بر خانه حضرت فاطمه (س)چه گذشت؟

سيد ابوالحسن حسينى

- ۱۱ -


ندامت خليفه در آخرين لحظات زندگى

يكى از بهترين مؤيّدات بر ارتكاب عمل و شكستن حرمت و حريم خانه حضرت فاطمه (س) اظهار تأسّف و پشيمانى شديد خليفه در آخرين لحظات زندگى است و اين بهترين شاهد است كه مسأله در حدّ تهديد به احراق پايان نيافته بلكه چنانچه بيان داشته ايم مأمورين او به خانه ريختند و حرمت و حريم خانه را شكستند.

مسأله ندامت و پشيمانى ابوبكر نسبت به امورى كه در دوران خلافت دو ساله خود مرتكب شد، در كتب معتبر اهل سنّت و شيعه آمده است، و نخستين چيزى را كه از آن اظهار ندامت و پشيمانى شديد مى كند كشف و تفتيش خانه فاطمه(س) است.

ما در اين جا به بعضى از مدارك آن اشاره مى كنيم.

1 ـ ابوعبيد متوفّاى 224 در كتاب الاموال همين تأسف را نقل مى نمايد، منتهى وى به جاى اينكه نقل كند اى كاش! خانه فاطمه (س) را بازرسى نمى كردم نوشته:

فوددت انى لم اكن فعلت كذاوكذا ـ لخلة ذكرها ـ قال ابوعبيد: لا اُريد ذكرها. اى كاش چنين و چنان نمى كردم و علّت اين كنايه گويى را خود ابوعبيد چنين مى گويد كه دلم نمى خواهد آن را يادآورى كنم.

مرحوم امينى مى فرمايد ايشان اين تحريف را به خاطر حفظ آبروى خليفه مرتكب شده است، ولى افسوس كه ديگران در اين باره با او همكارى ننموده و خيانت او در سپرده هاى تاريخ آشكار شده است.

2 ـ ابن قتيبة دينورى متوفّاى 276 ، تحت عنوان مرض ابى بكر دارد:

فَلَيْتَنى تركتُ بيتَ علّى و ان كان اعَلْنَ] ظ:اغلق[ على الحرب ... .

اى كاش! كه خانه على (عليه السلام) را رها مى كردم، اگر چه با من اعلان جنگ كرده باشد.

3 ـ همچنين در تاريخ يعقوبى آمده است ... و ليتنى لم افتّش بيتَ فاطمة بنت رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) و اُدْخِلْه الرجال، و لوكان اغلق على حرب...

اى كاش خانه فاطمه دختر پيامبر خدا را بازرسى نمى كردم و مردان را به آن راه نمى دادم اگر چه آن را براى جنگ بسته باشند ... .

4 ـ محمد بن جرير طبرى از عبدالرحمن بن عوف نقل مى كند:

ابوبكر گفت: ... من بر چيزى از دنيا تأسّف نمى خورم مگر اينكه دوست داشتم سه كار را كه انجام داده ام، نكرده بودم، و سه كار را به جا نياوردم انجام مى دادم، و اى كاش در پيرامون سه مسأله از پيامبر مى پرسيدم ... ولى آن سه كارى كه اى كاش نكرده بودم:

«فَوَدَدْتُ انّى لَمْ اَكْشِفْ بَيْتَ فاطمة عن شىء و ان كانوا قد اَغْلَقوا عَلَى الحرب..».

«اى كاش خانه فاطمه (س) را بازرسى نمى كردم; هرچند در آن را براى جنگ بسته باشند».

5 ـ ابن عبدربه اندلسى مؤلّف عقدالفريد در باب «استخلاف ابى بكر لعمر» دارد.

... فَوَدَدْتُ انى لم اكشف بيت فاطمةَ عن شئى و ان كانوا اغلقوه على الحرب.

اى كاش! خانه فاطمه را مورد تعرّض قرار نمى دادم، اگر چه آن را براى جنگ با من بسته باشند.

6 ـ مسعودى مؤلف مروج الذهب مى نويسد:

فَوَدِدْتُ اَنّى لم اكن فَتَّشتُ بيتَ فاطمة، و ذكر فى ذلك كلاماً كثيراً ... .

اى كاش! كه خانه فاطمه را تفتيش و بازرسى نمى كردم، و در اين باب سخن بسيار گفت.

7 ـ همچنين قاضى عبدالجبار معتزلى متوفّاى 415 اين مطلب را آورده است.

8 ـ ابن ابى الحديد از احمد بن عبدالعزيز الجوهرى صاحب كتاب سقيفه نقل مى كند، كه ابوبكر گفت:

لَيْتَنى لم اَكْشِفْ بيت فاطمة و لواعلنَ] ظ:اغلق [ على الحرب.

اى كاش! خانه فاطمه را نمى گشودم و وارسى نمى كردم، گرچه بر ضدّ من اعلان جنگ كرده باشند.

در مورد ديگر ابن ابى الحديد از ابوبكر جوهرى و مبرّد همه اين داستان و ندامت از نُه چيز را ذكر مى كند كه اولين آنها همان گشودن در خانه فاطمه (س) است.

9 ـ محمدبن احمدبن عثمان ذهبى متوفّاى 748 در ميزان الاعتدال در عنوان « عُلْوان بن داوُد البجلى » از عقيلى حديث مسندى را از عبدالرحمن بن عوف نقل مى كند كه ابوبكر گفت: انى لااسى على شىء اِلاّ على ثلاث وَدَدْتُ انّى لم اَفْعلهُنَّ... وَدَدْتُ اَنّى لَم اَكْشِفْ بيت فاطمة و تركته و اِن اُغْلِقَ عَلَى الحربِ ...

ذهبى همين مطلب را در تاريخش و در شرح حال ابوبكر نيز آورده است.

10ـ ابن حجر عسقلانى متوفّاى 852 در لسان الميزان مى نويسد: كه ابوبكر در دم مرگ مى گفت: انى لااسى على شىء الاعلى ثلاث وَدِدْت انّى لم اَفْعلهُنَّ وَدِدْتُ انّى لم اكشِفْ بيت فاطمة و تركتُهُ و ان اُغلِق على الحرب .

11 ـ علاء الدين على متقى هندى، متوفى 975 در كنزالعمال مى نويسد:

...فَوَدَدْتُ انى لم اكن اَكْشف بيت فاطمة و تركته و ان كانوا غلّقوه على الحرب.

اى كاش! تفتيش نمى كردم خانه فاطمه (س) را و آن را به حال خود رها مى كردم گرچه آن را براى جنگ بسته باشند.

در اين جا از نقل سخنان دانشمندان شيعه در مورد ندامت ابوبكر به جهت طولانى شدن بحث خوددارى مى شود.

از مطالب ياد شده نتيجه مى گيريم كه ندامت و پشيمانى خليفه در آخرين لحظات زندگى براى اين نبوده كه افرادى را به در خانه حضرت اميرالمؤمنين فرستاد تا آنها را براى بيعت با خليفه بخوانند و در صورت امتناع از آمدن آنها را فقط تهديد به آتش زدن خانه نمايند و كار در همين جا خاتمه يافته باشد، بلكه ندامت خليفه براى اين بوده كه دستور شكستن حريم خانه را داد و مردان اجنبى و مهاجم را به آن خانه راه داد، و حرمت و حريم خانه را شكست و آن گروه آن فجايع را به بار آوردند و امام (عليه السلام) را با آن وضع نامطلوب به مسجد بردند و ساير وقايع و حوادث ناگوارى كه بعضى را قبلاً اثبات كرديم و بعضى بعداً خواهدآمد.