1- فاتح يكى از نام هاى رسول خدا(ص ) است و از آن رو بدين نام خوانده شده است
كه درهاى ايمان را گشود و خداوند او را درميان خلق خود حاكم و داور قرار داد و دانش
هاى ناگشوده راگشود ـ مجمع البحرين , ماده فتح .
2- جـمـهـور علما در معناى اين حديث گفته اند : يعنى اصل ايمانشان يكى است , ولى
شريعتشان متفاوت است , زيرا همه آنان در اصل توحيد همداستانند.
3- هـند بن ابى هاله تميمى , پيش زاده رسول خدا و فرزند ام المؤمنين خديجه رضى
اللّه عنها بود در جـنـگ بدر و به قولى در جنگ احدشركت كرد او در بيان اوصاف جسمى و
اخلاقى و اعمال و رفتارپيامبر مهارت داشت .
4- سبع طوال يا هفت سوره بلند و طولانى عبارتند از : بقره , آل عمران , نسا, مائده
, انعام , اعراف و توبه .
5- در مـبـحث تنجيم كتاب مكاسب آمده است : پيشگويى كردن ازروى اوضاع كواكب و حركات
آن هـا اشـكـال نـدارد, به اين معنا كه كسى , با مشاهده وضع معينى در ستارگان مانند
نزديكى و دورى ومـقـابله و اقتران ميان دو ستاره , به صورت گمان و تخمين حكم به
وقوع فلان حادثه در آيـنـده بـكـنـد و بـلكه , على الظاهر, پيشگويى كردن به صورت
قطع و جزم نيز اشكالى ندارد, در صورتى كه آن پيشگويى مبتنى بر تجربه اى قطعى باشد
مثلا اشكالى ندارد كه فردى با توجه به اين تجربه كه هرگاه سگش شب هنگام از پشت بام
به داخل خانه پناه برده در آن شب باران آمده است , با قطع ويقين بگويد كه امشب
باران مى بارد چنان كه نقل مى شود كه اين مطلب براى مروج و بلكه احـيـاگـر عـلم
نجوم اتفاق افتاده است اودر يكى از سفرهاى خود نزد آسيابانى كه در خارج شهر آسيابى
داشت اتراق كرد وقتى وارد منزل آسيابان شد, به خاطر گرماى هوا, تصميم گرفت شب را
پـشـت بـام بـگـذارنـد صاحب منزل به اوگفت : بيا پايين و داخل اتاق بخواب تا از
باران محفوظ بـمـانـى محقق به اوضاع فلكى نگاهى كرد اما نشانه اى كه حاكى از بارش
باران باشد مشاهده نكرد صـاحـب مـنزل گفت : من سگى دارم كه شب هايى كه حس مى كند
باران خواهدآمد به داخل اتاق مى رودمحقق حرف او را قبول نكرد و شب را پشت بام
خوابيد اما نصف شب باران گرفت و محقق دچار تعجب شد مكاسب , 25.
6- مـترجم فاضل ومحترم غرر اين حديث را چنين معنا و برداشت كرده است : كتمان سر و
پنهان كردن آن اصل بناى راز گفتن است تاكسى چنين نباشد كه سر را پنهان كند (و
رازدار باشد) به او رازنبايد گفت .
7- زباله : نام جايى است در راه مكه (مجمع البحرين ).
8- ايـن ابـيـات را امام زين العابدين (ع ) نسروده , بلكه آن ها راخوانده است چون
بيت اول و دوم و چهارم اين ابيات عينا در شعرمنازل آمده است منازل كسى بود كه به
سبب نفرين پدرش دركعبه , نـصف بدنش فلج شد, ولى او با زارى و التماس از پدرش خواهش
كرد او را ببخشد و وى را متقاعد سـاخت تا به خانه خدابرود و برايش آمرزش بطلبد پدرش
پذيرفت و به طرف كعبه حركت كرد اما در بـيـن راه شـتـرش رم كرد و پدر منازل زمين
خوردو مرد منازل به كعبه آمد و به درگاه خدا استغاثه و زارى و لابه كرد واز جمله
سخنانى كه در دل شب مى گفت : اين بود.
اى كسى كه دعاى بيچاره را در حرم اجابت مى كند,.
اى برطرف كننده هرگونه گزند و بلا و بيمارى ,.
ميهمانان تو پيرامون خانه (كعبه ) خفتند و بيدار شدند.
تو را مى خوانند و ديدگان تو, اى قيوم , نخفته است .
با جود و بخشش خود عفو از گناهم را ارزانيم دار.
اى كسى كه خلايق در حرم بدو اشاره مى كنند.
اگر عفو تو به گنهكاران نرسد, پس چه كسى بر نافرمانان جود وبخشش كند.
امـام امـيـرالـمؤمنين (ع ) صداى ناله هاى منازل را شنيد و كمكش كرد و دعاى معروف
به ((دعاى مشلول )) را به او تعليم داد.
تمام اين حديث و ابيات و دعا را علامه مجلسى به نقل از ((مهج الدعوات )) در صفحه
562 از جلد نهم بحار الانوار چاپ كمپانى آورده كه در چاپ ايران , سال 1323, در صفحه
151 قرار گرفته است ـ حاشيه بحار الانوار.
9- ظـالم بن عمروبن سفيان بعضى گفته اند نامش عمروبن عثمان است از ثقات است و
نخستين كـسـى مـى بـاشـد كـه دربـاره علم نحو يادستور زبان عربى سخن گفته است از
تابعين بزرگ و عاليقدر است و در سال 69 ديده از جهان فرو بست ابن حبان در كتاب
الثقات ازوى نام برده است ـ تهذيب التهذيب ابن حجر (12 / 11) نقل ازپاورقى كنز
العمال .
10- اعـراب در لـغـت به معناى آشكار ساختن است و در اصطلاح به معناى ظاهر كردن
حركات و سـكنات كلمات مى باشد مرادحضرت اين است كه اهتمام ورزيدن به كارهاى خير و
آشكارساختن آن هـا و تـصحيح و درست كردن اعمال و كردارها بيشترمورد نياز شماست تا
اهتمام به فصاحت و بلاغت كلام و درست وبى اشتباه سخن گفتن .
11- نويسنده تعليقات شرح اصول كافى در معناى اين عبارت مى نويسد : يعنى دو ساق پاى
خود را از زمـين بلند كند و روى پاشنه هاى خود بنشيند مترجم اصول كافى مى نويسد :
محتمل است اين تـعبير اشاره به ترك جلسه استراحت باشد و مجلسى (ره ) گويد : ظاهرتر
نزد من آن است كه اين تـعـبير اشاره است به آن چه بيشتر مخالفين در تشهد مستحب
دانند كه بر كفل چپ نشينند و پاى راسـت را روى پـاى چپ اندازند و قدم راست را
بلندكنند به طورى كه سرانگشتان به طرف قبله قرار گيرد.
12- ارزياب , كسى كه مقدار سر درختى يك باغ را برآورد مى كند.
13- در مـتن حديث يحتبى آمده كه مصدرش احتبا است و به معناى نوعى از نشستن است به
اين نـحو كه فرد روى سرين خود بنشيندوهر دو ساق پاى خود را به سينه بچسباند و با
دستار آن ها را بـه پـشت خود ببندد و يا با حلقه زدن دست هاى خود به دور ساق پاهايش
آن ها را نگه دارد زانو در بغل گرفتن , چمباتمه زدن .
14- مقصود از مرد صنعايى اسود بن كعب عنسى است كه ادعاى نبوت كرد و منظور از مرد
يمامى مـسـيلمه كذاب است كه به دست وحشى , غلام جبير بن مطعم و قاتل حمزه (ع ),
كشته شد ـ نقل ازپاورقى ثواب الاعمال .
15- در متن حديث ماعون آمده است كه به معناى هر چيزى است كه در آن منفعت و كارآيى
باشد, يا هر وسيله اى كه مردم از يكديگر به عاريه مى گيرند, مانند سطل و تيشه و ديگ
و امثال اين ها.
16- ((اهل وعيد)) يعنى اهل وعد و وعيد و از باب تغليب به ذكر يكى بسنده فرموده است
در برخى نـسـخـه هـا كلمه ((الوعد)) و در برخى ديگر ((الوعدين )) آمده و اين اظهر
است يعنى كسانى كه وعده ثواب و تهديد به عقاب و كيفر درباره آنان تحقق مى يابدـ نقل
ازحاشيه كافى .
17- مـقـصـود, وحـشـى بن حرب صحابى است كه در زمان كفر خودحمزه سيدالشهدا را به قتل
رساند و در زمانى كه مسلمان بودمسليمه كذاب را كشت .
18 - يـعـنـى مـردم در يـك تـقـسيم اوليه , برحسب ايمان و كفر و گمراهى به سه دسته
تقسيم مـى شـونـد و سپس گمراهان به چهار دسته تقسيم مى گردند كه مجموعا شش دسته مى
شود ـ نقل از حاشيه كافى .
19- و سبات : به معناى راحتى و آسايش است , زيرا خواب باعث آرامش و آسودگى قواى
جسمانى از خـسـتـگـى و رنـجى مى شود كه در هنگام بيدارى بر اثر تصرفات نفس در بدن
عارض مى شود ـالميزان : ج 20, ص 162.
20- ايـن جـمـلـه حضرت كه : نيت همان عمل است , اشاره به اتحاد عنوان و معنونى آن
دو دارد ـ تفسير الميزان , ج13 , ص 212.
21- يعنى مردم از مرگ او خوشحال شوند.
22- ام حـبـيـبـه دختر ابو سفيان بود و همراه شوهرش عبداللّه بن جحش به حبشه مهاجرت
كرد عبداللّه در حبشه نصرانى شد و با همين آيين در حبشه در گذشت اما ام حبيبه بر
دين خود اسلام بـاقى ماندو رسول خدا او را به عقد ازدواج خود در آورد (اعلام النسا)
به نقل از حاشيه تفسير على بن ابراهيم .
23- هـرقـل ـ به كسر ها و فتح را و سكون قاف , يا بر وزن زبرج :امپراتور روم بود و
نخستين كسى بود كه دينار ضرب كرد ونخستين كسى است كه بيعت را باب كرد.
24- قـرظـى ـ بـه ضم قاف و فتح را ـ منسوب به قرظه است او همان محمدبن كعب بن سليم
بن اسد, ابو حمزه قرظى مدنى است كه ازفضلاى مدينه بود و مدتى در كوفه اقامت كرد وى
در سال چـهـلـم به دنيا آمد و در سال 120 در مدينه در گذشت به قولى هم قبل از اين
تاريخ در گذشته است وى از ابن عباس و ابن عمر و ديگران روايت مى كند ـ نقل از
پاورقى بحار الانوار.
25- بريدة بن حصيب پدر سهل اسلمى نقل از حاشيه بحار.
26- تـعـرب بـعد از هجرت در صدر اسلام نسبت به كسانى بوده است كه از مكه و ديگر
آبادى هاى كفرنشين به مدينه و مركز اسلام هجرت كرده بودند برگشتن آن ها يا مسلمانان
ديگر به بلاد كفر را تـعـرب بـعـد از هجرت مى گفتند كه يكى از گناهان كبيره و به
منزله ارتدادبود ولى در ساير اعـصار ائمه (ع ) و در دوران غيبت تعرب اين است كه
مسلمانى در سرزمين كفر بوده و در آن جا از اظهار اسلام وآموختن احكام ممنوع و معذور
باشد, اقامت او در چنين سرزمينى از گناهان كبيره اسـت بـرخى از علما تعرب را تعميم
داده و حتى شامل كسى دانسته اند كه مشغول تحصيل علمى شود و سپس آن راترك كند ـ نقل
از پاورقى اصول كافى , ج 3.
27- در الـنـهـايـة , ج 3, ص 280 مـى گـويد: علت اين كه پيامبر(ص )وقتى فهميد آنان
مسلمان بـوده انـد دستور داد نصف ديه را بپردازنداين است كه آنان بااقامت در ميان
كفار بر ضد جان خود كـمـك كرده اند و به منزله كسى بودند كه به واسطه جنايت خود و
شخصى ديگر كشته شود و لذا سهم ديه جنايت خودش ساقط مى شود.
28- يعنى به قصاص كشته خود, او را نكشد ـ نقل از حاشيه بحار.