ابعاد حج در قرآن

ناصر شكريان

- ۳ -


بعد اقتصادي حج

حج‏با دارابودن بعد معنوي و عرفاني عميق و گسترده، ابعاد ديگر آن خصوصا بعد اقتصادي و مادي آن مورد ترديد واقع شده است‏به طوري که گفته‏اند مگر ممکن است چنين عبادت پر معنويت، همراه با بعد مادي و اقتصادي باشد، بلکه اين مسائل را منافي با روح حج مي‏دانسته‏اند و اين خاصيت‏يک سونگري به حج است. همچنان که اين توهم در زمان جاهليت هم وجود داشته و خيال مي‏کردند معامله و تجارت و کسب و کار در ايام حج‏حرام و باعث‏بطلان آن مي‏گردد. (54) اما خداوند متعال براي مقابله با اين طرز تفکر آيات متعددي را نازل نموده است که تعدادي از آن‏ها به شرح ذيل است: گناهي بر شما نيست که از فضل پروردگار خود (منافع اقتصادي در ايام حج) برخوردار شويد. (55)

"ليس عليکم جناح ان تبتغوا فضلا من ربکم. "

شکي نيست که مراد از فضل در آيه، فضل و بهره مادي است چون که مسائل معنوي جاي هيچ‏گونه ترديدي نبود تا بفرمايد: "ليس عليکم جناح". . . همچنان‏که مراد از ابتغاء، ابتغاء، ابتغاء بعد از اتمام حج نيست، چون که معامله و تجارت بعد از اعمال حج جاي بحث و گفت‏وگو نبوده است، بلکه آنجا که محل کلام بود معامله و تجارت در اثناء عمل بود و آيه مبارکه هم در رد مراد اين نوع تفکر با صراحت تمام فرمود: (هيچ‏گونه مانعي و اشکالي وجود ندارد که مردم از فضل خدا بهره‏مند گردند بلکه با توجه به معناي ابتغاء (56) مي‏توان در راه کسب آن اجتهاد و کوشش هم نمود و حتي با ملاحظه "من ربکم" مي‏توان به آن رنگ عبادت داد تا از مصاديق بارز آيه "رجال لاتلهيهم تجارة و لا بيع عن ذکرالله"، (57) به شمار آيد. منتهي بايد مواظب بود که تجارت در خلال حج ابتغاء من فضل‏الله باشد.

مؤيد ديگر بر اطلاق ابتغاء فضلا من ربکم بر امور مادي، نظاير اين آيه در قرآن است که ابتغاء فضل‏الله بر امور مادي اطلاق شده است از جمله خداوند در سوره جمعه فرمود: هنگامي که نماز پايان گرفت‏شما آزاديد در زمين پراکنده شويد و از فضل الهي طلب کنيد. (58)

"فاذا قضيت الصلوة فانتشروا في‏الارض و ابتغوا من فضل الله. "

از سوي ديگر، اين‏گونه يک سونگري به حج در زمان ائمه‏عليهم السلام براي اصحاب ايجاد سؤال کرد که آيا تجارت و بهره‏مندي مادي در ايام حج ضرري به حج مي‏رساند يا نه، چنان‏که شخصي مثل معاوية‏بن عمار به امام صادق‏عليه السلام عرض کرد: مردي براي تجارت به طرف مکه حرکت مي‏کند يا شتري دارد که کرايه مي‏دهد آيا حجش ناقص است‏يا کامل؟ حضرت پاسخ فرمودند: حجش کامل و تمام است. (59)

از جمله آيات ديگري که دلالت‏بر بعد اقتصادي حج دارد، آيه شريفه ذيل مي‏باشد:

"و اذن في‏الناس بالحج. . . ليشهدوا منافع لهم و يذکروا اسم‏الله. . . " (60) ترجمه آن گذشت. با توجه به تقابل دو جمله ليشهدوا منافع لهم و يذکروا اسم‏الله"، استظهار مي‏شود که حج دو بعد دارد، بعد عبادي و غيرعبادي. و قطعا يکي از مصاديق بارز منافع، منافع اقتصادي حج است که احتمالا به دليل اهميت اين بعد يا جهت مقابله با تفکر جاهلي، مقدم بر بعد معنوي حج ذکر شده است.

شاهد قطعي بر اين‏که مراد از منافع، منافع اقتصادي هم هست تمسک امام‏رضاعليه السلام به اين آيه شريفه است که در ضمن بيان علل و فلسفه حج فرمود:

منافع و آثار حج تمام اهل زمين از شرق و غرب و بر و بحر را فرا مي‏گيرد چه آن‏ها که حج‏به جا مي‏آورند و چه آن‏ها که به جا نمي‏آورند از تجار و کسبه و مساکين و حاجتمندان. . . براي همين منافع قرآن فرمود: "ليشهدوا منافع لهم" (61)

توجيه ديگري که مي‏شود براي تقدم بعد غير عبادي بر عبادي در اين آيه مبارکه ذکر کرد، جنبه رواني قضيه است که براي جذب مردم عادي به سوي خانه خدا، ابتدا روي منافع مادي تکيه نمود. و به تعبير مرحوم علامه طباطبايي از آنجايي که انسان فطرت حب‏الذات دارد و منافع خودش را دوست دارد از اين‏رو در همان اول فرمود "ليشهدوا منافع لهم". (62)

از جمله آيات ديگر، آيه 2 از سوره مبارکه مائده مي‏باشد که خداوند متعال ضمن خطاب به مؤمنين فرمود: احترام آنهايي که به خاطر معاش و معادشان قصدخانه خدا را نموده‏اند نگه داريد. (63) يعني اين زائرين خانه خدا انسان‏هاي محترمي هستند نبايد حريم آن‏ها حلال شمرده شود.

علاوه بر اين‏که لسان اين آيه لسان مدح است و نيز بعد اقتصادي آن مقدم بر بعد عبادي "رضوانا" گرديده و از تقابل "فضلا من ربهم و رضوانا" به خوبي استفاده مي‏شود که مراد از فضلا من ربهم‏ منافع اقتصادي مي‏باشد. شاهد قرآني ديگر بر بعد اقتصادي حج، آيه‏اي از سوره مبارکه قصص است که خداوند متعال ضمن منت گذاشتن بر مشرکين، روي دو نعمت تاکيد فرمود: يکي امنيت و ديگري مواهب اقتصادي.

آيا ما حرم امني در اختيار آن‏ها قرار نداديم که محصولات هر شهر و دياري به سوي آن آورده شود ولي اکثر آن‏ها نمي‏دانند. (64)

"اولم تمکن لهم حرما امنا يجبي اليه ثمرات کل شي‏ء رزقا من لدنا و لکن اکثرهم لايعلمون".

عنايت در کلمات کل شي‏ء و رزقا من لدنا و فعل يجبي‏ که دلالت‏بر استمرار دارد، اهميت مطلب را دو چندان خواهد کرد. به علاوه، اين دو نعمت متعلق به زماني بود که آن‏ها مشرک بودند تا چه رسد به اين‏که موحد شوند، اگر مردمي که در شهرها و آبادي‏ها زندگي دارند، ايمان بياورند و تقوا پيشه کنند، برکات آسمان و زمين بر آن‏ها مي‏گشاييم. (65)

"و لو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم برکات من السماء و الارض".

شاهد قرآني ديگر آيه 28 از سوره توبه است:

اي کساني که ايمان آورده‏ايد بدانيد که مشرکين آلوده و ناپاکند بنابراين، پس از اين سال نبايد قدم به مسجدالحرام بگذارند و اگراز فقر مي‏ترسيد به زودي خداوند شما را از فضلش، هرگاه بخواهد بي‏نياز مي‏سازد خداوند دانا و حکيم است.

از آنجايي که اهل مکه در انتظار سود و تجارت بودند ترسيدند که نکند به خاطر اين منع، تجارت آن‏ها از رونق بيفتد و وضع اقتصادي آن‏ها خراب شود، از اين‏رو خداوند در مقام دلداري آنها وعده فرموده به زودي شما را از فضلش بي‏نياز مي‏سازد.

همچنان‏که تاريخ گواهي مي‏دهد که بزرگ‏ترين بازار از جمله بازار معروف عکاظ در موسم حج‏برپا مي‏شود. و احتمالا سوره قريش (66) را بتوان مؤيد ديگر قرآني بر اين‏گونه بازار دانست. ادامه دارد. . . .