يا ابن ادم
احاديث قدسی

سيد محمد حسن مشكوة

- پى‏نوشت‏ها -


(1) - تهذيب ج 9 ص 175 روايت 12.
(2) - بحار ج 93 ص 283 روايت 30 باب 15.
(3) - بحار
(4) - البحار ج 73 ص 365 روايت 98 ب 137
(5) - البحار ج 73 ص 365 روايت 98 ب 137
(6) - البحار ج 73 ص 352 روايت 50 باب 137
(7) - بحار، ج 85 ص 319 روايت 3 باب 36
(8) - بحار، ج 84 ص 239 روايت 20 باب 16
(9) - بحار ج 73 ص 167 روايت 31 باب 128
(10) - كافى ج 2 ص 498 روايت 12
(11) - كافى ج 2 ص 303 روايت 8
(12) - كافى ج 2 ص 83 روايت 1
(13) - كافى ج 1 ص 159 روايت 12
(14) - جواهر السنيه ص 87
(15) - جواهر السنيه
(16) - بحار، ج 78 ص 136 روايت 3 باب 21
(17) - بحار، ج 74 ص 368 روايت 56 باب 23
(18) - بحار، ج 14 ص 46 روايت 34 باب 3
(19) - بحار، ج 70 ص 338 روايت 55 باب 59
(20) - بحار، ج 60 ص 362 روايت 55 باب 41 غير معصوم
(21) - اين همان مرحله‏اى است كه جنين وارد مرحله حيات انسانى مى‏شود، حس و حركت پيدا مى‏كند، و به جنبش در مى‏آيد كه در روايات اسلامى از آن تعبير به مرحله نفخ روح (دميدن رون در كالبد) شده است. تفسير ج 14 ص 212
(22) - جواهر السنيه صفحه 139
(23) - اگر گناه كوچك است ولى خداوند بزرگى را نافرمانى كرده‏اى.
(24) - اگر روزى كم است اما از جانب خداوند بزرگى است.
(25) - شبيه اين تعبير در قرآن كريم سوره اعراف آيه 99 آمده: أَفَأَمِنُواْ مَكْرَ اللّهِ فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ: (آيا از مكر خدا (يعنى آزمايش و مجازات خدا) غافل و ايمن گرديده‏اند، كه از آن غافل نشوند مگر مردم زيانكار).؛ بايد بدانيم مراد از مكر خداوند: جزاى مكر است كه نسبت به كسيكه مكر مى‏كند انجام مى‏دهد بنابراين هرگاه مكر به خداوند نسبت داده شد مقصود جزاى مكر است (ر.ك. تفسير اثنى عشرى ج 4 ص 148)
(26) - مراد كتاب آسمانى است كه وجوب زكات در آن آمده
(27) - كسيكه اصل نيكى‏ها و خوبى‏ها را از جانب خداوند نداند (با توجه به: و ما بكم من نعمة) در تأثير بداند و عمل خير را فقط بخود نسبت دهد، در حقيقت نوعى شرك است كه عملى شيطانى مى‏باشند
(28) - ظاهراً مراد از اين جملات ناظر به حال مؤمنين واقعى نمى‏باشد و دليل اين سخن ذيل عبارت است كه صفات مؤمنين حقيقى را بيان ميدارد.
(29) - به اينگونه صفات مكارم اخلاقگفته مى‏شود كه در انبياء و اولياء الهى وجود دارد و رسيدن به اينگونه صفات نيازمند علم و آگاهى و سعى و كوشش و بالاخرة توفيق الهى مى‏باشد، امام سجاد عليه در دعاء 20 از صحيفه سجاديه كه بنام دعاء مكارم الاخلاق است به تفصيل در اينباره سخن گفته‏اند.
(30) - ذكر عدد در اينگونه موارد براى مبالغه و كثرت است و تعيين مراد نيست و عدد خصوصيتى ندارد. از باب نمونه خداوند درباره مشركين در قرآن مى‏فرمايد: اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاَ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ (80 / توبه): چه براى آنها استغفار كنى، و چه نكنى، (حتى) اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى، هرگز خدا آنها را نمى‏آمرزد! علامه طباطبائى ره در الميزان در اينباره مى‏فرمايد: ذكر سبعين در اينجا كنايه از كثرت است و عدد خصوصيتى ندارد. الميزان ج 9 ص 351
(31) - يارى دادن، بهم كمك كردن با دادن مال (فرهنگ عميد).
(32) - چون معاشرت با افراد آلوده و ناشايست موجب آلودگى معنوى انسان خواهد شد و
(33) - چون عبارت واقعى با شناخت و آگاهى انجام مى‏پذيرد
(34) - يعنى اگر كسى واقعاً از خداوند هراس داشته باشد از فقر و تنگدستى نمى‏هراسد
(35) - عن ابى عبدالله عليه السلام قال: ان اللعنة اذا خرجت من فى صاحبها ترددت فان وجدت مساغاً و الا رجعت على صاحبها. (امام صادق عليه فرموداند: لعنت كه از زبان صاحبش خارج شود، مى‏گردد پس اگر محلى كه روا و جايز باشد بيايد (همانجا مى‏ماند) در غير اينصورت به كسى كه لعنت كرده باز مى‏گردد.) سفينة البحار ج 7 ص 597
(36) - اشاره به آيه دوم از سوره رعد: اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا : خداوند كسى است كه آسمانها را بدون ستونى كه مشاهده كنيد، برافراشته است. مفسرين آيه را بدو صورت معنى كرده‏اند، يكى آنكه شما انسانها آسمانها را كه بدون ستون است مشاهده مى‏كنيد، و ديگر اينكه آسمانها ستون دارد ولى نامرئى است لذا شما آسمانها را(بدون ستون قابل مشاهده)، به نظر مى‏آوريد
(37) - اسم در زبان فارسى ترجمه به نام مى‏شود ولى بايد بدانيم اسم در زبان عربى از ريشه سمه بمعناى علامت، نشانه و اثر است. لذا معناى اين جمله مى‏شود: آسمانها با نشانه و علامت و اثرى از آثار من برپا است، و مراد از اين نشانه: قدرت خداوند است؛ بنابراين آسمانها اثرى از آثار قدرت پروردگار متعال بحساب مى‏آيد. و شايد مراد از اسم: قادريت خداوند باشد يعنى خداوند با قادريت خويش آسمانها را برافراشته است. و الله العالم
(38) - شايد مراد از اين جمله چنين باشد: اگر روح تو در اثر تعليمات دين پرورش يافت و به كمال رسيد، جسمت نيز بعلت ارتباطى كه با روح دارد در مسير صحيح انسانى به كار گرفته خواهد شد و به صلاح مى‏آيد و از فساد و تباهى دور خواهد بود. و احتمال ديگر اينكه: اگر انسان در دين به مرحله صلاح رسيد در قيامت جسم او نيز در آسايش خواهد بود و گرفتار عذاب نمى‏شود.
(39) - يعنى وجودت براى خويش نيز سودمند باشد
(40) - زارى كردن، خوارى و فروتنى كردن
(41) - مراد از اين جمله: ثروتمندى است كه در مسير حق نباشد و فقيرى كه مطيع و نيكوكار باشد
(42) - رسول خدا صلى الله عليه وآله ميفرمايند: كسيكه ايمان بخدا و روز آخرت دارد بايد ميهمان خود را گرامى دارد و ميهمانى سه روز و سه شب است و بيشتر از آن صدقه مى‏باشد. سفينة البحار ج 5 ص 271
(43) - ظاهراً مراد مواردى است كه انفاق واجب بوده باشد همچون موارد زكات و خمس و...
(44) - منظور از اين جمله اينستكه منى از نقطه محصورى از بدن خارج ميشود، كه نقطه بين استخوانهاى پشت و استخوانهاى سينه قرار دارد. - ترجمه تفسير الميزان ج 20 ص 614 -
(45) - زخرف: 32.
(46) - طور: 48 - 49
(47) - ص 26.