برترين بانوى جهان فاطمه زهرا(س)

آيت الله مكارم شيرازى

- ۶ -


كرامات فاطمه زهراء (س)

هنگامى كه روح انسان قوى شود، و پرتوى از صفات الهى در جان او بيفتد، و به مقام قرب او نائل گردد، اراده‏اش «به فرمان خدا» در جهان تكوين اثر مى‏گذارد و آنچه را او مى‏خواهد همان مى‏شود.

اين همان ولايت تكوينى است كه اولياء اللّه از آن برخوردار بودند، اين همان چيزى است كه سرچشمه كرامات مختلف است و معجزات انبياء عالى آن است، فاطمه زهرا(س) از عنايت الهى سهم وافرى داشت و روايت زير شاهد اين مدعاست:

30- بسيارى از مفسران اهل سنت مانند «زمخشرى» در «كشاف» و «سيوطى» در «درالمنثور» در ذيل آيه شريفه:

«كلما دخل عليها زكريا المحراب و جدعندها رزقا قالت أنّى‏ لك هذا قالت هو من عنداللّه يرزق من يشأ بغير حساب».

«هر زمان زكريا وارد محراب مريم مى‏شد غذاى مخصوصى در آنجا مى‏ديد، از او مى‏پرسيد اين را از كجا آورده ى؟! و او مى‏گفت: اين از ناحيه خدا است، خداوند هر كس را بخواهد بى حساب روزى مى‏دهد». (آل عمران/37):

از «جابر بن عبداللّه» نقل كرده‏اند كه رسول خدا(ص) چند روز بود غذائى نخورده بود، و كار بر او مشكل شد، و به منزل همسرانش سر زد هيچكدام غدايى نداشتند، سرانجام به سراغ دخترش فاطمه (سلام اللّه عليها) آمد و فرمود: دخترم غذايى دارى من تناول كنم زيرا گرسنه‏ام؟

عرض كرد: نه بخدا سوگند، هنگامى كه رسول خدا(ص) از نزد او خارج شد، زنى از همسايگان دو قرص نان و مقدارى گوشت براى فاطمه(س)‏ هديه آورد، و او آن را گرفت و در ظرفى گذاشت و روى آن را پوشيد و گفت: به خدا سوگند رسول اللّه(ص)‏ را بر خودم و فرزندانم مقدم مى‏دارم!

و اين در حالى بود كه همه گرسنه بودند.

حسن و حسين را به سراغ پيامبر(ص) فرستاد و از او دعوت كرد به خانه بيايد، عرض كرد فدايت شوم چيزى خداوند براى ما فرستاده است و من آن را براى شما ذخيره كرده‏ام.

پيامبر(ص) فرمود: بياور، و او ظرف غذا را نزد حضرت آورد، هنگامى كه پيغمبر سر ظرف را برداشت مملو از نان و گوشت بود، هنگامى كه فاطمه آن را ديد در تعجب فرو رفت، و فهميد اين نعمت و بركتى است از سوى خدا، شكر او را بجا آورد و بر پيامبر(ص) درود فرستاد.

پيغمبر(ص) فرمود: دخترم! اين را از كجا آورده‏اى؟!

عرض كرد:

«هو من عنداللّه ان اللّه يرزق من يشاء بغير حساب»:

«اين از سوى خدا است، خداوند هر كس را بخواهد بى حساب روزى مى‏دهد»!

پيامبر(ص) شكر خدا را بجا آورد و اين جمله را فرمود:

«الحمد اللّه الذى جعلك شبيهة بسيدة نساء بنى اسرائيل»:

شكر مى‏كنم خدائى را كه تو را شبيه مريم بانوى زنان بنى اسرائيل قرار داد هنگامى كه روزى خوبى نصيب او مى‏شد از او سؤال مى‏كردند اين از كجاست؟ مى‏گفت: از نزد خدا است.

«ان اللّه يرزق من يشاء بغير حساب».

سپس پيغمبر(ص) به سراغ على(ع)‏ فرستاد، او آمد، و همگى از آن غذا خوردند، و بقيه همسران پيامبر نيز خوردند و همه سير شدند، و هنوز ظرف غذا پر بود!

فاطمه (عليهاالسلام) مى‏گويد: من از آن براى تمام همسايگان فرستادم و خدا در آن بركت و خير زيادى قرار داد.

و اين نمونه‏اى از كرامات آن بانوى بزرگوار بود.

نخستين كسى كه وارد بهشت مى‏شود

ورود در بهشت آن كانون عظيم رحمت الهى، دليل روشنى بر سعادت يك انسان است، و اگر كسى پيش از همه وارد شود برترين فضيلت براى او اثبات مى‏شود.

در روايات معروف اهل سنت اين افتخار از زبان پيغمبر اكرم(ص)‏ براى فاطمه (عليهاالسلام) ثبت شده است:

32- در حديث ديگرى از همان بزرگوار آمده است كه فرمود:

«اول شخص يدخل الجنة فاطمة بنت محمد(ص) و مثلها فى هذه الامة مثل مريم فى بنى اسرائيل»:

«نخستين كسى كه وارد بهشت مى‏شود فاطمه دختر محمد است، و او در ميان اين امت همچون مريم در ميان بنى اسرائيل است».

از اين گذشته از روايات معروف اسلامى استفاده مى‏شود كه ورود اين بانوى بزرگ در صحنه محشر، و روانه شدن از آنجا به بهشت، با تشريفات بسيار باشكوهى كه بيانگر عظمت فوق العاده مقام او است انجام مى‏گيرد، به احاديث زير با هم گوش فرا مى‏دهيم.

33- على‏(ع) از پيغمبر اكرم‏(ص) چنين نقل مى‏كند:

«تحشر ابنتى فاطمة يوم القيامة و عليها حلة الكرامة قد عجنت بماء الحيوان، فتنظر اليها الخلائق فيتعجبون منها».

«دخترم فاطمه در قيامت محشور مى‏شود در حالى كه لباس كرامتى كه با آب حيات عجين شده در تن دارد، و خلائق به سوى او مى‏نگرد، و از مقام والاى او در شگفتى فرو مى‏روند»!

سپس در ذيل اين حديث مى‏افزايد:

«فتزف الى الجنة كالعروس لها سبعون الف جارية»:

«سرانجام او را با احترام تمام همانند عروس در حالى كه هفتاد هزار از حوريان بهشتى اطراف او را گرفته‏اند به بهشت مى‏برند»

34- در حديث ديگرى از عايشه از پيغمبر اكرم(ص)‏ در اين زمينه مى‏خوانيم:

«اذا كان يوم القيامة نادى مناد يا معشر الخلائق طأطئوا رؤسكم حتى تجوز فاطمة بنت محمد»:

«هنگامى كه روز قيامت برپا شود منادى صدا مى‏زند اى مردم سرهاى خود را به زير افكندى تا فاطمه دختر محمد(ص) بگذرد»!

ودر حديث ديگرى بعد از ذكر همين معنى آمده است:

«فتمرمع سبعين الف جارية من الحور العين كمر البراق»!:

«فاطمه (عليهاالسلام) با هفتاد هزار حور العين به سرعت برق از آنجا عبور مى‏كند» (و به سوى بهشت مى‏شتابد)

36- و عجيبتر اينكه در كتاب تاريخ بغداد در حديثى از رسول اللّه(ص)‏ مى‏خوانيم:

در آن شب كه مرا به معراج بردند ديدم اين جمله‏ها بر در بهشت نوشته شده بود.

«لا اله الاّ اللّه، محمد رسول اللّه، على حبيب اللّه، و الحسن و الحسين صفوة اللّه و فاطمة خيرة اللّه، على باغضهم لعنة اللّه».

«خداوندى جز خداى يگانه نيست، محمد رسول خدا، و على محبوب پروردگار است، حسن و حسين برگزيدگان خدايند، و فاطمه منتخب خداوند است، بر دشمنان آن‏ها لعنت خدا باد».

بيش باد، و كم مباد!

نامهاى پرمعناى فاطمه(س)‏

نامها معمولا بيانگر چگونگى صاحبان نام است، البته اگر نامگذارى به وسيله شخصى حكيم انجام گيرد، از احاديث برمى آيد كه نامگذارى فاطمه زهرا (عليهاالسلام) وسيله حكيم على الاطلاق يعنى خداى عالم انجام گرفته است.

از سوى ديگر «فاطمه از ماده «فطم» (بر وزن حتم) به معنى باز گرفتن كودك از شير مادر است، سپس به هر گونه بريدن و جدائى اطلاق شده است.

اكنون ببينيم روايات اسلامى در اين زمينه چه مى‏گويد؟

37- در حديثى از پيغمبر اكرم‏(ص) آمده است كه فرمود:

«انما سماها فاطمة لان اللّه فطمها و محبيها عن النار».

«او را فاطمه نام نهاده، زيرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ بازداشته است»

از اين تعبير استفاده مى‏شود كه نامگذارى بانوى اسلام به اين نام، از سوى خداوند صورت گرفته، و مفهومش اين است كه خدا وعده داده است او و كسانى كه او را دوست دارند و در خط مكتب او باشند هرگز به دوزخ نروند.

38- در حديث ديگرى در «ذخائر العقبى» از على(ع)‏ مى‏خوانيم: كه رسول اللّه(ص)‏ به فاطمه (عليهاالسلام) فرمود:

«يا فاطمه اتدرين لم سميت فاطمة»؟:

اى فاطمه آيا مى‏دانى چرا فاطمه ناميده شده‏اى؟

على‏(ع) مى‏گويد: من گفتم اى رسول خدا شما بفرمائيد چرا نام او فاطمه است؟

فرمود:

«ن اللّه عزوجل قد فطمها و ذريتها عن النار يوم القيامة»:

«خداوند بزرگ او و فرزندانش را از آتش دوزخ در قيامت باز مى‏دارد».

بديهى است منظور از فرزندان در اينجا فرزندانى است كه در خط اين مادر بزرگ باشند، نه همچون پسر نوح كه خطاب شد «انه ليس من اهلك» «او از خاندان تو نيست».

و به همين دليل در بعضى از روايات از احاديث «ذريه» و «محبان» هر دو باهم ذكر شده‏اند، و اينكه گمان كنيم مفهوم روايات فوق اين است كه اگر آن‏ها مرتكب انواع گناهان شوند و حتى كافر و مشرك باشند از عذاب الهى در قيامت در امانند اشتباه بزرگى مرتكب شده‏ايم كه با هيچك از معيارهاى اسلامى نمى سازد، زيرا خود پيغمبر اكرم(ص)‏ كه اصل اين شجره طيبه است صريحاً در قرآن مجيد به اين خطاب مخاطب شده است.

«لئن اشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخاسرين».

«اگر (به فرض محال) مشرك شوى اعمال صالح تو نابود مى‏شود و از زيانكاران خواهى بود» (زمر/65).

و در جاى ديگر مى‏فرمايد: «اگر او بر ما دروغ ببندد ما او را به سختى مى‏گيريم و مجازات مى‏كنيم و رگ قلب او را قطع مى‏نمائيم»

آيا فرع زائد بر اصل ممكن است، آيا فرزندان رسول خدا از او برترند؟!

البته هرگز پيغمبر نه راه شرك پوئيد، و نه العياذ باللّه دروغى بر خدا بست، در حقيقت يك درس بزرگ براى همه امت است، تا بقيه حساب خود را برسند.

و اين منافات با مقام شامخ سادات و ارزش فوق العاده آن‏ها در امت اسلامى ندارد.

از سوى ديگر در ميان عرب معمول است كه علاوه بر اسم كنيه‏اى نيز براى افراد انتخاب مى‏كنند اگر مرد باشد - با - «اب» شروع مى‏شود و اگر زن باشد با «ام».

در روايات اسلامى در ميان كنيه‏هاى فاطمه زهرا كنيه عجيبى ديده مى‏شود كه چشم انداز ديگرى از عظمت فوق العاده زهرا را ترسيم مى‏كند، به حديث زير گوش فرا دهيد:

39- در «اسد الغابة» آمده است: «كانت فاطمة تكنى ام ابيها»: (كنيه فاطمه «ام ابيها» (مادر پدرش!) بود).

اين معنى در كتاب «استيعاب» از امام صادق‏(ع) نيز نقل شده است.

اين تعبير عجيب كه نظير آن درباره هيچيك از زنان اسلام ديده نشده، نشان مى‏دهد كه اين دختر باوفا آنچنان نسبت به پدرش محبت مى‏كرد كه گوئى «يك مادر» براى او بود.

مى‏دانيم پيغمبر اكرم(ص)‏ در همان كودكى مادر خود را از دست داد، ولى اين دختر از همان خردسالى از هيچگونه محبت و دلسوزى درباره پدر بزرگوارش فرو گذار نكرد.

هم دخترى دلسوز و فداكار، و هم مادرى مهربان و ايثارگر و هم يارى وفادار محسوب مى‏شد كه شواهد آن را در روايات گذشته خوانديم.

هديه پيامبر(ص ) به فاطمه (عليهاالسلام)

غير از هداياى فوق العاده معنوى كه پيغمبر اكرم(ص)‏ به دخترش فاطمه زهرا(س) داد كه هر كدام از ديگرى گرانبهاتر و پر ارزشتر بود كه بعضى از آن‏ها در تاريخ ضبط شده مانند تسبيح حضرت فاطمه(س) و بعضى را ما نمى‏دانيم يك هديه ظاهرا مادى نيز به او داد و عجب اينكه اين هديه نيز به فرمان خدا صورت گرفت چنانكه در حديث زير آمده است:

40- «سيوطى» در درالمنثور نقل مى‏كند: هنگامى كه آيه شريفه «و آت ذالقربى حقه»: «حق ذى القربى (نزديكان) را ادا كن» پيغمبر(ص) فاطمه(س)‏ را صدا زد و سرزمين «فدك» را به او واگذار كرد.

البته چنانكه در فصل «ماجراى غم‏انگيز فدك» مى‏آيد، بخشيدن فدك به فاطمه(س)‏ يك مسأله ساده نبود، پشتوانه‏اى بود براى مسأله ولايت على(ع)‏ و سندى براى تحكيم و تثبيت مقام والاى اين خانواده، و از اين نظر يك هديه معنوى نيز محسوب مى‏شد.

ولى نظام حاكم كه اين مطلب را به خوبى درك كرده بود بعد از رحلت پيامبر(ص) تقريبا بدون هيچگونه فاصله زمانى، به استناد يك حديث مجعول، فدك را از فاطمه زهرا(س) گرفت و جزء بيت المال كرد كه خود داستانى بسيار طولانى و دردناك و عبرت انگيزى دارد و مى‏تواند به عنوان يك سند مهم اسلامى براى تجزيه و تحليل تاريخ صدر اسلام و طوفانهاى بعد از پيامبر(ص) مورد استناد قرار گيرد.

براى توضيح بيشتر به همان بحث مراجعه فرمائيد.

* * *

«خداوندا»! ما را با محبت اين بانوى بزرگ و پدر و همسر و فرزندانش (عليهم الصلوة و السلام) زنده بدار، و با محبت آن‏ها محشور گردان.

«بارالها» به ما توفيق پيروى از مكتبشان، و اهتداء به نور هدايتشان، و اقتداء به سنت پربارشان مرحمت فرما.

«و اجعلنا ممن يأخذ بحجزتهم، و يمكث فى ظلهم، و يهتدى بهداهم».

آمين يا رب العالمين‏

پى‏نوشتها:‌


1 . زمخشرى در كشاف ذيل آيه 37 آل عمران و همچنين سيوطى در در المنثور و ثعلبى در قصص الانبياء ص 513 آن را نقل كرده‏اند.
2 . كنز العمال ج 6 ص .219
3 . ذخائر العقبى ص .48
4 . تاريخ بغداد ج‏1 ص .141
5 . كنز العمال ج 6 ص .218
6 . تاريخ بغداد ج 1 ص .259
7 . تاريخ بغداد ج 2 ص .331
8 . ذخائر العقبى ص .26
9 . حاقه - 44 تا .46
10 . اسد الغابة ج 5 ص .520
11 . استيعاب ج 2 ص .752
12 . سوره اسراء آيه .26
13 . ميزان الاعتدال ج‏2 ص 288 و كنز العمال ج 2 ص 158 و در المنثور ذيل آيه 26 سوره اسراء.