و من، نه حتي ذره اي در اين اقيانوسم
(سفرنامه عمره 1387)

رئوف پيشدار

- ۱ -


بسم الله الرحمن الرحيم

تاخير ، گرما ، ناهماهنگي ها ، حرفهايي شايد تازه

از قبل گفته شده است که امروز دوشنبه 14 مرداد 1387براي تشرف به مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) آماده باشم.گفته اند که ساعت پرواز را اطلاع خواهند داد. شور عجيبي از صبح تمام وجود من را فراگرفته است . سالها که نه ! عمري است در انتظار اين لحظه هستم .لحظه اي که از آبانماه سال 1386و انتخابم در جشنواره مطبوعات و جايزه ارزنده اش "کمک هزينه حج" هرلحظه آنرا انتظار مي کشم. بعثه مقام معظم رهبري نيز من را به اين سرفراز کرده است که در دوره اي يک ماهه افتخار خبرنگاري و انعکاس فعاليت هاي آنرا در مدينه منوره و مکه مکرمه داشته باشم. از صبح چند تلفن شده است و هربار ساعت پرواز تغيير کرده است و آخرين اطلاع "پرواز ساعت 14و 30دقيقه انجام خواهد شد " و طبيعي است که بايد هرچه سريعتر راهي فرودگاه شوم . ترافيک هميشگي تهران کلافه ام کرده است حالا هرلحظه اش براي من سالي ! است. خوشبختانه فاصله خانه ما تا فرودگاه راه زيادي نيست . استاد من دكتر اميد مسعودي اطلاع مي دهد كه دارد براي بدرقه من مي آيد از او خواهش مي كنم كه من را شرمنده نكند . دكتر مي گويد : من كاري به رضايت يا عدم رضايت تو ندارم . من براي آنكه بايد بيايم مي آيم. به دكتر مي گويم كه ساعت پرواز عوض شده و تا او برسد من رفته ام و كلي توضيح ديگر . لطف مي كند و مي پذيرد كه از ميانه راه برگردد و من شرمنده اين همه محبت . از چند نفر هم درحين حركت به سوي فرودگاه خداحافظي مي كنم . " سحر "‌ دخترم دائم شماره ها را مي گيرد.

جلوي سالن فرودگاه آن تراكم هميشگي جمعيت نيست . بليط و گذرنامه را مسئول عزيزي كه در سازمان حج و زيارت زحمت كارها را كشيده بايد بياورد . مامور ورودي سالن ظاهرا با اين امر آشناست و وقتي به او توضيح مي دهم ، مي پذيرد. پليس از ورود همراهان زائران به ترمينال فرودگاه جلوگيري مي کند. چه کار خوبي . دو سه بار که براي بدرقه دوستان به فرودگاه آمده بودم شاهد مشکلات بسياري ناشي ازاين امر بودم . از دخترانم . مهندس "بهرام "‌ برادر خانمم مي خواهم که خداحافظي کنيم و برگردند .

در اولين لحظه ورود به سالن فرودگاه از بلند گو اعلام مي شود که "پرواز بدون تاخير "و در راس ساعت 17 و 30دقيقه انجام خواهد شد!! آنقدر شوق زيارت دارم كه يادم مي رود حتي توي دلم از دوستاني كه سفر را هماهنگ مي كردند ، گله كنم كه : برادر ! لااقل مي گذاشتيد ما يك نماز درست و حسابي و كامل مي خوانديم و نهاري مي خورديم .

ساعت به کندي و با کمال بي ميلي مي گذرد . يکبار که انتظار دارم و خدا خدا مي کنم ساعت هرچه زودتر بگذرد ، دقايق همانطور که بايد ، و خالق هستي به آن نظم داده مي گذرد .

عقربه هاي ساعت 4 بعد از ظهر را هم پشت سر مي گذارند . نهار نخورده ام ، اصلا ميلي به آن ندارم . اشتياق زيارت خانه معبود ، زيارت رسول الله (صلّي الله عليه وآله) ، ائمه بقيع ، زيستني حتي چند روزه در سرزمين وحي ، روح و وجود کدام شيفته اي را به آتش نکشيده است ؟ من همه ي عمر با اين عشق سوخته و ساخته ام .

از مسافران پرواز هواپيمايي سعودي خواسته مي شود که براي تحويل بار مراجعه کنند . من هم مسافر همين پرواز هستم . همسفران من ازقم - اراک و همدان هستند. صفي طويل چند صد نفره جلوي قسمت تحويل بار تشکيل مي شود. بسياري از مسافران مردان و زناني سالخورده هستند و بعضي ازآنها به دشواري به زبان فارسي صحبت مي کنند و احتمالا هم براي اولين بار است که سوار هواپيما مي شوند. از خودم مي پرسم چه ضرورتي به اين صف ها هست ؟ وقتي کاروان ، عده زائران آن و بقيه اطلاعات مورد نياز همه فراهم است ، و يا مي توان فراهم کرد ، چرا اين کار را نکنيم که مثلا نماينده اي از يک کاروان به فرودگاه مراجعه و بار همه زائران را تحويل دهد و کارت پرواز آنها را بگيرد . مثل آن كاري كه سالهاست در فرودگاه جده و موقع برگشت مي كنيم ! در اين صورت هم هوا پيمايي مي تواند بموقع اقدامات لازم را صورت دهد و هم اينکه زائر با خيالي آسوده تر و فراغ بال و همچنين بموقع به فرودگاه منتقل و با کمترين توقف و اتلاف نيرو و امکانات و با آرامشي بيشتر راهي سفر ، بخصوص سفري چنين با عظمت مي شود.

از مسافراني که بار خود را تحويل داده اند دعوت مي شود تا براي طي مراحل بازرسي و سوار شدن به هواپيما به خروجي و سالن تعيين شده مراجعه کنند. دقايقي بعد ازاينکه يک کاروان دانشجويي سالن بازرسي را ترک مي کند ، از همسفران من خواسته مي شود تا وارد سالن شوند. بازرسي خيلي سريع صورت مي گيرد و مسافران بعد از عبور از يک تونل ، وارد هواپيما مي شوند . بوئينگ 747 سري آ - با نشان هواپيمايي ماهان ! - چند سال پيش مسافري در حال عبور از همين تونل ها به مقصد يزد سر از جده ! درآورده بود كه كنسول وقت ايران هم محبت كرده و برايش گذرنامه صادر كرده بود تا حال كه خدا او را به اين شكل خواسته ، توفيق زيارت خانه خدا را پيدا كند - از ميهماندار مي پرسم که پرواز را درست وارد شده ام که توضيح مي دهد بله و مي گويد که پرواز هواپيمايي سعودي را ماهان انجام مي دهد . خيلي براي من فرق نمي کند . مهم رفتن است فقط !

الان نزديک به نيم ساعت است که در هواپيما هستيم . مسافران يک به يک راهنمايي مي شوند تا در صندلي خودشان قرار بگيرند. چند نفري از علما و شخصيت هاي روحاني شناخته شده نيز مسافران پرواز هستند.

ميهماندار توضيح مي دهد که بواسطه بروز اشکالي در رايانه اداره گذرنامه ،افسران به ناچار به صورت دستي کار صدور اجازه خروج مسافران را انجام مي دهند در نتيجه پرواز تاخير دارد. گرماي داخل کابين نفس ها را به شماره انداخته است . مسافران يک به يک مي آيند . ميهماندارتوضيح مي دهد که مسافران زيادي روي زمين مانده اند . از او مي پرسم آيا سيستم تهويه کارنمي کند ؟ توضيح مي دهد که تمامي سيستم ها کار مي کند و حتي تقويت هم شده است ولي مساله گرماي شديد تهران و عده زياد مسافران است . نزديک به دو ساعت است !!! که سوارهواپيما شده ايم ! ولي هواپيما همچنان روي زمين است. گرما آنقدر شديد است که يواش يواش دارد صداي اعتراض همه را بلند مي کند . چند کودک همسفر ما شکايت خود را با گريه هاي بي امان ، ساعتي است که شروع کرده اند .

درهاي هواپيما بسته مي شود و ميهماندار از تاخير بوجود آمده عذرخواهي مي کند . هواپيما همچنان متوقف است . يک ربع ساعت ! نيم ساعت ؟ هيچ کس توضيح نمي دهد چرا هواپيما پروازش را شروع نمي کند . حالا ديگر مي توان ورق هاي روزنامه و بروشور هاي مختلف را ديد که در دست مسافران حکم بادبزن را پيدا کرده است . علما عبا و عمامه از تن بيرون كرده اند . موكلاهايي مانند من هم كه مشكلي در پوشش ندارند . دلم براي خانم ها مي سوزد ! خداوند به آنها براي حجابشان اجر بدهد.

هواپيما تکاني مي خورد و براي رفتن روي باند ، حرکت مي کند.

سكوت كامل - نه كسي عذرخواهي مي كند و نه توضيحي داده مي شود كه چرا بايد اين قدر در گرما زجر مي كشيديم . در فرهنگ ما ايراني ها ببخشيد اين نوع كارها نيست . مي گويند اين نوع كارها كلاس گذاشتن است !! كلاس نمي خواهد بگذارند ،‌وظيفه شان را انجام دهند. اگر هواپيما را رنگ نكرده بودند ! هواپيمايي سعودي هم با مردم اين طور رفتار مي كرد ؟ ميهماندار مشخصات پرواز را اطلاع مي دهد ارتفاع تا 38هزار پا از سطح درياهاي آزاد - مدت پرواز دو ساعت و 20دقيقه و مقصد مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) - روي پرده اي در مقابل مسافران وضعيت پروازي و مسير هواپيما نمايش داده مي شود. هواپيما بعد از ترک تهران با عبور از فراز شهرهاي ساوه - اصفهان - گچساران و آب هاي خليج فارس ، وارد فضاي کويت مي شود و بعد از آن سرزمين وحي است که هواپيما به پرواز در آن مي پردازد.

فيلم کوتاهي از توليدات بعثه مقام معظم رهبري در باره اهميت حج - زيارت خانه خدا و حرم شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) و بقيع شريف نمايش داده مي شود و تذاکراتي ارايه مي گردد که باتوجه به برخي باورها در عربستان سعودي ، زائران شايسته است به منظور تقويت وحدت امت اسلامي ازعمل به آنها بپرهيزند و در مواردي هم توصيه به عمل به آنها مي شود.

در قسمت هاي بعدي سفر ما و اين سفرنامه انشاالله ادامه خواهد يافت .

مدينه شهر رسول الله (صلّي الله عليه وآله)

هواپيما بتدريج از ارتفاع خود مي کاهد . ميهماندار اعلام مي کند که " انشاالله تا دقايقي ديگر در فرودگاه مدينه به زمين مي نشينيم ." از پنجره بيرون را نگاه مي کنم . دقايقي است که خورشيد غروب کرده است ولي هنوز پرتويي از آن در مغرب ديده مي شود. ايام شعبانيه است و روزهاي عيد بسياري براي شيعيان در پيش - امروز سوم شعبان و سالروز ميلاد مسعود و مبارک امام حسين (عليه السلام) است . زيارت آن حضرت را مي خوانم . هواپيما پايين و پايبين تر مي آيد . از آن بالا مي شود چراغ هاي کم سويي را ديد که در دل بيابان روشن است. مسافري که در کنارم نشسته است با هيجاني بسيار مي گويد: مدينه است . اشک امانم نمي دهد . مدينه شهر رسول الله (صلّي الله عليه وآله) - "سلام بر تو اي فرستاده پروردگار ، سلام بر تو اي پيغمبر خدا ، سلام بر تو اي محمد بن عبدالله ، سلام بر تو اي خاتم پيغمبران ، شهادت مي دهم که تو فرمان رسالت خود را از جانب حق به خلق رسانيدي و نماز را بپا داشتي ، و زکات به فقيران عطا کردي ، و امر به معروف و نهي از منکر فرمودي ، و عبادت حضرت احديت را خالص براي خدا به جاي آوردي تا به مقام يقين و شهود رسيدي (تا روز رحلت به عالم آخرت ) پس درود خدا بر تو و اهل بيت طاهرينت باد ...

هواپيما يکبار دور مدينه پرواز مي کند . ارتفاعش کم وکم تر مي شود. ازآن بالا مي توان در دل شهر مدينه نقطه اي نوراني را ديد . ارتفاع که کم تر مي شود مسجد و حرم شريف رسول اکرم (صلّي الله عليه وآله) واضح تر به چشم مي آيد . در بقيع شريف چراغي روشن نيست ! قبرشريف دردانه رسول الله (صلّي الله عليه وآله) کجاست ؟

" سلام بر تو اي دختر رسول خدا ، سلام بر تو اي دختر دوست خاص خدا ، سلام برتو اي دختر پيغمبر خدا ، سلام بر تو اي دختر حبيب خدا ، سلام بر تو اي دختر برگزيده خدا ، سلام بر تو اي دختر امين خدا ، سلام بر تو اي دختر بهترين خلق خدا ، سلام برتوي اي دختر بهترين پيغمبران و رسولان و فرشتگان خدا ، سلام بر تواي دختر بهترين خلق ، سلام بر تو اي سيده زنان عالم از اولين و آخرين ، سلام بر تو اي همسر ولي خدا (امير المومنين ) و بهترين خلق بعد از رسول خدا ،سلام برتو اي مادر حسن و حسين (عليه السلام) سروران جوانان بهشت ، سلام بر تو اي شهيده راستگوي ، سلام بر تو اي صاحب فضليت و پاکيزه صفات ، سلام بر تو اي انسيه حوراء ، سلام بر تو اي فاطمه دختر رسول خدا و رحمت و برکات حق بر تو باد ، گواهي مي دهم که چون تو از جهان رفتي با مقام يقين و بينه و دليل روشن ازجانب پروردگار بودي ، و هر که تو را مسرور و شاد ساخته و هر که در حق تو جفا و ظلم کرد به رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ظلم و جفا کرده ، و هر که تو را آزرده کرد رسول خدا را آزرده کرده است و هرکس از تو جدا شد ، جدا شده است از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) زيرا تو پاره تن پيغمبر و روح مقدس آن بزرگواري ، همانگونه که پيامبر (صلّي الله عليه وآله) فرمود : خدا را گواه مي گيرم و رسول او و فرشتگان را که من از آن کس راضيم که تو از او راضي هستي ، و خشمگينم از هر که تو از او خشمگين هستي ، بيزارم از آنکه تو از او بيزاري ، دوستم با آنکه تو با او دوستي و دشمنم با هرکه تو با او دشمني و..." برائمه شريف بقيع نيز زيارت نامه وارده را مي خوانم . هواپيما قرار است لحظاتي ديگر فرود آيد . اشک هاست که از ديدگان همه سرازير است . صلوات بر محمد مصطفي (صلّي الله عليه وآله) و آل محمد سلام الله اجمعين فضاي هواپيما را عطر آگين مي کند. صداي تماس چرخ هاي هواپيما روي باند بلند مي شود . از مسافران خواسته مي شود تا توقف کامل هواپيما صندلي هاي خود را ترک نکنند. اشتياق مسافران به زيارت رسول الله (صلّي الله عليه وآله) باعث آن مي شود تا ميهماندار چند بار ديگر از مسافران دعوت کند تا توقف کامل هواپيما برروي صندلي خود بنشينند. ميهماندار دماي هواي مدينه را در اين ساعت شب 41درجه سانتيگراد بالاي صفر! اعلام مي کند . يکي از مسافران به ميهماندار مي گويد :اشتباه مي کنيد نبايد اينقدر گرم باشد. ميهماندار توضيح مي دهد که اداره هواشناسي مدينه اعلام کرده است.

درهاي هواپيما که باز مي شود همه عجله دارند که زودتر پياده شوند . فرصت زيارت را حتي لحظه اي نبايد از دست داد . اتوبوس ها مسافران را از پاي پلکان هواپيما به سالن گذرنامه مي برند. صف هايي در مقابل باجه هاي کنترل گذرنامه تشکيل مي شود . مامورين سعودي گذرنامه ها و رواديد را کنترل مي کنند . مشکل خاصي براي هيچ يک از مسافران در اين قسمت نيست . بعد از کنترل گذرنامه ها ، نوبت به تحويل بار مي رسد. مامورين سعودي برخي از وسايل حجاج را به صورت انتخابي بازرسي مي کنند. هيچ کس چيزي مغاير قوانين سعودي همراه ندارد .

مامورين عربستان سعودي نسبت به همراه داشتن برخي کتب توسط مسافران حساس هستند و نوعا آنها را ضبط مي کنند . برطبق قوانين عربستان همراه داشتن هر نوع ماده مخدر حتي برخي از انواع مسکن ها جرم است و کسي که از او چنين موادي ضبط شود ممکن است حتي به زندان و جريمه هاي سنگين محکوم شود.

پا که از سالن فرودگاه بيرون مي گذاري گرماي مدينه را مي تواني حس کني - شوق زيارت زائران را وادار مي کند تا با اولين وسيله اي که آماده حرکت مي بينند ، بخواهند که به مدينه بروند. براي هر کارواني وسايل نقليه کاملا مناسب و کافي تدارک شده است و زائران بايد در قالب کاروان خود قرار بگيرند . از ابتدا تا انتهاي اين سفر الهي نظم از اساس اموردر همه ي کارهاست . همراه با دوستاني که از گروه حج تلويزيون آمده اند ، در معيت يکي از دوستان بعثه مقام معظم رهبري راهي شهر مدينه مي شويم . فاصله فرودگاه تا شهر بنظر مي رسد 10 کيلومتر باشد. دو طرف مسير به جز تعدادي خانه اشرافي و اداره و سازمان دولتي ، پر است از مغازه هاي جورواجور که " مفروشات " عرضه مي کنند که به هر نوع وسايل خانه از فرش گرفته تا مبلمان اطلاق مي شود. چندين پمپ بنزين و تعميرگاه هم سر راه هست .

چندمين جاده و خيابان را که مي پيچيم ، مناره هاي حرم رسول الله (صلّي الله عليه وآله) نمايان مي شود. السلام عليک يا رسول الله - يا اشراف انبيا و رسل و...

اينجا مدينه است . شهر رسول خدا - شهر ائمه معصوم - شهر فاطمه (سلام الله عليها) ام الائمه - مدينه با من بگو که در غربت دلتنگي ها فاطمه (سلام الله عليها) چه گذشت - در بيت الاحزان چه ها گفت؟ و ... آه اي مدينه چه سوالهايي که از تو دارم !

تشرف به حرم نبوي

براي زيارت رسول الله (صلّي الله عليه وآله) حتي لحظه اي را نبايد از دست داد . از کودکي آموخته ام که بعد از قبله ، همواره رو به سوي تو آورم . نمازو قرائت قران در حرم ات زيباترين رازهاي من را با خدايم متجلي مي سازد. ...

بسرعت غسل مي کنم . ازآداب زيارت رسول گرامي اسلام (صلّي الله عليه وآله) غسل کردن و با طهارت بودن ، پوشيدن لباس هاي پاکيزه و معطر بودن است . توصيه شده است که در راه تشرف تسبيح و حمد خداوند سبحان گفته شود و بر پيامبر صل الله عليه و آله صلوات فرستاده شود. از ديگر مستحبات زيارت ايستادن بر درگاه حرم و دعا خواندن و اذن ورود خواستن است که تاکيد شده اين همه و ديگر مستحبات تشرف با خلوص قلب و توجه کامل صورت گيرد و باز توصيه شده است که تشرف از باب جبرئل صورت گيرد که محل ورود جبرئيل امين حامل وحي بر رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و نزديک ترين در به خانه حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) است . توصيه شده که به هنگام تشرف صد مرتبه الله اکبر گفته شود و بعد از دو رکعت نمازتحيت ، زائر به سمت حجره شريفه رفته و در آنجا زيارت حضرت را بخواند .

سلام برتو اي فرستاده پروردگار ، سلام بر تو اي پيغمبر خدا ، سلام بر تو اي محمد بن عبدالله ، سلام بر تو اي خاتم پيغمبران ، شهادت مي دهم که تو فرمان رسالت خود را از جانب حق به خلق رسانيدي و نماز را بپا داشتي ، و زکات به فقيران عطا کردي ، و امربه معروف و نهي از منکر فرمودي ، و عبادت حضرت احديت را خالص براي خدا بجا آوردي تا به مقام يقين و شهود رسيدي (تا روز رحلت به عالم آخرت ) .پس درود خدا بر تو و اهل بيت طاهرينت باد .و...

نمازهاي واجب و مستحبي دلچسبي به جاي مي آورم . مسجد رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) که در قسمت شرقي مدينه بنا شده ، پس از مسجد الحرام " مشهورترين مسجد در تاريخ اسلام است و يکي از مسجدهايي است که به فرموده ي رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) بايد به سوي آن کوچ کرد.

مسجد در جامعه اسلامي همواره از نظر سياسي،اجتماعي، عبادي و فرهنگي نقش اساسي داشته و قلب جامعه اسلامي است .اهميت مسجد با تاکيد آيات وحي، کلام گهر بار معصومين (عليه السلام) و نقش تاريخي که در تمدن اسلامي ايفا کرده، بي نياز از دليل و برهان است .

شناخت اين نيايشگاه الهي در مدينه النبي براي جامعه امروز ما و دنياي معنويت گراي اهميت بسيار دارد؛ چرا که مسجد در طول تاريخ، خاستگاه آموزش هاي فرهنگي و نظامي و نمايشگاه هنرهاي اسلامي و آوردگاه رقابت هاي ادبي بوده است.

پيامبر بزرگوار اسلام (صلّي الله عليه وآله) زماني که به يثرب آمد، وضعيت سياسي جديد آغاز شد؛ دو قبيله اوس و خزرج که دشمني هاي کهنه و مهلک خود را در سايه اخوت ديني فراموش کرده بودند، دور بيرق اسلام گرد آمده و هسته جامعه مسلمانان را تشکيل دادند. تقسيمات قديمي ملغا و لقب معزز « انصار» براي همه کساني که اسلام را در ساعات سخت ياري کرده بودند، متداول شد. گروه مومنين که زادگاه محبوب خود را ترک کرده و از هرگونه وابستگي به آن دست کشيده بودند، نام مهاجرين رادريافت کردند.براي اينکه پيوند مهاجرين و انصار محکم تر شود، پيامبر عقد اخوت بين آنها بست تا در غم و شادي يکديگر شريک شوند.

اسم قديمي يثرب به مدينه النبي تبديل شد و پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در نخستين فرصت در راه دعوت به اسلام به تاسيس مسجد به عنوان پايگاه مهم اجتماعي و تربيتي پرداخت . پيامبر (صلّي الله عليه وآله) درچند کيلومتري شهر مدينه و در محلي به نام قبا، مسجد معروف قبا را ساخت؛ اين نخسين مسجدي است که در اسلام ساخته شده است.

دو برادري که مالک زمين بودند، آن را هديه کردند ولي چون يتيم بودند، پيامبر بهاي زمين را به آنها پرداخت . ساختمان مسجد از نظر شکل و بنا ساده و با دين بي پيرايه اي که تعليم مي فرمود سازگار بود، ديوارهاي آن با آجر و گل و سقفش از برگ درخت خرما درست شده بود. بخشي از مسجد نيز براي اقامت کساني که منزل نداشتند، در نظر گرفته شد و در سالهاي بعدنيز مسجد توسعه پيدا کرد.

مسجد کانون آموزش مدينه النبي

از همان ابتدا مسجد به عنوان کانون همبستگي مسلمانان، به تحکيم پيوندها و تبادل آرا در امور ديني مسلمانان همت گماشت . از نخستين روزهاي ترويج اسلام، تعليم با مسجد ارتباط تنگاتنگ داشت و انجام با درک و ياد گيري فرمايشات پيامبر (صلّي الله عليه وآله) با عنوان« حديث » و بر طبق آيين اسلام آغاز شد.

وجه تربيتي و آموزشي مسجد پس از جنبه عبادي بيشتر نمايان و برجسته است. اين نقش مسجد، توجه همه پژوهشگراني راکه درباره مسجد النبي سخن گفته يا اثري نگاشته اند، به خود جلب کرده است. در برهه زماني که مراکز آموزشي در کنار مسجد به فعاليت فرهنگي مي پرداختند، تنها شمار اندکي مکتب هاي خانگي بود که در گوشه و کنار شهر مدينه و يا مکه قرار داشت و اين مکتب ها تنها به آموزش خواندن و نوشتن در پاره اي موارد قرآن کريم و معارف اسلامي مي پرداختند و حجم کارهاي آنها هرگز با آنچه در مساجد انجام مي شد، قابل مقايسه نيست. تقريبا تمام علوم رايج در آن روزگار چون خواندن قرآن و حديث، در مسجد تدوين مي شد و ابعاد و کارکرد تربيتي مسجد با استناد به عملکرد و سخنان نبي اکرم (صلّي الله عليه وآله) کاملا مورد توجه ايشان بوده است. از اين رو، يکي از ره آوردهاي مسجد در مدينه النبي، ايجاد فضاي رو شنگري و هدايت علمي و تربيت اخلاقي بود.مسجد پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) در مدينه نخستين دانشگاهي بود که حضرت (صلّي الله عليه وآله) با دست خود ياران را به نيکي تربيت کردند تا در دين خدا فقيه و دانا شدند.صحابه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) به آن رفت و آمد مي کردند تا دانش، هدايت، فضايل و معرفت بياموزند و هر اندازه که شرايط زندگي شان مساعدت مي کرد به اين مهم اختصاص مي دادند.

مسجد النبي مدرسه اي بود که مردان و قهرمانان در آن ساخته شدند و در پرتو قرآن، مردم بت پرست به پيشروان هدايت تبديل شدند. همين افراد داعيان، مبلغان، حاميان، پارسيان شب و سواران ميدان در روز بودند و توانستد اسلام و صلح و صفا را در گستره زمين رواج دهند و حيات معنوي را در گستره گيتي منتشر سازند و انسانيت را با ارزش هاي اسلام ياري رسانند.

پايگاه تبليغ پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در مدينه

در روزگار رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و صحابه ايشان، مسجد، کانون تبليغ و ارشاد بود و مکان ضيافت و پذيرايي هيئت هايي بود که بر پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) وارد مي شدند تا به اسلام تشرف حاصل کنند. ياران رسول ا... بر حضور در مسجد مي کوشيدند و هرگاه يکي از ياران نمي توانست در آن حاضر شود، يکي از صحابه، وي را در جريان جلسات قرار مي داد.

نهضت نبي اکرم انديشه هاي انسان را بسوي تعالي رهنمون ساخت و با فرمان به «خواندن» ( اقرا باسم ربک الذي خلق الذي علم بالقلم، علم الانسان مالم يعلم) مبارزه با ناداني را رسالت خود قرار داد و اسلام ويژگي «ندانستن» جامعه آن دوران را بستر آگاهي، بينش و دانش مبدل کرد و مسجد النبي موجي از افکار و انديشه هاي الهي را در جامعه ايجاد نمود. پايگاه تبليغ اسلامي شور و نشاط علمي را برانگيخت ودانش و آموختن بهايي ديگر يافت. به هر روي، شمار آنان که خواندن و نوشتن مي دانستند افزايش يافت و تبليغ و آموزش با خواندن محتواي پيام آسماني رونقي چشمگير پيدا کرد.

آموزگار مکتب اسلام پرستش خداي را محور تبليغ قرار داد و بر فراگيري معناي ايمان، دانستن آيه هاي کتاب آسماني تاکيد مي کرد تا از گذر آن رسالت خويش را مبني بر تفسير و تبيين آيه هاي و فحواي کلام آسماني به مردم انجام دهد. پيامبر براي اداي اين رسالت دشوار از هر فرصت براي روشنگري مردم بهره مي جست ولي سيره و زندگي پيامبر نشان مي دهد که مسجد در دوران رسالت، مهمترين سنگر تبليغ و تربيت ديني بوده است. ابوذر مي گويد: رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ايمان را قبل از آموزش قرآن به ما مي آموخت. برخي از ياران چون حضرت علي (عليه السلام) ، عبدا...بن رواحه،معاذبن جبلو ابو عبيد نيز در اين راه در کنار پيامبر قرار داشتند و در انجام رسالت الهي او را ياري مي کردند.

مسجد مدينه النبي؛ سياست، فرهنگ و مديريت اسلامي

در دوره هاي درخشان تمدن اسلام، مسجد در حيات جمعي مسلمانان با نقش هايي چون مجلس شورا، محل داوري، مرکز فتوا، پايگاه يا ستاد تقسيم هاي نظامي جلوه مي کرد.

سپاهيان از مسجد براي جهاد در راه خدا گسيل مي شدند تا کلمه الهي را برافراشته دارند و پرچم اسلام را در جهان به اهتزاز در آورده اند.

تاسيس مسجد در مدينه النبي محور اساسي روند حرکت روز افزون و آغاز فصل جديد سياسي در حيات امت مسلمان است و نخستين گام بنياد تمدني نوين با تاسيس اين پايگاه عبادي - سياسي ريخته شد. مرکزيت سياسي مسجد در مدينه پيامبر و پويايي تمدن اسلام اصل مهمي است که بر حکومت، جامعه و فرهنگ، تاثيري ژرف دارد. مسجد نبوي کانون جنبش هاي فکري و عملي بوده است و شکوه آن خانه پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) - که در آن روز مرکز حکومت و سياست بود- تحت الشعاع قرار مي داده است.

پيمان اخوت دو قبيله اوس و خزرج در مسجد النبي بسته شد و عقد اخوت ميان امت نيز از مواردي است که پيامبر در مسجد مدينه بر قرار ساخت. هيئت ها و گروه هايي که قصد تشرف به اسلام داشتند به مدينه النبي مي آمدند و وارد مسجد مي شدند. اسيران جنگي را در مسجد جاي مي دادند و تا آزادي و مسلمان شدن درآن نگه داري مي شدند.

پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در بسياري موارد، تازه مسلمانان را به صورت فردي در مسجد آموزش مي داد و گفت و گوهاي علمي و فرهنگي زيادي ميان هيئت هاي اعزامي قبايل گوناگون به مدينه صورت مي گرفت و جايگاه اين گفت و گو، جايي جز مسجد نبود.

نبي اکرم با هيئت هايي که به حضور مي پذيرفتند به مذاکره ديني و اجتماعي مي پرداختند که اين برنامه ها مضاف بر جنبه هاي سياسي، به منظور گرويدن به اسلام، بحث و گفت وگو پيرامون معارف اسلامي سامان مي يافت.

محيط فرهنگي که پيامبر در مدينه ايجاد کرده بودند، ايجاب مي کرد که در حضور آن حضرت و با اجازه ايشان مسابقه شعر و سخنراني در مسجد برگزار شود و پيامبر با بردباري با چنين مسايلي برخورد مي کردند.

مسجد پيامبر به عنوان کانون عشق ومودت ميان مسلمانان مدينه در آمد و نقش بسزايي در ايجاد فضاي معنوي گذاشت تا زمينه مناسب براي اجتماع معتقدان به پيام وحي ايجاد شود.

اهميت و نقش مسجد الحرام،هرگز از نگاه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) پوشيده نبود ولي چيرگي قريش و مشرکان امکان پي ريزي فعاليت را از آن سلب کرده بود ولي با فتح مکه و اداره سياسي آن شهر، پيامبر شروع به فعاليت هاي فرهنگي و سياسي در اين مرکز مقدس نمود و دست به ترويج مباني ديني زد و با انجام کارهايي که به گونه اي اداره امور حکومت اسلامي بود، قدم در راه سازندگي و تلاش براي برپايي پايگاه فعاليت ها گذاشت.

در وصف و تحليل جايگاه مسجد النبي و جايگاه آن در مدينه بايستي گفت آن چه مکه و مدينه را مکمل هم مي کند، اين است که مکه يک جهت و مرکز حج و زيارت به سوي مکاني بالاتر است و مدينه جايگاه مسجدي است که خاتم رسولان آن را بنياد نهاد و اين مسجد مرکز حکومت اسلامي و کانون تلاش هاي فرهنگي - اجتماعي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) گشت و نخستين کار برگزيده پيامبر در مدينه، ساختن اين مسجد بود. اين بناي مقدس به همراه بارگاه مطهر حضرت نبي اکرم (صلّي الله عليه وآله) برسيماي شهري و معابر و فرآيندهاي اجتماعي - فرهنگي مدينه اثري قابل ملاحظه گذاشته است و مدينه به برکت اين بناهاي مبارک، حرمت فوق العاده اي به دست آورده است.

رسول خدا فرموده اند: حضرت ابراهيم (عليه السلام) مکه را حريم قرار داد و براي مردمش دعا کرد. من نيز مدينه را حرم قرار دادم.

جالب آنکه حضرت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) براي آنکه آميختگي مسجد را با زندگي اجتماعي مردم نشان دهد، خانه و مسجد را در يک واحد معماري برپا کرد و خانه هاي صحابه و مهاجرين و انصار در اطراف آن استقرار يافت. تعداد بسياري از مسلمانان بي خانمان و اهل تعبد تحت عنوان اصحاب صفه، در حوالي مسجد مي خوابيدند. در کنار مسجد خيمه اي به عنوان بيمارستان بر پا شد و مکاني به امور نظامي اختصاص داشت و از همين روست که ساختمانهاي مهم اجتماعي و عمومي و حياتي در اطراف مسجد النبي تمرکز يافتند.

به هر روي، مايه مباهات است که پيامبر با بناي مسجد توانست شکوهي در تمدن اسلامي ايجاد کند تا مسلمانان با آفريدن عجايب و شگفتي ها،اوج و عظمت مقدس ترين مکان هاي روي زمين براي پرستش و عبادت خالق هستي را به جهانيان عرضه کنند.

منابع و مآخذ:

1- الميلم عبدالعزيزمحمد، رسالت علمي و سياسي مسجد النبي (صلّي الله عليه وآله) ، ترجمه محمد تقي رهبر، نشريه مسجد، شماره 36.

2- جايگاه مسجد در اسلام، نشريه مسجد شماره 74.

3- مساجد در تمدن اسلامي، دبيرخانه ستاد عالي هماهنگي و نظارت بر کانون هاي فرهنگي، هنري مساجد، تهران، رسانش،1384.

4- مسجد در سفر نامه ها، دبير خانه علمي هماهنگي و نظارت بر کانون هاي فرهنگي، هنري مساجد، تهران، رسانش، 1384.

5- معاديخواه عبدالمجيد، تاريخ اسلام؛ تهران، نشر ذره، 1377.

6- امير علي، روح اسلام، ترجمه ايرج رزاقي و محمد مهدي حيدر پور، مشهد،انتشارات آستان قدس رضوي، 1366.

7- اسلامي، سيد حسن، محمد (صلّي الله عليه وآله) قم،نشرخرم،1375.

8- آيتي، محمد ابراهيم، تاريخ پيامبراسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1361.

9- حجتي، سيد محمد باقر، مسجد نبوي در گذر تاريخ.

10- حکتي، حسن احمدي، نقش آموزش مسجد در عصر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ، نشريه مسجد، شماره 42.

السلام عليك يا سيدة نساء العالمين

حرم شريف نبوي در طول تاريخ تغييرات و اضافات بسياري را حول هسته مرکزي خود شاهد بوده است . محوطه حرم امروز به حدي توسعه يافته که گفته مي شود برابر با مساحت مدينه النبي (صلّي الله عليه وآله) در زمان حيات آن حضرت است . در طرح توسعه حرم اغلب بناها و آثار و مفاخر اسلامي که متعلق به اهل بيت عصمت و طهارت بوده مانند بيوت ائمه که در کوچه اي به نام بني هاشم در جوار حرم قرار داشتند ، از بين رفته و جاي آنرا سنگهاي مرمرين پوشانده است. هسته ي مرکزي و قطب حرم شريف نبوي مرقد منور آن حضرت است که گنبدي سبز بر فراز آن قرار دارد و در زمان حيات منزل آن حضرت بوده است و ابوبکر و عمر نيز در آن مدفون هستند . يکي از اماکني که به احتمال حضرت زهرا (سلام الله عليها) در آن مدفون هستند اين محل است .تاريخ شهادت حضرت زهرا (سلام الله عليها) به چند روايت در تاريخ ذکر شده است ولي روايت معروف سيزدهم جمادي الاولي و روايت صحيح ترسوم جمادي الثاني سال 11 هجري است كه بنا بر قول اول 75 روز و بنا بر روايت دوم 95 روز بعد از رحلت رسول الله زندگي نموده است.

اگرچه موضع قبر و محل دفن حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها براي ائمه اطهار آشكار است ولي برحسب حكم و اسراري كه در كار بوده موظف به اظهار و افشاء آن نبوده اند مخصوصا كه خود حضرت فاطمه(س ) در توصيه و سفارشات خود بر اخفاء محل دفن خود اصرار داشته است .

اما در عين حال اهل تحقيق از آن صرف نظر ننموده بلكه كنجكاوي بسيار داشته اند كه بر محل دفن آن بزرگوار اطلاع حاصل نمايند؛ در نتيجه با قرائن و امارات به سه نقطه به عنوان محل دفن حضرت فاطمه زهرا دخت گرامي حضرت خاتم الانبياء محمد مصطفي صلوات الله عليهما ظن قوي پيدا كرده اند.اول روضه رسول الله پدر حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها.دوم خانه خود حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها. سوم در بقيع كه مدفن و موضع قبر آن حضرت از اين سه نقطه خارج نيست .

در كتاب مناقب "ابن شهر آشوب " آمده است : شيخ طوسي رحمةالله عليه گفته است قول صحيح تر در مورد قبر حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها اين است كه آن حضرت در خانه خودش يا در روضه پيغمبراكرم صلي الله عليه و آله و سلم دفن شده است و مؤيد و شاهد اين قول حديثي است كه از حضرت رسول الله نقل گرديده كه فرموده است بين قبر من و منبرم روضه و باغي است از باغهاي بهشت.

علامه مجلسي رحمةالله عليه در كتاب بحارالانوار از ابن بابويه نقل نموده كه گفته نزد من به صحت رسيده كه پيکر مطهر حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها را در بيت خودش مدفون نمودند و بعد از آن كه بني اميه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه عليهاالسلام در مسجد واقع و جزء مسجد شد. صاحب كشف الغمه مي نويسد: مشهور آن است كه حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها را در بقيع دفن كردند.

اينكه جسد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) پاره تن حضرت محمد مصطفي عليها افضل التحية والثناء در روضه منوره پدرش دفن گرديده است اصح و اصوب از تمام اقوال است و شاهد و مويد اين نظريه آن است كه حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام در روضه پيغمبر خاتم صلي الله عليه و آله و سلم بر حضرت فاطمه عليهاالسلام نماز خواند و سپس پيغمبر را مخاطب ساخت و فرمود سلام من و دخترت كه در جوارت قرار گرفت بر تو باد يا رسول الله و اين كه دستي از قبر مبارك بيرون آمد و فاطمه را در برگرفت و مسلم است كه آن دست مبارك پيغمبر پدر بزرگوار فاطمه زهراي اطهر بوده است .

و نيز دارد كه از حضرت مولانا علي بن محمد الهادي عليه الصلوة والسلام، به صورت كتبي سوال شده است. در اين مورد سائل مي پرسد: اگر صلاح مي دانيد محل بيت مادرتان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را بفرمائيد و خبر دهيد.

« أ هي في طيبته او كما يقول الناس في البقيع؟ فكتب هي مع جدي صلوات الله عليه و آله. »

آيا محل دفن مادرتان در طيبه است يعني در مدينه منوره يا همانطور كه بين مردم مشهور است و مي گويند در بقيع است؟ حضرت امام هادي عليه السلام در پاسخ مرقوم فرمود و نوشت آن حضرت با جدم رسول الله صلوات الله عليه و اله مي باشد و اين فرمايش حضرت تأييد و شاهد ديگري است بر اين نظريه كه بگوئيم حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها با پدر بزرگوارش حضرت رسول الله مي باشد.

در عين حال وظيفه ما شيعيان و محبان حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها اين است كه در تمام اماكن نامبرده آن حضرت را زيارت نماييم و در مقام زيارت بگوييم:

السلام عليك يا سيدة نساء العالمين

السلام عليك يا والدة الحجج علي الناس اجمعين

السلام عليك ايتهاالمظلومة الممنوعة حقها

السلام عليك يا بنت رسول الله . السلام عليك يا بنت نبي الله

السلام عليك يا بنت حبيب الله . السلام عليك يا بنت خليل الله

السلام عليك يا بنت صفي الله . السلام عليك يا بنت امين الله

السلام عليك يا بنت خير خلق الله . السلام عليك يا بنت افضل انبياء الله و رسله و ملائكته

السلام عليك يا بنت خيرالبريه. السلام عليك يا سيدة نساء العالمين من الاولين و الاخرين

السلام عليك يا زوجة ولي الله و خير خلقه بعد رسول الله

السلام عليك يا ام الحسن و الحسين سيدي شباب اهل الجنة

السلام عليك يا ام المومنين. السلام عليك يا ايتها الصديقة الشهيده

السلام عليك ايتها الرضية المرضيه

السلام عليك ايتها الفاضلة الزكيه. السلام عليك ايتها الحوراء الانسيه

السلام عليك ايتها التقية النقيه. السلام عليك ايتها المحدثة العليمه

السلام عليك ايتها المعصومة المظلومه

السلام عليك يا فاطمه بنت محمد رسول الله و رحمة الله و بركاته

غريب مدينه پيامبر است

عنوان اين مطلب را از نوشته همکارم خانم اسلاميه به امانت گرفته ام که عبارتي بسيار زيبا و دقيق و پراحساس است . اما چرا اين چنين است؟ ...

خانم ها که بطور کلي ديگر امکان نزديک شدن به ضريح مبارک رسول الله (صلّي الله عليه وآله) را ندارند. در گذشته امکان کوچکي براي خانم ها بود که آنهم در ساعتي از روز بعد ازنماز و تازه آنهم با فاصله زياد مي توانستند ضريح را فقط با ديده زيارت کنند. ضريج حضرت در اين قسمت که رو به شمال دارد ، با قرار دادن قفسه اي از قران کاملا مسدود و از مقابل چشم حذف شده است . هيچ زائري حق بردن دوربين عکاسي به داخل حرم مطهر را ندارد در غير اين صورت مامورين با او برخورد خواهند کرد که گاه ممکن است حتي به بهاي ضبط دوربين و بالاتر از آن دستگيري زائر بينجامد. با اين وصف من خود به چشم برخي ها را ديدم که با استفاده از دوربين هاي ديجيتالي از حرم عکسبرداري مي کردند که آنرابايد از برکات انقلاب ديجيتال دانست.

در گذشته اي نه چندان دور ، مانع خاصي در بخش هاي مردانه براي قرار گرفتن در نزديک ترين فاصله با ضريح مقدس وجود نداشت گرچه هيچ زماني مامورين اجازه تبرک جستن نمي دادند . با اين همه خود من در اولين سفرم که براي انجام مناسک حج واجب در سال 1373 بود ، شاهد بودم که زائران بي اعتنا به تذکرات مامورين ، به لمس ضريح مي پرداختند و حتي در نزديکي آن به قرائت اداعيه مي نشينند. در سفر اين بارم ديدم که با استقرار ديواري کوتاه در حدودا نيم متري ضريح که در پشت آن نيز دائما مامورين حضور دارند ، عملا اين امکان نيز از زائران دريغ شده است .

در فصل عمره خانم ها ساعتهاي بيشتري مي توانند در قسمت هاي معين شده داخل حرم حضور داشته باشند. مامورين بنا بر تعاليم ارايه شده به آنها ، زائران را از شفاهت خواهي باز مي دارند و اگر دست کسي در مقابل ضريح رسول الله (صلّي الله عليه وآله) به نشانه دعا بالا باشد ، بلافاصله به او تذکر مي دهند. اين تذکر ها با تعاليم ديني مغاير است . ما از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و ائمه اطهار سلام الله اجمعين از اين جهت درخواست شفاعت درنزد خداوند تبارک وتعالي را داريم که اينان برگزيدگان او ، و از صالحان و مقربان هستند.

سالهاست که روحانيون مذاهب اسلامي با رهبران فرقه اي که باورهاي بالا را دارند ، بحث مي کنند که محدوديت هاي خودرا به زائران مذاهب اسلامي تحميل نکنند و اين موضوع حتي دربالاترين سطح به رهبران سياسي عربستان نيز منتقل شده ، ولي در عمل آن شاخه قدرت که امور مذهبي را اداره مي کند ، نظرش بر رهبران سياسي نيز غلبه داشته است.

در فاصله دو نماز جمعيت زيادي مسجد را ترک مي کنند. اين زمان فرصت خوبي براي زيارت روضه و حرم شريف رسول الله و به روايتي حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) است . بارديگراز در جبريل وارد حرم مطهر مي شوم و در اولين جايي که پيدا مي کنم مستقر مي شوم و سريعا تکبير گفته و به نيت خانم فاطمه زهرا (سلام الله عليها) دو رکعت نماز به جاي مي آورم .

مامورين عربستاني باهمه اعتقاداتي که دارند براي نمازگزاراحترام خاصي قائل هستند و تحت هيچ عنوان به برخورد با او نمي پردازند .در اين بخش از حرم خانه حضرت علي (عليه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله عليها) قرار دارد . زائران بسياري ازگوشه و کنار جهان اسلا م در اين محل مشغول اقامه نماز و قرائت قران و دعا هستند . گوش به هرکي مي سپارم از فاطمه (سلام الله عليها) مي گويد. زائري از شبه قاره به کناري خود توضيح مي دهد که اينجا خانه زهرا (سلام الله عليها) و علي (عليه السلام) بوده است . زائري سجده کرده و حمد و سبحان خدا را براي توفيق اين زيارت بزرگ به جاي مي آورد . زائر ديگري با صدايي کمي بلند انگار که قصد دارد ديگران و شايد مامورين حاضر را متوجه کند سوره کوثر و سوره قدررا مي خواند که دلت بر شان و مقام و منزلت حضرت زهرا سلام الله عليها دارد . در اين قسمت حرم نيز ديوار کوتاهي به دور ضريح مطهر ايجاد شده است . درون ضريح تاريک است وچند شعاع از چراغ هايي که در اطراف روشن است ، به درون آن مي تابد . تاآنجايي که امکان ديدن درون ضريح مطهر وجود دارد در آن سه قبر مشخص است که اولي متعلق به رسول الله (صلّي الله عليه وآله) و دومي و سومي از آن ابوبکر و عمر است . اهل سنت همواره از اين امر که قبرابوبکر و عمر در خانه رسول الله و در ضريح آن حضرت است ، ابراز خرسندي کرده و به آن مباهات مي کنند. قبر نوه هاي رسول الله (صلّي الله عليه وآله) بدون بارگاه در بقيع است . جسد عثمان خليفه سوم اهل سنت را پس از آنکه به قتل رسيد در بقيع مدفون ساختند که درباره آن و علت هايش ، نقل هايي است .

مامورين ملبس به لباس نظامي که امور انتظامي را نظارت مي کنند و ماموريني که سعوديها به آنها عوامل تبليغ و ارشاد مي گويند و چفيه اي قرمز و سفيد نشانه غالب آنهاست ، پيوسته باورهاي وهابي را ترويج مي کنند . فرصت هيچ بحثي نمي گذارند . آنها از شرايط ميزباني خود استفاده مي کنند و ميهمانان ترجيح مي دهند که با آنها بحثي نکنند و از اين رو با بي اعتنايي به دستورات آنها توجه نشان مي دهند ، و تنها زماني حاضر به کناره گيري از ضريح مطهر و تلاش براي ديدن ضريح و احتمالا لمس و بوسيدن آن مي شوند که مستقيما مورد تذکر قرار گيرند تا محل را ترک کنند و يا مامورين با توسل به امر و نهي لساني و گاهي هم البته فيزيکي !! اين کار را صورت دهند. زائري را مي بينم که بي اعتنا به همه ي اين تذکرات و ارشادها ! دست خود را به بخشي از ديوار ضريح تبرک مي کند و آنرا مي بوسد .

از کنار ستونهاي مشهور مسجد رسول الله (صلّي الله عليه وآله) مي گذرم و آداب وارده را به جاي مي آورم . برروي ايوانچه (صفه اي ) که به آن " اصحاب صفه " گفته مي شود ، شمار زيادي مشغول اقامه نماز و قرائت قران هستند . هيچ جايي نيست .چند نفري در کنار ايوانچه ايستاده اند تا اگر کسي برخاست جاي او را بگيرند .

مسجد رسول الله ( ص) با چند طرح توسعه اي که طي سالها در آن اجرا شده است ، اينک مساحتي نزديک به شصت و هفت هزار مترمربع و گنجايش دويست و پنجاه هزار نمازگزار را دارد وکار توسعه مسجد بازهم البته در جهت هايي که هتل هاي سربه آسمان کشيده گذاشته اند ، در جريان است .

در مسجد نبوي همانطور که اشاره رفت ستون هايي است که هر يک نامي خاص دارد و نشانه ي واقعه اي است . عثمانيها در تعميرهايي که کردند ، جاي ستونها را محفوظ نگه داشتند . برخي از اين ستون ها عبارتند از : " ستون مخلقه - به معناي عطر که الان هم روي آن هر از گاهي عود روشن مي کنند ."، "ستون توبه " که آن را " ابولبابه " نيز مي نامند . ابولبابه کسي است که از طرف پيامبر اکرم (صلّي الله عليه وآله) مامور شد براي رساندن پيامي نزد " بني قريظه - يکي از طواف عمده مدينه در زمان رسول الله (صلّي الله عليه وآله) " برود اما در انجام ماموريت مرتکب خطا شد و چون دانست گناهي بزرگ کرده است ، مستقيما به مسجد رفت و خود را به اين ستون بست تا آن که آيه پذيرفته شدن توبه او به رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) نازل گرديد . از آن پس ، اين ستون "ستون توبه " نام گرفت و خطاکاران سجاده ي توبه به پاي آن پهن مي کنند و نماز مي گذارند .

ستون هاي ديگري نيز به نام " سرير"، " محرس " ،" وفود" ، " تهجد " ،" و " حنانه " در اين مسجد وجود دارد که هر يک يادآور خاطره اي از تاريخ صدر اسلام است و زيارت و نمازگزاردن در کنار آن ها توصيه شده است .

اوايل ضريح پيامبر (صلّي الله عليه وآله) گنبد نداشت . فقط روي پشت بام مسجد النبي براي مشخص کردن بخشي از بام که روي ضريح بود ، دور چيني از آجر به ارتفاع نصف قد انسان بالا آمده بود تا آن را از ديگرقسمت هاي سقف جدا کند. اولين بار سلطان "قلاوون صالحي " در سال 678 ه.ق برضريح و حجره ي نبوي گنبد ساخت . بعد ها شکاف هايي در اين گنبد بوجود آمد که سلطان قايتباي در سال 881 ه.ق آن ها را درست کرد. اين گنبد نيز در سالها بعد دستخوش تعمير و بازسازي شد تا در نهايت گنبد کنوني در سال 1233ه.ق ساخته شد که 20 سال بعد در دوره سلطان عبدالمجيد ، به رنگ سبز در آمد که همچنان باقي است . در دوره ي عثماني داخل گنبد رابسيار زيبا تزيين ، کاشي کاري و خطاطي کرده اند واين تزيينات از آن زمان باقي مانده است .

قبله که عوض شد دستور اذان هم آمد . قبل از آن با صداي " الصلاه الجامعه " مردم را به نماز جماعت دعوت مي کردند . اذان را بايد از بلنديي مي گفتند تا صدا به همه برسد. مسجد پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در ابتدا سقف نداشت و بلال از پشت بام خانه هاي اطراف مسجد اذان مي گفت . در سال 88ه.ق عمر بن عبدالعزيز مسجد پيامبر را بازسازي کرد . مسجد چهار ستون داشت و عمر براي آن که از مسجد اذان بگويند بر روي هر ستون مناره اي ساخت . مناره هاي مسجد در طول قرون دستخوش بازسازيهايي شد .

يکي از بخش هاي حرم که در همه ي ساعات زائران و مجاوران براي اقامه نماز و قرائت قران بر آن اصراردارند ، روضه است . پيامبر اکرم (صلّي الله عليه وآله) فرمود :" ميان منبر و خانه من باغي است از باغ هاي بهشت " روضه ي نبوي مسافت ميان قبر پيغمبر (صلّي الله عليه وآله) و منبرآن حضرت است و گويند به يک احتمال مدفن شريف زهراي مرضيه سلام الله عليها در آنجاست . طول روضه بيست و دومتر و عرض آن پانزده متر است و در سمت غربي محراب مسجد ، منبري است از سنگ مرمر و در نهايت زيبايي ولي آن منبري که در دوره رسول الله (صلّي الله عليه وآله) بود ، نيست .

درروبروي ضريح و در ضلع جنوب آن اتاق کوچکي است که الان دري چوبي دارد و گفته مي شود رسول الله خلوت و راز و نيازهاي خود را در آنجا داشت و در همين مکان آيات بسياري بر رسول خدا (ص ) نازل شده است . دور از چشم مامورين تبرکي مي جويم و از حرم خارج مي شوم . رو بسوي بقيع شريف دارم که در اين ابتداي شب ، در تاريکي کامل فرو رفته است . از کنارم جمعي بسرعت عبور مي کننند .متوجه مي شوم که جنازه اي را بردست دارند. آنرا بسوي بقيع مي برند . بقيع قديمي ترين و تنها گورستان شهر مدينه است . بين الحرمين را که زماني کوچه بني هاشم بود و خانه ائمه سلام الله اجمعين در آن قرار داشت دست فروشاني پرکرده اند که برروي سنگ هاي مرمرين گرانبها ، بنجل ترين کالاهاي چيني را که هيچ سنخيتي نيزندارند ، عرضه مي کنند و متاسفانه حتي ديدم زائران ايراني از آنها خريد مي کنند . شايد هيچ وقت برايشان سوال نبوده درحالي که مامورين بشدت در هر طرف با دست فروشان برخورد مي کنند چرا در اين سمت حرم نه تنها برخوردي ندارند بلکه با سکوت عملا دست فروشان را تشويق هم مي کنند. سطح بقيع نسبت به پيرامون آن کمي بلند است . بخش هاي زيرين جنوب گورستان را که در بالاي آن از جمله غسالخانه قرار دارد ، مغازه ساخته اند . دربقيع شبها نيز مرده دفن مي شود و براي اين کار چند چراغ سيار نيز داير کرده اند ولي سطح بقيه قبور در تاريکي مطلق است . در مسجدحضرت رسول (صلّي الله عليه وآله) معمولا بعد از هر بار نمازهاي يوميه ، بر جنازه ميتي نماز مي گذارند و خيلي سريع نيز آنرا براي دفن به بقيع مي برند. براساس تعاليم وهابي نبايددر سوگ کسي حتي اگر آن فرد عزيزترين کس انسان باشد ، گريست و خانم ها نيز حق تشيع ميت را ندارند . در بقيع براي دفن ميت ابتدا گودالي به عمق نزديک به دو متر مي کنند و سپس در پايين ترين نقطه ، حفره اي به پهناي قد انسان و به عمق يک شانه ايجاد مي کنند و ميت را درآن گذارده و سمت باز طاقچه مانندي که ميت در آن قرار گرفته ، با آجرهاي گلي مي پوشانند و سپس تمامي گودال را از خاک پر مي کنند. به اين ترتيب اين امکان بوجود مي آيد که در قطعه زميني به عمق مثلا دومتر که در آن هر ميت فقط به اندازه يک شانه جاي گرفته است ، تعداد زيادي ! ميت را دفن کرد و شايد اين يکي از دلايلي باشد که به رغم گذشت قرنها ، هنوز هم در بقيع مرده دفن مي شود. در بين برخي در نقاطي از جمله درايران نيز شايع است که براي آنکه بدن ميت در بقيع سريعا تجزيه شود از فلان و يا بهمان ماده موقع دفن برروي جسد ريخته مي شود . من که خود در طول دو سفر بارها به تشيع اموات و البته به اين بهانه زيارت ائمه بقيع رفته ام ، چنين امري را نديده ام . برروي قبور در بقيع هيچ نشانه و يا سنگ نوشته اي قرار نمي گيرد . ميت اگر زن باشد دو سنگ معمولي يکي در بالاي سر و ديگري در ناحيه پا روي قبر او قرار داده مي شود و چنانچه ميت مرد باشد ، فقط يک سنگ روي محلي که او دفن شده است مي گذارند و بس ! البته همه اموات قبل از دفن کاملا غسل داده شده و کفن مي شوند و آداب ديگر دفن نيزبر طبق فقه حاکم ، کاملا رعايت مي گردد. در حالي به ديوار بقيع تکيه داده و شروع به خواندن زيارت نامه مي کنم که مداحي خراساني براي کارواني از زائران اين منطقه مي خواند :" آقا امام رضا (عليه السلام) ديگر نمي گم شما غريب هستيد - اينجا در زادگاهشان اين اجداد شما هستند که غريبند."

بقيع ؛ بغض هميشه ي تاريخ

پيشينه‎ي تاريخي بقيع به دوران قبل از اسلام مي‌رسد ولي در کتب تاريخي به روشني قدمت آن مشخص نشده‌است. بعد از هجرت مسلمانان به مدينه، بقيع تنها قبرستان مسلمانان گرديد. مردم مدينه قبل از آمدن مسلمانان به آن‎جا اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بني‎حرام» و «بني‎سالم» و گاهي نيز در منازل و خانه‌هاي‎شان دفن مي‌کردند و در واقع بقيع اولين مدفن و مزاري است که به دستور پيامبر اسلام توسط مسلمين صدر اسلام به وجود آمده‌است.

اولين کسي که در آنجا دفن شد "عثمان بن مظعون " بود . رسول الله برخي از شهداي اُحُد و نيز فرزندش، ابراهيم، را در آنجا دفن کرد و به اين ترتيب بر شرافت آن افزود. بعدها که عثمان پسر عفان در قبرستان يهودي‌هاي مدينه به اسم "حس کوکب " دفن شد، معاويه بقيع را به قدري گسترده ساخت که قبر عثمان در بقيع قرار گيرد.

بقيع هم‌اينک مدفن 4 امام شيعه امام حسن مجتبي (عليه السلام) ، امام سجاد (عليه السلام) ، امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) است. همچنين قبر بيشتر زنان پيامبر و نيز عباس عموي پيامبر و فاطمه بنت اسد مادر حضرت علي سلام الله اجمعين و برخي ديگر از بزرگان در اين قبرستان قرار دارد. بقيع قبرستاني است مورد احترام همه فرقه‌هاي اسلامي و در چند قدمي حرم پيامبر (صلّي الله عليه وآله) قرار دارد.

قبرستان بقيع داراي درودي است .يک ورودي براي کادراداري و غسالخانه است ودر ديگر براي زئران مي باشد که در همه ي ساعات روز بجز صبح ها بعد از نماز براي ساعتي و عصرها هم براي ساعتي ، بسته است . قبور مطهر ائمه و برخي از نزديکان رسول الله (صلّي الله عليه وآله) دربقيع در گذشته داراي گنبدو بارگاه بوده که با روي کار آمدن وهابيون تخريب شد." ميرزا محمدحسين فراهاني " در سفرنامه‌اش مشاهدات خود از بقيع را اينگونه شرح داده است :

اول چهار نفر از ائمه‎ي اثني‎عشر صلوات‎الله‎ عليهم است که در بقعه‎ي بزرگي که به صورت هشت‎ضلعي ساخته شده و اندرون و گنبد آن سفيدکاري است.ويژگي بعدي، داشتن محراب است و اين که حرم، خادماني نيز داشته‌است. حرم ائمه‎ي بقيع مانند ساير حرم‌ها داراي ضريح، روپوش، چلچراغ، شمعدان و فرش بوده‌است.

"ابن‎جبير " هم در توصيف مشاهدات خود از بقيع نوشته است : قبرشان(ائمه) بزرگ و از سطح زمين بلندتر و داراي ضريحي از چوب مي‌باشد که بديع‎ترين و زيباترين نمونه‌است .از نظر فن و هنر. و نقوشي برجسته از جنس مس بر روي آن ترسيم شده و ميخ‌کوبي‌هايي به جالب‌ترين شکل در آن تعبيه شده که نماي آن را زيباتر و جالب‌تر نموده‌است.

محمد لبيب مصري که در سال 1327 هـ.ق به مدينه سفر کرده هم در سفرنامه اش مي‌نويسد: در آن‎جا گنبدي معروف به «قبه‎البين» قرار دارد که حجره‌اي در آن وجود دارد و در ميان آن گودالي است که ادعا مي‌کنند، جايگاه افتادن دندان پيامبر است. و ضريح امام حسن (عليه السلام) در داخل قبه‌اي است و از فلز ساخته شده‌است و خطوط فارسي بر آن نقش بسته‌است. به گمانم از آثار شيعيان عجم (ايران ) باشد.

وهابيون بدنبال قدرت يابي در 8 شوال سال 1343 (هجري قمري) قبور ائمه بقيع را ويران کردند. از مجموع تصاوير و مکتوبات و سفرنامه ها روشن و مسلم است که تا آن زمان بر روي قبور پيشوايان و ساير بزرگان اسلام که در مدينه مدفون بودند، گنبدها و بناهايي قرار داشت. ائمه بقيع در بقعه بزرگي که به‏ طور هشت ضلعي ساخته شده بود و اندرون و گنبد آن سفيدکاري شده بود مدفون بودند. پس از تسلط وهابيون بر مدينه‌ آن‌ها ضمن تخريب قبور آثاري که بر روي قبور قرار داشت را نيز از بين بردند. در جريان اين واقعه بارگاه امام حسن مجتبي (عليه السلام) ، امام سجاد (عليه السلام) ، امام محمد باقر (عليه السلام) و امام جعفر صادق (عليه السلام) نيز ويران شد.

اين حرکت وهابيان اعتراضاتي در پي داشت. علاوه بر ويراني قبور امامان شيعه، مزار عبدالله بن عبدالمطلب و آمنه پدر و مادر پيامبر اسلام عباس عموي پيامبر و اسماعيل از فرزندان امام جعفر صادق نيز به طور کامل ويران شد.

وهابيان از حدود 200 سال پيش به وجود آمدند .آنها باورها و عقايد خاصي دارند که با پيروان اغلب مذاهب اسلامي در مغايرت است .

در اين بخش و در تکميل گفته ها به مستندات ديگري اشاره مي کنيم که علاوه بر تصاوير و مدارک بسيار ديگر ، شرحي است بر موقعيت بقيع شريف در گذشته و در انتها هم شرحي هرچند مختصر بر وضعيت کنوني بقيع خواهم داشت

طبق مدارك موجود، با مرور زمان و در مقاطع مختلف در حرم و گنبد و بارگاه ائمه بقيع (عليهم السلام) تعميرات و اصلاحاتي به وسيله بعضي از خلفا و سلاطين به عمل آمده است كه به نقل اين موارد و معرفي اين افراد مي پردازيم:

1ـ تعمير حرم بقيع به وسيله مسترشد بالله

اولين تعمير در حرم بقيع، پس از آن است كه اين حرم در سال 519 هـ به صورت گنبد ساخته شده، آنهم به فاصله پنجاه سال پس از احداث اين ساختمان كه به دستور خليفه عباسي (مسترشد بالله) انجام گرفت.

سمهودي مي گويد: در طاق طرف قبر عباس، اين كتيبه وجود دارد كه: انّ الأمر بعمله المسترشد بالله سنة تسع عشرة و خمسماة.(1)

وي سپس مي گويد به نظر من، بناي اصلي اين حرم، پيش از اين تاريخ بودهاست. (يعني صدور اين دستور، نه براي انجام عمل در اصل ساختمان، بلكه هدف از آن، انجام تعميرات و اصلاحات بوده است).

لازم به ذكر است كه مسترشد بالله بيست و نهمين خليفه عباسي است. وي در سال 512 هـ . پس از پدرش مستظهر باللّه به خلافت رسيده و در سال 529 هـ . كشته شده است.

2 ـ تعمير حرم بقيع به وسيله مستنصر بالله:

دومين تعمير در حرم بقيع در بين سال هاي 623 و 640 هـ . به وسيله يكي ديگر از خلفاي عباسي به نام مستنصر بالله انجام گرفته است.

باز سمهودي در اين مورد مي گويد: و در بالاي محراب حرم بقيع در كتيبه ديگري اين جمله به چشم مي خورد: امر بعمله المنصور المستنصر بالله ( 2 ).

آنگاه اضافه مي كند: ولي در اين كتيبه تاريخ صدور اين دستور مشخصات بيشتري از اين شخص، منعكس نگرديده است.

مستنصر بالله نامش منصور، كنيه اش ابوجعفر، فرزند الظاهر بالله و سي و سومين خليفه عباسي است كه بنا به نقل سيوطي، در سال 623 به خلافت رسيده و در سال 640 بدرود حيات گفته است.(3)

بنابراين، تاريخ تقريبي اين اصلاح و تعمير نيز مشخص مي شود كه در نيمه اول قرن هفتم و در دوران خلافت مستنصر عباسي از سال 623 تا 640 انجام گرفته است.

مطلب قابل توجه اين كه: همانگونه كه سمهودي اشاره نموده و طبق دلائل و شواهدي كه ملاحظه خواهيد نمود اقدامات و عملكرد مسترشد و همچنين مستنصر، مربوط به تعميرات و اصلاحات اين حرم شريف بوده است نه مربوط به اصل ساختمان و بناي آن. آن دو كتيبه نيز كه سمهودي ياد نمود نشانگر تاريخ تعميراتي است كه به ترتيب، پس از نيم قرن از بناي اصلي حرم و مجدداً پس از گذشت يك قرن از تعمير اول آن، انجام گرفته است. زيرا:

الف ـ اين امري است مسلّم كه بناي اصلي اين گنبد و بارگاه، به دستور مجدالملك براوستاني انجام پذيرفته و تاريخ روشن دارد، و مورّخان در اين مورد صراحت و اتفاق نظر دارند. طبيعي است، در بناي چنين ساختماني، با آن اهميت و قداست، پيش بيني هاي لازم در دوام و استحكام نه براي يك قرن و دو قرن، بلكه براي قرون متمادي منظور مي گردد. مشابه و قرينه ساختمانِ اين حرم، ساختمان حرم كاظمين (عليه السلام) و حضرت عبدالعظيم حسني است 4 كه پس از گذشت ده قرن، هنوز هم در ميان آثار مذهبي و باستاني، با قامتي استوار و محكم ايستاده اند. بنابراين چنين بناي مستحكم پس از گذشت پنجاه يا يكصد و پنجاه سال، نيازمند تجديد بنا نخواهد بود. گذشته از آن، حفظ كتيبه هاي متعدد، خود دليل واضح و روشن بر اين حقيقت است، زيرا در صورت تجديدِ اصلِ بنا به وسيله يكي از آن دو خليفه، حفظ كتيبه مفهومي ندارد.

ب ـ دليل دوم برعدم تجديد بنا، به وسيله دو خليفه ياد شده، گفتار ابن نجار (متوفاي 643) مي باشد كه گنبد حرم بقيع را چنين توصيف مي كند: والقبران في قبّة كبيرة عالية قديمة البناء ( 5 ) و مشابه همين توصيف را، خالدبن عيسي البلوي كه در سال 740 بقيع را ديده، آورده است.(6)

اين توصيف نشانگر قدمت اين حرم شريف است كه نه با تجديد بناي دوران معاصر ابن نجار و نه با دوران خالد بلوي قابل تطبيق است.

ج ـ نكته جالب اين است كه سمهودي پس از نقل نظريه خويش (كه اصل بناي حرم قبل از مستر شد است) و پس از نقل گفتار ابن نجار در مورد عظمت و قدمت حرم بقيع، مي گويد: اين گنبد و بارگاه، امروز هم به همان شكل و داراي همان خصوصياتي است كه ابن نجار آن را توصيف نموده است ، (وقد قال ابن النجار ان هذه القبة قديمة البناء، و وصفها بماهي عليه اليوم) ( 7 )، يعني همانگونه كه در اين حرم، قبل از ابن نجار تغيير اساسي داده نشده، بعد از وي نيز، تا امروز، يعني اوائل قرن دهم هجري كه سمهودي زندگي مي كرده، هيچ تغيير و تحوّلي در اصل ساختمان آن به وجود نيامده است.

د ـ سرانجام بايد اين نكته را اضافه كنيم: برخلاف نظر صريح مورخان، در مورد باني اصلي گنبد و بارگاهِ ائمه بقيع (مجدالملك)، هيچ دليل قابل استناد و تاريخي وجود ندارد كه مؤيد و نشانگر نقش يكي از خلفا و سلاطين در اصل بناي اين ساختمان و ايجاد اين گنبد و بارگاه باشد. و از اينجاست كه مي توان با اطمينان و تأكيد اظهار نمود، دو كتيبه اي كه سمهودي از آنها ياد نموده مربوط به تعمير حرم بقيع بوده است، همانگونه كه خود وي اين مطلب را مورد تأييد قرار داده است.

3 ـ تعمير حرم ائمه بقيع به دستور سلطان محمود:

تعميرِ سوم حرم شريف، متعلق به اوائل قرن سيزدهم هجري است كه به دستور سلطان محمود، خليفه عثماني انجام گرفته است.

فرهاد ميرزا كه در سال 1292 هـ . به حج مشرف شده است مي نويسد:تعمير بقعه مباركه در بقيع، از سلطان محمود خان، 8 در سنه يكهزار و دويست و سي و چهار هجري به دست محمد علي پاشاي مصري و به امر سلطان واقع شد.(9)

ولي نايب الصدر شيرازي مي گويد: در سردر بقيع، قصيده اي طولاني، به زبان تركي حكاكي شده كه در مصرع آخر آن، تعمير كننده، محمود خان وتاريخ تعمير 1233 قيد شده است.

اين بود سه مورد از تعميرات حرم بقيع كه با تاريخ روشن و مشخصّات عاملان آنها، به دست ما رسيده است، ولي بطور مسلّم تعميرات و اصلاحات به عمل آمده در حرم بقيع، منحصر به موارد ياد شده نبوده، بلكه چنين تعميرات و اصلاحاتي مكرّر، طبق مقتضيات و ايجاب شرايط بدون اين كه تاريخ آنها مشخص و يا در منابع منعكس شود صورت گرفته است. و لذا فرهاد ميرزا پس از بيان سوّمين تعمير كه به وسيله سلطان محمود به عمل آمده است، مي گويد: و امسال هم تعميرات لازمه آن را به عمل آورده اند.(10)

و نايب الصدر مي گويد: و اين اوقات، جناب امين التّجار، حاجي عبدالحسين، در مرّمت موفق شده اند. 11

بهر حال اين تعميرات، همانند احداث اصل ساختمان گنبد و بارگاه، بر قبور ائمه بقيع (عليهم السلام) نشانگر اهتمام و توجه تام مسلمانان در طول تاريخ به اين حرم شريف مي باشد كه بالطبع توجه خلفا و سلاطين را نيز بر اين جايگاه مقدس و منبع نور و هدايت سوق داده است.

ويژگي ها و خصوصيات حرم شريف:

در مورد ويژگي ها و خصوصيات حرم بقيع، موضوعاتي را مطرح و مورد بررسي قرار مي دهيم:

1 ـ حرم بقيع هشت ضلعي بوده است:

بطوري كه در گذشته ملاحظه فرموديد، بيشترِ نويسندگان در آثار تاريخي و سياحتنامه هاي خود، كه در باره حرم و گنبد و بارگاه ائمه بقيع سخن به ميان آورده اند، عظمت، ارتفاع، قدمت و استحكام آن را مورد توجه قرار داده و از اين ابعاد به معرفي آن پرداخته اند، ولي مرحوم ميرزا حسن فراهاني (12) كه در سال 3ـ1302 هـ . اين حرم شريف را زيارت نموده، به دو جنبه ديگر آن نيز توجه كرده است. او به شش ضلعي بودن ساختمان حرم از نظر مهندسي و همچنين به چگونگي داخل و خارج اين گنبد شريف از لحاظ رنگ اشاره نموده و در ضمن معرفي قبور افراد مشهور در بقيع، چنين مي نويسد:اوّل چهار نفر از ائمه اثني عشر ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ است كه در بقعه بزرگي كه به صورت هشت ضلعي ساخته شده است واقعند و اندرون و گنبد آن سفيد كاري است. ( 13 )

2 ـ حرم بقيع داراي دو درب بوده است:

بنا به گفته ابن نجار، مدينه شناس معروف (متوفاي 647) حرم ائمه بقيع، داراي دو درب كه يكي از آنها هميشه و در تمام اوقات روز، به روي زائرين باز بوده است. وي در ضمن اشاره به عظمت و قدمت وارتفاع ساختمان اين گنبد و بارگاه مي نويسد: و عليها بابان يفتح أحدهما في كل يوم للزيارة. ( 14 )

3 ـ محراب حرم بقيع:

يكي ديگر از خصوصيات اين حرم شريف داشتن محراب است. در اين مورد سمهودي مي نويسد: و رأيت في أعلي محراب هذا المشهد: امر بعمله المنصور المستنصر باللّه. ( 15 )

4 ـ حرم بقيع خادماني داشته است:

شواهد تاريخي نشانگر اين است كه حرم شريف بقيع نيز مانند ساير حرم ها داراي خادم، كفشدار و زيارتنامه خوان هاي متعدد بوده است. در اين زمينه ما به نقل مطالبِ سه تن از نويسندگان كه هر يك داراي نكات قابل توجه و حائز اهميت مي باشند، مي پردازيم:

نايب الصدر شيرازي مي گويد: سه شنبه هيجدهم (محرم 1306 هـ) به عنوان آستان بوسي حضرت مجتبي (عليه سلام الله) به بقيع رفتم، با اين كه سه ساعت از آفتاب برآمده بود، خدام نيامده بودند. ساعتي در بيرون بقعه، روي زمينِ عرشِ مكين نشسته، دو سودانيه كفشدار صحبتي مي نمودند كه اسامي خدام از اين قرار است: سيد عبدالكريم، سيد جعفر، سيد زين العابدين، سيد احمد من بني الحسن.

سپس مي گويد: سؤال نمودم كَمْ رِيال يوصَل الَيهِم مِن طَرَفِ الحاجِ؟ قالَتا لا تَقُلْ رِيال بَل ليرات وَجِنات ( 16 ) وَالُوفَ وَمِآت بعد از ساعتي آمدند درِ روضه مباركه را گشودند و مشرف شدم، انگشتر فيروزجي داشتم، تمنا نمودند، نياز نمودم ( 17 ).

امين الدوله 18 در سفر نامه خويش مي نويسد: يكشنبه يازدهم محرم 1316، علي الصباح مُحرِم كعبه مقصود و فوز به مقام محمود شدم و از دل و جان، به آن آستان نماز آوردم. هوا روشن شد، هواي بقيع و زيارت ائمه هدي كردم، آنجا جز حاج صادق يزدي و يك ضعيفه كفشدار و يك سقّا كسي نبود. كليددار، متولّي و زيارت نامه خوان حضور نداشتند. درب بقعه متبركه بسته و مقفل بود، بي آنكه سبب معلوم شود. از بيرون سر بر آستان نهاده، زيارت خواندم ونماز زيارت گزارده، برگشتم... به چند نفر از حاجي ها و هم سفرهاي ايراني، حضور داده و بسته بودن درب حرمِ ائمّه صلوات اللّه عليهم اجمعين به تواتر گفتند كه اين معامله به تعمّد است. در اين اثنا شيخ جزّاء و حاج صادق آمدند و خلاصه تحقيقات آنها اين كه: حضرت شريف به جناب شيخ الحرم، شرحي نوشته، توصيه كرده اند كه چون زوّار كِرام و مردم جليل و نبيل از ايرانيان، به مدينه طيبه مي آيند، اهتمام كنيد خدّام و كليد داران و متولّيان طمع و توقع بي جا در اخذ و عمل ناروا را نكنند. شيخ الحرم نظر به توصيه شريف قدغن كرده اند از زوار چيزي گرفته نشود و چون در بقعه بقيع بر سبيل مقطوع از هر كس چند قرش گرفته مي شد سيد عبدالكريم برزنجي كليددار بقعه شريفه از حكم شيخ الحرم اعراض و در خانه نشسته، به بقيع نيامده است كه در به روي زوّار بگشايد. در اين مبحث بوديم كه سيد حسن هم وارد شد و گفت قضيه همين است. گفتم اين چه شيخ الحرم است كه حكمش در سيد عبدالكريم به نقيض مقصود اثر مي كند؟!

وي پس از شرح مفصّلي كه درباره ملاقات و بحث و گفتگويي كه با شيخ الحرم داشته و منجر به باز شدن حرم بقيع گرديده است، مي گويد:

گفتم برويد و درب حرم را باز كنيد تا من... ( 19 ) شما را بدهم، رفت و... ( 20 ) در را گشود، زوار هم الحق بي مروتي كردند و دست خود را بسته، نقيبي به كفشدار ندادند، چه رسد به كليددار! جناب حاج ميرزا آقا امام جمعه تبريز با همتِ بلند و نيت ارجمند، حاضر شده اند در تبريز محلي معين كنند كه هر ساله هزار تومان براي خدام اين حرم مطهر، عايد شود. ( 21 )

ابراهيم رفعت پاشا كه براي آخرين بار در سال 1325 هـ . به عنوان امير الحاج مصري به حج مشرف شده است، مي نويسد: مردم مدينه در روزهاي پنجشنبه به زيارت بقيع مي روند و بر روي قبرها دسته هاي گل و ريحان قرار مي دهند و هيچ شيعه داخل حرم اهل بيت نمي گردد مگر اين كه پنج قروش (به خدام) بپردازد، همانگونه كه به هيچ كس اجازه ورود به داخل كعبه و حجره نبوي داده نمي شود، مگر يك ريال بدهد، تازه اين براي افراد عادي است و از افراد ثروتمند وجه بيشتري دريافت مي شود. ( 22 )

نويسند: مقايسه گفتار ابن نجار با گفتار سه نويسنده ياد شده، نشانگر دگرگوني و تحوّلي است كه در حرم بقيع، در طول چندين قرن، در اثر شرايط، به وجود آمده است، بطوري كه در دوران هاي گذشته، درب اين حرم مانند ساير حرم ها در تمام روز، به روي زائران و علاقه مندان باز بوده ولي در قرن اخير كليددار و متولّيان آن، كساني بودند كه جهت تأمين معاش و كسب درآمدِ بيشتر، محدوديت هايي براي زائران قائل گرديده و از آنان سلب آزادي مي نمودند.

5 ـ تزئينات حرم بقيع:

حرم ائمه بقيع، همانند ساير حرم ها، داراي ضريح، روپوش ضريح، چلچراغ، شمعدان و فرش بوده كه در صفحات آينده ملاحظه خواهيد فرمود و نيازي به تكرار آن نيست.

6 ـ حرم بقيع صحن نداشته:

بر خلاف حرم ساير ائمه و بقعه و بارگاهِ بيشترِ امام زادگان كه علاوه بر ساختمان حرم و بقعه، داراي صحن و حياط وگاهي داراي صحن هاي متعدد و وسيع مي باشند. حرم مطهر بقيع، داراي صحن و سرا نبوده است. شاهد بر اين مطلب، اين است كه نه تنها در گفتار هيچ يك از مورّخان و جهانگردان به وجودِ صحن و سرايي براي اين حرمِ شريف، تصريح و يا اشاره اي نگرديده، بلكه در كلمات بعضي از آنان نبودن صحن و سرا در حرم بقيع بوضوح ذكر شده است، از جمله در سفر نامه سيف الدوله كه در سال 1279 هـ . سفر حج نموده، چنين آمده است: و اما بقيع در خارج قلعه مدينه به طرف شرق واقع است، مدفن ائمّه بقيع، بقعه اي دارد بدون صحن. ( 23 )

و نايب الصدر شيرازي مي گويد: چنانكه جناب اجلّ اكرم، وزير اعظم، امين السلطان ـ ادام الله اقباله ـ در چند سال قبل، بناي ساختمان صحن براي بقعه متبرّكه امام حسن مجتبي (عليه السلام) داشتند وكلا ( 24 ) صلاح ندانستند و عذرهاي بدتر از گناه آوردند.

و همو مي گويد: خداوند توفيق دهد كساني را كه سعي نمايند صحن بسازند. ( 25 )

و اين بود قسمت دوم اين بحث و نكاتي در خصوصيات حرم شريف بقيع.

2 ـ ضريح ائمه بقيع:

پس از بررسي تاريخ بقعه و حرم ائمه بقيع، نوبت مي رسد به موضوع دوّم، بررسي تاريخ ضريح شريف اين بزرگواران:

آنچه از تاريخ به دست مي آيد، اين است كه قبور ائمه بقيع و جناب عباس، از قديم الايام و بلكه پيش از قرن هفتم، داراي ضريح و صندوق بوده اند كه به مناسبت نزديكي و اتصال قبور ائمه ـ عليهم السلام ـ همه آنها در داخل يك ضريح و قبر جناب عباس به علت فاصله آن با اين قبور، داراي ضريح مستقل بوده است و در قرن هاي اخير علاوه بر اين دو صندوق، يك ضريح مشبك و چوبين بزرگ هم ساخته شده كه هر دو صندوق در داخل آن قرار داشته اند.

اما صندوق قديمي:

همانگونه كه اشاره شد، اين دو صندوق از نظر تاريخي داراي قدمت و سابقه بس طولاني، مخصوصاً ضريح ائمه بقيع، از نظر استحكام و ظرافت و زيبايي جالب توجه بوده است. بطوري كه مؤلفان و تاريخ نويسان در وصف آن، قلم فرسايي ها كرده و اين ظرافت و زيبايي را به وسيله نوشته هايشان به نسل هاي آينده منتقل نموده اند كه ما گفتار چند تن از اين مورّخان را در اختيار خواننده ارجمند قرار مي دهيم:

1 ـ تا آنجا كه ما به دست آورده ايم، در تاريخ براي اوّلين بار كه از صندوقِ قبورِ ائمه بقيع سخن به ميان آمده و ظرافت و زيبايي آن توصيف شده، به وسيله جهان گرد معروف ابن جبير (متوفاي 614 هـ . مورّخ اهل سنت) مي باشد او در باره اين قبور و ضريح آنها مي گويد:

...و قبرشان بزرگ و از سطح زمين بلندتر و داراي ضريحي از چوب مي باشند كه بديعترين و زيباترين نمونه است از نظر فن و هنر، و نقوشي برجسته از جنس مس بر روي آن ترسيم و ميخكوبي هايي به جالبترين شكل در آن تعبيه شده است كه نماي آن را هر چه زيباتر و جالبتر نموده است.

سپس مي گويد: ضريح ابراهيم فرزند پيامبر نيز به همين شكل است. ( 26 )

2 ـ خالدبن عيسي البلوي كه در سال 740 اين ضريح شريف را زيارت كرده، مشابه همين مطالب را نقل كرده و مي گويد: والقبران [قبر العباس و الائمة الاربعة] مرتفعان عن الارض متسعان مفشيان بألواح ملصقة ابدع الصاق مرصعةٌ بصفائح الصفر و مكوكبة بمسامير علي أبدع صفة و أجمل منظر. ( 27 )

3 ـ ابن بطوطه جهانگرد معروف نيز ميگويد: و رأس الحسن الي رجلي العباس و قبراهما مرتفعان عن الأرض متسعان مفشّيان بالواح بديعة الالصاق مرصعة بصفائح الصفر البديعة العمل. ( 28 )

4 ـ سمهودي مورخ و مدينه شناس معروف (متوفاي 911) مي گويد: و قبر العباس و قبر الحسن مرتفعان من الارض متسعان مفشيان بالواح ملصقة ابدع الصاق مصفحة بصفائح الصفر مكوكبة بمسامير علي أبدع صفة و أجمل منظر. ( 29 )

5 ـ بتنوني مصري مي نويسد: و مقصورة سيدنا الحسن فيها فخيمة جداً و هي من النحاس المنقوش بالكتابة الفارسية وأظن أنها من عمل الشيعة الاعجام. 30 ضريح حضرت حسن (عليه السلام) در داخل اين قبه، خيلي بزرگ و از مس ساخته شده و خطوطي فارسي بر آن نقش بسته است، به گمانم از آثار شيعيان عجم باشد.

دو نكته قابل توجه:

ايـن بـود مشاهـدات تعـدادي از نـويسنـدگان و مورخان در باره ضريح ائمه بقيع (عليهم السلام) در طول هفت قرن از اوائل قرن هفتم تا اوائل قرن چهاردهم هجري.

در اينجا تذكر دو نكته را در ارتباط با اين موضوع لازم مي دانيم:

1 ـ بطوري كه ملاحظه فرموديد علي رغم توصيف صندوق و ضريح ائمه بقيع در منابع متعدد، در هيچيك از اين منابع، در مورد تاريخ دقيق ساخت اين ضريح و يا باني و سازنده آن، ذكري به ميان نيامده است، ولي با توجه به قدمت آن و اهتمام مجدالملك براوستاني به ساختمان حرم ها و احداث گنبد و بارگاه ائمه هدي و جناب ابراهيم و عثمان بن مظعون در بقيع و ساختمان حرم كاظمين ـ عليهماالسلام ـ و حضرت عبدالعظيم (عليه السلام) و ساير حرم ها و مشابهت ضريح جناب ابراهيم با ضريح ائمه بقيع مي توان با ظن قريب به يقين ادعانمود كه ضريح هاي سه گانه در بقيع نيز به دستور وي ساخته شده است، زيرا بعيد است شخصي همانند مجدالملك با علاقه شديد و امكانات فراواني كه در اختيار داشته است بقعه اي با آن عظمت بنا كند ولي از ساختن ضريح و صندوق بر روي اين قبور، غفلت ورزد. به هر حال وجود خطوط فارسي نيز مؤيد اين است كه اين ضريح به قول بتنوني از آثار ايرانيان است.

و اگر اين حدس و گمان واقعيت داشته باشد، باني اين ضريح ها و تاريخ تقريبي ساخت آنها، روشن خواهد گرديد كه همزمان با ايجاد بقعه ائمه بقيع، در نيمه دوّم قرن پنجم هجري، به دستور مجدالملك ساخته شده است.

2 ـ نكته دوم اين كه بر خلاف گفتار ابن جبير و چهار تن ديگر از مورّخان قديم، تا قرن دهم هجري كه صندوق ائمه بقيع، از چوب و مزين به نقوش و صفحات فلزي از جنس مس بوده است، ظاهر گفتار بتنوني اين است كه اين صندوق فلزي و از جنس مس مي باشد و اين گفتار در صورت صحّت، نشانگر تعويض صندوق قبلي در قرن هاي اخير است.

گرچه اين احتمال را نمي توان بطور قطع مردود دانست، ولي به نظر مي رسد كه چنين تغيير و تعويضي صورت نگرفته است و بر خلاف نظريه مورّخان قديمي، كه در اثر مشاهده و تماس نزديك بوده، نظريه بتنوني مستند به حدس و گمان مي باشد، زيرا وجود ضريح دوم در دوران وي، موجب فاصله و مانع از مشاهده و تماس نزديك و طبعاً مانع از اظهار نظر قطعي خواهد گرديد.

اين بود اولين ضريح ائمه بقيع (عليهم السلام) با آن قدمت و سابقه تاريخي.

و اما ضريح دوم:

سيد اسماعيل مرندي در كتاب خود، توصيف مدينه كه در سال 1255 تأليف نموده است، مي گويد: و هر پنج تن مطهر در يك ضريحند ازچوب مشبك، و عباس در بالاي سر ائمه اربعه واقع شده و قبرش علي حده است. در ميان ضريح و چهار معصوم متصل به يكديگر و در بالاي قبر مطهر پرده كشيده اند و يك قبّه بزرگ دارد. 31

و مرحوم فرهاد ميرزا مي گويد: صندوق ائمه اربعه در ميان صندوق بزرگ است كه عباس عمّ رسول اللّه نيز در آن صندوق قرار گرفته است. متولّي آنجا درِ صندوق را باز كرده به ميان ضريح رفتم و دور ضريح طواف كردم، ميان صندوق و ضريح كمتر از نيم ذر است كه به زحمت مي توان حركت كرد بلكه براي آدم هاي قطور متعسر است. 32

ميرزا محمد حسن فراهاني مي نويسد: در وسط اين بقعه مبارك صندوق بزرگي است از چوبِ جنگلي بسيار ممتاز و در وسط اين صندوق بزرگ دو صندوق چوبي ديگر است و در اين دو صندوق پنج نفر مدفونند يكي امام ممتحن امام حسن مجتبي (عليه السلام) و... 33

و اين بود گفتار شاهدان در مورد ضريح دوّم قبور ائمه بقيع كه در روي دو ضريح مجزا و مستقل متعلق به ائمه ـ عليهم السلام ـ و جناب عباس قرار گرفته بود.

ولي متأسفانه در اين منابع، از تاريخ اين ضريح هم كه مسلّماً پس از قرن دهم ساخته شده و همچنين از سازنده آن، كه چه كسي بوده است، هيچ اثري به دست نيامد.

چگونگي قبر و ضريح منسوب به فاطمه (عليها السلام)

اكثر مورّخان كه به معرفي قبّه و ضريح ائمه بقيع پرداخته و گاهي به بعضي از جزئيـات آنـها اشـاره اي دارنـد. متـأسفـانـه در مـورد چـگونگي قبـر منتـسب به فاطمه ـ عليهاالسلام ـ سكوت اختيار نموده اند، فقط در آثار چند تن از نويسندگان است كه بعضي مطالب و جزئيات در اين زمينه منعكس گرديده است و ذكر همين مطالب داراي ارزش تاريخي و گره گشاي نقاط مبهم، پس از گذشت هفتاد سال از انهدام اين حرم و ساير آثار در بقيع و خارج آن است.

و از مجموع اين مطالب و بر اساس نقل اين نويسندگان كه خود شاهد عيني بودند، معلوم مي شود كه قبر منتسب به فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ يا فاطمه بنت اسد، در عين حال كه در داخل بقعه ائمه بقيع قرار داشت، اما نه در وسط اين حرم شريف، بلكه در سمت جنوبي آن و در داخل طاقنمايي در مقابل محراب قرار گرفته بود و گر چه از سطح زمين قدري بلندتر و مشخص و مورد احترام زائران بوده و زيارت حضرت زهرا ـ سلام الله عليهـا ـ در كنار اين قبر خوانده مي شده، ولي داراي ضريح معمولي، همانند قبور حضرت عباس و ائمه ـ عليهم السلام ـ نبوده، بلكه يك روپوش قيمتي و گلابتون به روي اين قبر كشيده مي شده، آن هم ظاهراً به هنگام موسم حج و در مواقع كثرت زائران و در قرن هاي اخير در قسمت مقدّم اين طاق نما، شبكه اي از فولاد به صورت حائلي در ميان اين قبر و فضاي عمومي داخل حرم، تعبيه گرديده بود كه اين شبكه در اصطلاح عامه، به ضريح حضرت فاطمه معروف بود، همانگونه كه محراب به عنوان محراب فاطمه معروف شده است و اين قسمت از حرم داراي تزيينات مختصري مانند شمعدان و چلچراغ بوده است.

و اينك گفتار اين نويسندگان:

ميرزا حسين فراهاني مي گويد: در وسط همين بقعه متبركه در طاقنماي غربي [جنوبي] مقبره اي است كه به ديوار يك طرف آن را ضريح آهني ساخته اند و مي گويند قبر فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ است. در اين بقعه مباركه ديگر زينتي نيست مگر دو چلچراغ كوچك و چند شمعدان برنجي، و فرش زمين بقعه حصير است. 34

نايب الصدر شيرازي مي گويد: و آثاري در آن بقعه در پيش روي ائمه به طرف ديوار، مانند شاه نشين ضريح وپرده دارد، مي گويند جناب صديقه طاهره ـ عليهاسلام الله ـ مدفون است. 35

سيد اسماعيل مرندي مي گويد: و محراب قبر حضرت فاطمه ـ عليها سلام ـ را زيارت مي كنند، ليكن قبر فاطمه بنت اسد است و هم پرده دارد. و در مورد فرش حرم مي گويد: چون كه حضرت در ميان اهل سنت افتاده اند هيچ زينت ندارند، فرش مستعمل دارد، امسال از يزد يك نفر كلان دوز (؟) فرش بسيار خوب فرستاده بود، نينداخته بودند، در بالاي هم مانده بود. 36

و سيف الدوله مي نويسد: هم در اين بقعه علامتي از قبر صديقه طاهره هست. 37

تنها يادگار موجود از حرم بقيع

اين بود آنچه كه راجع به قبر و ضريح منتسب به حضرت زهرا (سلام الله عليها)در منابع منعكس گرديده و يا به دست ما رسيده است ولي بايد توجه داشت كه:

اولاً: متأسفانه هيچ دليل و شاهد معتبر در مورد تاريخ و باني اين ضريح در دست نيست. 38

و ثانياً: آنچه فراهاني گفته است كه اين ضريح از آهن است، منظور وي فلزي بودن آن است، زيرا اين ضريح از فولاد ناب و از نظر فني داراي ظرافت و استحكام فوق العاده بوده و در عين حال تنها اثر و يادگار موجود و بجاي مانده از حرم ائمه بقيع (عليهم السلام) بوده است كه و هابيان به هنگام تخريب اين حرم شريف، در 8 شوال 1344 هـ . اين ضريح را هفت قطعه نموده، شش قطعه آن را در روي ديوار سمت راست و چپ درب ورودي محوطه حرم حضرت حمزه و قطعه ديگر را در سمت قبور شهدا در احد نصب نموده اند و اين كه مي بينيم قطعات اين ضريح پس از گذشت هفتاد سال تحت تأثير شرايط جوي قرار نگرفته و هواي مرطوب و متغير مدينه كوچكترين تغييري در آن به وجود نياورده است، دليلي است بر اصالت و خالص بودن فولاد اين ضريح.

مشاهدات يك جهانگرد از ويراني بقيع

حرم ائمه بقيع (عليهم السلام) از دو جنبه معنوي و ظاهري و از نظر روحاني و شكوه و جلوه ساختماني، در طول تاريخ و از دوران رسول خدا تا به امروز، قلوب مسلمانان و زائران و توجه نويسندگان و مورّخان را به خود جلب نموده است.

زيرا اينجا بزرگترين جايگاه عبادت و پرستش خداوند متعال و از بقاع و بيوت رفيعي است كه: اَذِنَ اللّه اَنْ تُرْفَعَ وَيذْكَرَ فيها اِسْمُه.

اين خانه مهبط ملائكه و فرشتگان و محل نزول رحمت الهي و بركات آسماني است.

اينجا محل ابتهال به خداوند و درخواست حاجات از قاضي الحاجات است. اينجا محل قبول دعاها به بركت دفن پيكر چهار تن از معصومان و از اوصياي رسول خدا و فرزندان امير مؤمنان و فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ است.

از اين رو است كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) براي بيان عظمت و اهميت اين جايگاه، به هنگام دعا بر اهل بقيع در كنار اين حرم كه آن روز به عنوان خانه عقيل مطرح بود توقف و از خداوند طلب رحمت و مغفرت مي نمود.

پس از آن حضرت و با دفن شدن پيكر پاك اين امامان توجه مسلمانان بدين نقطه جلب گرديد و هر زائري پس از زيارت قبر و مسجد رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله) در اين حرم و در كناراين قبور شريف قرار مي گرفت و يكي از دو درب اين حرم در تمام ساعات روز، به روي زائران و ارادتمندان اين امامان باز بوده است.

و اما از نظر شكوه و جلوه ظاهري، اين حرم شريف با گنبد و بارگاه كهن و سر به فلك كشيده اش و با ضريح زيبا و ظريفش، در طول تاريخ، ميان ساير بقاع مي درخشيد و بر همه مقابر موجود در مدينه، از ياران و اقوام رسول خدا، نور و روشنايي مي بخشيد كه اينك در اثر جهل و ناداني كوته نظران و جور ظلم ستمگران، نه از آن عبادت كنندگان بجز به صورت محدود خبريست و نه از آن گنبد و بارگاه اثري.

يكي از جهانگردان غربي به نام ريتر RITER كه به فاصله چند ماه از ويراني اين حرم و ساير مقابر و حرم ها، بقيع را ديده، ويراني آنجا را چنين ترسيم نموده است:

چون وارد بقيع شدم، آنجا را همانند شهري ديدم كه زلزله شديدي به وقوع پيوسته و به ويرانه اي مبدّلش ساخته است، زيرا در جاي جاي بقيع بجز قطعات سنگ و كلوخ در هم ريخته و خاك ها و زباله هاي روهم انباشته و تيرهاي چوب كهنه و شيشه هاي درهم شكسته و آجرها و سيمان هاي تكه تكه شده، چيز ديگري نمي توان ديد، فقط در بعضي از رهگذرهاي تنگ اين قبرستان از ميان اين زباله ها راه باريكي براي عابرين باز نموده اند. و اما آنچه در كنار ديوار غربي بقيع ديدم، تلي بود از تيرهاي قديمي و تخته هاي كهنه و سنگ ها و قطعات آهن روي هم انباشته كه اينها بخشي از زباله ها و بقاياي مصالح ساختمان هاي ويران شده اي بود كه در كنار هم انبار شده بود ولي اين ويراني ها و خرابي ها نه در اثر وقوع زلزله و يا حادثه طبيعي، بلكه با عزم و اراده انسان ها به وجود آمده است و همه آن گنبد و بارگاه هاي زيبا و سفيد رنگ كه نشانگر قبور فرزندان وياران پيامبر اسلام بود، با خاك يكسان گرديده است.

او اضافه مي كند: چون براي مشاهده بيشترِ اين آثار، كه نشانگر قبور مسلمانان صدر اسلام و تاريخ سازان روزگار است، در ميان سنگ و كلوخ حركت مي كردم. از زبان راهنمايم شنيدم كه از شدت ناراحتي اين جمله ها را آهسته! تكرار مي نمود: استغفراللّه، استغفراللّه. لا حول ولا قوّة اِلا باللّه.

مدارس آيات خلت من تلاوة...

و گويي دعبل خزاعي همان وضع تأسف بار را به نظم در آورده و با شعر خودمجسم كرده است كه نويسندگاني مانند ريتر RITETR پس از قرن ها آن را مشاهده و با نثر خود ترسيم نموده اند. و گويي كه دعبل قصيده خود را از زبان شيعيان، اين ارادتمندان و پيروان اهل بيت عصمت و طهارت در اين عصر سروده و از محضر حضرت رضا (عليه السلام) به دريافت جايزه نايل گرديده است كه مي گويد:

آن خانه ها محل فرا گرفتن آيات قرآني بود كه خالي گشته و محل نزول وحي الهي بود كه به بيابان خشك و قفر مبدل شده است.

خانه هاي مردماني كه ديگران به بركت آنان هدايت مي يابند، و در اثر عصمتشان از هر اشتباه و لغزش در امانند.

خانه هايي كه جبرئيل امين از سوي خداوند به همراه سلام و بركات او، بر آنها نازل مي شد.

خانه هايي كه محل وحي خدا و معدن علم، و راه هاي رشد و روشن او است.

خانه هايي كه پي ريزي آنها براي نماز و تقواست و اساس آنها براي روزه و پاكي و نيل به حسنات است.

پى‏نوشتها:‌


1 ـ وفاء الوفا ج 3، ص 916.

2ـ وفاء الوفا، ج3، ص 916.

3ـ تاريخ الخلفا، ص 424.

4- قبلاً اشاره گرديد كه باني هر سه حرم شريف، مجدالملك براوستاني است.

5ـ اخبار المدينه، از انتشارات مكتبة الثقافه، مكه مكرمه، ص 153.

6ـ تاج المفرق في تحلية علماء مشرق، چاپ مطبعة فضاله، مغرب، ج1، ص 288 و 289.

7ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 916.

8ـ وي سلطان محمود ثاني سي امين سلطان عثماني است كه در سال 1223 در 24 سالگي به سلطنت رسيده و در سال 1255 هـ . از دنيا رفته است. نكـ : قاموس الاعلام تركي، ج6، ص 4225.

9 ـ سفر نامه فرهاد ميرزا، چاپ مطبوعاتي علمي 1366 ش. تهران، ص 141.

10ـ همان.

11 ـ تحفة الحرمين، ص 227.

12 ـ ميرزا محمد حسين فراهاني در سال 1264 هـ . در قريه آهنگران از قراي فراهان متولد گرديد، پدرش ميرزا مهدي معروف به ملك الكتاب از شعرا و خوشنويسان دوران فتحعلي شاه است.

13ـ سفر نامه فراهاني (ص 228 اين كتاب) به كوشش مسعود گلزاري در سال 1362 شمسي چاپ شده است.

14 ـ اخبار مدينة الرسول، چاپ مكتبة دارالثقافه، مكه مكرمه، ص 153. همين مطلب در وفاء الوفا، ج 3، ص 916 آمده است.

15ـ وفاء الوفا، ج3، ص 916.

16ـ جمع جني واحد پول مصر است.

17ـ تحفة الحرمين، ص257.

18- امين الدوله ميرزا علي خان در سال 1315 هـ . ق. در اوائل سلطنت مظفرالدين شاه، به نخستوزيري رسيد و در سال 1316 عزل گرديد و در سال 1322 هـ . از دنيا رفت. وي در ايجاد رسم الخط جديد (شكسته نستعليق) و طرز ساده نويسي از سرآمدان زمان خويش به شمار مي آيد. نكـ : لغتنامه دهخدا. و مي توان سفرنامه او را به عنوان نمونه اي از رسم الخط وي، معرفي نمود كه در كتابخانه عمومي آية اللّه العظمي مرعشي قم به شماره 253337 موجود است.

19ـ يك كلمه ناخوانا.

20 ـ يك كلمه ناخوانا.

21 ـ مرآت الحرمين، ج1، ص 427. اين كتاب در سال 1343 هـ . در مصر چاپ شده است.

22 ـ سفرنامه امين الدوله ـ اين سفرنامه شماره صفحه ندارد.

23 ـ سفر نامه سيف الدوله به تصحيح علي اكبر خدا پرست، چاپ 1364 ش. ص 143.

24ـ منظور وي از وكلا، سران و امراي مدينه است كه از طرف حكام عثماني تعيين مي گرديد.

25 ـ تحفه الحرمين، ص 212.

26 ـ رحلة ابن جبير ـ چاپ دارالكتاب اللبنانية، ص 144.

27 ـ تاج المفرق في تحلية علماء مشرق ـ چاپ مطبعة فضاله مغرب ج1، ص 289 ـ 288.

28 ـ رحله ابن بطوطه، ص 119. وي اين كتاب را در سال 757 نوشته است.

29 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 916.

30ـ رحله بتنوني، ص 237. اين كتاب سفر نامه حج سال 1327 هـ . است كه در سال 1329 در مصر چاپ شده است.

31 ـ توصيف مدينه، مجله ميقات حج ـ شماره 5 ص 118.

32 ـ سفر نامه فرهاد ميرزا چاپ علمي، ص 140.

33 ـ سفر نامه فراهاني، ص 228.

34 ـ سفر نامه ميرزا حسين فراهاني، ص 228.

35 ـ تحفه الحرمين، ص 227.

36 ـ توصيف مدينه ـ فصلنامه ميقات حج، شماره 5، ص 118.

37 ـ سفر نامه سيف الدوله، ص 143.

38 ـ نوشته مخبر السلطنه كه اين ضريح را امين السلطنه نصب كرده است از جهاتي قابل ترديد است : سفر نامه مخبر السلطنه، ص 270.

· درتهيه ، تدوين ونگارش اين بخش از "سفرنامه حج " علاوه بر ماخذ هاي ذکر شده منابع زير نيز مورد استفاده و بهره قرار گرفته است :

- تاريخ حرم ائمه بقيع

- سفرنامه ميرزا محمد حسن فراهاني

- رحله ابن جبير

- سايت ويکي پديا