حديث پژوهى، جلد يكم

مهدى مهريزى

- ۱ -


درآمد

إنَّ الْحَديثَ جَلاءٌ لِلقُلوبِ. (1)

حديث، دومين سند دين است كه پس از قرآن، بيشترين سهم را در شناختن و شناساندن اسلام و شكل‏گيرى و بالندگى علوم اسلامى داشته است. حديث، ميراث ماندگار معصومان‏عليهم السلام است كه به شرح و تفسير قرآن و تبيين دين مى‏پردازد.
پيشوايان معصوم‏عليهم السلام، مسلمانان را به فراگيرى و فهم حديث و مذاكره و نشر آن، ترغيب بسيار كرده‏اند و همين امر، از ابتدا تاكنون، سبب رونق اين دانش بوده است.
تلاش عالمان، محدثان و حافظان حديث و سنت در طول تاريخ اسلام، ستودنى است. آن بزرگواران از ثبت و ضبط حديث آغاز كردند و با ترجمه، شرح، تعليق، جامع نويسى و گردآورى احاديث، حراست از اين مجموعه را ادامه دادند. اين تلاش، امروزه با تصحيح كتب حديث، معجم نويسى، مسندنويسى، گزيده نويسى، واحد سازى مجموعه‏ها و ايجاد بانك‏هاى اطلاعات حديثى ادامه يافته است كه بحمداللَّه رشد و بالندگى شايسته‏اى دارد و تلاش‏هاى والاى پيشينيان را روشنتر مى‏نماياند.
در حوزه علوم حديث و دانش‏هاى وابسته به آن، رشته‏هاى متعددى چون رجال، درايه، تاريخ حديث، مصطلحات حديث، فقه الحديث، غريب الحديث و... شكل گرفت و بدين‏سان، ابعاد بهره‏ورى از آن مجموعه گرانسنگ، استوارتر و گسترده‏تر گشت. تلاش‏هاى انجام شده و به ثمر رسيده، به راستى بسيار است كه بايد بدان باليد و آن را پاس داشت. با اين همه، باب پژوهش در اين حوزه همچنان گشوده است و گِرِه‏ها و دشوارى‏ها نه تنها يكسره از ميان نرفته، بلكه به لحاظ شرايط ويژه فرهنگى و اجتماعى‏اى كه جامعه اسلامى دارد، افزون نيز شده است.
به جرئت مى‏توان گفت كه بسيارى از پرسش‏ها درباره اسلام، به حديث و سنت برمى‏گردد. بررسى اين پرسش‏ها و دستيابى به قواعدى روشن در فهم حديث، كارى ضرورى است. عرضه مدوّن و سامان يافته علوم حديث، قواعد رجالى و فقه الحديث در عصر گسترش دانش‏ها بايسته‏اى ديگر است. مطالعه جدى درباره احاديث مجعول و ارائه طُرُق روشن در شناسايى آنها، جاى ترديد ندارد. بررسى احاديث متعارض و يافتن راه‏هاى معقول جهت حل تعارض نيز كارى برجاى مانده است. تفكيك و رده‏بندى محتوايى احاديث و يافتن شيوه‏ها و قواعد مناسب آن، ضرورت ديگرى است؛ زيرا حديثى كه در زمينه معارف به ما رسيده، با آنچه به احكام فقهى مربوط است و يا آنچه به بيان آداب و رسوم اختصاص دارد، يكسان فهم نمى‏شود و قواعد برداشت از آنها هم يكى نيست. به بيان ديگر، كشف و شناساندن قواعد عام و خاص فهم حديث، نيازى است بس مبرم.
نقد و بررسى كتب حديث و بيان سبك و روش محدثان، امرى است كه اندكى مورد توجه پژوهشگران اهل سنت قرار گرفته و نيازمند تداوم و تكميل است. در كنار اين امور، معرفى محدثان و شخصيت‏هاى حديثى و خدمات ارزنده آنان به حديث، احياى متون كهن و نسخ خطى، شرح احاديث مشكل و... از ديگر كارهاى بايسته است.
مى‏توان همه اين بايسته‏هاى پژوهش در زمينه حديث و دانش‏هاى مربوط به آن را در پنج عنوان خلاصه كرد:
يك. آماده سازى و عرضه ميراث گذشته. نخستين گام، فراهم شدن امكان دستيابى به ميراث گذشته و عرضه درست آنهاست. اين امر با پرداختن به دو موضوع اساسى تحقق مى‏يابد:
1. بازسازى متون مفقود
2. تصحيح و تحقيق (اعم از تصحيح پژوهشى و تصحيح انتقادى).
دو. فلسفه علوم حديث. پاسخگويى به پرسش‏هاى اصلى مربوط به حديث و دانش‏هاى وابسته، چون: مبانى حجيت حديث، تعميم يا تخصيص حجيت در موضوعات گوناگون، رابطه قرآن و حديث، و پاسخگويى به پرسش‏هاى مستشرقان و... نمونه‏اى از مباحث اين بخش است.
سه. تاريخ حديث. پژوهش درباره گذشته حديث و تطوراتى كه بر آن گذشته، در اين عنوان جاى مى‏گيرد و مباحث اصلى‏اش عبارتند از:
1. روش شناسى محدثان‏
2. مكتب‏ها و مكتوبات حديثى‏
3. مراكز و پايگاه‏هاى جغرافيايى حديث.
چهار. ارزيابى انتساب و صدور. بررسى انتساب حديث به پيشوايان، يكى از اركان دانش‏هاى حديث است. اين بررسى مى‏تواند از طريق سند صورت پذيرد و يا بر پايه متن انجام شود. چنان‏كه پالايش احاديث و شناسايى احاديث ساختگى (البته بر پايه ادله محكم و استوار) يكى ديگر از مباحث اين عنوان است. از اين‏رو مى‏توان سه حوزه براى اين عنوان تصوير كرد:
1. دانش رجال‏
2. نقد محتوايى (يا نقد داخلى)
3. پالايش.
پنج. فقه الحديث. مهمترين ركن دانش‏هاى مربوط به حديث و مقصد نهايى در پژوهش‏هاى حديثى، فقه الحديث است. دستيابى به قواعد فهم متن، استخراج معارف حديث، و شرح و توضيح دشوارى‏هاى احاديث، برخى از اين موضوعات‏اند.
يكمين جلد از مجموعه حديث پژوهى كه اينك عرضه مى‏گردد، دربر دارنده 22 مقاله از نويسنده است كه در فاصله سال‏هاى 1374 تا 1380 در مجلات: آينه پژوهش، علوم حديث، پژوهش و حوزه، و نيز مجموعه ميراث حديث شيعه و دانشنامه امام على‏عليه السلام و... منتشر شده است.
موضوع اين مقالات، دغدغه‏هاى نويسنده در حوزه‏هاى مربوط به حديث است كه در حدّ طرح مسئله يا تحليل، به قلم آمده است.
اين مقالات در پنج بخش، جاى گرفتند:
يك. كليات با پنج مقاله‏
دو. ارزيابى صدور با دو مقاله‏
سه. فقه الحديث با ده مقاله‏
چهار. كتابشناسى با سه مقاله‏
پنج. تصحيح و تحقيق با دو مقاله.
از خوانندگان گرامى و نكته سنج، انتظار مى‏رود كه اندكى تشابه يا تكرار مباحث را كه ناشى از پراكندگى فضاهاى نگارش و نشر مقالات است (و برطرف ساختن آن، ساختار مقالات را درهم مى‏ريخت)، بر نويسنده ببخشند. نويسنده همچنين مُدّعىِ آن نيست كه در اين مقالات، آخرين يافته‏ها را در هر موضوع، عرضه نموده است و همچنان هرگونه نقد و ارشاد اهل نظر را بر ديده سپاس مى‏نهد.
اميد كه اين مجموعه بتواند روزنه‏هايى را به روى پژوهشگران بگشايد و در نشر و ترويج معارف حديثى سودمند افتد.

مهدى مهريزى
ارديبهشت 1381

پى‏نوشت:‌


1. قال رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله: تذاكروا وتلاقوا وتحدّثوا، فإنّ الحديث جلاءٌ للقلوب. (الكافى، ج‏1، ص‏41)