فلسفه و اسرار حج

آية الله محمّد امامی نجفی خوانساری (رحمه الله)

- پى‏نوشت‏ها -


(1) - سوره نجم ، آيه 8
(2) - مزيّن و تربيت يافته . در مختار الصحاح ، ذيل واژه « رشح » آمده است : « فلان يرشح للوزارة أي يربيّ لها » .
(3) - آراسته و بافته شده .
(4) - آل عمران ، آيه 144 .
(5) - حضرت ابراهيم خليل ( عليه السلام )
(6) - عرفات : نام موضعي است در دوازده ميلي مكه .
(7) - مني : نام موضعي است در يك فرسخي مكه .
(8) - جمره نام موضعي است كه سنگ ريزه را حاجيان به آن مي اندازند و آن سه موضع است . اين دو جمله كنايه از ادامه درود است ، چه ، در حديث فرموده هيچ گاه مكه بدون حاج نخواهد بود .
(9) - چه ، غير از شارع حكيم و خداوند عليم كسي آن احاطه را ندارد كه خصوصيات كميت و كيفيت افعال را درك كند .
(10) - مقصود كتاب « منهاج الاحرام لزائر بيت الله الحرام » است كه در حج نوشته ام و داراي چندين هزار فرع است .
(11) - به حفظ احاديث مرويه و بيان كيفيت حج .
(12) - اشاره است به آيه كريمه ( وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً ) از سوره مباركه بقره آيه 269 .
(13) - مقصود از نفحه باحاء مهمله ، وزش و انتشار بوي خوش است .
(14) - فرائص جمع فريصه و آن قطعه گوشتي است در ميان پهلو و كتف كه هنگام ترس و ناراحتي هر جانداري مي لرزد .
(15) - مشاعر جمع مشعر است و به عرفات و مشعر و منا اطلاق مي شود .
(16) - شِعار به كسر اول اصل مناسك حج و معظم آن است مانند وقوف و طواف ، و شَعيره بر وزن سفينه آنچه بر وي نشاني باشد ازجهت حج و اعمال آن و جمع هر دو شعائر است .
(17) - جمار جمع جمره و آن موضعي است كه سنگريزه به آن مي افكنند . « در كتب لغت ( جِمار ) به معناي سنگريزه آمده است . جمع مواضع سه گانه براي رمي جمره را جمرات گفته اند . »
(18) - لات و منات نام دو بت هستند .
(19) - النَّفْسُ اِنْ تُهْمَلْ تُلازِمْ خَساسَةً * * * وَاِنْ بُعِثَتْ نَحْوَ الْفَضائِلِ تَلْهَجُ
(20) - سوره نحل ، آيه 97 .
(21) - سبأ : 13
(22) - سوره مائده آيه 82 .
(23) - سوره حديد آيه 27 .
(24) - خشكيده و پژمرده
(25) - ميقات ، محل بستن احرام است .
(26) - سوره زلزله آيات 4 ـ 6 .
(27) - سوره يس آيه 65
(28) - سوره ق آيات 18 و 19
(29) - لبيك اللهمّ لبيك ، لبيك لا شريك لك لبيك ، إنّ الحمد والنعمة لك والملك لا شريك لك .
(30) - اين كتاب به حضرت صادق ( عليه السلام ) منسوب است . و كتابي است شريف و به صد باب ترتيب داده شده و در شناساندن رفتن به راه خداوند جل جلاله و روي آوردن به اوست . عده اي از اصحاب ما ( اماميه ) براي اينكه از كلام امام است اعتماد كرده اند . از آن جمله است سيد جليل رضي الدين علي بن طاووس . و از آن جمله است پيشواي فقها شهيد دوم . و از آن جمله است جدمادري ما مولانا محسن فيض كاشاني . و جمعي ديگر بر آن اعتماد نكرده اند . از آن جمله است علامه مجلسي و شيخ حر عاملي و آنچه به اين بنده آشكار است اين است كه آن از بعضي اهل معرفت است و در آغاز باب ها سخني از امام ( عليه السلام ) آورده است .
(31) - سوره آل عمران آيه 97 .
(32) - غير از قرآن كريم آنچه كه از حضرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از واجبات و مستحبات رسيده است سنت مي نامند .
(33) - آن كتاب بزرگ جامعي است تاليف پيشواي بزرگ سعيد حافظ و محدث مقبول همه مردم ، شيعه و اهل تسنن او را مدح نموده ، لقبش ثقة الاسلام ، كنيه او ابو جعفر و نامش محمد بن يعقوب كليني رازي ، بزرگ اصحاب در زمان خود در شهر ري و پيشواي همگي و او مطمئن ترين و پايدارترين مردم در حديث بود .
در مدت بيست سال احاديث اهل بيت ( عليهم السلام ) را در كتابي جمع كرد كه در ميان شيعه مانند آن تاليف نشده و عامه و خاصه او را ياد نموده ، و بر بزرگي و فضيلت مقامش متفقند .
شماره كتاب هاي كافي سي و دو جزء است ، و همه احاديث آن در شانزده هزار و يكصد و نود و نه حديث شماره شده است ، و بيشتر است از آنچه در تمامت صحاح ششگانه عامه است .
ابن اثير در جامع الاصول گفته است : ( ابو جعفر محمد بن يعقوب رازي ، دارنده فقاهت و پيشوا بر مذهب اهل بيت ( عليهم السلام ) ، و در مذهب آنها دانشمندي است بزرگ ، و در نزد ايشان فاضلي است مشهور ) و در حرف نون از كتاب نبوت ، او را از تازه كنندگان مذهب اماميه به گذشت قرن سوم هجري شمرده است .
همچنين فاضل طيبي در شرح مصابيح بغوي پس از اينكه حضرت امام محمد باقر ( عليه السلام ) را از تازه كنندگان در آخر صده يك و حضرت امام علي بن موسي الرض ( عليه السلام ) را از تازه كنندگان در آخر صده دوشمرده ، مرحوم كليني را از تازه كنندگان دين در قرن سوم شمرده است . از براي آن مرحوم به جز كتاب جامع كافي كتاب هاي ديگري است ، از آن جمله است كتاب رسائل الائمه ( عليهم السلام ) كه سيد رضي الدين بن طاووس در كتاب كشف المحجّه و فلاح السائل و فتح الابواب از آن نقل مي كند ، و پس از سيد ، كسي را نيافتيم كه كتابي را به او نسبت دهد ، گويا به علت كمي همت ها و دگرگوني ملت ها از ميان رفته باشد .
و كُلَين مصغّر و به تخفيف لام مانند زُبير دهي است ازدهات فشاپويه كه آن يكي از نواحي ري بوده ، و در آنجا است مقبره پدرش شيخ يعقوب كه مزاري است معروف .
و در قاموس چنين دارد ( كلين مانند اميردهي است در ري از آنجا است محمد بن يعقوب كليني كه از فقهاي شيعه است ) و اين اشتباه است چه كلين مانند امير دهي است از ورامين از بلوك ري و چيست ! صاحب قاموس را وارد شدن در اين گونه مطالب ، و در مثل است اهل مكه آشناترند به راه هاي كوه هاي آن .
مانند اين اشتباه در معرفي از مرحوم كليني از ابن حجر عسقلاني در كتاب التبصير چنين نقل شده ( كليني بضم و اماله لام سپس ياء ساكنه سپس نون ابوجعفر محمد بن يعقوب كليني ، او از رؤساي فضلاي شيعه در روزگار مقتدر بوده و او منسوب به كلين از دهات عراق است ) ، شيخ بزرگوار ( رحمه الله ) در سال سيصد و بيست و نه قمري در سال پراكندگي نجوم در بغداد وفات نموده ، و قبر شريفش كه مشهور است و عامه و خاصه آن را زيارت مي كنند در قسمت شرقي بغداد در تكيه مولويه قرار گرفته و بر آن بارگاه و گنبدي بزرگ و پنجره اي از بيرون به طرف عبوركننده از پل .
(34) - مراد وقوف به عرفات است كه خارج از زمين حرم است .
(35) - يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ماه ذي الحجة .
(36) - آنها دو كتاب هستند از دانشمند موثق بزرگ منزلت ، ماهر در شناسايي اخبار ، و نشردهنده آثار ائمه اطهار ( عليهم السلام ) ستون ملت و مذهب و دين ، بزرگ قميين و رئيس محدثين ، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسي بن بابويه پدرش اهل قم و مادرش از ديلم و خودش مشهور به شيخ صدوق ، در سال سيصد و پنجاه و پنج وارد بغداد شد ، و بزرگان شيعه در احاديث اهل بيت از او بهره مند شدند ، و به سال سيصد و هشتاد و يك در ري وفات نمود خداوند او را رحمت كند و مرتبت او در دانش و عدالت و آگاهي و تندي خاطر و فقاهت و بسياري تصنيف و حسن تأليف مشهورتر از آن است كه يادآوري شود .
و از جمله كرامات آن جناب كه در حدود سال يك هزار و دويست و سي و هشت هجري آشكار گشت ، اين كه در مرقد شريفش كه در عمارات شهر مخروبه ري واقع است ، به علت طغيان باران رخنه و شكافي حاصل شد ، و چون به قصد اصلاح آن موضع رخنه را كنجكاوي و بررسي نمودند ، به سردابه رسيدند كه مدفن شريفش در آنجا بود ، و هنگامي كه در آنجا وارد شدند كالبد شريفش را يافتند در حالي كه برهنه و نيكوروي و فربه و بدون ساتر و عورتش پنهان و بر ناخن هايش اثر حنا نمايان بود ، و در اطرافش تافته هايي از نخ هاي پوسيده كفن بر روي خاك قرار داشت ، پس اين خبر در شهر تهران شايع شد ، تا اينكه به گوش خاقان فتحعلي شاه قاجار رسيد ، و خودش براي تحقيق و رسيدگي اين مطلب حاضر شد ، و پس از اينكه بزرگان و امناي دولت داخل شدن خود پادشاه را در آن سردابه به مصلحت نديدند جماعتي از دانشمندان و اعيان تهران را به آنجا فرستاد تا اينكه از بسياري كساني كه وارد شدند و خبر آوردند موضوع به مرحله قطع و يقين رسيد ، و به بستن آن شكاف و تعمير آن بقعه به نيكوترين صورتي فرمان داد .
(37) - تأليف شيخ بزرگوار ابي جعفر احمد بن ابي عبدالله محمد بن خالد برقي ، منسوب به برقه ازدهات قم . و اصلش از كوفه است ، و او از بزرگان اصحاب مشهور ما است و در عبارات گروه بسياري تصريح به توثيق او شده است و براي او تصانيف بسيار است كه دانشمندان علم رجال آنها را ياد كرده اند .
و از گران مايه ترين آنها كتاب محاسن است كه تا اين زمان موجود است و زيادتر از صد باب از ابواب فقه و اندرز و آداب و علل احكام شرعيه و اثبات توحيد و ديگر از مباحث و مقاصد اصولي و فروعي را دارا است ، طبق تاريخ ابن غضائري در حدود سال 274 قمري در قم وفات يافته خداوند او را رحمت كند . يا به اسقاط چهار ، از ديگري نقل شده است يعني سال 270 قمري .
همانا در شرح حال آن مرحوم ياد كرده اند كه در عربيت و علوم ادب بسيار زيرك و رسا و استاد بوده ، و از ابوالحسين احمد بن فارس لغوي مشهور و ابوالفضل عباس بن محمد نحوي ملقب به عرام كه دو استاد اسماعيل بن عباد بوده اند از او دانش را فرا گرفته اند .
پدرش محمد بن خالد نيز از بزرگان راويان و محدثين و پيش روان اهل فضل و دين بوده ، و نيز در آداب و تفسير و تواريخ و خطبه ها و علل ديني و نوادر ، كتب بسياري تصنيف نموده ، و محمد بن اسحق نديم بغدادي وراق كه در سال 385 وفات نموده در كتاب فهرس ، كتاب محاسن را به او نسبت داده است .
(38) - سوره حج ، آيه 28 .
(39) - نرده ، حصار ، ديوار دور شهر .
(40) - كتاب مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ، تأليف محدث بزرگ حاج ميرزا حسين بن محمد تقي نوري طبرسي كه وفاتش در نجف اشرف به سال يك هزار و سيصد و بيست قمري بوده ، و آن تتمه و دنباله اي است براي كتاب جامع معروف به وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعة تاليف شيخ اجل محمد بن حسن حرّ عاملي كه در سال يك هزار و يكصد و چهار قمري در مشهد مقدس امام علي بن موسي الرض ( عليه السلام ) وفات نموده و در آن كتاب احاديث احكام شرعيه و فرعيه را جمع كرده و همچنين براي او ديوان شعر و قصائدي است و هر يك از دو كتاب وسائل و مستدرك در چند مجلد است .
(41) - شبلي نيز در همان سال حج به جا آورده بود .
(42) - نمرات ، نشانه هاي زمين حرم ، بر كوهي واقع است كه دست راست كسي كه از تنگه اي كه نامش مأزمين است به عرفات مي رود .
(43) - البته منظور اين نيست كه لباس و بدنش كثيف باشد و نظافت را رعايت نكند ، بلكه منظور اين است كه از انجام امور مربوط به آرايش و زينت خودداري نمايد .
(44) - هروله ، حالتي است ميان دويدن و راه رفتن .
(45) - سوره فاطر آيه 6 .
(46) - مرد زن دار و زن شوهردار .
(47) - حج ، آيه 36 .
(48) - حج ، آيه 37
(49) - حج ، آيه 34 .
(50) - سوره مائده ، آيه 27 .
(51) - نقل از آيه 26 و 27 از اصحاح 24 از سفر يوشع
(52) - نقل از اصحاح 31 ، از سفر تكوين ، آيه 44 و 45 .
(53) - نقل از اصحاح 24 ، از سفر يوشع ، آيه 9
(54) - نقل از اصحاح 24 از سفر خروج آيه4
(55) - بيشتر مردم آنجا را بيابان مريم مي نامند .
(56) - سوره آل عمران آيه 103
(57) - سوره انفال ، آيه 46
(58) - حج ، آيه 28
(59) - بقره ، آيه 148 .
(60) - ايزيس را مصريان پرستش مي كردند و آن را رب النوع دانسته و مادر اعظم مي ناميدند ، زيرا او را مادر خداي آفتاب مي دانستند و ايجاد زمين و كائنات زنده روي زمين را به او نسبت مي دادند و صورت هايي از جواهر و احجار كريمه براي او درست كرده بودند .
(61) - سائيس ، شهر قديمي مصر سفلي ، در سي ميلي شرق اسكندريه و پايتخت جمعي از ملوك بوده و معبد مهمّي به هيكل ايزيس در آن شهر وجود داشته كه مصريان براي عبادت او به سوي آن شهر مي رفته اند و حج مي كردند .
(62) - فُتاح ـ پُتاح . به ضم فاء و باء فارسي ، مصريان او را خالق دنيا و حمايت كننده هنرمندان مي دانستند و پس از مدتي او را پدر جميع خدايان دانستند و عقيده داشتند كه پتاح خلق كرد هشت خداي ديگر را كه همه پتاح ناميده شده اند و خلاصه پتاح را خالق كل خدايان مي شناختند و براي آن تماثيلي مي ساختند .
(63) - منفيس ـ ممفيس ـ مفيف . قديمي ترين پايتخت مصر در سي ميلي جنوب قاهره واقع است و اكنون قصبه كوچكي است .
(64) - آمّون ـ به تشديد ميم ، خداي مصريان قديم ، اين كلمه منقول از يوناني است و نام مصري اين خدا ( آمن ) است و مصريان او راخدايي مي دانستند كه ديدن آن امكان نداشت و از خدايان هشتگانه به شمار مي رفت كه در هيولايي قبل از خلق عالم وجود داشته .
(65) - طيّبه . معرب ( تب ) است از شهرهاي قديم و معروف مصر و شهر صد دروازه شهرت داشته و زماني هم پايتخت بوده و فعلا دهكده است .
(66) - ( ديانا ) در اساطير روميان و ( آرتميس ) در اساطير يونانيان نام خداي شكار و دختر خداي خدايان و يكي از دوازده خدايان مهم يونانيان قديم بود كه جايگاه آنها به عقيده ايشان در قله كوه ( آلپ ) واقع در قسمت شرقي يونان در مرز مقدونيه و ساحل درياي اژه بود .
(67) - ( افسوس ) يا ( افز ) شهري است قديمي در ساحل درياي اژه و يونانيان قديم براي اداي مراسم حج در برابر معبد نامبرده به آن شهر مسافرت مي كردند و به مراسم عبادت مشغول مي شدند .
(68) - « منياروا » يا « منيرو » از خدايان درجه اعلي و رب النوع زيبايي واز دوازده خدايان بزرگ يونان است كه مقر آنها را قله كوه ( اولمپ ) تصور مي كردند و در شهر آتن دو معبد بزرگ براي ( منيرو ) ساخته شده بود در صورتي كه در اين شهر خدايان ديگر جز يك معبد نداشتند ويكي از آن دو بزرگتر بود كه يونانيان براي انجام مراسم حج در مقابل معبد مذكور به شهر نامبرده سفر مي كردند .
(69) - آتن پايتخت كشور يونان است .
(70) - « ژوپيتر » منقول از اساطير يونانيان آنكه در اوائل خداي نور و آسمان بود ولي به تدريج بزرگترين خداي افسانه و خداي خدايان گرديد و در سراسر يونان پرستشگاه هاي بزرگي براي ژوپيتر وجود داشت و در امپراطوري پهناور روم نيز معابد بزرگي براي پرستش او ساختند و از معابد معروف تاريخي او همان معبد مهم واقع در ( المپ ـ المپي ـ المپا ) بود كه شاهكار صنعت گري و هنر به شمار مي رفت و همين معبد المپ بود كه يونانيان اداي مراسم حج را در مقابل آن اهميت مي دادند و به سمت آن كوچ مي كردند ، و مرحوم حاج فرهاد ميرزا در جام جم نقل مي كند كه « ژوپيتر يعني صورت مشتري كه از خدايان بزرگ مي دانستند . » و نيز دارد « گنبد ديانا يكي از هفت عجايب دنيا بوده واخراجات آن به قدر خراج همه مملكت آسيا شده بود و در اين بت خانه بيست هزار نفر به راحت مقام نشستن داشتند و ديانا دختر چوپيتر است كه رب پاكدامني و جمال است . هيكل چوپيتر كه بزرگتر از او صورت و هيكلي نساخته بودند در كوه « اليم پس » از سنگ تراشيدند و يكي از عجايب هفتگانه دنيا بوده . »
(71) - « اسجي » چنين ضبط شده است و امروز به نام « اوساكا » شهر بزرگي است در ژاپن .
(72) - « جاغرنات » معرب جاگرانات به معناي پروردگار عالم و نام معبدي است واقع در شهر پوري در سواحل خليج بنگال ، و در آنجا مجسمه و لشنويكي از خدايان سه گانه بزرگ هندي ها است و مجسمه هاي بسيار براي او در نواحي هند مورد پرستش است ولي همه ساله قريب يك ميليون نفر براي انجام مراسم حج در مقابل معبد جاغرنات سرازير مي شوند .
(73) - « آلورا » نام دهكده اي است در حيدرآباد واقع در جنوب هند ، در آنجا معابد بسيار عظيم و با شكوهي وجود دارد و نوشته اند كه از همه بزرگتر معبدي است به نام « كايلاسا » و آن مجسمه اي است در ميان كوه تراشيده شده در جوف سنگي بسيار سخت به طول 250 و عرض 160 قدم .
(74) - « بودا » هم عصر كورش كبير كه از پادشاهان هخامنشي است بوده ، و او را از جمله فلاسفه مي دانند و در اواسط قرن ششم پيش از ميلاد در هندوستان در ده « كپله وستو » كه در شمال ولايت بهار و نزديك به نيپال و كوهستان هماليه واقع است متولد گشته ، و شاهزاده بوده و به جامه درويشي درآمده و پس از چندي رياضت ، انقلاب بزرگي در جهات اجتماعي و اخلاقي در كيش براهمايي كه ديانتي است قديمي ايجاد كرده و گويند : كتاب « يوذاسف و بلوهر » كه از كتب اخلاقي است شرح حال و گفتار اوست ، بودا در فلسفه خود از بحث در الهيات و مجردات بركنار بوده و به روانشناسي و اخلاق اهميت داده ولي پيروان او چند گفته او را به الهيات ارجاع نموده و به مرور ايام به دو حزب بزرگ تقسيم شده اند و بالاخره مذاهب فلسفي در كيش بودايي به سبب كثرت پيروانش زياد شده و آنها را تا عدد سي شمرده اند .
(75) - « مناآر » جزيره مناآر واقع در خليج مناآر نزديك سيلان واقع است و سيلان جزيره بزرگي است در جنوب هندوستان كه آن را سرانديب و جزيره آدم نيز گويند .
(76) - ( كاندي ) شهري است در سيلان و در قديم پايتخت آن بوده . در آنجا معبدي در قله كوه به نام بودا وجود دارد كه همه ساله بودائيان براي انجام مراسم حج به آن شهر مي روند و در معبد مزبور دندان ناب بودا به عنوان عضو بدن شخص مقدس بودا با مراقبت كامل نگهداري مي شود .
(77) - ( تيان ـ تسان ) بندري است در چين در كناره جوي ( باي ـ هو )
(78) - معبد بزرگي است در كشور تبت كه از اطراف براي حج آنجا مي روند ، معبدي است واقع در شهر ( لهاسا ) پايتخت آن كشور به نام شهر مقدس .
(79) - « اورشليم » شهري بوده در فلسطين كه امروز به بيت المقدس شهرت دارد ، در شهر بيت المقدس معبدي است كه زيارتگاه ملل سه گانه يهود و نصاري و مسلمين است و به جز آن ، مقامي يافت نمي شود كه در آن پرستش هاي مختلف شده باشد .
در آنجا دو بناي بسيار عالي و با عظمت هست يكي « قبة الصخره » و ديگري « مسجد اقصي » اما قبة الصخره فعلا مسجدي است كه اصل ساختمان آن از جناب سليمان بن داود ( عليه السلام ) است و به هيكل سليمان معروف بوده و قبله يهود است و در سال يكهزار و پنج قبل از ميلاد جناب مسيج ( عليه السلام ) به اتمام رسيده .
اما مسجد اقصي در محوطه حرم است چه در اطراف قبة الصخره محوطه اي است كه آن پايين تر از سطح كره زمين هيكل يا مسجد است و مسجد قبة الصخره نسبت به آن مرتفع است و آن را ( حرم شريف مي نامند . )
از تحقيقات جديد ثابت شده كه سطح حرم همان قله كوه ( موريا ) بوده كه جناب سليمان بن داود ( عليهم السلام ) آن را از اطراف بالا برده و براي بناي معبد خود مسطح نموده است و معبد مزبور در همين محلي كه امروز مسجد قبه الصخره است بوده و سنگ متبركي كه اكنون در وسط مسجد واقع است شايد همان قله كوهي باشد كه جناب سليمان علي نبيّنا وآله وعليه السلام موقع تسطيح آن را به حالت اصلي خود باقي گذاشته .
آورده اند كه چون جناب داود علي نبيّنا وآله وعليه السلام در اورشليم ساكن شد تابوت عهد را با تجليل بسيار به آنجا آورد و در محلي قرار داد و تازمان خاتمه يافتن بناي هيكل در آن محل بود و پس از آن تابوت در هيكل گذارده شد ، و ملكي كه بر جناب داود ( عليه السلام ) بر سرتخته سنگ ظاهر شد و بناي معبد را براي آشيان تورات نشان داد در همين قله كوه موريا است ، و در محوطه حرم شريف بناهاي چندي است كه مشهورترين آنها مسجد اقصي است ، و هيكل از سطح حرم تقريباً سه متر ارتفاع دارد و سلاطين يهود خصوصاً « هردو » يا « هيرودوس » كبير ، آن پادشاه جنايتكار ، كه زن و بسياري از فرزندان خود را كشت بر سطح حرم افزودند .
بدون شك بناي مسجد اقصي نيز از جناب سليمان علي نبينا وآله وعليه السلام است و آن را بخت النصر پادشاه بابل ويران نمود و در هفتاد سال قبل از جناب مسيح علي نبينا وآله وعليه السلام مجدداً به شكل ساختمان سليماني بنا شد و مقام جناب ذكريا علي نبينا وآله وعليه السلام گواهي مي دهد كه در زمان عيسي و يحيي ( عليهم السلام ) مسجد اقصي معمور بود و از آن عصر تا زمان بعثت و معراج و هجرت حضرت ختمي مرتبت ( صلّي الله عليه وآله ) تا كنون چندين مرتبه تعمير و مرمت شده .
« عيد پسح » از اعياد مهمّه يهود و روز 15 ماه نيسان قمري است و عيد شمردن آن روز را بدين مناسبت است كه بيرون آمدن بني اسرائيل را به فرمان جناب موسي ( عليه السلام ) از مصر و نجات ايشان از فرعونيان در آن روز مي دانند .
(80) - « تابوت عهد » نام صندوقي است كه جناب موسي كليم ( عليه السلام ) در آن الواح احكام خداي تعالي را گذاشته بود و آن را از چوب شمشاد ساخته و به صفحات طلا به صورت روپوشي سطح داخلي و خارجي آن را مزين كرده بودند و بني اسرائيل آن رادر جنگها با تجليل با خود حمل مي كردند و بعضي آورده اند كه آن نيز همان صندوقي است كه مادر موسي علي نبيّنا وآله وعليه السلام او را در آن گذاشت و در دريا افكند و مكان آن را در هيكل ، قدس الاقداس مي نامند و كسي حق دخول در آنجا را جز بزرگ احبار ندارد .
(81) - ديواري ـ در سال 587 قبل از ميلاد مسيح ( عليه السلام ) بخت النصر هيكل و مسجد اقصي را خراب كرده و در سال 70 قبل از ميلاد مجدداً ( هيرودوس كبير ) به شكل ساختمان سليماني بنا نمود و در سال 70 بعد از ميلاد ( تي تس ـ تيطس ) قيصر روم شهر اورشليم را پس از محاصره شديد مسخر كرد و بيش از يك ميليون و يكصد هزار نفر از بني اسرائيل كشته و اسير شدند و شهر را خراب كرد و آثاري از شهر و معبد مگر ( ديواري ) از هيكل جناب سليمان علي نبيّنا وآله وعليه السلام كه از آثار بناي مجدد هيرودوس بود باقي نماند ، اتقيا و مقدسين يهود از اطراف قصد اورشليم مي كنند و پاي آن ديوار مي ايستند و براي خرابي بيت المقدس نوحه سرايي و گريه مي كنند و در سال 130 بعد از ميلاد مسيح علي نبيّنا وآله وعليه السلام بار ديگر تعمير شد .
(82) - كليساي قيامت ـ گويند قبر حضرت مسيح علي نبيّنا وآله وعليه السلام در آنجا بود و پس از سه روز از قبر زنده شده است و به آسمان رفته و در تاريخ 326 ميلادي هيلانه مادر امپراطور روم قسطنطين اول كبير كه پايتخت را در سال 330 ميلادي از روم به شهر ( بيزنطيا ) انتقال داد و آن را ( قسطنطنيّه ) نام نهاد ، در جوار مسجد اقصي كليساي قيامت را بنا نموده ، و از آن تاريخ ، حج مسيحيان جهان به آنجا مرسوم شده و آثار ملي مسيحيت در آنجا است ، و هيلانه مادر امپراطور ، كليساي ( پطرس و پولس ) را نيز در تاريخ 326 ميلادي بنا نموده است .
(83) - اين دو نفر قديس از حواريين حضرت مسيح علي نبيّنا وآله وعليه السلام بوده و درك حضور آن جناب را نموده اند و در خدمت به دين آن حضرت و نشر مسيحيت خصوصاً پطرس رنج فراوان برده اند و پطرس پس از حضرت عيسي علي نبيّنا وآله وعليه السلام در شهر روم مسكن گرفت و وسائل نشر دين مسيح علي نبيّنا وآله وعليه السلام را در اروپا فراهم كرد و در انجام كار خود موفقيت يافت و بالاخره هردوي آنها در كشور روم به درجه شهادت رسيدند و مادر قسطنطين كليسايي بسيار مجلل و با شكوه كه تا به حال از اطراف جهان مسيحيت بدانجا به حج مي روند و در كوه واتيكان كه مركز پاپ مسيحيان كاتوليكي است و در شمال غربي روم قرار گرفته به نام اين دو قديس بنا نموده است .
(84) - تريف از شهرهاي پرجمعيت آلمان است و مسيحيان كليساي واقع در آن را بسيار اهميت داده و به حج آن مي روند .
(85) - « لورد » نصاري بر اين عقيده اند كه حضرت مريم مادر مسيح علي نبيّنا وآله وعليه السلام هيجده مرتبه در آن شهر بر زني به نام برنادت سوبيرو در سال 1856 ميلادي ظاهر شده و او را به بناي كليسا امر فرموده ، و امروز اين بنا در ملل مسيحي شهرت جهاني دارد و از اطراف براي زيارت آن معبد به حج مي روند و آن را از كليساي قيامت مهم تر مي دانند .
(86) - « گنگ » از رودخانه هاي گواراي دنيا است و منبع آن از كوه هاي تبت است و پس از مسافت بسيار در نواحي دهلي از كوهستان ها جدا شده و وارد كشور پهناور هندوستان مي شود ، و هندوان به اين رودخانه اعتقاد عظيم دارند و آن را مظهر كل صانع مطلق مي دانند و آب آن را بسيار محترم مي شمارند و مي گويند سرچشمه آن رودخانه از آب هاي بهشتي است و هر ساله چندين هزار زوار براي زيارت آن مي شتابند و در سواحل آن چند روزي توقف مي كنند و عقيده دارند كه هر كه بدن خود را در آن آب بشويد از گناهان پاك خواهد شد .
(87) - تفاصيل اين درياچه ها و حوض هاي مصنوعي را كه هندوان مقدس مي شمارند و غسل در آنها را عبادت مي دانند و از راه هاي دور به اين قصد متوجه آنها مي شوند با جمله اي از اعتقادات عجيبه آنان درباره آب ها ، ابوريحان احمد بن محمّد بيروني كه از مشاهير است و چهل سال به ديار هند سفر كرده در كتاب تحقيق ماللهند وغير آن نوشته است .
(88) - غسل تعميد ـ آب معموديه . اگر كسي بخواهد به دين نصاري در آيد يا از گناه توبه كند كشيش او را چند روزي گوشت و شراب مي خوراند پس از آن او را براي غسلي به نام اقانيم سه گانه پدر و پسر و روح القدس در آب فرو مي برد و پس از بيرون آمدن از آب بر سر او دست مي گذارد و به سر و روي او مي دمد و براي او طلب بركت مي كند و نيز هر كودكي را غسل تعميد مي دهند و بالجمله آب معموديه نزد همه نصاري اولين اسرار دين مسيحيت است ، و آورده اند كه جناب يحيي بن زكري ( عليهم السلام ) پس از بعثت خود از بيت المقدس به كنار رودخانه اردن آمده و بني اسرائيل را به شريعت جناب موسي ( عليه السلام ) دعوت مي كرد و هر كسي از امت كه به وسيله اندرز و نصايح او به گناه خود اعتراف مي كرد و به سوي حق بازگشت مي نمود او را در آب اردن فرو برده غسل مي داد و از اين روي آن حضرت را يحياي تعميد دهنده مي نامند و چون حضرت عيسي ( عليه السلام ) با مادرش به اردن آمدند به دست جناب يحيي ( عليه السلام ) در نهر اردن غسل تعميد داده شد .
(89) - حج ، آيه 27
(90) - مستجار ـ پشت خانه مباركه كعبه ، كه برابر در خانه است واقع مي باشد و مستحب است در شوط هفتم طواف ، دست ها را بر ديوار آن بگشايد و رو را به آن بگذارد و پهلو و پيشاني را بدان بمالد و به گناهان خود اعتراف نمايد و آن مكان شريف محل استجابت دعا است .
(91) - مقصود سنگ هاي ساختمان كعبه مقدسه است .
(92) - ميوه دل سويداي دل است و در اين كلام استعاره لطيفه است كه در توضيح كلمات آن حضرت بيان خواهد شد .
(93) - سوره عنكبوت ، آيه 1
(94) - دانشمند هوشيار و سيد بزرگوار ، ابوالحسن محمد فرزند احمد فرزند ابي احمد حسين فرزند موسي فرزند محمد فرزند موسي فرزند ابراهيم فرزند امام همام حضرت ابي ابراهيم موسي كاظم ( عليه السلام ) كه به شريف رضي ذوالحسبين خوانده مي شود و اين لقب را بهاء الدوله ديلمي ، از پادشاهان آل بويه ، به او داد و او را به شريف اجل خطاب مي نمود ، در سال 359 هجري قمري در بغداد متولد شده و در روز ششم محرم از سال 406 وفات نموده ، در تشييع جنازه و نماز بر او فخر الملك وزير و همه اعيان و اشراف و قضاة حاضر شدند ، و برادرش سيد مرتضي ـ رحمة الله عليه ـ به واسطه ناشكيبايي بر فوت او از بغداد به مشهد جدش امام موسي كاظم ( عليه السلام ) رفت چه نمي توانست تابوت و دفن او را ببيند و فخر الملك ابو غالب وزير ، بر او نماز خواند و خودش در آخر روز به مشهد شريف كاظمين رفت وسيد مرتضي را به خانه خويش برگردانيد .
سيد رضي در وثاقت و جلالت و علم و ادب و زهد مشهورتر از آن است كه احتياجي به بيان داشته باشد . و فاضل باخرزي در دمية القصر و همچنين ثعالبي در يتيمة الدهر و ابن خلكان در وفيات الاعيان كه هر سه از اهل تسنن هستند و جز اينان حالات او را نوشته اند ، و براي او كتاب هايي است و ديوان شعري دارد و از گزيده شعر او ابياتي است كه براي قادر بالله ابي العباس احمد پسر مقتدر به اين مضمون نوشته است ، اي دارنده امارت و سلطنت با ما مهرباني كن چه هر دوي ما از تنه يك درخت بلندي رسته ايم و در ميدان بزرگواري ميان ما فرقي نيست و هر دوي ما را بلندي قدر و منزلت يكسان است مگر مقام خلافت كه من از آن بركنار و براي تو فراهم و استوار .
عَطْفاً اَمِيرَ الْمُؤمِنِين فَاِنَّنا * * * فِي دَوْحَةِ الْعَلْيا لا نَتَفَرَّق
ما بَيْنَنا يَوْمَ الْفِخارِ تَفاوُة * * * اَبدَأ كِلانا فِي الْمَعالِي مُغْرَقُ
اِلاَّ الْخِلافَةَ مَيَّزَتْكَ فَاِنَّنِي * * * اَنَا عاطِل مِنْها وَاَنْتَ مُطَوَّقُ
(95) - سوره آل عمران آيه 96
(96) - « قحطان » پدر قبائل عرب يمني است در برابر عدنان كه پدر قبائل عدنانيان وجد اعلاي حضرت رسالت ( صلّي الله عليه وآله ) است و نسبتش به اسماعيل علي نبيّنا وآله وعليه السلام منتهي مي شود .
(97) - « منسّي » سيزدهمين پادشاه يهود است كه در 344 سال قبل از ميلاد جناب مسيح علي نبيّنا وآله وعليه السلام از دنيا رفت .
(98) - ( خزاعه ) پسر عمرو و پدر قبيله بزرگي از عرب جنوب بوده ، ساليان دراز امارت مكه معظمه و كليدداري خانه با قبيله جرهم بود و ايشان عرب يمني بودند ، و دختر مضاض بن عمرو جرهمي كه زوجه جناب اسماعيل ( عليه السلام ) است از اين قبيله است ، تا اينكه بني خزاعه از يمن آمده و پس از جنگي سخت شهر مكه و كليدداري خانه را متصرف شدند ، و بالاخره شرافت كليدداري و امارت از ايشان به قصي ابن كلاب ابن مره بزرگ قريش انتقال يافت ، در ايام سروري بني خزاعه هنگامي كه نوبت به عمر و بن لحي رسيد و آن در حدود 370 سال قبل از اسلام است ، خداپرستي و دين پاك ابراهيم خليل ( عليه السلام ) و احترام خانه را آلوده كرد .
(99) - نيل » رودخانه مصر و سودان است در افريقاي شرقي
(100) - « قوص » از شهرهاي قديم كشور مصر است .
(101) - « عيذاب » بندر گاهي است در ساحل درياي سرخ در جنوب مصر .
(102) - « قصير » از سابق مركز تجارت بوده و امروز جمعيت آن بيش از دوهزار نفر نيست .
(103) - « سوئز » شهر بزرگي است كه در ابتداي جنوبي كانال سوئز در كنار درياي سرخ قرار گرفته .
(104) - « بجاه » قبايلي هستند سياه پوست در ميان نيل و درياي سرخ و در بيابان هاي مصر و سودان و خود را از بني حام و از نسل حام پسر نوح علي نبينا وآله وعليه السلام مي دانند .
(105) - شجرة الدر يگانه زني است كه بر سرير خلافت و پادشاهي در كشور اسلامي مصر نشست ، او زوجه ملك صالح نجم الدين ايوب نوه ملك عادل سيف الدين ابوبكر برادر سلطان صلاح الدين ايوبي است ، در يكي از جنگ هاي صليبي ( لويي نهم ) پادشاه فرانسه به ( دمياط ) كه يكي از شهرهاي مصر در كنار رود نيل است حمله آورد و ملك صالح ايوب در آن روزها كه با آنان به جنگ پرداخته بود در سال 647 قمري وفات نمود ، يگانه فرزندي داشت به نام ( توران شاه ) و ملقب به ملك معظم كه در هنگام فوت پدر در نواحي شام بود ، شجرة الدّر كه زني با شجاعت و تدبير بود خبر وفات شوهر را پنهان كرد تا اينكه از همه سران لشگر براي فرمانروايي پسرش سوگند گرفت و مدتي نگذشت كه توران شاه كشته شد ، و شجرة الدر خودش بر سرير سلطنت نشست و سكه را بنام خود زد و در منابر و مساجد براي او دعا مي كردند ، و ملقب به ( مستعصميه ) شد يعني خادمه خليفه مستعصم در بغداد ، و در سال 655 هجري او را از سلطنت خلع كردند و كشتند . و پس از وفات ملك صالح فرانسويان شكست فاحش خوردند و بسياري از آنان كشته شدند و آنان كه نجات يافتند با كمال خواري فرار كردند و لويي و سران لشگر اسير گشتند .
(106) - « عقبه » بندرگاهي است در كشور اردن هاشمي در كرانه درياي سرخ .
(107) - « جبلي نعمان » دو كوه است كه گشادگي ميان آن نامش نعمان به فتح نون است و در راه طايف به سوي عرفات واقع است و آن را نعمان الاراك گويند .
(108) - « ينبع » به فتح ياء و سكون نون و ضم باء قلعه و آبادي بزرگي است داراي چشمه هاي بسيار كه در ساحل غربي جزيرة العرب و در هفت منزلي مدينه منوره واقع است .
(109) - « حرب » قبيله بزرگي است داراي چندين شعبه كه از يمن آمده و در بيابان حجاز و نجد سكونت دارند) -
(110) - سوره هود ، آيه 123 .
(111) - سوره حجرات آيه 13
(112) - اشاره است به معناي البيت العتيق از نامهاي كعبه مقدسه مذكور در سوره حج ، آيه 29 .