۱۳۵ نور فاطمه (عليها السلام ) در قرآن

على اكبر صاحبى فرد

- ۱۰ -


مصحف فاطمه (عليها السلام )، (نكته ى قابل توجه ):
آنچه درباره ى مريم (عليها السلام ) در آيات و روايات آمده است با آنچه مربوط به حضرت فاطمه ى زهرا (عليها السلام ) است تفاوت دارد؛ زيرا معمولا انس ملائكه با مريم مربوط به زمانى خاص است ولى درباره حضرت فاطمه ى زهرا (عليها السلام ) و انس ملائكه با او دوام داشت ؛ زيرا انس ملائكه تا پايان عمر آن حضرت ادامه داشت اين اولا و ثانيا؛ ملكى كه بر حضرت فاطمه (عليها السلام ) نازل مى شد از فرشتگان معمولى نبود بلكه همان طور كه در بعضى از روايات آمده ، فرشته ى مخصوص انبياء (عليهم السلام ) يعنى حضرت جبرييل روح الامين (عليه السلام ) بر او نازل مى شد.
به عنوان نمونه روايتى را از اصول كافى متذكر مى شويم :
مرحوم كلينى در روايتى از ابى عبيده روايت مى كند كه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) در پاسخ سوال از مصحف فاطمه (عليها السلام ) بعد از مكث و سكوتى طولانى فرمود: شما از چيزهايى كه اراده مى كنيد و اراده نمى كنيد جستجو مى كنيد. فاطمه بعد از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) 75 روز مكث كرد (و زنده بود) و غمى شديد به خاطر پدرش بر او وارد شده بود و جبرييل (عليه السلام ) مرتب به نزد او مى آمد و بر پدرش آن حضرت را تعزيت مى گفت و دلش را آرام مى كرد و از پدرش و جايگاه او مطلعش مى ساخت و به او خبر مى داد كه در آينده ذريه و فرزندانش در چه وضعيتى خواهند بود و على (عليه السلام ) آنها را مى نوشت . بنابراين مصحف فاطمه (عليها السلام ) همين نوشته هاست .(258)
گرچه هيچ يك از انسان هاى معمولى را توان رسيدن به كمالات حضرت مريم (عليها السلام ) را نيست و حتى شايد توان آن گونه كه هست او را شناخت ولى آن حضرت در مقابل حضرت فاطمه ى زهرا (عليها السلام ) همان طور كه از روايات استفاده مى شود، هم چون شمعى در برابر خورشيد فروزان است . ميان ماه من تا ماه گردان تفاوت از زمين تا آسمان است . سلام الله عليها و على ابيها و بعلها و امها و بنيها.
رسول خدا به امر خدا به فاطمه (عليها السلام ) سلام مى كند: 21 - آيه اسلام
قل الحمد لله و سلام على عباده الذين اصطفى (259)
((بگو حمد براى خداوند و درود بر بندگانى كه برگزيده است .))
از آيات مربوط به مريم به اثبات رسيد كه حضرت فاطمه ى زهرا (عليها السلام ) همچون مريم انتخاب شده خداوند است و خداوند در سوره ى نمل به پيامبرش دستور صريح مى دهد كه بر بندگان برگزيده ش كه از جمله حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام ) است سلام دهد. شايد علت اين كه آن حضرت (به گفته ابن عباس ) 9 ماه تمام هنگام نماز به درب خانه ى آن حضرت مى آمد و سلام مى داد(260) امتثال فرمان خداوند باشد و ديگران را نيز تشويق مى كرد كه بر دخترش سلام و صلوات بفرستد و بر آن فضيلت هاى بزرگى ذكر مى كرد نمونه آن حديث ذيل است .
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) به دختر گراميش حضرت فاطمه (عليها السلام ) فرمود: يا فاطمة من صلى عليك غفرالله له والحقه بى حيث كنت من الجنة (261)، ((اى فاطمه هر كس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را بيامرزد و من در هر جايى از بهشت باشم او را به من محلق سازد.))
خداوند خود به فاطمه (عليها السلام ) سلام مى فرستد: 122 - آيه سلام برآل ياسين
سلام على آل ياسين (262)
((سلام بر آل ياسين .))
در سوره ى نمل خداوند به پيامبرش دستور داد كه حمد خدا را به جا آورد و بر بندگان برگزيده اش سلام بفرستد. فرمود: قل الحمد لله وسلام على عباده الذين اصطفى .(263)
در سوره ى صافات آن بندگان را نام برد و خداوند خود بر آنان تك تك سلام فرستاد. ابتدا به نوح (عليه السلام ) در عالمين سلام فرستاد سلام على نوح فى العالمين .(264) آن گاه به ابراهيم (عليه السلام ) ((سلام على ابراهيم (265))) و سپس بر موسى و هارون (عليهما السلام ) ((سلام على موسى و هارون ))(266) و در پايان به آل ياسين سلام داد ((سلام على آل ياسين )).(267)
نكته اى لطيف :
گرچه خداوند در سوره ى صافات بر نوح و ابراهيم و موسى و عيسى (عليهم السلام ) سلام مى دهد و در سوره ى نمل به پيامبرش دستور مى دهد كه بر بندگان برگزيده كه از جمله ى آنان حضرت فاطمه (عليها السلام ) است سلام بفرستد و آن حضرت نيز چنين مى كند ولى خداوند تنها بر يك خاندان و دودمان سلام مى كند و آن خاندان و آل ياسين (صلى الله عليه و آله و سلم ) است و مى فرمايد: سلام بر آل ياسين . همچنين در اول سوره ى يس پيامبرش را به اين نام مورد خطاب قرار مى دهد و مى فرمايد: بسم الله الرحمن الرحيم يس والقرآن الحكم انك لمن المرسلين .
يك پرسش و پاسخ :
ممكن است كسى بگويد: در قرانهايى كه در دست ماست و مطابق قرائت حفص از عاصم است ((سلام على ال ياسين )) است نه سلام على آل ياسين و قبل از آن سخن درباره الياس پيامبر است در اين صورت مقصود از الياسين چه كسى يا كسانى مى توانند باشند؟
در جواب مى گوييم ؛
اولا از هفت قرائت مشهور 3 قرائت آن ((آل ياسين )) و 4 قرائت ((الياسين )) همان طور كه مرحوم امين الاسلام طبرسى در مجمع آورده است (268) و بنابر قرائت ((الياسين )) نقطه نظرات درباره ى اين كه مقصود از ((الياسين )) كيست ؟ مختلف است . بعضى گفته اند: ((الياسين )) لغت ديگر الياس است و بعضى ديگر گفته اند: الياسين جمع الياس است و مقصود همان الياس و پيران اوست و نيز گفته شده ((يس )) اسم پدر الياس است (269) ولى هيچ دليل محكمى بر اين سخنان نيست و به قول مرحوم فيض ، اين سخنان گفته شده است تا قصه ى الياس مناسب با ساير قصه هاى سوره در آيد.
ثانيا اگر بنا بود خداوند به حضرت الياس همچون بعضى پيامبران مذكور در قبل از آن ، سلام بفرستد نام او را ذكر مى كرد. در ضمن نام پيامبرانى ، در قبل و بعد از او آمده است و بر آن سلام داده نشده است چون اسحاق و لوط و يونس و اگر بنا بود خداوند سلام بفرستد، چه بسا اسحاق و لوط و يونس و اگر بنا بود خداوند سلام بفرستد، چه بسا اسحاق سزاوارتر بود؛ زيرا او را در جاهاى متعدد قرآن در كنار ابراهيم (عليهم السلام ) ذكر مى كند نظير سوره هاى يوسف آيه ى 38 و ص آيه ى 45 و بقره آيه ى 133. بنابراين صرف بودن اين آيه در كنار آيات مربوط به حضرت الياس دليل نمى شود كه آيه و سلام مربوط به اوست . همان طور كه آيه ى تطهير در بين آيات مورد خطاب همسران پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) است و هيچ ارتباطى به آنان ندارد بنابراين نمى شود گفت : آيه ى شريفه ى ((سلام على الياسين )) نيز منحصرا مربوط به ((الياس )) (عليه السلام ) است به خصوص كه قرائت مشهور ((سلام على آل ياسين )) كه مورد تاءييد اهل بيت (عليهم السلام ) است نيز داريم .
حضرت رضا (عليه السلام ) در اين باره چه مى فرمايد؟
در عيون از حضرت رضا (عليه السلام ) نقل شده كه در نشستى كه با ماءمون داشت و دانشمندان حضور داشتند سخنانى درباره فضيلت خاندان رسالت (عليهم السلام ) مطرح شد تا اين كه آن حضرت فرمود:
((درباره ى قول خداى متعال : يس والقرآن الحكيم انك لمن المرسلين على صراط مستقيم ؛ مقصود از (يس ) چه كسى است ؟ دانشمندان گفتند: هيچ فردى شك ندارد كه مقصود محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) است . حضرت فرمود: خداوند به محمد و آل محمد فضيلتى داده كه احدى نمى تواند به اصل توصيف آن برسد مگر كسى كه در آن تعقل كند و آن اين كه خداوند تنها اسلام بر انبيا داده است ، پس فرمود: ((سلام على نوح فى العالمين )) و فرمود: ((سلام على ابراهيم )) و فرمود: ((سلام على موسى وهارون )) و نفرمود: ((سلام على آل نوح )) و نفرمود: ((سلام على آل ابراهيم )) و نفرمود: ((سلام على آل موسى و هارون )) ولى فرمود ((سلام على آل يس )) يعنى آل محمد - صلوات الله علهيم -(270)
چرا خداوند پيامبرش را ياسين ناميد؟
مرحوم فيض از احتجاج روايت مى كند كه اميرمومنان (عليه السلام ) فرمود:
((خداوند پيامبرش را به اين اسم ناميد. آن جا كه فرمود: ((يس والقرآن الحكيم انك لمن المرسلين ))؛ زيرا مى دانست كه آنان سلام بر آل محمد - صلوات الله عليهم - را ساقط خواهند كرد همان طور كه غيرش را ساقط كردند.))(271)
درود و سلام بر فاطمه (عليها السلام ): 123 - آيه صلوات
ان الله وملائكته يصلون على النبى ياءيها الذين ءامنوا صلوا عليه وسلموا تسليما(272)
((بى شك خدا و فرشتگانش بر پيامبر صلوات مى فرستند. اى كسانى كه ايمان آورديد! بر او صلوات بفرستيد و تسليم او گرديد.))
در روايات فراوان در كتب شيعى و سنى وارد شده است كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) بعد از نزول آيه ى فوق ، كيفيت صلوات را بيان فرمودند از جمله كعب بن عجزه گفت : يا رسول الله ! (چگونگى ) اسلام بر تو را دانستيم ، پس صلوات بر تو چگونه است ؟ فرمود: بگو: اللهم صل على محمد وعلى آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد، اللهم بارك على محمد وعلى آل محمد كما باركت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد.(273)
نكته :
در حقيقت پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) به مسلمانان ياد داد كه شما نمى توانيد آن گونه كه بايد صلوات و سلام بفرستيد لذا شما از خدا بخواهيد تا او بر محمد و آلش (عليهم السلام ) صلوات بفرستد؛ زيرا انسان وقتى مى گويد: اللهم صل على محمد و آل محمد در حقيقت از خداوند خواسته است تا خداوند بر محمد و آلش صلوات بفرستد و سلام هاى ماءثوره اين پيام را با خود دارد.
محبت فاطمه (عليها السلام ) دعاى مستجاب ابراهيم خليل (عليه السلام ) است : 124 - آيه ذريتى
ربنآ انى اءسكنت من ذريتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصلوة فاجعل اءفئدة من الناس تهوى اليهم وارزقهم من الثمرات لعلهم يشكرون (274)
(((بيادآور آن زمان را كه ابراهيم گفت :) خداوندا! به درستى كه من از ذريه ام را در سرزمينى بدون كشت و زرع كنار خانه ى با احترامت جاى دادم ، پروردگارا (چنين كردم ) تا نماز را به پا دارند پس دل هاى گروهى از مردم را به سمت آنان مايل گردان و آنان را از ثمرات بهره مند فرما، شايد شاكر باشند.))
چند نكته ى قابل توجه از آيه :
1) به يقين ابراهيم (عليه السلام ) ذريه اى دارد و آنان از نسل اسماعيل و اسحاق هستند. (ذريتى )
2) ابراهيم (عليه السلام ) بعضى از ذريه خود را به كنار بيت الله الحرام آورد. (من ذريتى )
3) هدف اصلى ابراهيم (عليه السلام )، عبادت و آن هم در بهترين شكل ، آن نماز بود. (ليقيموا الصلوة )
4) خانه ى خداوند از قبل از ابراهيم (عليه السلام ) بود و براى افرادى چون ابراهيم (عليه السلام ) شناخته شده بود (عند بيتك )
5) نبود آب و كشت و زرع و آبادى از حرمت جايى كم نمى كند. (بواد غير ذى زرع ...)
6) در راه ماءموريت الهى فدا كردن عزيزان و آنان را در سختى قرار دادن شيوه ى مردان خداست . (انى اءسكنت من ذريتى )
7) ابراهيم بعد از گذشت از فرزندان در راه خدا، برايشان دعا كرد. ابتدا بايد كارى انجام مى داد بعد از خدا چيزى مى خواست . (انى اءسكنت ... فاجعل )
8) خواست و دعاى ابراهيم به نسل خود جذب دل ها به سمت آنان و بهره مندى از ثمرات بود. (فاجعل اءفئدة )
9) حضرت ابراهيم از خداوند خواست كه بعضى از مردم گرايش به نسل او داشته باشند، نه همه ى مردم . (من الناس )
10) ترديدى نيست كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) و اهل بيت او (عليهم السلام ) از ذريه ى ابراهيم و از نسل اسماعيل (عليهما السلام ) هستند كه در كنار خانه ى خداوند سكنى گزيد و گرايش مردم به آنان در حقيقت اجابت دعاى ابراهيم خليل (عليه السلام ) است .
رعايت حرمت فاطمه و ذريه اش (عليهم السلام ) شرط قبولى اعمال :
مرحوم بحرانى در كتابش از مسير نقل مى كند كه گفت : ما حدود 50 نفر بوديم كه زير چادرى نزد امام باقر (عليه السلام ) نشسته بوديم . حضرت بعد از سكوت طولانى كه مجلس را فراگرفته بود فرمود: چه شده سخن نمى گوييد؟ گويا مرا پيامبر مى بينيد؟! نه به خدا من چنين نيستم ولى من قرابتى نزديك به حضرت دارم و تولدم از اوست و اتصالى بين ماست كه خداوند آن را بر قرار كرده است . هر كس آن قرابت و خويشى را دوست بدارد خدا را دوست داشته است و هر كسى آن را محرم شمارد خداوند او را محترم مى شمارد.
(آن گاه فرمود:) آيا مى دانيد كدام بقعه نزد خداوند افضل است ؟ كسى سخنى نگفت (و همه ساكت بودند). حضرت خود پاسخ داد: آن بقعه و محل ، مكه است كه آن را خداوند براى خودش حرم قرار داد و پيامبرش را در آن قرار داد. بعد فرمود: آيا مى دانيد كجاى مكه افضل است ؟ كسى پاسخى نداد پس خود آن حضرت فرمود: از حج الاسود تا درب كعبه كه آن حطيم ابراهيم است كه در آن جا نماز مى كرده است پس به خدا سوگند اگر بنده اى در آن محل برود و از صبح تا شب به حالت نماز بايستد و شب تا صبح به نماز در آن جا بايستد ولى حق ما اهل بيت را نشناسد و ما را از حقمان محروم سازد، خداوند هيچ از او نمى پذيرد؛ زيرا پدر ما ابراهيم شرط كرد بر خداوند كه گفت : اجعل افئدة من الناس تهوى اليهم ، ((دل هاى بعضى از مردم را به سمت آنان مايل گردان .)) بدانيد كه او (ابراهيم ) نگفت (دل هاى ) همه مردم را.
(آن گاه حضرت خطاب به ارادتمندانش كه در خدمتش بودند فرمود:) شما و امثال شما آنان هستيد. خداوند شما و امثالتان را رحمت كند نظير شما در ميان مردم (از جهت معلوم بودن و كمى نفرات ) نظير موى سفيد در گاو سياه و موى سياه در گاو سفيد هستيد و بايد مردم به حج اين خانه بيايند و آن را به خاطر تعظيم الهى بزرگ شمارند و به ديدار ما هر جا كه هستيم بيايند؛ زيرا ما هدايتگران به سوى او هستيم .(275)
سوال از محبت فاطمه (عليها السلام ) در قيامت : 126 - 125 - آيات سوال
وقفوهم انهم مسئولون (276)
((آنان را باز داريد؛ زيرا بايد از آنان سوال شود.))
ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم (277)
((سپس در آن هنگام (قيامت ) حتما از شما درباره ى نعمت پرسش ‍ مى شود.))
چند نكته :
1) از قرآن استفاده مى شود كه همه ى انسان ها حتى پيامبران (عليهم السلام ) در روز قيامت مورد سوال قرار مى گيرند. يوم يجمع الله الرسول فيقول ما ذا اءجبتم ؛ روزى كه خداوند پيامبران را جمع كند پس بگويد: (از طرف مردم در برابر دعوت به سوى من ) چه جوابى داده شديد؟)(278)
2) هر كسى به فراخور حال و نعمتى كه به او داده شده است بازخواست مى شود. (وقفوهم انهم مسئولون )
3) مسلمانان نيز در صحنه ى قيامت مانند بقيه ، بازجويى و بازخواست مى شوند (لتسئلن ...)
4) بازجويى درباره نعمتى خاص است ؛ زيرا با الف و لام آمده است . (النعيم )
بزرگان و تفسير آيه :
1 - حافظ قندوزى حنفى در كتابش روايت مى كند كه حضرت كاظم (عليه السلام ) فرمود، ما نعمت مؤ من و تلخى كافر هستيم و تفسير وقفوهم انهم مسئولون هستيم .(279)
2 - ابى هريره از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت مى كند كه فرمود: ((به خدايى كه جانم به دست اوست روز قيامت بنده اى قدم بر نمى دارد تا اين كه از او سوال مى شود كه چگونه عمرش را فنا كرده است و بدنش را در چه چيزى به كار گرفته است و مالش را چگونه به دست آورده و چگونه مصرف كرده است ؟ و از (او درباره ى ) محبت ما اهل بيت (پرسيده مى شود).(280)
همين روايت را با اندكى تفاوت ابى سعيد خدرى و معصومين (عليهم السلام ) از آن حضرت روايت كرده اند.(281)
3 - قندوزى حنفى از حاكم بن احمد بيهقى با سندش از ابراهيم بن عباس ‍ صولى نويسنده در اهواز در سال 217 روايت مى كند كه گفت :
((روزى در نزد على بن موسى الرضا ((رضى الله عنهما)) بوديم بعضى از فقها(ى حاضر در آن جا كه درباره ى آيه ى سوره ى صافات و تكاثر بحث مى كردند) گفتند: نعمت در اين آيه همان آب خنك است . حضرت صدايش را بلند كرد و فرمود: اين گونه آن را تفسير مى كنيد و آن را دسته دسته مى كنيد!! جمعى مى گويند: آن (نعمت ) آب خنك است و جمعى ديگر مى گويند: آن ، خواب است و گروه سوم مى گويند: غذاى پاك (!!!) پدرم از پدرش جعفر بن محمد (عليهم السلام ) برايم حديث كرد كه چون اين سخنان شما در نزد او ذكر شد غضبناك شد و فرمود: خداى عزوجل از بندگانش درباره ى آنچه به آنان تفضيل فرموده است سوال نمى كند و بر آنان منت نمى گذارد و اين كار در نزد مردم كه مخلوق خدايند زشت است ؛ چگونه به خدايى كه داراى عظمت است چيزى كه براى بندگان پسنديده نيست ، نسبت داده شود؟! ولى نعمت ، محبت و ولايت ما اهل بيت است كه خداوند بعد از توحيد و نبوت رسولش (صلى الله عليه و آله و سلم ) از آن مى پرسد و چون بنده به آن وفا كند (و درست جواب دهد آن نعمت ،) او را به نعمت بهشتى كه زوال پذير نيست مى رساند... .(282)
4 - مرحوم مجلسى از تفسير امام عسكرى (عليه السلام ) روايت مى كند:
((خداى تعالى چون در روز قيامت خلايق را زنده كرد؛ منادى از طرف او ندا سر مى دهد به گونه اى كه همه مردم ، ايمان و كفرشان معلوم مى شود؛ پس منادى مى گويد: الله اكبر الله اكبر منادى ديگر مى گويد: اى خلايق شما اين صدا را مساعده كنيد (و شما نيز الله اكبر بگوييد). پس دهريه (كسانى كه معتقد به خدا نبودند) و معطله (كسانى كه شك در خدا داشتند) گنگ مى شوند و چيزى نمى گويند و بقيه مردم آن (الله اكبر) را مى گويند. پس ‍ منادى مى گويد: اشهد ان لااله الاالله . پس همه خلايق آن را تكرار مى كنند به جز كسانى كه به خدا شرك ورزيدند مانند مجوسيان و مسيحيان و بت پرستان كه گنگ مى شوند. در نتيجه از ساير مخلوقات جدا مى شوند. آن گاه منادى مى گويد: اشهد ان محمدا رسول الله پس همه مسلمانان آن را مى گويند و يهوديان و مسيحيان و بقيه ى مشركان لال مى شوند. سپس ‍ منادى ديگرى از عرصات قيامت مى گويد: اينان (مسلمانان ) را به سوى بهشت راهنمايى كنيد؛ زيرا شهادت بر نبوت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) دادند. ناگهاه ندايى از طرف خداى عزوجل آيد كه : خير، بلكه وقفوهم انهم مسئولون ((آنان را باز داريد بايد از آنان سوال شود.)) ملائكه اى كه نداى حركت به بهشت سر داده بودند گويند: پروردگارا براى چه آنها بمانند؟ ندا از طرف خداوند آيد: آن را نگهداريد؛ زيرا بايد از آنان درباره ى ولايت على بن ابى طالب و آل محمد سوال شوند.(283)
حساب و كتاب شيعه با فاطمه (عليها السلام ) است : 128 - 127 - آيات بازگشت و حساب
ان الينا ايابهمَ ثم ان علينا حسابهم (284)
((بى ترديد بازگشت آنان به سوى ماست # سپس بى شك حسابرسى آنان بر ماست .))
قبيصه از امام صادق (عليه السلام ) روايت مى كند كه فرمود:
قول خداى عزوجل كه مى فرمايد ((ان الينا... حسابهم )) درباره ماست . گفتم : من از تفسير آن از شما مى پرسم (كه مقصود از اين كه درباره ى شماست چيست ؟) فرمود: آرى اى قبيصه ! چون روز قيامت شود، خداوند حساب شيعيان ما را به ما واگذارد، سپس آنچه بين آنان و بين خدا باشد (يعنى حق الله را) محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) از خداوند طلب بخشش مى كند و آنچه بين آنان و بين مردم از مظالم عباد باشد (يعنى حق الناس را) محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) از طرف آنان آن را ادا كند و آنچه بين ما و آنان باشد (يعنى حق امامان و اهل بيت (عليهم السلام )) ما آنان را ببخشيم تا اين كه بدون حساب وارد بهشت شوند.(285)
نكته ى ضرورى :
گرچه حضرت در روايت فوق و ساير روايات به نجات شيعه از گرفتارى هاى قيامت اشاره مى كند ولى نبايد انسان با ديدن اين روايات نسبت به گناه تجرى پيدا كند؛ زيرا اين روايات در باب فضايل شيعه است . اگر گسى اصل دين و ولايت و تشيع را داشته باشد از گناه خوددارى مى كند و اگر احيانا از او گناهى سر زد آن گناه چه حق الله باشد يا حق الناس يا حق الولايه ، به خاطر دارا بودن دين مرضى الهى مورد شفاعت قرار مى گيرد همان طور كه در ذيل آيه ى ولا يشفعون الا لمن ارتضى ، ((شفاعت نمى كند مگر براى كسى كه مورد رضايت باشد.)) روايت وارد شده كه مقصود، رضايت از دين و عقيده اوست .(286)
و اگر (خداى ناكرده ) گناهان كثرت پيدا كند ممكن است انسان لب مرگ بى ايمان از دنيا برود و از اهل بيت (عليهم السلام ) و شفاعتشان محروم بماند. همان طور كه خداوند مى فرمايد: بلى من كسب سيئة واحاطت به خطيئته فاولئك اصحاب النار هم فيها خالدون (287) ((آرى كسى كه بدى را كسب كند و خطايش به او احاطه پيدا كند (و هيچ نقطه مثبتى در او يافت نشود) پس او اصحاب جهنم است و در آن جاودانه هستند.))
از اين ها گذشته خود داشتن گناه موجب كم شدن ارزش انسان در نزد اهل بيت (عليهم السلام ) است و بايد از آنان خجالت كشيد كه پرونده اى پر از گناه به محضر آنان ارائه شود.
گفته شده حاجب شاعر روزى در حرم اميرالمومنين (عليه السلام ) تحت تاثير ابهت و عظمت مقام والاى آن حضرت قرار گرفت و شعرى را سرود كه يك بيت آن چنين است .

حاجب اگر به روز حشر سروكار با على است   من ضامنم هر چه خواهى گناه كن
بعد آن حضرت را در عالم رويا ديد حضرت به او فرمود: شعرت را اصلاح كن و بگو:
حاجب اگر به روز حشر سروكار با على است   از روى على شرم كن و كمتر گناه كن
محبت فاطمه (عليها السلام ) نشان ايمان : 129 - آيه محبت
ان الذين ءامنوا وعملوا الصلحت سيجعل لهم الرحمن ودا(288)
((همانا آنان كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند خداى رحمن به زودى برايشان محبت قرار مى دهد.))
چند نكته :
1) خداوند چون وعده دهد حتما به وعده اش وفا مى كند.
2) خداوند براى مومنى كه عمل صالح انجام دهد وعده داده است كه برايش در دل ها ايجاد محبت كند. (ان ... ودا)
3) رحمت خداوند اقتضاى محبت براى اين گروه از مومنان را دارد. (سيجعل لهم الرحمن )
4) ابتدا از طرف بنده بايد حركتى باشد تا رحمت خداوند شامل حال او شود. (ان الذين ءامنوا... سيجعل )
5) هر كسى به هر اندازه درجه ى ايمانش برتر و عمل صالحش افزون تر باشد خداوند محبت بيشترى براى او در دل ها ايجاد مى كند.
6) از آن جا كه خاندان رسالت برترين درجات ايمان و عمل صالح را دارند بيشترين محبت ها نسبت به آنها خواهد بود.
دو روايت :
قندوزى حنفى در كتابش روايت مى كند از محمد بن حنفيه كه درباره ى آيه ى شريفه ((سيجعل لهم الرحمن ودا)) گفت : ((مؤ منى نيست جز اين كه در دلش محبت نسبت على و اهل بيتش ‍ دارد.))(289)
وى همچنين از ابى ليلى انصارى روايت مى كند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: ((بنده ايمان نمى آورد تا اين كه من در نزدش ‍ محبوب تر از خودش باشم و عترت من از عترتش محبوب تر باشد و اهل من در نزدش از اهل خودش محبوب تر باشد و وجود من در نزد او از وجود خودش محبوب تر باشد.(290)
نكته :
مطلبى كه در روايت ابى ليلى انصارى آمده همان چيزى است كه در سوره ى توبه بيان مى كند آن جا كه مى فرمايد:
قل ان كان ءابآؤ كم واءبناؤ كم و... احب اليكم من الله و رسوله وجهاد فى سبيله فتربصوا حتى ياءتى الله باءمره ...(291)
((بگو اگر در نظر شما پدرانتان و پسرانتان ... محبوب تر از خدا و رسولش و جهاد در راهش هستند پس منتظر (عذاب الهى ) باشيد تا خداوند امرش را بياورد و خداوند قوم فاسق را هدايت نمى كند.))
نجات از عقبه ى قيامت از بركت حضرت فاطمه (عليها السلام ): 130 - آيه عقبه
فلااقتحم العقبةَ وما اءدرك ما العقبة (292)
((پس از عقبه و گردونه عبور نكرد # و چه چيز تو را دانا كرد كه عقبه و گردنه چيست ؟))