نيايش امام حسين عليه‏السلام در صحراى عرفات

علامه محمدتقى جعفرى قدس سرّه

- پى‏نوشت‏ها -


(1) - سوره آل عمران، بخشى از آيه 191.
(2) - سوره نجم، آيات 39 و 40.
(3) -
چيست نشانى آنك، هست جهانى دگر روز تو و شام تو، باغ تو و دام تو عالم، چون آب جوست بسته نمايد وليك نو ز كجا مى‏رسد، كهنه كجا مى‏رود   تو شدن حال‏ها، رفتن اين كهنه‏هاست‏ هر نفس انديشه تو، نوخوشى و نوعناست‏ مى‏رود و مى‏رسد، نونو، اين از كجاست‏ گرنه وراى نظر، عالم بى‏منتهاست‏
    ديوان شمس ـ مولوى

(4) - ارتباط همه اجزاء و شؤون عالم هستى به يكديگر، حقيقتى است علمى و قابل شهود كه در قلمرو حكمت و عرفان به شكل زيبا تجلى نموده است.
چنان كه شيخ محمود شبسترى نيز مى‏گويد:
اگر يك ذره برگيرى از جاى   خلل يابد همه عالم سراپاى‏

(5) - سوره ابراهيم، بخشى از آيه 34؛ و اگر بخواهيد نعمت خداوندى را بشماريد، نخواهيد توانست.
(6) - ويكتور هوگو.
(7) - سعدى.
(8) - چنين تصور مى‏شود كه ابن شبل بغدادى، از اين حكمت عظماى خداوندى بى‏خبر بوده است كه مى‏گويد:
لكان وجودنا خيرا لو انّا   نخير قبله او نستشار
موقعى وجود ما خير بود كه پيش از آفرينش ما، اختيارى براى پذيرش خلقت به ما داده مى‏شد.
(9) - سوره فرقان، آيه 44.
(10) - اين نفسهاى ما در حالى كه تحفه‏هايى از ماست، به سراى ابديت بالا مى‏رود.
(11) - تا كلمات و پديده‏هاى پاكيزه از طرف ما به سوى او ـ آنچه كه مى‏داند ـ صعود نمايد.
(12) - سپس خداوند منان، ما را به آوردن امثال آن نفس‏ها وادار مى‏كند، تا بنده خداوند از آنچه كه نايل شده بود بار ديگر نايل گردد.
(13) - آنگاه پاداش اين كارهاى ما چند برابر از الطاف پروردگار به ما مى‏رسد.
(14) - سوره ابراهيم، آيه 34. و اگر بخواهيد نعمت‏هاى خداوندى را بشماريد نمى‏توانيد.
(15) - سوره نوح، آيه 13.
(16) - سوره انعام، آيه 162.
(17) - سوره بقره، بخشى از آيه 156.
(18) - امية العجم، طغرائى.
(19) - البته منظور از انديشه، معناى سازنده و حياتى آن نيست، بلكه همان تخيلات و پندارهاى بى‏اساس و تجسم‏هاى بى‏پايان است كه مشابه وسوسه مى‏باشند.
(20) - كلنگ.
(21) - Hobs
(22) - لوياتان، حيوان بسيار بزرگى است كه همه حيوانات كوچك را طعمه خود مى‏سازد. برخى لغت‏شناسان مى‏گويند: لوياتان يعنى نهنگ دريا.
(23) - كه اهل
(24) - بى‏همتا.
(25) - نهج البلاغه، نامه 62 خطاب به اهل مصر.
(26) - الكافى ـ محمد بن يعقوب كلينى، ج 2 / صص 219، 220 و 166.
(27) - همان مأخذ، ج 1 / ص 219.
(28) - سوره توبه، بخشى از آيه 105.
(29) - سوره حديد، بخشى از آيه 4.
(30) - سوره غافر، بخشى از آيه 7.
(31) - الفروع من الكافى ـ محمد بن يعقوب كلينى، ج 5 / ص 73.
(32) - سوره كهف، آيه 23 و بخشى از آيه 24.
(33) - سوره كهف، آيات 103 و 104.
(34) - سوره آل عمران، بخشى از آيه 191.
(35) - مرحوم ملا هادى سبزوارى.
(36) - سوره كهف، آيه 23 و بخشى از آيه 24.
(37) - سوره نجم، آيات 39 و 40.
(38) - امام زين العابدين عليه‏السلام دعاى ابوحمزه
(39) - آن محبت واقعى كه ما در صدد تشريح آن مى‏باشيم، بدون شك از ايمان و رسالت‏هاى پيشوايان مافوق‏الطبيعه تفكيك‏ناپذير مى‏باشد.
(40) - سرگذشت انديشه‏ها، آلفرد نورث وايتهد.
(41) - سوره آل عمران، بخشى از آيه 31.
(42) - بينوايان، ويكتور هوگو، ترجمه حسين مستعان، چاپ چهارم / ص 54.
(43) - سوره شمس، آيات 8 و 9 و 10.
(44) - سوره حجر، آيه 29.
(45) - سوره فجر، آيات 27 تا 30.
(46) - سوره نازعات، آيت 42 و 43 و 44.
(47) - سوره بقره، آيه 285.
(48) - سوره فاطر، بخشى از آيه 18.
(49) - سوره كهف، بخشى از آيه 110.
(50) - سوره عنكبوت، آيه 57.
(51) - سوره بقره، بخشى از آيه 245.
(52) - سوره علق، آيه 8.
(53) - گش ـ نافذ، زيبا.
(54) - سوره عنكبوت، بخشى از آيه 69.
(55) - اين بيت از يك غزل بسيار پرمعنا از مولوى در ديوان شمس تبريزى است. در اين ابيات مى‏گويد:
آوازه جمالت از جان خود شنيديم اندر جمال يوسف گر دست‏ها بريدند   چون باد و آب و آتش در عشق تو دويديم‏ دستى به جان ما بر، بنگر چه‏ها بريديم
ماننده ستوران ........
(56) - مقنص، كسى است كه پرنده يا هر شكارى را به دام انداخته، ولى هنوز آن را نگرفته است.
هيچ انگورى دگر غوره نشد   هيچ ميوه پخته با كوره نشد

(57) - ستون.
(58) - در مثنوى نسخه رمضانى محرم جان جمادان چون شويد.