حج عارفان

رحيم کارگر

- ۸ -


آداب ورود به مسجدالنبي

ستون عرش خدا قائم از قيام محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) * * * ببين که سر به کجا مي کشد مقام محمّد ( صلّي الله عليه وآله )

به جز فرشته عرش آشيان وحي الهي * * * پرنده پر نتواند زدن به بام محمّد ( صلّي الله عليه وآله )

به شاهراه هدايت گشوده باب شفاعت * * * صلاي خوان کرم بين و بار عام محمّد ( صلّي الله عليه وآله )

گرت هواي بهشت است و حوض کوثر و طوبي * * * بيا به سايه ممدود مستدام محمّد ( صلّي الله عليه وآله )

سرير عزّت عقبا حلال امت او باد * * * که بود راحت دنياي دون حرام محمّد ( صلّي الله عليه وآله )

( شهريار )

مرحوم مولي محسن فيض کاشاني ( رحمه الله ) مي گويد :

[ زائر ] هنگامي که وارد مسجد پيغمبر شود ، به خاطر آورد که اين مسجد ، همان محلي است که نخستين واجبات خدا در آن اقامه مي شد و از خدا بخواهد اينک که به اين خانه بابرکت وارد شده است ، از گناهان او درگذرد و نعمت خضوع و خشوع را که بايد از چنين محلي استفاده کند ، از وي باز نگيرد . ( 1 )

سالک عارف ، مرحوم ميرزا جواد ملکي تبريزي ( رحمه الله ) درباره وظايف زائر حرم نبوي مي گويد :

سپس غسل کند و پاکيزه ترين لباس خود را بپوشد و به آنچه مي تواند ، خود را خوشبو سازد و با سکينه و وقار قصد حرم مبارک کند و در حال راه رفتن گام هاي کوچک بردارد و بين هر گام تسبيح ، تحميد ، تهليل و تکبير بگويد و چنين بداند که آن حضرت او را مي بيند و به آنچه در نهاد او خطور مي کند ، داناست و مراتب شوق و حسرت دل و اندوه دروني را مشاهده مي کند و به تمام وجود او ، متوجّه است . از اين رو اهتمام مي کند که غير او ، به خاطرش خطور نکند و در راه زيارت او ، به احدي ننگرد و به چيزي که مانع حضور قلب او مي شود ، متوجّه نگردد .

و چون به در حرم رسيدي ، بدان که تو قصد ورود بر پادشاه بزرگي را کرده اي که در بارگاه او ، جز پاکان نزول نکنند و اجازه نيابند و همانا تو حرمي را اراده کرده اي که انبيا و مرسلين و ملائکه مقرّبين ، بدون اذن داخل آن نمي شوند .

پس به دل و زبانت از خداي ـ جلّ جلاله ـ اذن بخواه ، سپس از حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و پس از آن از جانشينان و اوصياي او ، بويژه باب شهر علم او و بقيه خلفاي او ، استيذان کن . سپس از فرشتگان خدا ـ که موکّل به حرم شريف او هستند ـ اذن بگير . آن وقت به بساط خدمت او و حضور در مجالس او ، قدم بگذار ؛ زيرا اگر غفلت کني ، در خطر عظيمي خواهي بود و بدان که او از جانب خداي ـ جلّ جلاله ـ قادر است ، بر آنچه بخواهد از عدل و فضل با تو رفتار کن . پس اگر به کرم و فضل خود ، به تو توجّه کند و تو را بپذيرد و زيارت تو را قبول کند و سلام تو را جواب گويد و سخن تو را گوش دهد ، خوشا به حال تو . باز خوشا به حال تو . در اين صورت چنان است که به زيارت خداي ـ جلّ جلاله ـ نائل گشته اي و در اين کار با فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل ، شريک گشته اي و اين جماعت بهترين رفقاي تو خواهند بود .

و اگر به استحقاق او آنچه از صدق ، خلوص ، وفا ، ادب و صفا بر تو واجب است ، از تو مطالبه کند و تو محجوب باشي و تو را رد کند ، پس واي بر تو ! و باز هم واي بر تو ! و حقّاً که زيان برده اي ، زيان آشکاري . در اين حال به عجز خويش و تقصير و انکسار و فقر خودت در برابر او اعتراف کن ؛ زيرا تو براي زيارت و مؤانست با او ، توجّه کرده اي . پس حال خود را بر او عرضه بدار و راز خود را بر او فاش کن و از او همّت بخواه و به درگاه او توسّل بجوي و به باب فضل و کرم او ملتجي و پناهنده شو و عترت و ذريه او را شفيع قرار ده ؛ زيرا او يا علمي که خدا به او داده و اخباري که خدا به او مي فرمايد ، هر چه به خاطر تو بگذرد و هر چه به قلب تو در اين باب خطور کند ، مي داند .

و مانند پست ترين غلامان ، به درگاه او باش و بنگر از کدام دفتر نام تو بيرون مي آيد . پس اگر دلت رقّت يافت و چشمانت گريان گشت و شوقت تو را به هيجان آورد و در قلب خود شيريني مناجات او ولذّت گفت و گوي با او را يافتي و از جام کرامت او ، نوشيدي ، حاکي از حسن اقبال او با تو و پذيرفتن تو است . بنابراين داخل شو که تو را اذن و امان داده اند و لطف و احسان کرده اند و الاّ توقّف کن ، توقّف کسي که چاره هاي او ناچار گشته و باب آرزوها بر او مسدود شده و در اين حال به درگاه خداي ـ جلّ جلاله ـ ملتجي شو ، التجاي کساني که مضطرّ شده اند تا دل شريف او را نسبت به تو با عطوفت فرمايد و لطف منيف او را به تو معطوف دارد ؛ چه اگر خداوند ، صحّت اضطرار و صدق التجاي تو را از دل تو بداند ، به چشم رحمت و ديده رأفت به تو نظر خواهد کرد و دل حبيب خود را به کرامت و عطوفت به تو معطوف خواهد ساخت و تو را به آنچه دوست داري و خشنود مي شوي ، موفّق خواهد ساخت ؛ زيرا که او کريم است و کرامت نسبت به بندگان مضطرّ و بيچاره خود و پناهندگان به در خانه خود را ، براي طلب رضاي خويش ، دوست مي دارد و در کتاب خود نازل فرموده است که : "اَمَّنْ يُجيبُ المُضْطَرَّ إذا دَعاهُ وَيَکْشِفُ السوء" و عتبه شريفه را ببوسد و در حال ورود بگويد :

بسم الله و بالله و في سبيل الله و علي ملّةِ رسولِ الله . الحمدلله الّذي هَدانا لِهَذا وماکُنَّا لِنهتَدِي لَولا اَن هَدانا الله . ( 2 )

آداب زيارت حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله )

کريمُ السجايا جميلُ الشيم * * * نبي البرايا شفيعُ الاُمم

امام رسل پيشواي سبيل * * * امين خدا مهبط جبرئيل

شفيع الوري خواجه بعث و نشر * * * امام الهدي صدر ديوان حشر

شفيعٌ مطاعٌ نبيٌّ کريمٌ * * * قسيمٌ جسيمٌ نسيمٌ وسيمٌ

( سعدي )

عالم رباني مرحوم نراقي گويد : و چون داخل مسجد حضرت شوي ، بدان که اول موضعي که فرايض الهيه در آن به پا داشته است ، آن عرصه مطهره است و آنچه مکان افضل خلق الله است ، در حيات و ممات و چون به جهت زيارت او بر در ايستادي ، نهايت خضوع و خشوع را بايستي به جاي آوري و او را زنده تصوّر کني و نزديک قبر مطهّر منوّر بروي ؛ چون فرقي ميان حيات و ممات ايشان نيست .

پس بدان که او بر حضور تو ، مطّلع است ، و زيارت تو به او مي رسد . پس شخص مقدّس او را به خيال خود متصوّر سازي و او را در مقابل خود بر تخت عظمت و جلال نشسته تصوّر کني و بزرگي و رتبه او را در دل خود حاضر کني و چون از زيارت او فارغ شوي ، به نزد منبر مطهر رو و دست خود را بر آن بکش و تضرّع کن و حاجت خود را عرض کن و بالارفتن پيغمبر را بر آن تصوّر کن که مهاجر و انصار در پاي آن منبر ، چشم ها بر جمال مبارکش دوخته و او به زباني فصيح تر ، به حمد الهي و ارشاد مردم و مسائل حلال و حرام اشتغال دارد و از خدا مسألت نما که در روز جزا تو را از او جدا نکند . ( 3 )

ابوالعبّاس گفت :

مصطفي نمرده است ، [ بلکه ] نصيب چشم تو از مصطفي مرده است . ( 4 )

احمد صاحب کمال بانسق * * * که به لولاک او مخاطب شد زحق

رشحه اي از ابر فيضش کاف و نون * * * غرق بحرش علم ماکان و يکون

شرع پاک حق زحق منهاج اوست * * * منتهاي قرب حق معراج اوست

فرقش از نور لعمرک تاج يافت * * * سوي قرب حق به تن معراج يافت

انبيا را پادشاه و سرور اوست * * * اوليا را مقتدا و رهبر اوست

کبريايي مر او را زيبنده بود * * * در خدايي ، مرخدا را بنده بود

( صفي عليشاه )

مرحوم ميرزا جواد ملکي تبريزي ( رحمه الله ) گويد :

سپس با آرامش و خشوع قدم بردارد و ذکر کند تا در برابر ضريح مقدّس بايستد . . . و با حقيقت سلام ، بر او سلام دهد و بر آل او و پدران و عترت او ، به تفصيل و ترتيب سلام بفرستد و در عرض سلام و صلوات ، مبالغه نمايد .

بر تو است که حضور آن حضرت را در برابر خود بداني که او متوجّه به تو است و رو به تو آورده است و هر چه در ظاهر و باطن تو باشد ، مي بيند و مي شنود و بر رازهاي نهاني و خفاياي امور تو و کردارهاي تو مطلع و آگاه است . در اين صورت هرگاه تو کاري را که از آن نهي شده اي ، مرتکب شوي ، از لباس بدنت ، يا تصاحب مال غير خودت ، يا نپرداختن حقوق عترت و ذريه او ، يا فقراي امت او ، يا چيزي از حقوق خدايي و حال آنکه تو در زيارت او مي گويي : من آنچه را تو حلال شناخته اي ، حلال مي دانم و آنچه را حرام فرموده اي ، حرام مي شمارم و يا مي گويي : اي رسول خدا ! من تو را زيارت مي کنم در صورتي که به گمراهي مخالفين ، تو بينا هستي . آيا تو اين مخالف گمراه نيستي ؟ يا خويشتن را از جمله مخالفين استثنا مي کني ؟

يا در زيارت مي گويي : پدرم ، مادرم ، جانم ، مالم و فرزندانم فداي تو باد ، چگونه اين همه را فدا مي کني و حال آنکه تو مخالف امر و نهي او ، در مقدار کمي از مال خود هستي ؟ و اگر به تو بفرمايد : اي دروغگو ! آيا مرا گول مي زني ؟ آيا جواب تو چه خواهد بود ؟ و بترس از اينکه در دعوي خود دروغگو باشي و در پيشگاه حضرت او ، خلاف واقع بگويي و حال آنکه او دروغ را حرام فرموده است ، و بدان که دروغ گفتن به کسي که عالم به دروغ است و مي داند که دروغ مي گويي ، استهزاي اوست و پناه بر خدا از اين خطرها .

زيارت آن بزرگواران امر عظيمي است و در اين باب روايت شده است که : خداي تعالي دو مرتبه زائران آنها را زيارت مي کند . ولکن خطر آن هم بسي عظيم است . پس بترس که به کوشش خودت در آن خطر واقع نشوي و آن را سبک نشماري و حال آنکه او در نزد خدا بسي بزرگ است . و مهم تر آنکه معرفت و عظمت او و علم را به حال خودت و نهادت محکم بداني و آفات گفتار و کردار و حقايق دعوي خودت را بشناسي و اگر قادر بر اصلاح خود و کردارت نباشي ، لامحاله به تقصير خودت معترف باش و شرمساري مقصّران از پيشاني تو هويدا و خوف و خضوع و خواري ، به قدر جنايتت پيدا باشد . ( 5 )

مرحوم مولا محمّد بيدآبادي ( رحمه الله ) نيز گويد :

بر تو لازم است که تلاش و همّت کني که شرايط و آداب زيارت را به نحو کامل به جاي آري و آن کس را که به زيارتش رفته اي تعظيم نمايي و حريم حرمتش را نگهداري و زائران را مساعدت و ياري نمايي .

بر حذر باش که در خواندن زيارت نامه ، در اين گفته ات دروغگو نباشي آنجا که مي گويي : شهادت مي دهم و اعتراف مي کنم که شما جايگاه مرا ناظر هستي و به گفته هاي من واقفي و مي شنوي .

تا زماني که شوق و ميل باطني به زيارت و دعا داري ، در حرم باش و زماني که ميل تو ، به سستي گراييد ، بلافاصله از حرم خارج شو که ذکر نگفتن بهتر است از ذکري که با غفلت و بي توجّهي به محتواي ذکر همراه باشد .

در حرم مطهّر براي پدر و مادرت و نيز کساني که حقي بر تو دارند [ مانند بزرگان دين و اساتيد و خويشاوندان و دوستان ] دعا و طلب رحمت نماي . ( 6 )

مولي محسن فيض کاشاني نيز گويد :

و اما کيفيت زيارت آن حضرت ، اين است که در برابر مرقد مطهّر آن جناب بايستد و آن حضرت را هم اکنون که به صورت ظاهر از دنيا رفته است ، مانند آن وقت که در قيد حيات بوده ، زيارت کند و نزديک به مرقد مطهّرش نرود ؛ چنان که اگر در برابر شخص بزرگوار زنده اي قرار بگيرد ، از نظر احترامش نزديک او نمي رود ، در برابر مرقد مقدّس نبوي همين معنا را مراعات کند و متوجّه باشد که رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از حـضور و قيام و زيارت او باخبر است و سلام و صلوات او به آن جناب مي رسد . بنابراين مناسب است صورت آن حضرت را ، در خيال خود مجسّم سازد و به عظمت آن جناب توجّه نمايد و مقام آن حضرت را در دل خود بزرگ شمارد .

در روايت آمده است که خداي متعال مي فرمايد : فرشته اي را موکّل قبر آن حضرت ساختم که هر کس از امّتان او ، به وي عرض سلام کند ، او سلام آن شخص را بدان حضرت ابلاغ کند .

اين موقعيت براي کسي است که از دور بدان جناب سلام کند . مسلّماً شخصي که قطع مراحل و طي منازل نمايد و به شوق زيارت آن حضرت حرکت کند ، موقعيّتش بيش از اينها خواهد بود ( 7 ) .

غير از در دوست در جهان کي يابي ؟ * * * جز او به زمين و آسمان کي يابي ؟

او نور زمين و آسمان ها باشد * * * قرآن گويد چنان نشان کي يابي ؟

* * *

ابروي تو قبله نمازم باشد * * * ياد تو گره گُشاي رازم باشد

از هر دو جهان برفکنيم روي نياز * * * گر گوشه چشمت به نيازم باشد

( امام خميني ( قدس سره ) )

عارف الهي ، ميرزا جواد ملکي تبريزي ( صلّي الله عليه وآله ) بر اين امر تأکيد مي کند که زائر مرقد منوّر حضرت رسول اکرم ( صلّي الله عليه وآله ) بايد با طهارت جسم و روح و با توبه کامل ، به آن مکان مقدّس قدم بگذارد و به زيارت آن حضرت بپردازد :

باري ، بر زائر واجب است [ به حکم عدل ] که در اين محضر عظيم حاضر نشود ، مگر بعد از توبه درست و راستي که او را لامحاله از مخالفت فعلي پاک کرده باشد ، تا از ورطه عتاب نجات يابد و از رد شدن ، از درگاه او درامان باشد . واگر توفيق اين کار پيدا نکند ، بر اوست که از دري غير از آن داخل شود و آن درهاي اعتراف ، پوزش ، توسّل ، استغفار ، التجا و اضطرار است و اگر نفسِ اهمال کار او ، در حمل لوازم اين درها مسامحه کند ، ناچار از نا اميد نبودن از اجابت داخل شود و خداي ـ جلّ جلاله ـ را به اميد اينکه قلب رسول ( صلّي الله عليه وآله ) را بر او مهربان کند ، بخواند و ابليس هم از اين در داخل شد و پيروز گشت و به مراد رسيد و در دعاي خود بگوي :

اللهُمَّ يا مَنْ اَجابَ لاَِبْغَضِ خَلقِهِ اِبْلِيس حيثُ استَنْظَرَهُ فَاسْتَجِب لَهُ ، فَاِنَّه دَعاکَ و هُوَ عاص و اَنَا ادعوکَ و اَنَا عاص فَکَما اَنَّ اجابَتَکَ شَمَلْتَهُ حيثُ دعاکَ و لَمْ يَقْنُطْ مِنْ رَحْمَتِکَ فَلتَشمِلْني و اَنَا اَدعوکَ و اَرجو اِجابَتَکَ ؛

پروردگارا ! اي کسي که دعاي دشمن ترين خلق خود ، ابليس ، را اجابت کردي ، موقعي که از تو مهلت خواست . پس دعاي مرا هم مستجاب کن ، هم چنان که دعاي او را مستجاب کردي ؛ زيرا او تو را دعا کرد و حال آنکه نافرمان بود و من هم تو را مي خوانم با اينکه گناهکار و نافرمانم و هم چنان که اجابت تو شامل حال او شد ، موقعي که تو را خواند و از رحمت تو نا اميد نشد . پس رحمت خود را شامل حال من هم بفرما ، که تو را مي خوانم و اميد اجابت تو را دارم .

و چون از اين در داخل شوي ، پروردگارت تو را نا اميد نخواهد کرد ؛ زيرا او نزد نيک پنداري بنده خود مي باشد . چگونه چنين نباشد و حال آنکه در کتاب خود نازل فرموده است که : "واْسْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَّ اللهَ کانَ بِکُمْ رحيماً" ( 8 ) و چون خدا به تو راغب شود و به تو عطف توجّه فرمايد ، رسول خدا ( صلي الله عليه وآله ) نيز با پذيرش و عطوفت ، به تو توجّه فرمايد . و آن حضرت با شفقت ، ملاطفت و مهرباني به تو رو مي کند و تو را در کنف رأفت و عنايت خود جاي مي دهد و مانند پدري باعاطفه و مادري رئوف در جواب تو لبّيک مي گويد و در مقام اجابت خطاب تو ، برمي آيد و تو به مراد خودت ، بلکه فوق مرادت مي رسي و براي هميشه رستگار مي شوي و چون تو با اين حالات به درگاه او بيايي و در برابر او ، صورت زائر داشته باشي و اقبال او را نسبت به خود بداني ، بر تو است که با مناجات لطيفي ، با او نجوا کني و در حضور او ، حاجات و نيازمندي هاي خود را عرضه نمايي و آنچه از هجران و فراق او بر تو رسيده است ، به خدمتش شکايت بري و آنچه از مصائب بر ذريه آن حضرت وارد گشته و حقوق آنها غصب شده و . . . به ياد آوري و نزد او ، از بدي احوالت و سختي ابتلايت ، شکوه نمايي . . . . پس بگو : اي رسول خدا ! در اوان زندگاني ات در دنيا . علمي براي دين و مناري براي هدايت و حلاّل مشکلات و روشن کننده معضلات بودي ، از خدا و صفات و رضاي او خبر مي دادي و . . . به ما رحم آور و بر ما ترحّم کن ، اي رحمةً للعالمين و به نواده خودت ( مهدي موعود ) امر به ظهور و پراکندن نور در اين عرصه تاريک و شب ديجور ، امر فرما تا اسلام حمايت شود و قرآن زنده گردد و احکام دين تقويت گردد و بساط عدالت گسترده و دستگاه جور و ستم برچيده شود و عِرض و آبروي مسلمانان مصون و جهانيان در تحت تربيت واقع گردند .

[ اي رسول خدا ! [ از درگاه پروردگار جهان بخواه که در وفاي به وعده و ياري بندگان خود تعجيل فرمايد ؛ زيرا تبه کاري در خشکي و دريا ، به دستِ آدميان ظهور يافته و بدبختي عالم را فراگرفته است . ( 9 )

بالجمله با آن حضرت ( صلّي الله عليه وآله ) مناجات مي کني و اشتياق خودت را به زمان حضور و اشراق نور او ابراز مي داري و از هجر او ، به خود او شکايت مي نمايي و از بلاياي عمومي و خصوصي که به تو رسيده است ، عرض حال مي کني . سپس نزد او به اسرافي که به نفس خود کرده اي و تقصيري که در عبادت پروردگارت نموده اي ، اقرار و اعتراف مي کني و از او مسألت مي نمايي که در نزد خدا براي تو طلب آمرزش نمايد و درد تو را به دواي خويش درمان کند و عقل تو را کامل گرداند و نورانيت تو را به دعاي خود تمام فرمايد و تو را به دوستان خودش ملحق سازد و در همسايگي خودش ، تو را بپذيرد ؛ زيرا او گرامي ترين خلايق است و واردين بر خود را رد نمي کند و زائر و مهمان خود را جز با حاجات برآورده و افزوني فضل و کرم ، دور نمي سازد .

و يقين بدان که او ( صلّي الله عليه وآله ) رحمت خدا براي جهانيان است و اگر تو از فيض اقدس و نور ازهر او محروم بماني ، مانع از جهت تو است و گناهان هرچند بسيار باشند ، مانع نمي شوند ، مگر اينکه خللي از جهت ايمان پيدا شود . در اين زمينه ، مرحوم ملکي تبريزي مي فرمايند :

پس ايمان خودت را تازه کن و از کفر و شرک جلي به خداوند پناه ببر ؛ ولکن چه بسا ظلمت و تاريکي گناهان مانع از درک فيوضات زيارت او ـ که شامل حال تو گشته است ـ باشد و از مشاهده انوار او ـ که به تو رسيده است ـ کور شده باشي . در اين حال اگر تو را دلي و فطانتي باشد ، به ناچار اين را درک خواهي کرد و به پاره اي از آثار آن ، علم حاصل خواهي نمود که شفقت آن حضرت ( صلّي الله عليه وآله ) نسبت به مؤمنان و دوستداران عترت او معلوم است ، هرچند که گناهکار باشند .

از اين رو چگونه شفاعت او نسبت به گناهکاران و زائراني که بر او وارد شده و به سلام او آمده و با او مناجات کرده است و شکايت بينوايي خويش را به دربار او آورده و حقوق زايدي بر او دارند ، شامل نشود و اين حقوق نزد او ضايع گردد ؟

کساني که از اخلاق کريمه آن حضرت و معامله او با عموم مسلمانان ـ بهويژه واردين به درگاه حضرتش در حال حيات او ـ و رفتارش نسبت به نيازمندان ، خبر دارند ، همه اينها را مي دانند و مي شناسند . . . .

به هر حال بر زائران او ( صلّي الله عليه وآله ) ، واجب است که به فضل و کرم و افاضه آن حضرت ، کاملا حسن ظن داشته باشند و از فيض زيارت او و انوار اقبالش ، استمداد کنند و از اشراق و روبه رو شدن با آن حضرت استضائه و طلب روشني نمايند ؛ چه اوست که روشن کننده هر ظلمتي است و به هر آفريده اي افاضه مي فرمايد و براي جهانيان کفايت است . او نور خداي انور و ضياي ازهر و فيض اقدس است ( 10 ) .

وداع با حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله )

محمد ، کافرينش هست خاکش * * * هزاران آفرين بر جان پاکش

چراغ افروز چشم اهل بينش * * * طراز کارگاه آفرينش

رياحين بخش باد صبحگاهي * * * کليد مخزن گنج الهي

ز شرع خود نبوّت را نوي داد * * * خرد را در پناهش پيروي داد

( نظامي )

وقتي از زيارت حضرت ختمي مرتبت فارغ شدي ، سر به سجده شکر بگزار و خداي را بر اين توفيقي که به تو عنايت کرده ، سپاس بگو . آداب وداع را نيز با معرفت تمام به جاي آر و حاجات خود را يکايک از آن جناب طلب نما .

حضرت صادق ( عليه السلام ) فرموده اند :

هنگامي که از دعا خواندن در کنارمرقد مطهّر حضرت نبوي فارغ شدي ، نزديک منبر بيا و دست بر آن بکش و سر و صورت بر دو پايه زيرين آن بگذار که به درد چشم مبتلا نشوي . سپس از جاي حرکت کن و حمد و ثناي خدا را به جاي آر و حاجت خود را بخواه ؛ چه آنکه پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرموده است : ميان خانه و منبر من باغي از باغ هاي بهشت است و منبر من بر دري از درهاي کوچک بهشت قرار گرفته است .

کسي پرسيد : آيا امروز هم باغي از همان باغ هاست ؟

فرمود : آري ، اگر پرده گشوده شود ، همان باغ را خواهيد ديد ( 11 ) .

عارف ربّاني مرحوم ملکي تبريزي ( رحمه الله ) نيز سفارش دارند که بعد از اتمام زيارت حضرت رسول اکرم ( صلّي الله عليه وآله ) زيارت صديقه کبري حضرت زهرا را فراموش نکني ، که ايشان مي فرمايند :

وقوف خود را در آستانه آن حضرت طولاني کن و از آن خسته مشو ؛ زيرا خردمند در طول زماني که موجب انتفاع و بهره برداري اوست ، خسته نمي شود و در ضريح مقدّس او ، قبر سيده زنان و بانوي بانوان جهان را زيارت کن ( 12 ) و در زيارت آن خاتون ، مانند عملي که در زيارت پدر بزرگوارش به جا آورده اي ، به جاي آر ؛ زيرا او پاره تن او و کريمه و حبيبه اوست .

پس از زيارت حضرت زهرا ( عليه السلام ) قصد زيارت ائمه بقيع نما ، همچنان که قصد زيارت آن حضرت را نمودي و به نحوي که در زيارت آن بزرگوار گذشت ، آنان را نيز زيارت نما ؛ زيرا آنها به منزله جان او هستند . هر کس آنها را اطاعت کند ، از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اطاعت کرده است و هر کس آنان را دوست بدارد ، او را دوست داشته است و هر کس براي آنها فروتني کند ، براي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فروتني کرده است . و فرقي بين آنان و او نيست ؛ زيرا آنها جانشينان و ذريه او مي باشند و همگي يک نور هستند .

و کوشش کن برنگردي مگر اينکه آثار اذن و اجازه خروج ظاهر شود . هم چنان که بعد از ظهور آثار اجازه ورود ، داخل گشتي و چون اراده برگشت نمودي ، به قهقرا و به عقب سر اندک و آرام آرام برگرد و دوباره به مقام خود برو و بر آن حضرت سلام ده و کمي بايست و سلام را تکرار کن و چون از حرم خارج شدي ، عتبه در و آستانه را ببوس . و در مراجعت اگر بدنت برمي گردد ، تو با قلب و روح و فکر خودت در حضور او مقيم بمان و از خدمت او مفارقت نکن و چون کوچه اي را به انتها رسانيدي و خواستي داخل کوچه ديگري شوي ، به عقب سر برگرد و به آن حضرت با سلام اشاره کن تا اينکه داخل منزلت شوي . . . ( 13 ) .

آداب زيارت امامان معصوم ( عليهم السلام )

عالم ربّاني مولي احمد نراقي ( رحمه الله ) گويد :

زيارت ايشان ( پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه ( عليهم السلام ) ) ، اظهار اخلاص و تجديد عهد ولايت است و باعث سرور ايشان و رواج امرشان و غمناکي دشمنان ايشان است و مخفي نماند که اخبار بي حد و احاديث لاتعد ، در فضيلت قبور مطهره و مراقد منوّره ايشان رسيده [ است ] . . . حضرت پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) به امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) فرمود :

يا اباالحسن ! به درستي که خداي تعالي قبر تو و فرزندان تو را ، بقعه هايي کرده است از بقعه هاي بهشت و عرصه اي از عرصه هاي آن و دل هاي خلق و برگزيدگان بندگان خود را مايل به آنها ساخته ، تا خواري و اذيت راه شما را متحمّل شوند و قبور شما را تعمير کنند و بسيار به زيارت ايشان آيند به جهت تقرّب به خدا و دوستي پيغمبر او . يا علي ! اين طايفه مخصوصند به شفاعت من و وارد مي شوند بر حوض من و ايشانند زيارت کنندگان من و همسايگان من فرداي قيامت در بهشت . . . .

چون فضيلت زيارت ايشان و سرّ ايشان را شناختي و بزرگي و جلالت قدر ايشان را دانستي ، پس بايد در هنگام دخول بر مراقد منوّره و مشاهد مشرّفه ايشان ، نهايت تواضع و فروتني و غايت تخضّع و شکستگي کني و در دل خود ، عظمت شأن و جلالت قدرشان را مستحضر گردي و متذکّر حق عظيم ايشان و سعيشان در ارشاد مردم و رواج دين الهي شوي ( 14 ) .

درباره زيارت حضرت علي ( عليه السلام ) هم مي گويد :

و چون به زيارت امير مؤمنان و سرور متّقيان روي . . . چون به زيارت آن حضرت ايستادي ، متذکّر رفعت شأن و بزرگي آن حضرت شو و قدر و مرتبه او را در نزد خدا و پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) ياد آور و آدابي که در زيارت پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) مذکور شد ، مراعات کن ( 15 ) .

دانشمند اخلاق مرحوم سيد عبدالله شبّر نيز درباره زيارت پيامبر اکرم ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) مي گويد :

در حال زيارت اين بزرگواران ، شايسته است که با کمال خشوع و ادب در مقابل مزارشان بايستي و همان گونه که زندگان آنان را زيارت مي کني ، از دنيا رفتگانشان را زيارت کن و چون به قبرشان نزديک

مي شوي ، چنان حرکت کن که گويي به شخص خودشان در حال زندگي نزديک مي شوي .

و بدان که آنان ، از زيارت تو و حضور تو در آن مکان ، آگاهند و سلام و درود تو به آنها مي رسد . پس صورت کريمشان را در خيال خود تصوّر کن که در مقابلت ايستاده و آن مرتبه عالي را که در نزد خدا دارند ، به خاطر آور و سخنان و مواعظ شريف آنان را به ياد آور . ( 16 )

صاحب کتاب اخلاقي تذکرة المتقين مرحوم بهاري همداني ( رحمه الله ) درباره آداب زيارت خاندان وحي ( عليه السلام ) مي گويد :

باري چون قصد زيارت اولياي حقيقي [ بخصوص خاندان وحي ] ـ سلام الله عليهم ـ را بنمايد ، اوّلا بايد بداند که نفوس مقدسه طيبه طاهره ، چون از ابدان جسمانيّه مفارقت نمود و متصل به عالم قدس و مجرّدات گرديد ، غلبه و احاطه ايشان به اين عالم اقوي گردد و تصرّفاتشان در اين نشأت ، بيش از سابق مي شود و اطلاعاتشان به زائرين اتمّ و اکمل گردد .

"فَهُمْ عِندَ ربِّهم يُرْزَقُونَ فَرِحينَ بِما آتيهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِه" . ( 17 )

پس نسيم الطافشان و رشحات انوار آن بزرگواران بر زوّار و قاصدين ايشان مي رسد ؛ خُصوصاً لِلْخُلَّص مِنْ قاصَديهِمْ ] = به خصوص کساني که با خلوص نيّت قصد زيارت آن بزرگواران را نموده اند ] .

پس خوب است زوّار به قصد تجديد عهد با آنها و اِعلاي کلمه ايشان و رَغْماً لِاَنفِ اعداء ] = به جهت خواري و سرافکندگي دشمنان آنان [

و قصد زيارت مؤمن خالص الايمان و به اميد استشفاع از براي بخشش گناهان و رجاي وصول بر فيوضات عظيمه ، رو به آن بزرگواران کند ( با مراعات آن آدابي که در کتب مزار ثبت است ) و بايد بداند که آنها مطّلع ر حرکات و سکنات اين شخص بلکه مطلع از خطورات قلبيه او هستند و لذا بايد کمال سعي در تضرّع و ذلّ و انکسار بنمايد ؛ خصوصاً در حين دخول به مرقدهاي شريفه ايشان و حواسّ خود را به تمامه و کماله جمع نمايد که تفرقه حواسّ و تشتّت افکار باطله ، به منزله پشت کردن به امام است . ( 18 )

مبادا با کسي صحبتي خارجه بکند ؛ چه جاي اينکه در حرم مطهّر ـ نستجيرُ بالله ـ غيبت کند ، يا گوش به غيبت دهد و يا دروغ گويد يا به ساير معاصي مرتکب شود ؛ بلکه صدا هم نبايد بلند کند : "لاتَرْفَعُوا اَصْواتَکُم فَوْقَ صَوْت النَبيّ" ( 19 ) در اينجا هم جاري است ؛ خصوصاً در حرم امير ـ سلام الله عليه ـ که به منزله نفس رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است ، چهار گوشه قبر مطهّر را ببوسد و به زبان خود عرض حال کند و حاجاتش را از آن بزرگوار بخواهد ، بگويد : اي بزرگ بر همه کس :

يا من بازمانده را نزد خود از وفا طلب * * * يا تو که پاکدامني مرگ من از خدا طلب

. . . و ايمان خود را به ايشان بعد از عرضه بسپارد ، امانتاً که عندالحاجه رد نمايند و شيطان نتواند در حين مردن از وي بستاند و مصائب وارده بر آن بزرگواران را خصوصاً در حرم مطهّر حضرت ابي عبدالله الحسين ( عليه السلام ) ياد بياورد ، يکي يکي تفصيلا و بر آنها گريه کند .

اگر بتواند يک توبه درستي با جميع مقررات معلوم در محل خود در خدمت [ پيامبر و ] امام ( عليهما السلام ) به جا آورد . آن بزرگوار را شاهد و شفيع قرار بدهد و بنا بگذارد عندالمراجعه ، دهني را که به آن آستانه شريفه رسيده و اعضايي که بر آن جاها ماليده شده و از برکت آنها اکتساب نور کرده ، دوباره به لوث معاصي مُلَوَّث نگرداند ؛ بلکه از لغويات بي فايده هم اجتناب نمايد .

بايد حالش با حال وقتي که مشرّف نشده بود ، تفاوت بيّن داشته باشد و مهما امکن ، خُدّام و مجاورين را مراعات نمايد ، به عطا و بخشش و احسان و آنها را اکرام نمايد . و در نظرش وقعي داشته باشند هر چه را جفا ببيند ، به شيريني متحمّل شود ، بداند از که کشيده ، در راه که بوده ، در بذل مال به آنها مضايقه نکند و مشايخ و اهل علمشان را بيشتر از همه تکريم و توقير نمايد و در سختي و شدايد سفر ، از عمل خود منضجر و پشيمان نگردد ؛ خصوصاً در مقام خوف از اعدا که خودشان فرموده اند : اَلا تُحِبُّون اَنْ تُخافُوا فينا ؟ ] = آيا دوست نداريد که در راه ما دچار ترس و خوفي شويد ؟ ] و استعجال در مراجعت از مشاهد مشرّفه ننمايد . مهما امکن توقّف کند ، وسوسه خيالي که کارم معوّق مانده ، خانه ام تنهاست ، خرجي ندارم ، رفيق مي رود و غيرذلک را ـ از آن فکرهايي که اگر خودش تأمّل کند ، مي داند که شيطان او را اغوا مي نمايد تا از زيارت باز ماند ـ به خود راه ندهد ؛ خصوصاً اگر جمعه يا يکي از زيارت هاي مخصوصه قريب باشد ؛ زيرا که چهل يا پنجاه يا بيشتر از عمرش گذشته ، يک دفعه موفّق به زيارت شده ، هيهات که ديگر برگردد ، دوباره موفق به مراجعت شود . مادامي که آنجا هست ، خيالش مي رسد که برگشتن و آمدن حتّي سالي يک مرتبه سهل کاري است ؛ امّا نخواهد شد ، تجربه شده [ است ] .

باري باقي ماند کلام در اينکه مادامي که در مشاهد است ، آيا زيارت امام و داخل حرم زياده برود يا نه ؟ پس صبح و شام مشرّف شود .

گفته اند بزرگان : هر چه بيشتر بهتر ، ليکن حقّ در مسأله تفصيل است باطلاقه درست نيست ، اجمالش اين است که با اين شرايط مقرره مزبوره در سابق ، اِکثارش به غايت مطلوب است . ( 20 )

آل احمد ، همه پاکان زمينند و زمان * * * باعث خلقت اين چرخ عظيمند و جهان

همه مصباح هدايت ، همه درياي کرم * * * همه در عالم هستي ، مه و خورشيد فروزان

همه مقصود ملائک ، همه محبوب خلائق * * * همه گل هاي خدايي بهشت و رضوان

همه عارف ، همه عابد ، همه زاهد ، همه پاک * * * جملگي واسطه فيض و عنايات عيان

افتخار کائنات و اشرف مخلوقات * * * محرمان حرم قرب خداي يزدان

واصلان ملکوت ، شاهدان کوي دوست * * * مرقد قدسي شان ، مهبط فرشتگان

رحيم کارگر ( پارسا )

منابع و مآخذ

1 ـ ارکان عرفان ( مجموعه چهار رساله ) ، نجم الدين رازي ، خواجه حورا و خواجه عبدالله انصاري ، تهران : 1361 ، انتشارات نور فاطمه .

2 ـ الاخلاق ، سيد عبدالله شبّر ، ترجمه محمد رضا جباران ، قم : 1374 ، انتشارات هجرت .

3 ـ تحفة الحرمين و سعادة الدارين ، نايب الصدر شيرازي ، بمبئي : 1306 ، بي نا .

4 ـ تذکرة الاولياء ، عطار نيشابوري ، تهران : 1370 ، شرکت سهامي کتاب هاي جيبي .

5 ـ تذکرة المتقين ، محمد بهاري همداني ، قم : 1375 ، انتشارات نهاوندي .

6 ـ جامع السعادات ، محمّد مهدي نراقي ، جلد سوّم ، قم : 1383 ، مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان .

7 ـ جواهر الاخلاق ، محمود اميني ، تهران : 1393 ، انتشارات فراهاني .

8 ـ حج در آئينه شعر فارسي ، محمد شجاعي ، قم : بي تا ، نشر مشعر .

9 ـ حقايق در اخلاق سير و سلوک ، مولي محسن فيض کاشاني ، ترجمه علي اکبر ساعدي ، تهران : بي تا ، انتشارات علميه اسلاميه .

10 ـ حکمت عملي ( اخلاق مرتضوي ) ، محي الدين الهي قمشه اي ، قم : 1374 ، انتشارات قيام .

11 ـ راه روشن ( ترجمه المحجّة البيضاء ) ، ترجمه سيد محمد صادق عارف ، جلد دوّم ، مشهد : 1375 ، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي .

12 ـ راه وصال ، مجله پيام حوزه ، قم : 1375 ، دبيرخانه اجلاس حوزه و تهذيب .

13 ـ الرسالة العليّة في الاحاديث النبويّه ، کمال الدّين حسين کاشفي بيهقي ، تهران : 1361 ، مرکز انتشارات علمي و فرهنگي .

14 ـ رساله سير و سلوک منسوب به بحر العلوم ، سيد مهدي بن سيد مرتضي الطباطبايي ، تهران : 1360 ، حکمت .

15 ـ شرح بر مقامات اربعين ، محمد دامادي ، تهران : 1367 ، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران .

16 ـ عرفان حج ، آيت الله جوادي آملي ، قم : 1376 ، نشر مشعر .

17 ـ علم اخلاق اسلامي ( ترجمه جامع السعادات ) ، مهدي نراقي ، ترجمه جلال الدين مجتبوي ، تهران : 1370 ، انتشارات حکمت .

18 ـ فرزانگان ، احمد بهشتي ، تهران : 2536 ، انتشارات گوتمبرگ .

19 ـ کشف الاسرار و عدّة الابرار ، رشيدالدين ميبدي ، تهران ، انتشارات اميرکبير .

20 ـ کليات سعدي ، به تصحيح فروغي ، تهران : 1368 ، انتشارات قفنوس .

21 ـ کيمياي سعادت ، محمد غزالي ، جلد اوّل ، تهران : 1361 ، کتابخانه مرکزي .

22 ـ مجالس سبعه ، مولانا جلال الدين رومي ، تهران : 1372 ، انتشارات کيهان .

23 ـ المحجّة البيضاء في تهذيب الاحياء ، مولي محسن فيض کاشاني ، بيروت : 1403 ، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات .

24 ـ المراقبات ( اعمال السنة ) ، ميرزا جواد ملکي تبريزي ، ترجمه ميرزا حکيم خسرواني ، تهران : بي تا ، انتشارات فقيه .

25 ـ مصابيح القلوب ، ابوسعيد حسن بن حسين شيعي ، تهران : 1375 ، دفتر نشر ميراث مکتوب و انتشارات بنيان .

26 ـ مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقه ، منسوب به امام ششم حضرت صادق ( عليه السلام ) ، تهران : 1360 ، انجمن اسلامي حکمت و فلسفه ايران .

27 ـ معراج السعادة ، مولي احمد نراقي ، تهران : 1366 ، انتشارات ياسر و انتشارات دهقان .

28 ـ مفتاح النجات ، احمد جام نامقي ( ژنده پيل ) ، تهران : 1370 ، شرکت سهامي کتاب هاي جيبي .

29 ـ مناجات خواجه عبدالله انصاري ، به کوشش حامد ربّاني ، تهران : 1361 ، انتشارات گنجينه .

30 ـ نامه ها برنامه ها ، علامه حسن زاده آملي ، قم : 1376 ، انتشارات قيام .

31 ـ نشان از بي نشان ها ، علي مقدادي اصفهاني ، تهران : 1372 ، بي نا .

32 ـ هزار و يک کلمه ، علاّمه حسن زاده آملي ، جلد دوّم ، قم : 1375 ، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي .

33 ـ ينبوع الاسرار في نصائح الابرار ، کمال الدين حسين خوارزمي ، تهران : بي تا ، انتشارات انجمن استاد زبان و ادبيات فارسي .

و . . .

پى‏نوشتها:‌


1 . حقايق ، ص543 ؛ محجّة البيضاء ، ج2 ، ص205
2 . المراقبات ، ج2 ، ص 233ـ237
3 . جامع السعادات ، ج3 ، ص402 ؛ معراج السعاده ، ص704
4 . فرزانگان ، ص187
5 . المراقبات ، ج2 ، ص 239ـ242
6 . پيام حوزه ، ش6
7 . حقايق ، ص543
8 . نساء ( 4 ) آيه 31 ، از فضل خدا مسألت کنيد خدا هميشه با شما مهربان است .
9 . المراقبات ، ج2 ، ص242 ـ 246
10 . همان ، ص246 ـ 251
11 . حقايق ، ص545
12 . بنابه روايتي مي گويند ، که مرقد حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) در کنار مرقد شريف حضرت رسول اکرم ( صلّي الله عليه وآله ) است .
13 . المراقبات ، ج2 ، ص252 و 254
14 . معراج السعادة ، ص703 و 704
15 . همان ، ص 705 و 706
16 . الاخلاق ، ص127
17 . پس آنان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند و به آنچه که خداوند از فضل خودش به آنان داده شادمانند . ( آل عمران ( 3 ) آيه 170 ) .
18 . دل نگهداريد اي بي حاصلان * * * در حضور حضرت صاحبدلان
پيش اهل تن ادب بر ظاهر است * * * پيش اهل دل ، ادب بر باطن است
اُحْذرُهم ، هُم جواسيسُ القُلوبَ ؛ از آنان حذر کنيد که آنان جاسوس دلهايند .
19 . حجرات ( 49 ) آيه 2 ، صداهايتان را بالاتر از صداي پيامبر بلند نکنيد .
20 . تذکرة المتقين ، ص 76-79