تشيّع چيست ؟ و شيعه كيست ؟

سيّد محسن حجّت

- پى ‏نوشتها -


1- زمر / 17 و 18 .
2- حشر / 7 .
3- آل عمران / 85 .
4- تذكرة الحفّاظ، ج 3، ص 1187 .
5- شذرات الذهب فى اخبار من ذهب ، ج 3، ص 353 (چاپ مكتبة القدسى مصر) .
6- الغيث المسجم فى شرح لامية العجم ، ج 1، ص 165 .
7- مرآة الزّمان ، ج 8، ص 44 .
8- ميزان الاعتدال ، ج 1، ص 5، ش 2 .
9- تهذيب التهذيب ، ج 1، ص 93، ش 166 .
10- مقدمه ابن خلدون ، ص 446 .
11- افغانستان نيز از اين قاعده مستثنا نبوده و در طى قرون و اعصار گذشته ، شيعيان ، مورد هجومها، غارتها و اتهامات زيادى قرار گرفته اند. حدود هشتاد سال قبل از اين ، در آن سرزمين ، شيعه را مسلمان ندانسته بلكه علماى اهل سنت ، به آسانى فتواى جواز قتل و كشتار شيعيان را صادر مى كردند، خوردن مال آنان را جايز و عرض و ناموس ايشان را محترم نمى شمردند. تا اينكه حضرت آيت الله مير على احمد حجّت قدّس سرّه (ما در رابطه با زندگى حضرت آيت الله آقاى حجّت قدّس سرّه جزوه مختصرى در سال 1368 منتشر نموده ايم و اگر توفيقى باشد ان شاءاللّه در آينده زندگينامه مفصل ايشان را نيز منتشر خواهيم كرد) پس از پايان تحصيلات و رسيدن به مقام منيع اجتهاد و پيمودن مراحل كمالات نفسانى و متخلق شدن به اخلاق الهى و فضايل انسانى ، از نجف اشرف به كابل آمده و با مبارزه بسيار منظم و دقيق كه بيشتر از طريق بحث و مناظره صورت مى گرفت ، علماى اهل تسنّن و به تبع آنها عوام الناس را متوجه اين حقيقت ساخت كه تشيّع يكى از مذاهب اسلامى بوده و معتقد به اين مكتب چون ديگر مسلمانان ، از نظر جان و مال و عرض و ناموس محترم است .
اما، متاءسفانه در اين اواخر و مخصوصاً بعد از اضمحلال رژيم ماركسيستى و پيروزى مسلمين بر كفار كه در سال 1370 ه‍. ش . اتفاق افتاد، دوباره در محافل خصوصى و عمومى بحث و جدل شروع شده است كه آيا شيعيان ، مسلمان هستند؟ و آيا مذهب آنان مى تواند رسمى باشد؟ و تا به حال از طرف جناحهاى سياسى اهل سنت ، كسى حاضر نشده است كه رسمى بودن اين مذهب را بپذيرد بلكه حتى موجوديت آن را نيز انكار مى كنند، يا اينكه تعداد شيعيان را خيلى كمتر از آنچه هستند، مى دانند. و متاءسفانه بعضى از شيعيان نيز تحت تاءثير اين تبليغات قرار گرفته و قبول نمى كنند كه شيعيان داراى جمعيت زيادى باشند. در حالى كه هنوز يك آمارگيرى دقيق از جمعيت افغانستان نشده تا معلوم شود شيعه به چند ميليون مى رسد و اگر كسى با ديد دقيق و بدون تعصب ، ولايتها و شهرستانهاى افغانستان را موردمطالعه قراربدهد؛ يقيناً متوجه خواهدشد كه شيعيان تقريباً نصف جمعيت افغانستانك را تشكيل مى دهند .
از همه مهمتر در اين اواخر اعلاميّه ها و جزوه هايى به صورت شب نامه دركابل وبعضى از شهرهاى ديگر افغانستان عليه مكتب تشيّع و شيعيان پخش شده است كه هدف اين اعلاميه ها و جزوات فقط يك مطلب است و آن اينكه تشيع ربطى به اسلام ندارد و شيعيان خارج از اسلام هستند. منشاء و محل صدور و چاپ اين جزوات و اعلاميه ها هم كشور پاكستان مى باشد.
12- واقعه / 77 - 79 .
13- بروج / 21 و 22 .
14- مفردات راغب ، ص 308 .
15- احزاب / 33 .
16- الاستيعاب بهامش الاصابه ، ج 3، ص 37 .
17- همان ، ج 2، ص 18 - 140 .
18- الصواعق المحرقة ، ط مصر، ص 141 .
19- صحيح مسلم ، شرح نووى ، ج 15، ص 194 .
20- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 147. سنن ، ج 2، ص 149. تفسير ابن جرير، ج 22، ص 5 .
21- يعنى مطابق نقل بخارى و مسلم و از طريق آن دو نفر صحيح است .
22- الدر المنثور، ج 5، ص 198 .
23- ترمذى ، صحيح ، ج 5، ص 30، 328 و360، ش 3258، 3875 و3963 .
24- ترمذى ، صحيح ، ج 5، ص 31، ش 3259 .
25- مستدرك الصحيحين ، ج 2، ص 416 .
26- ج 5، ص 198 .
27- مجمع الزوايد، ج 9، ص 119 . ضمناً در صفحات 121، 206 و 207 هم مطالبى كه دال بر مدعاى ماست نقل مى كند .
28- از جمله محدثين و مؤ لفينى كه اين احاديث را نقل كرده اند، مى توان احمد بن حنبل در مسند، ج 1، ص 544، ش 3052 وج 5، ص 79، ش 16540 و ج 7، ص 415، ش 25969. نسائى در خصايص ، ص 3 و خطيب بغدادى در تاريخ بغداد، ج 10، ص 278.ابن عساكر شافعى در تاريخ دمشق در ترجمه على عليه السّلام ، ج 1، ص 250، ح 320. ابن صباغ مالكى در الفصول المهمة ، ص 26. ذهبى در ميزان الاعتدال ، ج 2 ص 381، ش 4154، و غير ايشان را نام برد.
چنانچه اختصاص اين آيه مباركه به پنج تن آل عبا يعنى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ، على ، فاطمه ، حسن و حسين ، در كتابهاى الرياض النضرة ، ج 2، ص 248. مسند ابى داوود طيالسى ، ج 8، ص 274. اسدالغابة ، ج 4، ص 29 و ج 3، ص 413. مشكل الا ثار، ج 1، ص 332، 333، 336 و 338. شواهد التنزيل ، ج 2، ص 33. ينابيع المودة ، ص 229. فرائد السمطين ، ج 2، ص 22، ح 364. مناقب خوارزمى ، ص 61 و غير اينها از كتب ديگر ذكر شده است .
29- احزاب / 28 - 34 .
30- يعنى به طور كامل و يك بار نازل نشده است ، بلكه آيه آيه نازل شده است .
31- يوسف / 28 و 29 .
32- مفردات ، ص 307 .
33- مفردات ، ص 308 .
34- مائده / 6 .
35- توبة / 103 .
36- كشّاف ، ج 4، ص 571 .
37- تحريم / 10 .
38- تحريم / 3 .
39- آل عمران / 97 .
40- تفسير كبير، ج 3، ص 49 .
41- تفسير ابن جرير، ج 28، ص 101 .
42- سنن بيهقى ، ج 7، ص 353 .
43- طبقات ابن سعد، ج 8، ص 134 .
44- تفسير كبير، ج 3، ص 41 .
45- سنن دارقطنى ، ج 3، ص 42 .
46- التعليق المغنى على الدارقطنى (طبع هامش دارقطنى ) ج 3، ص 42 .
47- حيات محمّد صلّى اللّه عليه و آله ، ص 413 .
48- سنن نسائى ، ج 7، ص 71 .
49- تحريم / 1 .
50- ناگفته نماند كه تفريط عايشه و حفصه بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به طور اجمال و به گونه ديگر در صحيح بخارى كتاب مظالم باب الفرقة والعلية المشرّفة ، ج 3، ص 104 و در كتاب تفسير ذيل آيه تبتغى مرضات ازواجك ، ج 6، ص 68 و در صحيح مسلم كتاب طلاق ، ج 10 بشرح نووى ، ص 73 نيز ذكر شده است .
51- سنن ابى داوود، ج 4، ص 300، ح 4999 .
52- مسند احمد بن حنبل ، ج 5، ص 339، ح 17927 .
53- طبقات ، ج 8 ، ص 56 .
54- ر . ك : به ميزان الاعتدال ، ج 3، ص 93، ش 5716 و ج 4، ص 173، ش 8741 و كتاب الجرح والتعديل ، ج 7، ص 7، ش ‍ 32.
البته شيخ الاسلام رازى توثيقاتى براى عكرمه ذكر مى كند. ولى اين نكته را نيز متذكّر مى شود كه يحيى بن سعيد انصارى و مالك گفتار عكرمه را به جهت آنكه با نظر او مخالف بودند، نمى پذيرفتند (چون او از خوارج بود و مطابق آراى آنان نظر مى داد). و ج 8، ص 354، ش 1630 و ملل و نحل ، ج 1، ص 137 و146 .
55- النهاية ، ج 2، ص 200 .
56- لسان العرب ، ج 5، ص 147 .
57- تاج العروس ، ج 4، ص 159 .
58- احقاق الحق ، ج 2، ص 562 .
59- شورى / 23 .
60- ينابيع المودة ، ص 194.
61- محى الدين عربى ، تفسير القرآن ، ج 2، ص 432 .
62- ذخائر العقبى ، ص 25 .
63- زمخشرى در كشاف ، ج 4، ص 219. جوينى در فرائد السمطين ، ج 2، ص 13، ح 359. ابن طلحه شافعى در مطالب السؤ ول ، ص 8. فخر رازى در تفسير، ج 27، ص 166. ابوالسعود در حاشيه تفسير رازى ، ج 7، ص 665، ابوحيّان در تفسيرش ، ج 7، ص 516. نسفى نيز در تفسير خود، ج 4، ص 105. هيثمى در مجمع الزوائد، ج 9، ص 168. ابن صباغ مالكى در الفصول المهمة ، ص 12 و حافظ گنجى در كفايه ، ص 31 نيز ذوالقربى را به على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السّلام معنا كرده اند؛ براى اطلاع بيشتر رجوع شود به كتاب الغدير، ج 2، ص 307 .
64- شعراء / 109 .
65- سباء / 47 .
66- فرقان / 57 .
67- آل عمران / 31 .
68- ينابيع المودة ، ص 106 .
69- حجرات / 10 .
70- توبه / 71 .
71- مائده / 3 .
72- رياض السالكين ، ج 1، ص 469 . الجامع الصغير، ج 2، ص 144، (با اندك اختلاف در لفظ حديث ) .
73- صحيح مسلم ، كتاب فضايل صحابه ، باب فضايل على عليه السّلام ، ج 15، (شرح نووى )، ص 179. مسند احمد بن حنبل ، ج 5، ص 492، ح 18780. سنن بيهقى ، ج 2، ص 148 و ج 7، ص 30 (با اندكى اختلاف در لفظ). سنن دارمى ، ج 2، ص ‍ 431 (به طور اختصار). كنزالعمال متقى هندى ، ج 13، ص 641، ح 37621، (به طور اختصار) . مشكل الاثار طحاوى ، ج 4، ص ‍ 368 .
74- ترمذى ، صحيح ج 5، ص 328، ح 3876 .
75- ترمذى ، صحيح ، ج 5، ص 327، ح 3874 .
76- اسدالغابة ، ج 2، ص 12 .
77- الدر المنثور، ج 6، ص 7.
78- امام احمد بن حنبل ، مسند، ج 3، ص 393، ح 10747 .
79- تفسير كبير، ج 8، ص 163 .
80- آل عمران / 102 .
81- كنز العمال ، ج 1، ص 186، ح 944 .
82- مجمع الزوايد، ج 9، ص 163 .
83- طبقات ، ج 2، قسم 2، ص 2 .
84- الصواعق المحرقة ، ص 75 .
85- مجمع الزوايد، ج 9، ص 163 - 164 .
86- كنزالعمال ، ج 1، ص 188، ح 958 .
87- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 109 و 148. مسند، امام احمد بن حنبل ، ج 3، ص 388، ح 10720 و ص 393، ح 10747 و ج 5، ص 492، ح 18780 و ج 6، ص 232، ح 21068 . حلية الاولياء ج 1، ص 355 و ج 9، ص 64. كنز العمال ج 1، ص 185 و187. البته كتابهاى ديگرى غير از آنچه ذكر شد، وجود دارد كه براى اهل تحقيق و تتبّع پوشيده نيست .
88- فيض القدير، ج 3، ص 14 .
89- الصواعق المحرقه ، ص 136 .
90- الصواعق المحرقة ، ص 90 .
91- النهاية ، ج 1، ص 216 .
92- لسان العرب ، ج 2، ص 114، (ذيل مادّه ثقل و عتر).
93- القاموس المحيط، ج 3، ص 353.
94- تاج العروس ، ج 7، ص 345، (ذيل ماده ثقل ).
95- ذخائر العقبى ، ص 17 .
96- همان ، ج 3، ص 149 .
97- همان ، ج 12، ص 96، ح 34155. و ص 101، ح 34188 وص 102، ح 34189 و34190.
98- همان ، ص 111 و 140 .
99- همان ، ج 9، ص 174 .
100- همان ، ج 6، ص 297 .
101- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، خطبه 100 .
102- لسان العرب ، ج 2، ص 534 .
103- همان ، ج 9، ص 34 .
104- تاج العروس ، ج 3، ص 390 .
105- الدين الخالص ، ج 3، ص 511 - 514 .
106- السراج المنير فى شرح الجامع الصغير، ج 2، ص 56 .
107- شرح المواهب اللدنيّة ، ج 8، ص 7 .
108- مسلم ، صحيح ، ج 12 (بشرح نووى )، ص 201.
اين روايت تقريباً با همين لفظ در صحيح بخارى ، كتاب احكام (ج 8، ص 127) و در مسند احمد بن حنبل (ج 6، ص 107، ح 20418 وص 113، ح 20458)، به دو طريق و صحيح ترمذى (ج 3، ص 240، ح 2323 و2324) به دو سند و الصواعق المحرقة (ص 13) و سنن ابى داود (ج 4، ص 106) و كتاب المهدى به سند (4279 و4280) نقل شده است .
109- مستدرك الصحيحين ، ج 4، ص 501.
اين حديث با همين لفظ، در مسند احمد بن حنبل (ج 1، ص 657، ح 3772) به دو طريق و مجمع الزوايد هيثمى (ج 5، ص ‍ 190) و كنزالعمال متقى هندى (ج 12، ص 33، ح 33859) با اختلاف كمى در لفظ؛ زيرا مى گويد حضرت صلّى اللّه عليه و آله فرمود: ((انّ عدة الخلفاء بعدى عدة نقباء موسى ؛ تعداد خلفاى بعد از من برابر است با تعداد نقباى حضرت موسى عليه السّلام )) و در فيض القدير مناوى در شرح ، ج 2، ص 458 نيز نقل شده است .
110- مسند، ج 6، ص 88، ح 20281 .
111- همان ، ص 97، ح 20347 .
112- كنزالعمال ، ج 12، ص 33، ح 33858 .
113- مجمع الزوايد، ج 5، ص 190 .
114- ينابيع المودة ، ص 446 .
115- شورى / 23 .
116- نويسنده معتقد است اگر كسى با تفكر و تحقيق در اين روايات دقت كند و با كنار هم گذاشتن آنها، نتيجه اى را كه مى شود به دست آورد، متوجه شود، يقينا مانند آقاى حافظ سليمان قندوزى حنفى حكم خواهد كرد و ديگر مكتب تشيع را مذهبى خارج از اسلام نخواهد ديد تا بعد، در رابطه با رسمى شدن آن در يك كشورى مثل افغانستان كه تقريباً نصف آن را پيروان اين مكتب تشكيل مى دهند، اعمال تعصب نموده از طريق احساسات و عواطف مذهبى خودش ؛ حكمى كند كه موجب سخط و غضب خداى متعال و پيامبر بزرگ اسلام شود.
117- ايشان چون نتوانسته در سند اين احاديث خدشه وارد كند يا از طريق تضعيف دلالت ، اين احاديث را مورد طعن قرار بدهد، چاره اى نديده جز اينكه به عنوان احاديث مشكله مطرح نمايد به اين معنا كه ما چون اين احاديث را نمى فهميم ، پس آنها را كنار مى گذاريم كمااينكه با احاديثى كه بر وجود امام زمان (عج ) دلالت دارد نيز همين معامله را نموده است .
118- ((سفينه )) اسم راوى خبر است .
119- اضواء على السنة المحمديه ، ص 232 - 235 .
120- مستدرك ، ج 1، ص 121 و ج 5 ، ص 121 .
121- مسند، ج 7، ص 455، ح 26208 .
122- خصايص ، ص 17 .
123- ذخاير العقبى ، والرياض النضره ، ج 2، ص 219 .
124- صحيح مسلم ، (به شرح نووى ) ج 2، ص 64 . اين حديث را ترمذى در صحيح ، ج 5، ص 306، ح 3891 و نسائى در صحيح ، ج 8، ص 117 و در خصايص ، ص 19 به سه طريق و ابن ماجه در صحيح ، ج 1، ص 42، ح 114 و احمد بن حنبل در مسند، ج 1، ص 135، ح 643 و خطيب بغدادى در تاريخ بغداد، ج 2، ص 255 و ج 8، ص 417 و ج 14، ص 426 و ابونعيم در حلية الاولياء، ج 14، ص 85 به سه طريق و متّقى در كنزالعمال ، ج 13، ص 120، ح 36385 و در ج 11، ص 598، ح 32878 و ص 599، ح 32884 و ص 622، ح 33026، 33027، 33028 و 33029 با كمى اختلاف در لفظ و محب طبرى در الرياض ‍ النضرة ، ج 2، ص 284 و ذخائر العقبى ، ص 91 نيز روايت كرده اند.
حديث در شرح نووى بر صحيح مسلم ، ج 2، ص 64 و استيعاب در هامش اصابة ، ج 3، ص 37 و شرح شفاى خفاجى ، ج 3، ص ‍ 457 نيز نقل شده است .
125- صحيح ترمذى ، ج 5، ص 298، ح 3800 .
126- ذخائر العقبى ، ص 91. والاستيعاب ، ج 3، ص 46 .
127- نساء / 145 .
128- طبقات الحنابلة ، ج 1، ص 320 .
129- تذكرة الخواص ، ص 261. مقاتل الطالبيين ، ص 80. الاتحاف ، ص 56. مقتل الحسين ، خوارزمى ، ج 2، ص 65 .
130- اضواء على السنة المحمّدية ، ص 235 .
131- ينابيع المودة ، باب 76، ص 441 .
132- ينابيع المودة ، باب 76، ص 442 .
133- ينابيع المودة ، باب 76، ص 444 .
134- زمر / 9 .
135- آل عمران / 33.
136- تفسير كبير، ج 8، ص 21 .
137- الاستيعاب ، ج 2، ص 463 .
138- حلية الاولياء، ج 1، ص 65 .
139- همان ، ص 67 .
اين حديث را ابن سعد در طبقات ، ج 2، قسم 2، ص 101 نيز ذكر كرده است .
140- فيض القدير، ج 3، ص 46 .
141- كنزالعمال ، ج 11، ص 614، ح 32977 .
142- مسند، ج 1، ص 328، ح 1722 .
143- صحيح ، ج 5، ص 301، ح 3807 .
144- حلية الاولياء، ج 1، ص 64 .
145- تاريخ بغداد، ج 11، ص 204 .
146- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 126 .
147- طبقات ، ج 6، ص 167 .
148- ينابيع المودة ، ص 358 .
149- الاتحاف ، ص 145 .
150- تاج العروس ، ج 10، ص 55 .
151- لسان العرب ، ج 1، ص 459 .
152- حديث درالفصول المهمة تاءليف ابن صباغ مالكى ، ص 211 نيز نقل شده است .
153- تذكرة الحفاظ، ج 1، ص 124 .
154- ينابيع المودة ، ص 360 .
155- مفردات راغب ، ص 56 .
156- المجالس السنية ، ص 5 و كتاب التوسل و الوسيلة ، ابن تيميه ، ص 52 .
157- مناقب ابى حنيفه ، ج 1، ص 173. جامع اسانيد ابى حنيفه ، ج 1، ص 222 .
158- التحفة الاثنى عشريه ، ص 8 .
159- شذرات الذهب فى اخبار من ذهب ، ج 2، ص 216 .
160- ينابيع المودة ، ص 360 .
161- ج 1، ص 51 .
162- الفصول المهمة ، ص 231 و 237 .
163- ينابيع المودة ، ص 382 .
164- همان ، ص 383 .
165- همان ، ص 362 .
166- شذرات الذهب ، ج 2، ص 377 و 378 .
167- كتاب الجرح والتعديل ، ج 8، ص 139 .
168- ينابيع المودة ، ص 384 .
169- مروج الذهب ، ج 3، ص 441 .
170- الثقات ، ج 8، ص 457 به نقل از مقدمه عدة الاصول ، ج 1، ص 14 .
171- الفصول المهمه ، ص 243 و 263 .
172- ينابيع المودة ، ص 363 .
173- الفصول المهمة ، ص 265 .
174- ينابيع المودة ، ص 385 .
175- مائده / 54.
176- ينابيع المودة ، ص 365. الفصول المهمة ، ص 267 .
177- همان ، ص 364 .
178- شذرات الذهب فى اخبار من ذهب ، ج 3، ص 242 .
179- الفصول المهمة ، ص 282 .
180- ينابيع المودة ، ص 386 .
181- همان ، ص 365 .
182- الفصول المهمة ، ص 290 .
183- ينابيع المودة ، ص 366 و الفصول المهمة ، ص 287 .
184- شذرات الذهب ، ج 2، ص 217 . 185- ميزان الاعتدال ، ج 3، ص 437 .
186- بقره / 124 .

187- الميزان ، ج 1، ص 274 .
188- بقره / 124 .
189- لقمان / 13 .
190- عوالى اللئالى ، ج 2، ص 54، مطبعة سيد الشهداء7 چاپ قم .
191- حج / 31 .
192- بقره / 124 .
193- ابراهيم / 35 - 36 .
194- مناقب ابن مغازلى شافعى ، ص 276، ح 322 .
195- نحل / 43.
196- ابن جرير طبرى ، تفسير، ج 17، ص 5 .
197- طلاق / 10 و 11 .
198- نحل / 44 .
199- زخرف / 44 .
200- ينابيع المودة ، ص 119 .
201- رجال الطوسى ، ص 51 .
202- خلاصة الاقوال ، ص 237 .
203- معجم رجال الحديث ، ج 10، ص 194 .
204- به نظر آقاى دكتر احمد امين ، محرّك ابى ذر در قيام عليه بدعتها، عبداللّه بن سباء بوده است و نتيجه اين گفتار تكذيب رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله است ؛ زيرا آن حضرت در رابطه با ابوذر فرمود: ((ما اظلت الخضراء ولا اقَلّتِ الغبراء اصدق لهجة من ابى ذر؛ زير آسمان و روى زمين راستگوتر از ابوذر وجود ندارد)). اگر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در باره ابوذر اين چنين گفته است ، تحريك عبداللّه بن سباء معنا ندارد، و اگر محرك او عبداللّه بن سباء بوده ، پس او راستگو نخواهد بود، جاى بسى تعجب است كه علما و دانشمندان اهل سنت اين قبيل توهينها و اهانتها را از خودشان نسبت به صحابه ، ناديده گرفته و شيعيان را متهم مى كنند كه احترام اصحاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را نگه نمى دارند.
205- اضواء على السنة المحمدية ، ص 178 و 179 .
206- على و فرزندانش (ترجمه كتاب على و بنوه )، ص 109 .
207- مستدرك الصحيحين ، ج 2، ص 343 .
208- حديث فوق را حاكم در مستدرك (ج 3، ص 150) به طريق ديگرى از حنش و متقى در كنزالعمال (ج 12، ص 94، ح 34144، و ص 95، ح 24151 و ص 98، ح 34169 و 34170) هيثمى در مجمع الزوايد (ج 9، ص 168)، على بن سلطان در مرقاة المفاتيح (ج 5، ص 610) نيز نقل مى كنند. على بن سلطان در شرح مرقاة المفاتيح مى گويد: احمد بن حنبل نيز اين روايت را نقل نموده است .ك
حافظ ابو نعيم در حلية الاولياء (ج 4، ص 306) هيثمى در مجمع الزوايد (ج 9، ص 168 و ج 2، ص 168). محبّ طبرى در ذخائر العقبى (ص 20) نيز حديث فوق را با همان الفاظ از سعيد ابن جبير، از ابن عباس از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت كرده اند.
خطيب بغدادى نيز روايت مذكور را با كمى اختلاف در لفظ در تاريخ بغداد (ج 12، ص 91) از انس بن مالك از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نقل نموده است .
209- مجمع الزوايد، ج 12، ص 167 .
210- مراد از ((باب حطة )) احتمالا در مسجد حضرت موسى عليه السّلام يا بيت المقدس است و حطه به معناى طلب مغفرت است ؛ يعنى هر كس وارد آن باب مى شد با قصد مغفرت ، خداوند او را مورد غفران قرار مى داد.
211- ذخائر العقبى ، ص 20 .
212- مستدرك الصحيحين (ج 3، ص 121 و 128) با سندى غير از سند اول و كنزالعمال ، ج 11، ص 614، ح 32973 .
213- الرياض النضرة ، ج 2، ص 220 .
214- ترمذى ، صحيح ، ج 5، ص 297، ح 3798 .
215- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 124 .
216- فخررازى ، تفسير، ج 1، ص 205 .
217- همان ، ص 207 .
218- تاريخ بغداد، ج 14، ص 321 .
219- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 124 .
220- اين حديث را مناوى در فيض القدير (ج 4، ص 356)، متقى هندى در كنزالعمال (ج 11، ص 603، ح 32912)، هيثمى در مجمع الزوايد (ج 9، ص 134)، ابن حجر در الصواعق المحرقة (ص 74 و 75) و شبلنجى در نورالابصار (ص 80) نيز روايت كرده اند.
221- بينه / 7 .
222- الدر المنثور، ج 6 ،ص 379 .
223- كنوز الحقايق (طبع شده در هامش الجامع الصغير) ج 2، ص 17 .
224- الصواعق المحرقة ، ص 9 و 139 .
ابن مغازلى در مناقب (ص 400، ح 455) در ذيل حديث فوق اين جمله را روايت مى كند: ((المنزوع من الشرك البطين من العلم ؛ يعنى از شرك جدا و از علم پُر هستى )). ابن اثير در نهايه (ج 5، ص 42) ماده ((نزع )) مى گويد: ((على عليه السّلام به اين صفت متصف شد؛ زيرا او از شرك منزه و مملو از علم و ايمان بود)) .
225- مروج الذهب ، ج 2، ص 428 .
226- تاريخ بغداد، ج 12، ص 358 .
227- الجرح و التعديل ، ج 7 ، ص 66 .
228- ميزان الاعتدال ، ج 3، ص 357. تاريخ بغداد، ج 12، ص 359 .
229- لسان الميزان ، ج 4، ص 446. تاريخ بغداد، ج 12، ص 359 .
230- لسان الميزان ، ج 3، ص 128 .
231- كتاب الجرح والتعديل ، ج 4، ص 272 .
232- رجوع شود به كتاب الامام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 1، ص 259 .
233- نساء / 141 .
234- آل عمران / 139 .
235- ج 1، ص 455 و ج 3، ص 4 .
236- محقق بزرگوار، آقاى اسد حيدر (در پاورقى ، ج 5، ص 19) مى گويد: ((اسارت اين سه ك ظدختر در زمان خلافت عمر بن خطاب بعيد به نظر مى آيد؛ زيرا مورخين ، وفات خليفه دوم را در سال 23ه -.ق . نوشته اند، در حالى كه در آنوقت يزدجرد زنده و صاحب قدرت و قوت بود و در زمان حيات او، هيچ مورخى از اسارت دختران او سخنى به ميان نياورده است . بلكه قتل يزدجرد در سال 31 ه -.ق . و در زمان خلافت عثمان بن عفان واقع شده است ، اين از يك طرف و از طرف ديگر اگر اين قضيه در زمان خليفه دوم اتفاق افتاده باشد، ازدواج يكى از دخترها با محمد بن ابى بكر بعيد مى باشد؛ زيرا او در سال حجة الوداع به دنيا آمده و در زمان فوت خليفه دوم ، حدود دوازده سال بيشتر نداشته است )).
237- الكنى و الالقاب ، ج 1، ص 50 و الامام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 1، ص 281 .
238- الامام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 5، ص 18 - 22 .
239- القاموس المحيط، ج 3، ص 49 .
240- المفردات ، ص 270 .
241- المصباح المنير، ص 450 .
242- لسان العرب ، ج 7، ص 258 .
243- مقتل خوارزمى ، ج 2، ص 33 .
244- لسان العرب ، ج 8، ص 189، مادّه شيع .
245- القاموس المحيط، ج 3، ص 49 .
246- تاج العروس ، ج 5، ص 405 .
247- النهاية ، ج 2، ص 519 .
248- الامام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 1، ص 234 .
249- همان .
250- همان .
251- حشر / 7 .
252- آل عمران / 19 .
253- نجم / 3 - 4 .
254- فتح / 28 .
255- آل عمران / 132 .
256- اسراء / 15 .
257- نساء / 14 .
258- حجرات / 1 .
259- حشر / 7 .
260- ترمذى ، صحيح ، ج 5 ، ص 296، ح 3796، مناقب على عليه السّلام .
اين روايت تقريبا با همين مضمون و با اختلاف كمى در لفظ يا جمله ((وهو ولى كلّ مؤ من بعدى )) در كتابهاى مسند امام احمد بن حنبل (ج 5، ص 606، ح 19426 وج 6، ص 489، ح 22503). مسند ابوداوود طيالسى (ج 3، ص 111 و ج 11، ص 360). حلية الاولياء از ابونعيم (ج 6، ص 294). خصايص اميرالمؤ منين از نسائى (ج 16، ص 17). الرياض النضرة از محب طبرى (ج 2، ص 225). كنزالعمال متقى هندى (ج 13، ص 142، ح 36444 و ج 11، ص 599، ح 32883 و ص 607، ح 32938 و ص 608، ح 32940، 32941 و 32942). مجمع الزوايد هيثمى (ج 9، ص 128). تاريخ بغداد از خطيب بغدادى (ج 4 ، ص 339). اُسد الغابة ابن اثير (ج 4، ص 27). و اصابه ابن حجر (ج 6، قسم 1، ص 325) و مستدرك الصحيحين (ج 3، ص 110) . نيز روايت شده است . و حاكم بعد از نقل حديث ، مى گويد اين حديث به شرط مسلم صحيح است .
261- مجمع الزوايد، ج 9، ص 128 .
262- الرياض النضرة ، ج 1، ص 200 .
263- در صفحه 109 ملاحظه شود.
264- مستدرك ، ج 3، ص 119 .
265- تاريخ بغداد، ج 14، ص 321 . و در ادامه حديث اين جمله را نيز روايت مى كند ((ولن يفترقا حتى يردا على الحوض يوم القيامة )) و آن دو (على و حق ) از هم جدا نمى شوند تا روز قيامت در نزد حوض كوثر به من ملحق شوند.
266- مجمع الزوايد، ج 7، ص 234 و 235 .
267- كنوز الحقايق ، طبع شده در هامش الجامع الصغير، ج 1، ص 121 (با اندك اختلاف در لفظ حديث ) .
268- كنز العمال ، ج 11، ص 621، ح 33018 (با كمى اختلاف در لفظ) .
269- مستدرك ، ج 3، ص 124 .
270- مجمع الزوايد، ج 9، ص 13 .
271- الصواعق المحرقه ، ص 74 و 75 .
272- آل عمران / 61 .
273- محاسن بيهقى ، ج 1، ص 39 .
274- الفصول المهمة ، ص 173 .
275- صبحى صالح ، نهج البلاغة ، ص 47، خطبه 2 .
276- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ج 1، ص 140 .
277- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، ص 47، خطبه 2 .
278- همان ، ص 357 ، خطبه 239 .
279- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ج 13، ص 317 .
280- صبحى صالح ، نهج البلاغة ، ص 215، خطبه 154 .
281- ينابيع المودة ، ص 499 .
282- الفقه على المذاهب الاربعة ، ج 4، ص 257 .
283- الفقه على المذاهب الاربعة ، ج 1، ص 220 .
284- الهداية فى شرح البداية ، ج 1، ص 95 .
285- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، كتاب 210 .
286- نمل / 80 .
287- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ج 11، ص 47 .
288- نمل / 80 - 81 .
289- تفسير كبير، ج 24، ص 216 .
290- تفسير جلالين ، ص 508 .
291- فاطر / 22 .
292- تفسير جلالين ، ص 577 .
293- تفسير كبير، ج 26، ص 18 .
294- قصص / 56 .
295- اسراء / 15 .
296- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ج 11، ص 47 .
297- همان ، ص 48 .
298- شيخ المضيرة ابوهريره ، ص 135 .
299- همان ، ص 143 .
300- اضواء على السنة المحمديه ، ص 200 .
301- اضواء على السنة المحمديه ، ص 294 .
302- همان .
303- هدى السارى ، ج 2، ص 260. تاريخ بغداد، ج 2، ص 11 .
304- اضواء على السنة المحمدية ، ص 311 .
305- ذخائر العقبى ، ص 115 .
306- ((مرسله )) به احاديثى گفته مى شود كه سند آنها تا به شخصى كه روايات از آن نقل شده است ، متّصل نباشد و يك راوى يا بيشتر از سند ساقط شده باشد .
307- الفصول المهمة ، ص 254. ينابيع المودة ، ص 364 .
308- معرفة علوم الحديث ، ص 55 .
309- الا مام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 3، ص 27 .
310- حجرات / 14 .
311- حجرات / 15 .
312- اصل الشيعة واصولها، ص 121 .
313- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، خطبه اوّل ، ص 39 .
314- كهف / 110 .
315- بينه / 5 .
316- انعام / 57 .
317- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، خطبه 40 .
318- مثنوى معنوى ، دفتر چهارم ، ص 228 .
319- نساء / 126 .
320- مائده / 35 .
321- محدّث قمى ، مفاتيح الجنان ، دعاى توسل .
322- سعدى ، گلستان ، باب اول در سيرت پادشاهان ، با مقدمه عباس اقبال آشتيانى ، انتشارات : دنياى كتاب ، ص 124 .
323- انعام / 103 .
324- اعراف / 143 .
325- حج / 73 .
326- مائده / 64 .
327- الرحمن / 26 - 27 .
328- طه / 5 .
329- فجر / 22 .
330- قيامت / 23 .
331- اسراء / 72 .
332- شهرستانى ، ملل ونحل ، ج 1، ص 166. صدوق ، توحيد، باب نفى جبروتفويض ، ص 360، حديث 8 .
333- حكيم ، ملاهادى سبزوارى ، شرح دعاى صباح ، 137. بحارالا نوار، ج 72 ، ص 30 .
334- تفسيرالميزان ، ج 1، ص 97. كشف المراد، ص 246 .
335- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، حكمت 78 .
336- انسان / 3 .
337- مريم / 63 .
338- نحل / 97 .
339- نجم / 39 .
340- مدثر / 38 .
341- مؤ منون / 115 .
342- انبياء / 16 .
343- ذاريات / 56 .
344- حديد / 25 .
345- جمعه / 2 .
346- تفسير نمونه ، ج 1، ص 440 .
347- انعام / 90 .
348- زمر / 37 .
349- نساء / 64 .
350- نساء / 165 .
351- احزاب / 21 .
352- انبياء / 107 .
353- آل عمران / 32 .
354- آل عمران / 31.
355- حشر / 7.
356- جمعه / 4 .
357- فواتح الرحموت (چاپ شده در حاشيه كتاب المستصفى )، ج 2 ، ص 97 .
358- نحل / 106 .
359- فصلت / 42 .
360- نجم / 2 .
361- فواتح الرحموت ، چاپ شده در حاشيه المستصفى ، ح 2، ص 228 - 230 .
362- عنكبوت / 38 .
363- كهف / 104 .
364- مائده / 67 .
365- تفسير كبير، ج 12، ص 50 .
366- مائده / 67 .
367- هود / 12 .
368- طه / 121 .
369- بقره / 37 .
370- طه / 118 - 119 .
371- بقره / 256 .
372- نمل / 65 .
373- جن / 26 - 27 .
374- احمد بن حنبل ، مسند، ج 1 ، ص 581، ح 3300 .
375- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 246 .
376- مرقاة المفاتيح ، ج 5، ص 481 .
377- مجمع الزوايد، ج 8، ص 284 .
378- مسلم ، صحيح ، ج 18، بشرح نووى ، ص 80 .
379- در روايات اهل تسنن اسم ((دجال ))، مسيح است . رجوع شود به صحيح مسلم ، باب الاسراءبرسول اللّه (تحت عنوان ذكرالمسيح بن مريم عليه السّلام والمسيح الدجال )، ج 2، بشرح نووى ، ص 233.
380- مجله المنار، ش 19، ص 99 - 100 (به نقل از: كتاب اضواءٌ على السنة المحمديه ، ص 183 و 184) .
381- قصص / 7 .
382- مائده / 67 .
383- اسباب النزول ، ص 135 .
384- تفسير كبير، ج 12، ص 49. همچنين سيوطى در تفسير الدرالمنثور (ج 2 ، ص 298). سيد رشيد رضا در تفسير المنار(ج 6، ص 463). حافظ سليمان حنفى قندوزى در ينابيع المودة (ص 120) و ابن صباغ مالكى در الفصول المهمه (ص ‍ 42) و غير ايشان رواياتى را دال بر اينكه اين آيه در روز غدير خم و در رابطه با على بن ابى طالب عليه السّلام نازل شده است ، نقل نموده اند.
385- الغدير، ج 1، ص 14 - 61.
386- همان ، ج 1، ص 62 - 72.
387- اسنى المطالب ، ص 48.
388- ر . ك : حاشيه احقاق الحق ، ج 2، ص 423. الغدير، ج 1، ص 152 .
389- ر . ك : حاشيه الغدير، ج 1، ص 14 .
390- مناقب ابن شهراشوب ، ج 3، ص 25 .
391- تهذيب التهذيب ، ج 7 ، ص 337 .
392- فتح البارى ، ج 8، ص 76 .
393- فضايل الخمسة عن صحاح الستة ، ج 1، ص 443 و 444 .
394- مائده / 67 .
395- مائده / 3 .
396- ر . ك : تفسير الدرالمنثور، ج 2، ص 259. و تاريخ بغداد، ج 8، ص 290 .
397- ابن حجر در الصواعق المحرقة ، صفحه 25 بعد از نقل حديث مشتمل بر جمله فوق مى گويد: ((اين حديث را طبرانى و غير او نيز باسند صحيح نقل كرده اند. كنزالعمال در جلداول ، صفحه 188، ش 958 نيز نقل كرده است )).
398- كنزالعمال ، ج 1، ص 187 . طبرانى نيز روايت نموده در كبير از ابى الطفيل از زيد بن ارقم و هيثمى در مجمع الزوايد، ج 9، ص 163 .
399- مجمع الزوايد، ج 9، ص 164 و از طبرانى نيز نقل نموده كه او نيز حديث را روايت كرده است ، متقى در كنزالعمال ، ج 1، ص 188، ح 958 نيز اين حديث را آورده است .
400- الاصابة ، ج 1، قسم 1 ، ص 57. اُسدالغابة ، ج 1 ، ص 367 .
401- فيض القدير، ج 1، ص 217 در شرح و الصواعق المحرقة ، ص 26 و همچنين (طبق نقل الغدير، ج 1، ص 270) اين مطلب در مناقب طبرى مشهور به خليلى نيز آمده است .
402- مسند، ج 4، ص 281 .
403- تاريخ بغداد، ج 8، ص 290 .
404- نور الابصار، ص 78 .
405- فيض القدير، ج 6 ، ص 217 .
406- تذكرة الخواص ، ص 3 .
407- تفسير المنار، ج 6، ص 464 .
408- الفصول المهمة ، ص 42 .
409- السيرة الحلبية ، ج 3، ص 308 .
410- معارج / 1 .
411- فضايل الخمسة عن صحاح الستة ، ج 1، ص 444 - 448 .
412- الفصول المهمة ، ص 42 .
413- النهاية ، ج 5 ، ص 228 .
414- محمَّد / 11 .
415- النهاية ، ج 5، ص 228 .
416- فتح / 29 .
417- توبه / 71 .
418- النهايه ، ج 5، ص 228 .
419- النهايه ، ج 5، ص 228 .
420- هم پيمان .
421- به نقل از: الصوارم المهرقة ، ص 177 .
422- الصوارم المهرقة ، ص 177 .
423- شرح نهج البلاغه ، ج 6، ص 167 .
424- الغدير، ج 1، ص 159 - 163 .
425- ر . ك : الغدير، ج 1، ص 159 - 196 .
426- تذكرة الخواص ، ص 28 و 29 .
427- الاصابة ، ج 4 ، قسم 1، ص 119 و ج 7، قسم 1 ، ص 156 .
428- مسند، ج 1، ص 191، ح 964 (در ج 1، ص 189، ح 953، اين خبر را از سعيد بن وهب و زيد بن يشيع و در ج 5، ص ‍ 498، ح 18815، از ابى طفيل نيز نقل مى نمايد) .
429- اسدالغابه ، ج 1، ص 69، ح 36 .
430- فرائد السمطين ، ج 4، ص 28 .
431- مناقب ، ص 21 .
432- فرائد السمطين ، ج 1، ص 68، ح 34 .
433- اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب ، ص 50 .
434- ينابيع المودة ، ص 482 .
435- كتاب سليم بن قيس هلالى ، ص 208 .
436- صحيح ابن ماجه ، ج 1، ص 11، ح 121 .
437- فرائد السمطين ، ج 1، ص 62، ح 29 .
438- مناقب حنفى ، 134 . تذكرة الخواص ، 84 .
439- تفسير كبير، ج 11، ص 139 .
440- ج 2، ص 59 .
441- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 121 و 128. الرياض النضرة ، ج 2 ، ص 220 . و كنز العمّال ، ج 11، ص 614، ح 32973 .
442- ينابيع المودة ، ص 487 .
443- به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 376 .
444- دوازدهم يا چهاردهم و همچنين سال 94 هجرى نيز ذكر شده است .
445- بعضى اول رجب هم نوشته اند .
446- بعضى هم سال 82 هجرى نوشته اند، چنانكه در بعضى از اقوال روز ولادت آن بزرگوار نيز غرّه رجب گفته شده است .
447- الملل و النحل ، ج 1، ص 169 .
448- بقره / 20 .
449- انفال / 33 .
450- انبياء / 107 .
451- مثنوى معنوى ، ص 2 .
452- ينابيع المودة ، ص 494 .
453- اضواء على السنة المحمدية ، ص 232 .
454- ذخائرالعقبى ، ص 136 .
455- اضواء على السنة المحمديّه ، ص 233 .
456- اضواء على السنة المحمديه ، ص 233 .
457- مقدمه ابن خلدون ، ص 313 به نقل از اضواء على السنة المحمديه ، ص 232 .
458- بخارى ، ج 4، ص 210 .
459- نجم / 3 - 4 .
460- فيض القدير، ج 4، ص 421 .
461- روايت مذكور با همين الفاظ يا با مقدارى تفاوت كه مخلّ به معناى آن نيست ، در كتابهاى خصائص نسائى (ص 25)، صحيح بخارى (كتاب نكاح ، باب دفاع مرد از دخترش ، مسند احمد ابن حنبل (ج 5، ص 423، ح 18428 با اندكى اختلاف در لفظ حديث و ص 427، ح 18432). حلية الاولياء (ج 2، ص 40)، صحيح مسلم (كتاب فضايل صحابه ، باب فضايل فاطمه عليها السّلام )، صحيح ترمذى (ج 5، ص 360، ح 3961)، مستدرك الصحيحين (ج 3، ص 159) والامامة والسياسة ، تاءليف ابن قتيبه (ج 1، ص 14) نيز روايت شده است .
462- مستدرك الصحيحين ، ج 3، ص 153.
463- اين روايت را ابن اثير در اُسدالغابة (ج 5، ص 522)، ابن حجر در اصابه (ج 8، ص 159) و تهذيب التهذيب (ج 12، ص ‍ 441). متقى در كنزالعمال (ج 12، ص 111، ح 34237 و 34238). ذهبى در ميزان الاعتدال (ج 2، ص 492، ح 4560) در حالى كه اعتراف به صحت حديث هم نموده است و محب طبرى در ذخائرالعقبى (ص 39) با كمى اختلاف در لفظ نيز نقل نموده اند.
464- صبحى صالح ، نهج البلاغه خطبه 202، ص 319.
465- فواتح الرحموت (طبع شده در حاشيه كتاب المستصفى ) ج 2، ص 228 .
466- كنوز الحقايق (طبع شده در هامش الجامع الصغير)، ج 1، ص 80.
467- تاريخ بغداد، ج 2، ص 88 .
468- الرياض النضرة ، ج 2، ص 254. دخاير العقبى ، ص 77 .
469- كنزالعمّال ، ج 11، ص 620 .
470- ر . ك : به ص 274 همين كتاب .
471- صحيح ، ج 5، ص 297، ح 3798 (با اختلاف در لفظ حديث ).
472- مستدرك ، ج 3، ص 119 - 124 (با اختلاف در لفظ حديث ).
473- تاريخ بغداد، ج 14، ص 321 .
474- مجمع الزوايد، ج 7، ص 235 و 243 .
475- كنوز الحقايق ، (طبع شده در هامش الجامع الصغير) ج 1، ص 121، (با اندكى اختلاف در لفظ حديث ).
476- كنزالعمال ، ج 11، ص 621، ح 33018 (با كمى اختلاف در لفظ حديث ) .
477- مستدرك ، ج 3، ص 124 .
478- فيض القدير، ج 4، ص 356 .
479- كنزالعمال ، ج 11، ص 603، ح 32912 .
480- مجمع الزوايد، ج 9، ص 134 .
481- الصواعق المحرقه ، ص 74 و 75 .
482- نورالابصار، ص 80 .
483- توبه / 34 .
484- مقدمه كتاب فدك ، ص 7 و 8 .
485- شيخ المضيره ابوهريره ، پاورقى ، ص 169 .
486- وافى ، ج 5 ، ص 274 .
487- علم اليقين ، ص 130 .
488- البيان فى تفسير القرآن ، ص 218 .
489- آل عمران / 5 .
490- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، خطبه 109، ص 158 .
491- همان ، خطبه 198، ص 312 .
492- مائده / 64 .
493- مائده / 64 .
494- مائده / 64 .
495- الرحمن / 29 .
496- رعد / 39 .
497- رعد / 11 .
498- اعراف / 96 .
499- الدرالمنثور، ج 4 ، ص 66 .
500- مستدرك الصحيحين ، ج 1، ص 493 .
501- همان .
502- تفسير فخر رازى ، ج 19، ص 66 .
503- الوشيعة فى نقد عقايد الشيعة ، ص 104 .
504- محمد / 24 .
505- تفسير فخررازى ، ج 19 ، ص 65 .
506- الرحمن / 29 .
507- رعد / 39 .
508- عقايد صدوق (طبع شده در ذيل شرح باب حادى عشر)، ص 73 .
509- الملل و النحل ، ج 1، ص 160 .
510- نحل / 106 .
511- آل عمران / 28 .
512- المحصل ، ج 8، ص 13 .
513- حشر / 7 .
514- مائده / 3 .
515- مائده / 44، 45 و 47 .
516- مائده / 44، 45 و 47 .
517- مائده / 44، 45 و 47 .
518- بقره / 229 .
519- الصواعق المحرقة ، ص 87 . ينابيع المودة ، ص 7 .
520- احزاب / 56 .
521- الدرّ المنثور، ج 25، ص 227 .
522- روايات در اين مورد با الفاظ مختلف نقل شده ، ولى داراى تواتر معنوى هستند، چون همه مفيد يك مطلب مى باشند؛ در صحيح بخارى (كتاب دعوات ، باب صلوات بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و در كتاب تفسير (باب تفسير آيه مباركه فوق ) همچنين در كتاب ادب المفرد (ص 93)، صحيح مسلم (كتاب صلاة ، باب صلوات بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بعد از تشهد)، صحيح نسائى (ج 3، ص 47)، صحيح ابن ماجه (ج 1، ص 293، ح 904)، حلية الاولياء (ج 4، ص 271)، فتح البارى فى شرح البخارى (ج 13، ص 410)، مستدرك الصحيحين (ج 1، ص 269). سنن بيهقى (ج 2 ، ص 147 و 279)، تفسير ابن جرير (ج 1، ص 31). مسند احمد بن حنبل ، ج 3، ص 443، ش 11041 وج 5، ص 290، ش 17638 وج 6، ص 368، ش 21847 سنن دارقطنى (ج 1، ص 354)، مسند شافعى (ص 23)، تاريخ بغداد (ج 14، ص 303)، كنز العمال (ج 1، ص 492، ح 2169 و ص ‍ 465، ح 2183، 2184، 2185 و ص 496، ح 2187) نقل شده اند و مفاد همه ، عبارت است از اينكه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر وقت بر من صلوات و درود فرستاديد، بعد از بردن نام من ، بر آل من نيز صلوات و درود بفرستيد و بگوييد: ((اللهم صلّ على محمد و على آل محمد)) تا آخر حديث .
523- احزاب / 56 .
524- الصواعق المحرقه ، ص 87 .
525- ينابيع المودة ، ص 9 .
526- الفقه على المذاهب الاربعة ، ج 1، ص 242 - 248 .
527- مستدرك الصحيحين ، ج 3 ، ص 160 .
528- استيعاب ، ج 2، ص 751 .
529- حلية الاولياء، ج 2، ص 41 .
530- تلخيص الحبير، ج 4، ص 190، ح 2098 .
531- استيعاب در حاشيه اصابة ، ج 1، ص 2 .
532- اسد الغابة ، ج 1، ص 3 .
533- الاصابة ، ج 1، ص 17 - 19 .
534- الاصابة ، ج 1، ص 17 - 19 .
535- الاصابة ، ج 1، ص 17 - 19 .
536- ر. ك : قرآن كريم ، سوره توبه ، 44.
537- تفسر المنار، ج 10، 467.3 - همان ، 471 .4 - همان ، 471 .
538- تفسر المنار، ج 10، 467.3 - همان ، 471 .4 - همان ، 471 .
539- همان ، 473 .6 - همان ، 474 .
540- همان ، 475.
541- همان ، 477.
542- همان ، 476.
543- همان ، 479.5 - همان ، 481.6 - همان ، 485 و 574.
544- همان ، 479.5 - همان ، 481.6 - همان ، 485 و 574.
545- همان ، 479.5 - همان ، 481.6 - همان ، 485 و 574.
546- همان ، 479.5 - همان ، 481.6 - همان ، 485 و 574.
547- همان ، 479.5 - همان ، 481.6 - همان ، 485 و 574.
548- همان ، 485 .8 - همان ، 487 .9 - همان ، 516 .
549- همان ، 522 .2 - همان ، 525 .3 - همان ، 528 - 532 .
550- همان ، 522 .2 - همان ، 525 .3 - همان ، 528 - 532 .
551- همان ، 522 .2 - همان ، 525 .3 - همان ، 528 - 532 .
552- همان ، 533 .5 - همان ، 527 .6 - همان ، 539 .
553- همان ، 533 .5 - همان ، 527 .6 - همان ، 539 .
554- همان ، 533 .5 - همان ، 527 .6 - همان ، 539 .
555- همان ، 533 .5 - همان ، 527 .6 - همان ، 539 .
556- همان ، 533 .5 - همان ، 527 .6 - همان ، 539 .
557- توبه / 67.8 - همان ، 549.9 - همان ، 551 و 555.
558- 558 .2 - 563 .3 - 666 .
559- 558 .2 - 563 .3 - 666 .
560- 558 .2 - 563 .3 - 666 .
561- 569 .5 - 572 .6 - 573 .
562- 569 .5 - 572 .6 - 573 .
563- 569 .5 - 572 .6 - 573 .
564- 569 .5 - 572 .6 - 573 .
565- 581 .8 - 583 .
566- اضواء على السنة المحمدية ، ص 356 - 358 .
567- نساء / 125 .
568- انبياء / 104 .
569- مائده / 117 - 118.
570- صحيح بخارى ، ج 4، ص 110 .
571- مريم / 16.
572- صحيح بخارى ، ج 4، ص 142 .
573- همان ، ج 5، ص 191.
574- نووى در شرح مى گويد: مراد از استحباب تطويل غرّه آن است كه در وضو مقدارى از جلو سر شسته شود تا يقين حاصل گردد كه همه صورت شسته شده است و مراد از استحباب تطويل تحجيل شستن بالاى مرفقين و كعبين مى باشد، (صحيح مسلم ، شرح نووى ، ج 3، ص 134).
575- همچنين ترمذى در صحيح ، (ج 5 ، ص 4، ح 3215 و3216، با سندى غير از سند اول )، و نسائى در صحيح (ج 4، ص ‍ 117) و ابن ماجه در صحيح ، (ج 2، ابواب مناسك ، ص 1016، ح 3057) نيز روايت مذكور را نقل نموده اند.
576- حجرات / 13 .
577- مسد / 1 .
578- زمر / 9 .
579- نساء / 95 .
580- واقعه / 10 11 .
581- بقره / 81 82.
582- جامع بيان العلم ، ص 89 .
583- همان ، ص 90 .
584- اين حديث گر چه در كتب حديثى اهل سنت مشهور و معروف است ، اما با اغماض از سندش ، آثار جعل و وضع از متن آن پيداست ؛ زيرا طبق نص قرآن كريم ، تنها سنت واجب الاتباع ، سنت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله است و اگر خلفاى راشدين بعد از آن حضرت ، پيرو سنت او بودند، مسلماً اطاعت ازآنان واجب خواهد بود، امااگر خودسنتى در قبال سنت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ابداع كردند، اينجا امر داير مى شود بين اطاعت از سنت پيامبر، يا اطاعت از سنت خليفه آن حضرت ، و چون سنت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از پشتوانه ((وحى )) برخوردار مى باشد، يقيناً مطابق اراده و خواست خداوند بوده و از خطا و اشتباه نيز مصون است ، بنابر اين نه تنها اولويت پيدا مى كند، بلكه اطاعت از آن واجب مى شود و سنت غير از سنت او، به هيچ عنوان نمى تواند در قبال روش آن حضرت عرض اندام نمايد؛ و به خاطر همين جهت است كه وقتى بعد از فوت عمر، به على عليه السّلام پيشنهاد خلافت داده شد به شرط آنكه به سيره پيامبر و سيره ابى بكر و عمر عمل كند، در جواب فرمود: ((من فقط به قرآن و سنت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله عمل خواهم كرد)). علاوه بر آنچه گفته شد، ممكن است مراد از خلفاى راشدين امامان دوازده گانه عليهم السّلام باشند؛ زيرا كه طبق دلالت حديث شريف ((ثقلين )) و ديگر روايات وارده در فضل اهل البيت عليهم السّلام رجوع به آنان بعد از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله واجب و لازم است خصوصاً كه در روايات تصريح به اسامى خلفاى راشدين نشده است تا حديث حمل به مصطلح معروف نزد اهل تسنن گردد.
585- اعلام الموقعين ، ج 2، ص 231 .
586- البحر المحيط، ج 5، ص 528 .
587- ميزان الاعتدال ، ج 1، ص 412، ح 1511 و ج 2، ص 102، ح 3003 .
588- مؤ منون / 99 - 100.
589- النهاية ، ج 2 ، ص 202 .
590- بقره / 156 .
591- بقره / 55 - 56 .
592- بقره / 72 - 73 .
593- بقره / 243 .
594- بقره / 259 .
595- آل عمران / 49 .
596- نهايه ابن اثير، ج 4، ص 28 (ذيل ماده قذذ)؛ لسان العرب ، ج 12، ص 72 (ذيل ماده قذذ).
597- نمل / 83 .
598- كهف / 47 .
599- نساء / 24 .
600- از آن جمله مى توان طبرى در تفسير (ج 5 ، ص 9)، ابوبكر جصاص حنفى در احكام القرآن (ج 2، ص 147)، بيهقى در سنن (ج 7، ص 205)، زمخشرى در كشاف (ج 1، ص 498)، قرطبى در تفسير (ج 5، ص 130)، فخر رازى درتفسيركبير (ج 10، ص 149)، بيضاوى در تفسير (ج 2، ص 79)، علاالدين بغدادى در تفسير خازن (ج 1، ص 343)، ابن كثير در تفسير (ج 1،ك ص 474)، سيوطى در تفسير الدرالمنثور(ج 2، ص 140)، ابوالسعود در حاشيه تفسير كبير فخررازى (ج 3، ص 251)، شوكانى در تفسير (ج 1، ص 449) و سيد محمود آلوسى در تفسير روح المعانى (ج 5، ص 5) را نام برد.
601- صحيح بخارى كتاب نكاح و كتاب توحيد، باب قول اللّه تعالى (هو اللّه الخالق البارئ المصّور...). (حشر / 24) صحيح مسلم (كتاب نكاح ، باب نكاح متعه و كتاب طلاق ، باب حكم عزل )، مسند احمد بن حنبل (ج 2، ص 241، ح 5774 و ج 4، ص ‍ 325، ح 14420 و ص 337، ح 14500) شرح معانى الا ثار (ج 2، ص 144 و146 وج 3، ص 26)، مسند ابوداوود طيالسى (ج 7، ص 227. وج 8، ص 247)، مسند شافعى (ص 94 و 132 و 216)، والاصابة ، ج 3، قسم 1، ص 114، و ج 8 ، قسم 1، ص ‍ 113)، سنن بيهقى (ج 7، باب مايجوزان يكون مهرا، ص 206)، تهذيب التهذيب (ج 10، ص 371) و تفسير فخررازى در ذيل آيه متقدمه (ج 10، ص 50 و52).
602- سنن ، ج 7، ص 206 .
603- معانى الا ثار، ج 2، ص 144 و146 .
604- تفسير كبير، ج 10، ص 50 .
605- انعام / 59 .
606- نجم / 3 - 4 .
607- المستصفى من علم الاصول ، ج 2، ص 355 .
608- شرح تجريد قوشچى ، ص 484 .
609- نحل / 43.
610- حشر / 7 .
611- انعام / 50 .
612- اعراف / 203 .
613- يونس / 15 .
614- احقاف / 9 .
615- انعام / 106 .
616- يونس / 109 .
617- احزاب / 2 .
618- نجم / 28 .
619- المعتبر فى شرح المختصر، ص 6 .
620- الذريعة الى اصول الشريعة ، قسمت دوم ، ص 630 .
621- عدة الاصول ، قسمت دوم ، ص 602 .
622- الذريعة الى اصول الشرعية ، قسمت دوم ، ص 604.
623- اصول كافى ، ج 1، ص 16 .
624- حلية الاولياء، ج 3، ص 197 .
625- الاحكام ، ج 7، ص 177 .
626- اسراء / 23 .
627- فلسفة التشريع الاسلامى ، ص 174 .
628- مدخل الى الفقه الاسلامى ، ص 84 .
629- ارشاد الفحول ، ص 242 .
630- سلّم الوصول ، ص 309 .
631- المدخل الى اصول الفقه ، ص 284.
632- مصادر التشريع ، ص 73 و 80 .
633- همان .
634- همان ، ص 74 .
635- مدخل الفقه الاسلامى ، ص 85 .
636- معجم الادباء، ج 15، ص 54 .
637- الخطط المقريزيه ، ج 4، ص 141.
638- الامام الصادق والمذاهب الاربعة ، ج 1، ص 175 - 180، ج 3، ص 164 - 165 .
639- آلوسى ، جلاء العينين ، ص 107 .
640- همان .
641- ابن جوزى ، تلبيس ابليس ، ص 81 .
642- رساله القول السديد، ص 3 .
643- دائرة المعارف ، فريد وجدى ، ج 3، ص 247 .
644- ميدان الاجتهاد، ص 14 .
645- ميدان الاجتهاد، ص 14.
646- خاطرات جمال الدين ، ص 177 .
647- اعلام الاسلام ، ص 99 .
648- الوحدة الاسلامية ، ص 45 و 137.