عليهم السلام ذكر شده‏اند و سپس، بر عدم روايت آنها تصريح شده و يا در روايت آنها از آن معصوم‏عليه السلام، ترديد شده است.
2. اسامى رجالى كه در باب «من لم يروا عنهم‏عليهم السلام» آورده شده‏اند و علماى ديگر گفته‏اند كه از معصوم روايت دارند.
3. اسامى اشخاصى كه در باب «من روى عنهم‏عليهم السلام» و باب «من لم يروا» آورده شده‏اند؛ امّا قطع بر اتّحاد آنها نمى‏توان داشت.
4. اسامى راويانى كه از اصحاب يكى از معصومان‏عليهم السلام و باب «من لم يروا» ذكر شده‏اند، و قرينه‏اى بر هم‏عصر بودن آنها با يكى از معصومان‏عليهم السلام و همين طور قرينه‏اى بر درك عصر غيبت و بعد از آن در مورد آنها ذكر نشده است.
5. فهرست اسامى متشابه، در حالى كه متغايرند و شيخ طوسى آنها را در دو باب، ذكر نموده است.

715. «اُسند عنه فى رجال الطوسى».

الفكر الإسلامى، ش 3 و 4 (رجب - ذوالحجّة 1414 ق)، ص 138 - 182.
يكى از اصطلاحات رجالى كه از گذشته در معنا و دلالت آن در ميان علماى علم رجال مورد بحث بوده است، اصطلاح «أسند عنه» در كتاب رجال الطوسى است.
نويسنده مقاله، ضمن بيان اقوال علما در مورد معنا و دلالت اين اصطلاح، در نظر دارد معنا و دلالت روشنى از آن را ارائه نمايد.
مطالب مورد بحث در اين مقاله عبارت‏اند از:

اقوال ذكر شده در معناى «أسند عنه»؛
بيان شواهدى بر صحّت معناى مورد اختيار نويسنده مقاله؛
عدم دلالت اين اصطلاح بر جرح يا تعديل؛
فهرست اسامى 344 نفر از رجالى كه در كتاب رجال الطوسى يا تعبير «أسند عنه» وارد شده‏اند.

ذاكرى، على اكبر.

716. «نقش تاريخ در دانش رجال».

فقه، ش 13 (پاييز 1376)، ص 196 - 209.
نويسنده مقاله، ضمن بيان اين مطلب كه علم رجال به عنوان مقدّمه‏اى براى اجتهاد به حساب مى‏آيد، اين علم را در سه محور كلّى مى‏گنجانَد كه عبارت‏اند از: طبقه راويان، شرح حال راويان، و جرح و تعديل. سپس ضمن معرّفى مختصرى از هر يك از اين سه محور، اقدام به بررسى و تبيين جايگاهى مى‏نمايد كه علم تاريخ در رفع مشكلات «شرح حال راويان» مى‏تواند داشته باشد و اضافه مى‏كند كه شرح‏حال‏نگارى، يكى از بخش‏هاى دانش تاريخ است، به طورى كه تبيين ويژگى‏هاى زمان و مكانى‏اى كه راوى در آن زندگى مى‏كرده است، مى‏تواند درك صحيح‏ترى از آن راوى براى مخاطب ايجاد نمايد و از طرف ديگر، در كتاب‏هاى تاريخى، بسيارى از مطالب كه در بيان حالات راويان مؤثّر است، مطرح شده كه در كتاب‏هاى رجالى، اين مباحث مورد بحث واقع نشده‏اند. سپس شرح حال مصعب بن يزيد انصارى را كه از كتاب‏هاى تاريخى اتّخاذ شده است، مورد بحث و بررسى قرار مى‏دهد.

رضايى اصفهانى، محمّد على.

717. «دروغپردازان در حوزه حديث شيعه».

علوم حديث، ش 3 (بهار 1376)، ص 155 - 178.
نويسنده مقاله، ضمن معرّفى راويان دروغپرداز، در نظر دارد تا به آثار معرّفى اين گونه راويان در اسناد احاديث، و نيز دفع انحرافات در اسناد احاديث، اشاره كند.
مقاله، شامل شرح حال 22 نفر از راويان دروغپرداز، به همراه ذكر اقوال علماى علم رجال در مورد آنها و ذكر مصادر مورد مراجعه و نشانى آنهاست.

718. «دروغپردازان در حوزه حديث اهل سنّت».

علوم حديث، ش 8 (تابستان 1377)، ص 89 - 113.
نويسنده مقاله، ضمن بيان انگيزه‏ها و مراحل تاريخى جعل حديث و همچنين معرّفى راويان دروغپرداز در حوزه حديث اهل سنّت، در نظر دارد به آثار معرّفى اين گونه راويان در اسناد احاديث اهل سنّت، و نيز دفع انحرافات در اسناد احاديث، اشاره بنمايد.
مقاله، شامل فهرستى از انگيزه‏هاى جاعلان حديث در جعل حديث و مراحل تاريخى جعل حديث، به همراه فهرستى از معيارهاى تشخيص احاديث «موضوع» است و شرح حال 27 نفر از چهره‏هاى مشهور به جعل حديث در اهل سنّت با ذكر اقوال علماى رجال، آورده شده است.
در زيرنويس، اسامى و نشانى مصادر مورد مراجعه، مشخّص شده است.

زارعى كريانى، محمّد.

719. «جستجويى در ترجمه حسن بن محبوب».

علوم حديث، ش 6 (زمستان 1376)، ص 232 - 244.
نويسنده مقاله، ضمن مراجعه به كتاب‏هاى حديثى و رجالى، در نظر دارد آنچه را كه در مورد زندگى حسن بن محبوب، به عنوان يكى از اصحاب اجماع به دست آورده، ارائه بنمايد.
در اين مقاله، به مباحثى در خاندان، شغل و طبقه حسن بن محبوب در سلسله اسناد احاديث، و زندگى‏نامه وى در كتاب رجال كشى، و نيز تأليفات وى پرداخته شده است.

ساعدى، حسين.

720. «نشأة علم الرجال و تطوّره».

الفكر الاسلامى، ش 26 (شوّال - ذوالحجة 1412 ق)، ص 201 - 260.
نويسنده در مقدمه مقاله خود، وجه نياز به علم رجال و مراحل رشد و تطوّر اين علم را در هشت مرحله بيان نموده است. سپس در متن مقاله، در ذيل عنوان هر يك از مراحل هشتگانه، چگونگى وجه نياز به اين مرحله جديد و رشد هر مرحله را مورد بحث قرار داده است. ايشان در هر مرحله، فهرست آثار رجالى آن مرحله را به همراه بيان خصوصيات و موضوعات مورد بحث در بسيارى از اين كتاب‏ها مشخّص نموده است.
فهرست عناوين مراحل هشتگانه تطوّر علم رجال در مقاله عبارت‏اند از:
1. عصر نبى‏صلى الله عليه وآله، موضوعيت و مشروعيت علم رجال؛
2. عصر ائمه‏عليهم السلام، وضع قواعد اساسى در جرح و تعديل؛
3. تأليف كتاب‏هاى رجالى مشتمل بر اسامى رجال بدون جرح و تعديل؛
4. تأليف كتاب‏هاى رجالى مشتمل بر اسامى و شرح حال رجال؛
5. تأليف جوامع رجالى؛
6. مراجعه به كتاب‏هاى حديثى در مباحث رجالى و اعتماد به آنها؛
7. ظهور مبانى جديد و قواعد كلّى در علم جرح و تعديل؛
8. موسوعات رجالى.

ساكت، محمّد حسين.

721. «زنان حديث‏پژوه در آسياى مركزى سده پنجم و ششم هجرى».

كيهان فرهنگى، ش 105 (دى 1372)، ص 48 و 49.
نويسنده مقاله، ضمن بيان مختصرى از چگونگى رشد اسلام در آسياى مركزى، به بيان جايگاه و نقش زنان اين منطقه در حديث پژوهى و نقل احاديث در قرن‏هاى پنجم و ششم هجرى مى‏پردازد. سپس اسامى يازده نفر از اين زنان حديث پژوه و ناقل حديث را ذكر كرده است و شرح حال مختصرى از هر يك را بيان مى‏نمايد.
در مقاله، نام و نشانى مصدرهاى مورد مراجعه، مشخّص شده است.

سبحانى، جعفر.

722. «تحقيقى پيرامون: رجال ابن غضايرى».

نور علم، ش 15 (ارديبهشت 1365)، ص 55 - 67 و ش 16 (تير 1365)، ص 19 - 29 و 93.
در مورد رجال ابن الغضائرى، از ديرباز، مباحث مختلفى در ميان علماى علم رجال مطرح بوده است. اين مباحث، عمدتاً در مورد ترديد در نويسنده اين كتاب، محتويات كتاب و اعتبار آنهاست.
نويسنده مقاله با بيان ادلّه‏اى به هر يك از اين مباحث به صورتى مختصر، پاسخ مى‏دهد. متن مقاله، شامل اين مباحث است:
زندگى‏نامه حسين بن عبيد اللَّه غضايرى و احمد بن حسين بن عبيد اللَّه غضايرى؛
چگونگى دستيابى علما به اين كتاب؛
آيا اين كتاب، تأليف خود غضائرى است و يا تأليف فرزند وى بوده است؟؛
ارزش و اعتبار اين كتاب، نزد علما.

سيّد علوى، سيّد ابراهيم

723. «ابن غضايرى و رجال او».

مشكوة، ش 28 (پاييز 1369)، ص 103 - 110.
نويسنده مقاله در صدد آن است تا با بيان اقوال علما در مورد ويژگى‏هاى مختلف ابو الحسين احمد بن حسين بن عبيد اللَّه غضايرى، شخصيت وى را معرّفى نمايد.
مقاله شامل مباحث ذيل است:
نسب غضايرى؛
تاريخ ولادت و وفات او؛
ابن غضايرى از ديدگاه علماى علم رجال؛
ميزان وثاقت وى و توثيقات و تضعيفاتى كه از وى ذكر شده است؛
تصنيفات ابن غضايرى.

شبيرى، سيّد محمّد جواد.

724. «أحسن الفوائد فى أحوال المساعد».

تراثنا، ش 53 و 54 (محرّم - جمادى الآخرة 1419 ق)، ص 180 - 240.
نويسنده مقاله، ضمن بررسى احوال شخصيت‏هايى كه در نام «مسعدة» مشترك‏اند، در نظر دارد تفصيلى بين اين شخصيت‏ها ايجاد نمايد؛ زيرا بعضى از آنها توثيق شده‏اند و بعضى ديگر، توثيقى در مورد آنها وارد نشده است.
متن مقاله، شامل اين مباحث است:
اوصاف اشخاصى كه با نام «مسعدة»اند؛
تطبيق بعضى از اين اوصاف بر بعضى از اين شخصيت‏ها؛
وحدت و تعدّد مسعدة بن صدقه؛
اتّحاد (يكى بودن) مسعدة بن صدقه با مسعدة بن يسع؛
اتّحاد مسعدة بن زياد با مسعدة بن يسع؛
اتّحاد مسعدة بن صدقه با مسعدة بن زياد.

725. «الكتاب النعمانى و كتابه الغيبة».

علوم الحديث، س 2، ع 3 (محرم الحرام - جمادى الآخرة 1419 ق)، ص 175 - 238.
اين كتاب، مشتمل بر رواياتى در مورد غيبت امام منتظر(عج) است.
نويسنده مقاله به دليل اهمّيت اين كتاب، درسه فصل مباحثى را ارائه نموده كه شرح آن چنين است:
در فصل اوّل، تاريخ زندگى نعمانى، مشايخ و شاگردان وى، تاريخ و غرض از تأليف اين كتاب را بيان نموده است.
در فصل دوم، مصادر اين كتاب با مراجعه به اسناد كتاب و استفاده از قراين مختلف، مشخّص شده است.
در فصل سوم، ارتباط بين الغيبة نعمانى و الكافى مورد بررسى واقع شده است.
در اين مقاله، مؤلّف به منظور دستيابى به مباحث مطرح شده در هر فصل، به اسناد روايات اين كتاب و ديگر كتاب‏هاى حديثى و رجالى مراجعه نموده و با تبيين طُرُق راويان و ارائه اسناد روايات مناسب با عنوان مورد بحث، ديدگاه‏ها و ادلّه خود را در بيان مشايخ و شاگردان نعمانى، كشف مصادر كتاب و ارائه ارتباط بين الكافى و اين كتاب را مستدل نموده است.

726. «نقش تعبير واسطه در معجم رجالى».

قم: مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى، مجموعه مقالات اوّلين سمينار كامپيوترى و علوم اسلامى، بهار 1372، 635 ص (ص 467 - 531).
مؤلّف در اين مقاله، نقش تعبير «واسطه» (مطالب موجود در اسناد، غير از نام راويان) در اسناد روايات و كتب رجالى را از جهات مختلف بررسى كرده است و فايده رجالى اين بحث و انعكاس آن در معجم رجال الحديث و ديگر فوايد جانبى آن را تعيين نموده است.
مؤلّف در مقدّمه به مفهوم تعبير «واسطه» و پيشينه تاريخى اين بحث، اشاره كرده است و مباحث مقاله را در سه محور اصلى ارائه كرده كه عبارت‏اند از:
محور اوّل: بررسى نقش تعبير واسطه در بيان كيفيت تحمّل روايت؛ در اين محور، اين مباحث مطرح شده‏اند:
تعبير واسطه‏ها و طرق هشتگانه تحمل حديث؛
مشخّص نمودن روايت مستقيم و غير مستقيم از معصوم‏عليه السلام، در رواياتى كه نحوه حمل آنها روشن نيست؛
ارائه نمونه‏هاى علمى تأثير تعبير واسطه‏ها در اسناد و بحث‏هاى رجالى و بررسى انعكاس آنها بر معجم رجالى؛
بررسى نقش تعبير واسطه‏ها در رجال النجاشى؛
تعبين و تمييز نقش اطّلاعاتى كه از راويان در تعبير واسطه‏ها وجود دارد و در سند، واقع نشده‏اند.
محور دوم: تبيين فوايد جانبى تعبير واسطه‏ها؛ اين فوايد در امور ذيل، مؤثّر است: تعيين مكان و زمان روايت؛
تعيين كتاب و مصدر روايت؛
تعيين مؤلّف كتاب‏هاى ناشناخته؛
تبيين اتّحاد و عدم اتّحاد دو روايت.
محور سوم: ارائه نمونه‏هايى از تعبير واسطه‏ها در كتب اربعه حديثى.

شبيرى زنجانى، سيّد موسى و جعفر سبحانى.

727. «قاموس الرجال و صاحب آن، معرّفى يك اثر ارزنده».

كيهان فرهنگى، س 2، ش 1 (فروردين 1364)، ص 12 - 14.
اين مقاله، مشتمل بر مصاحبه با آية اللَّه سيّد موسى شبيرى در مورد شهر شوشتر به عنوان جايگاه علم و فقاهت و معرّفى بعضى از علماى مشهور اين شهر است.
سپس روش حاج محمّد تقى شوشترى در تأليف كتاب قاموس الرجال، و جايگاه علمى اين كتاب در علم رجال، مورد بحث و بررسى واقع شده است.
در پايان، نامه آية اللَّه جعفر سبحانى درباره كتاب قاموس الرجال، با عنوان «معرّفى يك اثر ارزنده»، آورده شده است.

صديقى نسب، عباسعلى.

728. «پژوهشى درباره زراره و خاندان اعين».

مشكوة، ش 42 (بهار 1373)، ص 134 - 149 و ش 45 (زمستان 1373)، ص 127 - 150.
يكى از شاخه‏هاى مورد بحث در علم رجال، بحث از خاندان‏هايى است كه به دليل داشتن كثرت راويان حديث، مشهور گرديده‏اند.
بحث از خاندان اين گونه راويان، مى‏تواند راهگشاى مشكلات در بسيارى از اسناد روايات باشد.
از شاخص‏ترين اين خاندان‏ها، خاندان اعين‏اند و بارزترين شخصيت در اين خاندان، زرارة بن اعين است كه از سرآمدترينِ افراد اصحاب اجماع به شمار مى‏آيد.
نويسنده مقاله، ضمن بررسى تاريخچه شكل‏گيرى اين خاندان در اسلام، عمده بحث خود را در مورد زرارة بن اعين مطرح نموده است و در ضمن بيان زندگى اين شخصيت، به نقش و جايگاه وى در ميان شيعيان و اصحاب ائمه‏عليهم السلام در رشد و انتقال احاديث، اشاره مى‏نمايد.
در اين مقاله، فهرستى از اسامى راويان زراره، به ترتيب حجم رواياتى كه از وى نقل كرده‏اند، بيان شده است.

صفرى فروشانى، نعمة اللَّه.

729. «جريان‏شناسى غُلوّ».

علوم حديث، ش 1 (پاييز 1375)، ص 108 - 126 و ش 2 (زمستان 1375)، ص 121 - 175.
نويسنده مقاله، به نقش و آثار باقى مانده از غلات بر احاديث شيعه و چگونگى برخورد علماى علم رجال با اين جريان پرداخته است.
مقاله در دو بخش ارائه شده است:
بخش اوّل، شامل كلّياتى در زمينه غلو، كه در بردارنده معناى غلو و تأثير آن، و غلو در ذات و صفات است؛
بخش دوم، شامل ديدگاه ابن غضايرى و افرادى است كه ايشان در كتاب الضعفاء، آنها را متّهم به غلو كرده است.

730. «مبانى رجالى امام خمينى‏رحمه الله».

علوم حديث، ش 14 (زمستان 1378)، ص 38 - 138.
نويسنده مقاله در نظر دارد با ارائه گوشه‏هايى از مباحث رجالى مطرح شده در كتاب‏هاى امام خمينى‏رحمه الله، مبانى و آراى رجالى ايشان در زمينه‏هاى مختلف علم رجال را مشخّص بنمايد و چون حضرت امام‏رحمه الله، داراى كتاب رجالى مستقلى نيست، اين مبانى رجالى را با مراجعه به آثار فقهى استدلالى و اصولى ايشان، تهيه كرده است.
مقاله در بردارنده اين عناوين است:
ديدگاه‏هاى امام‏رحمه الله در كلّيات علم رجال؛
توثيقات خاصّ و عام؛
بعضى از كتب روايى و بعضى از رجالى كه در اسناد روايات واقع شده‏اند.

عاشورى تلوكى، نادعلى.

731. «تأمّلى در مقاله: دروغپردازان در حوزه حديث اهل سنّت».

علوم حديث، ش 10 (زمستان 1377)، ص 180 - 188.
نويسنده مقاله، اشكال‏هايى را بر مقاله «دروغپردازان در حوزه حديث اهل سنّت» مطرح مى‏نمايد، از جمله: اشكال بر محدوديت مصادر مورد مراجعه، نفى ادّعاى جعل حديث تا قرن ششم، نفى بعضى حالات در مورد بعضى از شخصيت‏هاى ذكر شده، صحيح نبودن استناد به هر كتابى به عنوان شاهد بر مدّعا.

عبد اللَّه، محمّد.

732. «نقد مقال: مع الطوسى فى رجاله».

الفكر الإسلامى، ش 5 (محرّم - ربيع الأول 1415 ق)، ص 205 - 210.
اين مقاله در نقد مقاله «مع الطوسى فى رجاله» است. نويسنده پس از بيان اشكال‏هايى بر مقاله ياد شده، در اتّخاذ مطالب از مقاله‏هاى ديگر، بسيارى از اشكال‏هاى مطرح شده از طرف نويسنده بر كتاب رجال الطوسى را بى مورد دانسته است و توجيحات و توضيحاتى در عدم و ردّ اين اشكال‏ها بيان نموده است. از جمله، اشكال شده كه چرا نام بعضى از راويان به عنوان راوى يكى از ائمه‏عليهم السلام و در باب «من لم يروا عنهم‏عليهم السلام» آورده شده است. ايشان در جواب آورده كه بعضى از راويانِ معمَّر در زمان دو يا چند امام زندگى مى‏كرده‏اند، به طورى كه راوىِ از يك امام بوده‏اند و از امام ديگر، به طور مستقيم، روايت نقل نكرده‏اند، با وجودى كه در زمان آن امام، زندگى مى‏كرده‏اند.
بر همين اساس، اسامى اين گونه راويان در فهرست راويان يك امام آورده شده است و در مورد راوى بودن از امام ديگر، و يا ادامه حيات داشتن در زمان غيبت، در باب «من لم يرو» هم آورده شده‏اند.

غروى نايينى، نهلا.

733. «زنان راوى حديث اميرالمؤمنين‏عليه السلام».

علوم حديث، ش 12 (تابستان 1378)، ص 70 - 85.
نويسنده مقاله، در نظر دارد با بيان شرح حال و روايات نقل شده از زنان راوى از امام على بن ابى طالب‏عليه السلام، نقش زنان را در نقل احاديث، روشن بنمايد. لذا با بيان فهرست اسامى 21 نفر از راويان زن كه روايات حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام را نقل كرده‏اند، به شرح حال، فضايل و سخنان بعضى از آنها مى‏پردازد.
در ضمن بيان سخنان و احوال اين بانوان، اقوال علماى علم رجال در مورد آنها، به همراه ذكر اسامى مصادر مورد مراجعه و نشانى آنها مشخّص شده است.

734. «زنان راوى در آثار سيره نويسان».

فرزانه، ش 4 (تابستان و پاييز 1373)، ص 427 - 430.
نويسنده مقاله با بيان فهرستى از كتاب‏هاى شيعه و اهل سنّت كه در بيان شرح احوال مردان و زنان راوى حديث تأليف شده، طرح و بررسى بسيار مختصر زندگى‏نامه بانوانى كه در گذشته، در پيشرفت جوامع اسلامى و انتشار احاديثْ نقش داشته‏اند، به عنوان نقيصه‏اى در اين كتاب‏ها مطرح نموده و متذكّر مى‏شود كه با وجود اين كه اسلام و پيامبرصلى الله عليه وآله در احقاق حقوق زنان، سفارش بسيار كرده‏اند؛ امّا متأسفانه اين قبيل مؤلّفان، تنها قسمت محدودى از حجم كتاب را به معرّفى زنان در اسلام، اختصاص داده‏اند.

غفّار، عبد الرسول.

735. «معايير الجرح والتعديل».

الفكر الإسلامى، ش 6 (ربيع الثانى - جمادى الثانية 1415 ق)، ص 115 - 126.
يكى از شاخه‏هاى مهم علم رجال، شرح احوال راويان حديث است و يكى از مباحث مطرح شده در شرح احوال راويان، جرح و تعديل وارد شده در مورد آنهاست و علم به جرح و تعديل راويان، نقش بسيار مهمّى در توثيق و تضعيف آنها دارد.
نويسنده مقاله، با بيان معيارهايى كه در مورد جرح و تعديل وارد شده است، ديدگاه‏هاى علما در زمينه اقسام جرح و تعديل را بيان مى‏نمايد. در ابتدا، جرح و تعديل را به دو قسمت كلّى مجرّد از ذكر سبب، و جرح و تعديل با ذكر سبب تقسيم مى‏نمايد. سپس اقوال ذكر شده در تعارض جرح و تعديل را مورد بررسى قرار مى‏دهد.
مباحث مطرح شده در اين مقاله عبارت‏اند از:
ذكر سبب در جرح و تعديل؛
تعارض جرح و تعديل، شامل:
1. جمع بين نصّين يا بين ظاهر و نص؛
2. قول به تقديم جارح، مطلقاً؛
3. قول به تقديم جارح، با ذكر سبب؛
4. استفاده از مرجّحات.

غفّارى، على اكبر.

736. «علم رجال».

كيهان انديشه، ش 14 (مهر و آبان 1366)، ص 35 - 54.
از ديرباز، علم و معرفت به اخبار صحيح براى عمل به آن، و شناخت اخبار ساختگى براى عدم قبول و اجتناب از آن، موضوع و محور بحث علماى اسلام بوده است. به اين دانش كه بحث از راويان اسناد روايات را در بردارد، «علم رجال» مى‏گويند.
نويسنده مقاله، ضمن بيان جايگاه علم رجال در علوم اسلامى، چند مورد از مباحث محورى اين علم را مطرح مى‏كند و به طور مختصر، توضيح مى‏دهد.
مباحث اين مقاله، شامل مطالب ذيل است:
علماى معروف در جرح و تعديل و رجاليان اماميه؛
علماى معروف رجال اهل سنّت؛
كتب معروف رجالى شيعه و اهل سنّت؛
اقسام حديث به اعتبار تحمّل آن؛
توضيح و بيان الفاظ جرح و تعديل؛
اصحاب اجماع؛
فرقه‏ها و اقليت‏هاى مذهبى؛
معناى مولى؛
معناى نوادر؛
كنيه‏ها و القاب و تاريخ تولّد و وفات ائمه‏عليهم السلام؛
سفراى محمودين يا «نوّاب اربعه»؛
تقسيم خبر به اعتبار سند يا متن يا راوى.

كرمى، محمّد جواد.

737. «نقدى بر مقاله: دروغپردازانِ در حوزه حديث شيعه».

علوم حديث، ش 4 (تابستان 1376)، ص 120 - 124.
نويسنده مقاله با ذكر بعضى از مطالب مقاله «دروغپردازان در حوزه حديث شيعه»، بر بعضى از مطالب ذكر شده در اين مقاله، نقد وارد كرده است. موارد نقد عبارت‏اند از:
نقد بر مطالبى كه به ابان بن ابى عياش و كتاب سليم بن قيس، و احمد بن محمّد بن سيّار و كتاب نوادر الحكمة و محمّد بن على ابو سمينه و... نسبت داده شده است.

مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلاميّة).

738. «مشيخة العياشى‏رحمه الله».

علوم الحديث، ش 6 (رجب - ذوالحجة 1420 ق)، ص 13 - 119.
مقاله حاضر، شامل فهرستى از مشايخ، طُرُق و راويان موجود در اسناد مرحوم عياشى است.
در مقدمه مقاله، مطالبى در بيان ويژگى‏هاى اين فهرست، مطرح شده است.
در متن مقاله، مطالب ذيل در مورد ابو نضر محمّد بن مسعود بن محمّد بن عياشى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است: نام، نَسَب، القاب، عصر حيات، طبقه وى در ميان راويان و محدّثان، توثيق و تخصّص‏هاى علمى.
پس از آن، طريق‏هاى شيخ صدوق، مرحوم نجاشى، شيخ مفيد و شيخ طوسى به اين مؤلّف، بيان شده است.
مرحوم عياشى، در مدارس مختلف و نزد مشايخ متفاوت، به تحصيل اشتغال داشته است. نويسنده مقاله، اسامى مشايخ عياشى - كه شامل 65 نفرند - و اسامى شاگردان وى را از كتاب‏هاى رجالى و حديثى جمع‏آورى كرده و بر اساس حروف الفبا تنظيم و ارائه نموده است و در اين زمينه، نشانى مصدرهاى مورد مراجعه را مشخّص كرده است.
در قسمت مصنّفات عياشى، فهرست 195 اثر اين مؤلّف از كتاب‏هاى مختلف، جمع‏آورى شده و بر اساس حروف الفبا، تنظيم و ارائه شده‏اند. شايان ذكر است كه تنها خلاصه جلد اوّل از تفسير ايشان - كه متأسفانه با حذف اسناد روايات اين تفسير، خلاصه نويسى شده است - در اختيار ماست؛ امّا مؤلّفان اين مقاله، با مراجعه به كتاب‏هاى ديگرى مانند: مجمع البيان طبرسى، شواهد التنزيل حسكانى و كتاب‏هاى رجالى، توانسته‏اند كه 333 سند و طريق اين مؤلّف و 228 نفر از راويان و اصحاب أئمه معصوم‏عليهم السلام را كه در صدر اسناد وى در كتاب تفسير ايشان قرار داشته است، مشخّص كنند و بر اساس حروف الفبا تنظيم و ارائه نمايند.

مرتضوى، سيّد ضيا.

739. «حضور بانوان در نقل حديث غدير».

علوم حديث، ش 7 (بهار 1377)، ص 162 - 179.
نويسنده مقاله، ضمن معرّفى زنانى كه به عنوان راوى احاديث غدير خم در اسناد روايات اين واقعه تاريخى قرار دارند، به نقش و جايگاه زن در اسناد احاديث اشاره مى‏نمايد.
اين مقاله، ضمن بيان زندگى‏نامه مختصرى از اين راويان، سخنان و استدلال‏هاى بعضى از آنها را در مورد واقعه تاريخى غدير خم، بيان كرده است.

معارف، مجيد.

740. «مقايسه ديدگاه‏هاى رجالى نجاشى و شيخ طوسى».

مقالات و بررسى‏ها، ش 62 (زمستان 1376)، ص 39 - 57.
روش‏هاى مختلفى كه علماى رجال در تأليف كتاب‏هاى خود به كار برده‏اند، مشخّص كننده اطّلاعات آنان در اين علم است و از طرف ديگر، تأثير مستقيم در مقدار اطّلاع رسانى به مخاطب خود دارد.
نويسنده مقاله، پس از بيان شرح حال مختصرى از زندگى‏نامه مرحوم نجاشى و شيخ طوسى و معرّفى اجمالى كتاب‏هاى رجالى آنها، اقدام بر مقايسه دو كتاب رجال النجاشى و الفهرست شيخ طوسى مى‏نمايد و با اين مقايسه، نه تنها قصد دارد كه ديدگاه‏هاى رجالى و سبك و روش اين دو دانشمند را مشخّص نمايد؛ بلكه به بررسى و تحليل ريشه‏هاى اختلاف آنها در روش نگارش كتابشان مى‏پردازد.
در اين مقاله، عناوين ذيل مورد بحث واقع شده‏اند:
ابوالعباس نجاشى، آثار و ديدگاه‏هاى رجالى؛
ابو جعفر شيخ طوسى و آثار رجالى؛
مقايسه رجال النجاشى با الفهرست شيخ طوسى؛
وضعيت حوزه درسى بغداد در قرن چهارم و پنجم.

مقيمى، محسن.

741. «سند به عنوان منبع علم رجال».

قم: مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى، مجموعه مقالات اوّلين سمينار كامپيوتر و علوم اسلامى، بهار 1372، 635 ص (ص 571 - 596).
نويسنده مقاله، ضمن برشمردن مشكلاتى چند در اسناد روايات، به اين مطلب اشاره مى‏نمايد كه سبك تأليف و هدف مؤلّفان كتب اوّليه رجالى، رافع اين مشكلات نيستند و كتاب‏هاى بزرگانى را كه در رفع اين مشكلات تأليف شده‏اند، برشمرده است و روش رفع اين مشكلات را تبيين مى‏نمايد.
مقاله، مشتمل بر بيان اشكال‏هاى موجود در اسناد روايات، شامل: تحريف، تصحيف، اِضمار، تعليق، تحويل و عناوين مبهم در راويان است. سپس عدم توانايى كتاب‏هايى همچون رجال النجاشى و الفهرست شيخ طوسى و امثال آنها را در دفع اين مشكلات، بيان نموده و به دنبال آن، تأليف‏هايى را كه در قرن‏هاى اخير تأليف شده و در صدد رفع اين گونه مشكلات‏اند، معرّفى كرده است.
نويسنده، منابع مناسب در رفع اين مشكلات را اسناد كتاب‏هاى روايى، متون احاديث و اطّلاعات موجود در لابه‏لاى اسناد و كتب روايى دانسته است و در اين زمينه، اقدام به معرّفى و ارزيابى كتاب‏هايى مى‏نمايد كه در تصحيح و رفع اين مشكلات تأليف شده‏اند و در نهايت، اسناد را مهم‏ترين منبع، و تشخيص طبقه راويان را بهترين وسيله براى رفع اين مشكلات دانسته و فهرستى از بهترين ضوابط براى تعيين طبقات را برشمرده است.

منصورى، نزار بن عبد المحسن.

742. «من أعلام الجمع والتفريق فى رواة الحديث».

علوم الحديث، ش 9 (محرّم - جمادى الآخرة 1422 ق)، ص 205 - 254.
از مهم‏ترين مباحث و فروع علم رجال، بحث «توحيد مختلفات» و «تمييز مشتركات» است كه در اين مقاله با عنوان «الجمع و التفريق» معرّفى شده‏اند. موضوع بحثِ توحيد مختلفات، اثبات واحد بودن دو يا چند اسم مختلف، و موضوع بحثِ تمييز مشتركات، تعيين و تشخيص افراد مختلفى است كه با يك نام معرّفى شده‏اند.
نويسنده مقاله، ضمن بيان چند سبب از اسباب تعدّد اسامى براى يك شخص واحد، اسامى پنجاه نفر از راويانى را كه اسامى آنها داراى چنين مشكلى است، مشخّص نموده و بر اساس ترتيب حروف الفبا فهرست كرده است.
در ذيل هر عنوان، شرح حال مختصر آن راوى با ذكر نشانى مصادر مورد مراجعه، مشخّص شده است.

مهريزى، مهدى.

743. «كتابشناسى توصيفى كتب تراجم زنان».

آينه پژوهش، ش 51 (مرداد و شهريور 1377)، ص 84 - 91.
نويسنده مقاله، در نظر دارد با يك بررسى اجمالى، مشخّص نمايد كه تاريخ گذشته ما در مورد نقش زنان در پيشرفت جامعه، بسيار كوتاهى كرده است و اين در حالى است كه بيان گذشته درخشان و پر افتخار زنان، مى‏تواند فوايد فراوانى را در پى داشته باشد. لذا بر همين اساس، اقدام به نگارش كتابشناسى تاريخ زنان نموده است.
اين كتابشناسى در چند شاخه صورت گرفته است كه يكى از آنها كتابشناسى كتب تراجم (شرح حال) زنان است. اين قبيل كتاب‏ها در بردارنده زندگى‏نامه و فهرست اسامى زنان راوى احاديث و غير راوى است.
به دنبال بيان نام كتاب، مشخّصات و توصيفى اجمالى از آن كتاب، ارائه شده است.

744. «نقش زنان در نشر حديث».

آينه پژوهش، ش 43 (فروردين و ارديبهشت 1376)، ص‏54 - 56.
نويسنده مقاله، ضمن معرّفى كتاب جامع مسانيد النساء ابراهيم محمّد جمل، به بررسى و تبيين ارزش و اعتبارى كه اسلام براى بانوان قائل است، اشاره نموده است و به طور اخص، نقش بانوان را در نقل احاديث، مورد بررسى قرار داده است و فهرستى مختصر از زنان راوى و كتاب‏هايى كه اسامى زنان راوى در آنها گردآورى شده، مشخّص نموده است.
سپس كتاب جامع مسانيد النساء را كه در بردارنده روايات زنان در كتب اهل سنّت و شرح حال بعضى از آنهاست، معرّفى كرده و مصادر مورد مراجعه مؤلّف كتاب را بازگو كرده و در آخر، اشكالات اين كتاب را برشمرده است.

ميرشريفى، سيّد على.

745. «رجال نجاشى، مهم‏ترين كتاب رجالى شيعه».

نور علم، ش 25 (اسفند1366)، ص 164 - 178.
نويسنده مقاله، ضمن بيان شرح مختصرى از تاريخ تدوين حديث و علم رجال، به بررسى نقش علم رجال در افشاى راويانى مى‏پردازد كه جعل حديث مى‏كرده‏اند و به اين وسيله، به جايگاه علم رجال در حفظ و پالايش روايات معصومان‏عليهم السلام اشاره مى‏نمايد. سپس زندگى‏نامه احمد بن على ابوالعباس نجاشى اسدى كوفى، مؤلّف كتاب رجال النجاشى را -كه يكى از مهم‏ترين كتاب‏هاى رجالى شيعه است بيان نموده و به بررسى نقش و جايگاه اين كتاب در علم رجال مى‏پردازد.
در اين مقاله، مباحث ذيل مورد بررسى واقع شده‏اند:
تدوين احاديث و آثار اسلامى؛
تأسيس علم رجال و رجاليان پيشين شيعه؛
نجاشى، سرآمد رجال نويسان شيعه؛
امتيازات و ويژگى‏هاى رجال النجاشى و بررسى ويژگى‏هاى اين كتاب كه با تصحيح و تحقيق آية اللَّه سيّد موسى شبيرى زنجانى، به چاپ رسيده است.

نفيسى، زهرا (شادى).

746. «روش علّامه شوشترى در نقد سند».

علوم حديث، ش 10 (زمستان 1377)، ص 71 - 102.
نويسنده مقاله، تأثيرى كه از جعل، تحريف و ديگر نارسايى‏ها (از قبيل: نقل به معنا، مشكلات استنساخ و...) بر احاديث وارد شده است، به طور مختصر، بيان كرده است و از طرف ديگر، اقدام به معرّفى كتاب الأخبار الدخيلة ى محمّد تقى شوشترى مى‏نمايد كه احاديث را بر اساس تحريف، وضع و موضوع احاديث، دسته بندى كرده است.
در اين مقاله به ملاك‏هاى شناخت تحريف در اسناد روايات از ديدگاه علّامه شوشترى اشاره شده است.
فهرست كلّى اين ملاك‏ها عبارت‏اند از: روش‏هاى شناسايى تحريف در سند، وحدت روايات، تبيين اختلاف‏هاى متنى و سندى روايات و معيارهاى ارزيابى اسناد.