المراقبات

مرحوم آيت الله حاج ميرزا جواد ملكى تبريزى (ره )
مترجم : ابراهيم محدث بندرويگى

- ۷ -


فصل نهم : مراقبات ماه شعبان

شرافت اين ماه

اين ماه براى سالك الى الله بسيار با ارزش است . يكى از شبهاى قدر در اين ماه مى باشد و كسى در آن متولد شده كه خداوند بواسطه او وعده پيروزى به تمامى دوستان ، پيامبران و برگزيدگانش - از زمانى كه پدر ما حضرت آدم (على نبينا و آله و عليه السلام ) در زمين ساكن شده - داده است . و وعده داده ، بوسيله او، بعد از پر شدن زمين از ظلم و جور، آن را پر از قسط و عدل نمايد - كه در جاى خود بطور مفصل به آن خواهيم پرداخت . و از مقام آن همين بس كه ماه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بوده و حضرتش (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند: ((شعبان شهرى ؛ رحم الله من اعاننى على شهرى ؛ شعبان ماه من است ، خداوند كسى را كه مرا در ماهم يارى كند، بيامرزد.»

كسى كه از اين دعوت بزرگ آگاه شود، بايد بكوشد كه از دعوت شدگان اين دعوت گردد. اين جانشين و برادر او اميرالمؤ منين است كه مى فرمايد: ما فاتنى صوم شعبان مذ سمعت منادى رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) ينادى فى شعبان ؛ فلن يفوتنى ايام حياتى ان شاء الله ؛ از زمانى كه نداى منادى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را كه براى روزه اين ماه ندا مى كرد شنيدم ، هيچگاه روزه اين ماه را از دست نداده و در تمام عمرم آن را از دست نخواهم داد؛ اگر خدا بخواهد.» اين درباره روزه اين ماه بود؛ و مى توان كمك به آن حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم ) را از جهات ديگر مانند نماز، صدقه ، مناجات و تمام كارهاى خير با روزه اين ماه مقايسه نمود.

مناجات شعبانيه

اين مناجات ، مناجات معروفى است . و اهلش بخاطر آن با ماه شعبان ماءنوس شده و بهمين جهت منتظر و مشتاق اين ماه هستند. اين مناجات شامل مطالب اساسى در مورد چگونگى معامله بندگان با خداى بزرگ بوده و آداب خواستن ، دعا و طلب آمرزش از او را، آنگونه كه شايسته است ، بيان مى كند و استدلالهاى جالب توجهى جهت اميدوار شدن به درگاه خدا كه با مناجات با او مناسب است در بر دارد. و بروشنى ، ملاقات ، نزديكى و ديدن خدا را معنى مى كند و به اين ترتيب شبهه هاى سالك ، شكهاى منكر و وحشت اهل شك را برطرف مى كند. و نيز اشاره اى به شناخت نفس و اين كه شناخت آن باعث شناخت پروردگار است دارد بنابر تفسير بعضى از فرازهاى آن توسط يكى از بزرگان اهل معرفت .

تمام كلام اين كه اين مناجات ، از اعمال مهم اين ماه است ؛ و نه تنها ماه ، كه سالك نبايد بعضى از فرازهاى آن را در طول سال ترك كند و در قنوتها و ساير حالهاى عالى خود، خيلى با آن مناجات نمايد و وقتى كه مى گويد: و اءنر اءبصار قلوبنا بضياء نظرها اليك ، حتى تخرق اءبصار القلوب حجب النور، فتصل الى معدن العظمه ، و تصير اءرواحنا معلقه بعز قدسك ؛ و ديدگان قلبهاى ما را با نور نگاه آن به حضرتت روشن بفرما تا آنگاه كه چشمهاى دل پرده ها و مانعهاى نورى را پاره كرده و به معدن بزرگى برسد و روحهاى ما به عزت پاكيت وصل شود. از گفته خود غافل نباشد. و تاءمل كند، آيا قلب او چشم ديدن نور را دارد؟ پرده هاى نورى چيست ؟ و معدن بزرگيى كه در پوشش پرده هاى نورى مى باشد، كدام است ؟ تا بداند چه مى گويد و از پروردگارش چه مى خواهد. چون كسى كه نمى داند از خدا چه مى خواهد نمى توان گفت : فلان چيز را خواسته ؛ بلكه بايد گفت : الفاظى را به زبان آورده است . خداوند در قرآن مى فرمايد: «اى كسى كه وقتى او را بخوانند، به داد بيچاره رسيده و گرفتارى او را برطرف مى كند.» و مى فرمايد: «بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را.» نيز مى فرمايد: «از فضل خدا بخواهيد، زيرا خدا با شما مهربان است .» و نمى فرمايد: الفاظ را بزبان آوريد.

بهر حال اين مناجات بزرگى است و يكى از ارمغانهاى آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى باشد كه بزرگى آن را كسى كه قلب سالم و گوش ‍ شنوايى داشته باشد، درك مى كند. و اهل غفلت از درك فوايد و نورهاى آن بى بهره اند.

ارزش نعمت مناجات

بيشتر مردم قدر نعمت مناجات را نمى دانند. مناجات شامل معارف بالايى است كه بجز اهلش كه همان اولياى خدا هستند و از طريق كشف و شهود به آن رسيده اند، كسى از آن آگاهى ندارد. و رسيدن به اين معارف از راه مكاشفه از بهترين نعمتهاى آخرت است كه قابل مقايسه با هيچكدام از نعمتهاى دنيا نيست . امام صادقه (عليه السلام ) در اين فرمايش ، ارزش ‍ اين نعمت را اين گونه بيان مى كنند: «اگر مردم برترى شناخت خدا بر ساير نعمتها را مى دانستند، به زيباييهاى زندگى دنيا كه در اختيار دشمنان ما گذاشته شده ، چشم نمى دوختند؛ در نعمت شناخت خدا قرار گرفته و مانند لذت كسى كه هميشه در بهترين جاهاى بهشت با دوستان خدا بسر مى برد، از آن لذت مى بردند...»

ساير اعمال اين ماه

1- از اعمال مهم در اين ماه روزه است ؛ باندازه اى كه با حالش مناسب باشد. و بهتر است اگر مانعى نبود - گر چه اين مانع رجحان روزه نگرفتن باشد - تمام ماه را بجز يك يا دو روز آخر آن را روزه بگيرد؛ و با اين يك يا دو روز بين روزه اين ماه و روزه رمضان فاصله بيندازد. و اگر اين مقدار را نمى تواند، بمقدار زيادى روزه بگيرد تا وارد دعوت مقدس رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) شده و از كسانى باشد كه حضرتش (صلى الله عليه و آله و سلم ) را يارى مى كنند و گمان نمى كنم با يك يا دو روز روزه گرفتن وارد اين دعوت شود و از كسانى باشد كه بتوان گفت : به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) كمك كرده است .

درباره روزه هر كدام از روزهاى اين ماه اخبار مفصلى وارد شده است . و من فقط روايتى را كه در كتاب «من لا يحضره الفقيه » آمده است ، نقل مى كنم . امام صادق (عليه السلام ) فرمود: «كسى كه روز اول ماه را روزه بگيرد، حتما وارد بهشت مى شود. و كسى كه دو روز را روزه بگيرد، خداوند در هر شب و روزى (به چشم رحمت ) به او مى نگرد و در بهشت هم به اين نگاه ادامه مى دهد. و كسى كه سه روز روزه بگيرد، با خداوند در عرش و بهشت او ديدار مى كند.»

سيد بن طاووس (قدس سره ) جهت توضيح ديدن خداى متعال ، در كتاب اقبال مى گويد: «شايد منظور از ديدار خدا در عرش اين باشد كه عده اى از بهشتيان در جايى از عرش باشند كه هر كس به آنجا برسد به او مى گويد: خدا را ديده است ؛ چنانچه خداوند كعبه مشرفه را منزل خود قرار داده و هركس به ديدن آن برود، مى گويد: به ديدن خدا رفته است .»

معلوم نيست سيد بن طاووس (قدس سره ) مى خواهد ديدار با خدا يا ديدار با خدا در عرش را توضيح بدهد. گر چه ظاهر كلامش اين است كه در صدد توضيح چگونگى اصل ديدن خداست ولى در كتاب «فلاح السائل » در ذيل فرمايش امام صادق (عليه السلام ) كه مى فرمايد: ((آنقدر آن (آيه ) را تكرار كردم تا آن را از گوينده اش شنيدم ...»، كلامى دارد كه در آن به ديدن و ملاقات معنوى خداوند تصريح مى كند؛ بگونه اى كه منافاتى با منزه دانستن خدا از جسم بودن ندارد. بهر حال اين توجيهات لازم نيست و واقعا خدا را مى بيند؛ چنانچه در مناجات شعبانيه نيز از اين مطلب با عبارات ذيل تعبير شده است : حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور؛ فتصل الى معدن العظمه ؛ و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسك ؛ تا ديدگان قلب موانع نورى را پاره كرده و آنگاه به معدن بزرگى برسد؛ و روحهاى ما به عزت پاكيت وصل شود. و ديدن باين شكل هيچ منافاتى با اعتقاد ما مبنى بر جسم نداشتن خداوند ندارد؛ تا احتياج به تفسير آن باشد، و شايد سيد بن طاووس (قدس سره ) با اين كلام مى خواسته ديدار عرش را توضيح بدهد؛ نه اصل ديدار را.

2- از اعمال مهم در اين ماه صلواتى است كه در نيمروز هر روز اين ماه فرستاده مى شود؛ و اول آن چنين است . اللهم صل على محمد و آل محمد، شجره النبوة ...

3- يكى ديگر از اعمال اين ماه ، همانگونه اى كه در كتاب اقبال است بجا آوردن نماز و خواندن دعاهاى اين شبهاست . سالك بايد در رابطه با اين اعمال جدى بوده ، و به هر كدام از ذكر و فكر و اين اعمال كه نشاط دارد، با در نظر گرفتن اولويتها اقدام كند. و اين مطلب را نيز در نظر داشته باشد كه عمل به روايتى كه متضمن اين اعمال است ، بخاطر تسامح در مدرك اعمال مستحبى است . و معمولا بهتر است هم به اعمال راحت و آسانى كه مى توان با نشاط آن را انجام داد و هم به عبادات روزمره ، با در نظر گرفتن حال خود، بپردازد.

4 - يكى ديگر از كارهاى مهم در اين ماه عمل به اين روايت است . اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمودند: «در هر پنجشنبه شعبان آسمانها زينت شده و آنگاه فرشتگان عرض مى كنند: خداى ما! روزه داران شعبان را ببخش و بيامرز و دعايشان را اجابت فرما. بنابراين كسى كه دو ركعت نماز بجا آورد كه در هر ركعت سوره «فاتحه » را يك بار و «قل هو الله احد» را صد بار بخواند و بعد از سلام دادن صدبار بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) درود فرستد، خداوند تمام خواسته هاى دينى و دنيايى او را برآورده مى فرمايد. و كسى كه يك روز آن را روزه بگيرد، خداوند بدن او را بر آتش حرام مى كند.

سوم شعبان

اين روز بجهت تولد امام حسين (عليه السلام ) در آن روز بزرگى بوده و سالك بايد بمقدار توانايى با روزه ، زيارت ، دعاهايى كه در اين روز وارد شده و ساير طاعتها، شكر اين روز را بجا آورد. در چنين روزى فطرس ‍ ملك سلامتى بالهاى خود را بدست آورد. سالك نيز مى تواند اين روز را پناه خود قرار داده و با آن نجات پيدا كند. و دو بال روح و عقل خود را بدست آورده تا بتواند با اهل معنى در آسمانهاى قرب و رضوان پرواز كند. بايد توجه داشت كه ، همانگونه كه اهل بيت در اين روز خوشحاليشان بخاطر تولد آن حضرت (عليه السلام ) همراه با اندوه و عزا بود، سالك نيز بايد چنين باشد. و در پايان مانند روزهاى شريف اين روز را به پايان برساند.

نيمه شعبان

روز و شب نيمه شعبان زمان بسيار شريفى است كه جهات زيادى باعث اين شرافت و بزرگى شده است . از قبيل :

(الف از شبهاى قدر مى باشد و شب تقسيم رزقها و عمرها چنانچه در روايات زيادى وارد شده است . و در بعضى از آنها آمده است : «خداوند اين شب را براى امت قرار داده است ؛ چنانچه شب قدر را براى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) قرار داده . - و اين اشكال كه بنابراين ، لازم مى آيد كه شب قدر، بيش از يك شب باشد را مى توان به اين بيان پاسخ گفت كه تقدير، مراتب و مراحل گوناگونى دارد.

(ب از اوقات زيارتى امام حسين (عليه السلام ) مى باشد كه غير از فرشتگان صد هزار پيامبر (عليهم السلام ) آن حضرت (عليه السلام ) را زيارت مى كنند. و اين مطلب نشانه عظمت اين شب است .

(ج از شب هايى است كه تاءكيد به زنده نگهداشتن آن شده و اعمال و عبادات بسيار ارزشمندى در آن وارد شده كه مى توان گفت : در هيچ شبى - اعم از شب قدر يا غير آن - مانند يا بيشتر از آن نيامده است .

(د شب ميلاد امامى است كه گيتى را از عدالت پر كرده ، زمين را پاك مى نمايد و در تمام زمينه هاى دينى و دنيايى حاكميت دارد.

اعمال مهم شب نيمه شعبان

(1-اولين كارى كه سالك بايد در اين شب انجام دهد اين است كه از لذت و آسايش دنيا در اين شب چشم پوشى نمايد. و آنگاه براى استفاده بيشتر از آن و تصحيح اعمال خود بايد فرض كند كه شب خداحافظى او با اين دنيا و تمام اعمال بوده و فرداى آن روز قيامت است . و نيز قبل از فرا رسيدن شب بايد اعمالى را كه در آن مى خواهد انجام بدهد مشخص ‍ نمايد و اگر دو عمل در فضيلت يكسان بود سخت تر را انتخاب كند.

(2-از اعمال مهم نمازهايى است كه وارد شده است :

(الف صد ركعت نماز با هزار «قل هو الله احد» كه فضيلت اين نماز بيش از نماز بعدى است .

(ب چهار ركعت كه در هر ركعت پنجاه يا صد يا دويست و پنجاه بار «قل هو الله احد» خوانده مى شود. و پس از آن خواندن دعايى كه با اين عبارت شروع مى شود: «اللهم انى اليك فقير...»

(ج دو ركعت نمازى كه در اين روايت آمده است : «شيخ طوسى بنقل از ابى يحيى مى گويد از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم برترين دعاها كدام است ؟ حضرت (عليه السلام ) فرمودند: بعد از خواندن نماز عشا دو ركعت نماز بخوان ؛ در ركعت اول سوره «حمد» و «جحد» و در ركعت دوم سوره «حمد» و «اخلاص » را بخوان و بعد از اين كه سلام دادى ، سى وسه مرتبه «سبحان الله » و سى وسه مرتبه «الحمد لله » و سى وچهار مرتبه «الله اكبر»بگو؛ سپس بگو: «يا من اليه يلجا العباد...» آنگاه سجده كن و بيست بار «يارب »، هفت بار «يا الله »، هفت بار «لا حول و لا قوة الا بالله » بگو و سپس بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) صلوات فرستاده و حاجت خود را از خدا بخواه . بخدا سوگند اگر با اين عمل بعدد قطرات باران از خداوند حاجت بخواهى با كرم و فضل خود تو را به خواسته هايت مى رساند.

البته اين حديث با روايات ديگرى نقل شده كه در مسجد با هم فرق دارند. براى روشن شدن مطلب به كتاب اقبال مراجعه كنيد.

و اگر شب طولانى بود و كسى توانست هم اين دو ركعت و هم صد ركعت با هزار قل هو الله را بجا آورد به خير بزرگى رسيده است ؛ زيرا علاوه بر معتبر بودن روايت ، ثواب اين دو نماز به اندازه اى است كه انسان از تصور آن عاجز است .

(3-از اعمال مهم عمل به حديثى است كه در كتاب اقبال روايت شده : «رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند: شب نيمه شعبان در خواب بودم كه جبرئيل آمد و گفت : محمد! چرا در اين شب خوابيده اى ؟ گفتم : جبرئيل ! مگر چه شبى است ؟ گفت : شب نيمه شعبان است . محمد! برخيز. آنگاه مرا بلند كرده و به بقيع برد، سپس گفت : سرت را بلند كن ، زيرا اين شبى است كه درهاى آسمان در آن باز مى شود: درهاى رحمت . درِ «رضوان ))، درِ «مغفرت » درِ «فضل » «توبه » درِ «نعمت » درِ «جود» و درِ «احسان ». و خداوند به عدد موها و پشمهاى گاو و گوسفند - مردم را از آتش جهنم - آزاد مى كند؛ زمان مرگ را در آن ثبت كرده و بمدت يك سال روزيها را تقسيم مى كند؛ و هر چه را كه در تمام سال اتفاق مى افتد فرو مى فرستد.

محمد! كسى كه اين شب را با گفتن «الله اكبر»، «سبحان الله » و «لا اله الا الله » و دعا و نماز و قرآن خواندن و انجام اعمال مستحب و استغفار كردن زنده نگهدارد بهشت منزل و استراحتگاه او خواهد بود و گناهان گذشته و آينده اش بخشيده مى شود.

محمد! كسى كه در اين شب صد ركعت نماز بجا آورد و در هر ركعت «فاتحة الكتاب » را يك بار و «قل هو الله احد» را ده بار بخواند و بعد از فراغ از نماز، ده بار «آية الكرسى » و ده بار «فاتحة الكتاب » خوانده و صد بار سبحان الله بگويد، خداوند صد گناه كبيره كه باعث هلاكت و ورود او در آتش مى باشند را، مى بخشد؛ و در مقابل هر سوره و تسبيحى كاخى در بهشت به او عنايت مى كند؛ و توانايى شفاعت صد نفر از بستگانش را به او داده و او را در ثواب شهدا شريك مى كند و آنچه به روزه داران اين ماه و عبادت كنندگان اين شب مى دهد، به او نيز عنايت مى كند؛ بدون اين كه پاداش آنان را كم كند.

پس اين شب را زنده بدار و شب زنده دارى و نزديكى به خدا، با عمل در اين شب ، را به امتت دستور بده ؛ زيرا شب شريفى است . در حالى نزدت آمدم كه تمام فرشته ها در آسمان پاهايشان را جفت كرده اند: عده اى تسبيح مى كنند، عده اى در ركوع ، عده اى در سجود و گروهى ذكر مى گويند. شبى است كه كسى دعا نمى كند مگر اين كه مستجاب مى شود؛ كسى چيزى نمى خواهد مگر اين كه مستجاب مى شود؛ كسى چيزى نمى خواهد مگر اين كه به او داده مى شود؛ كسى درخواست مغفرت و بخشش نمى كند، مگر اين كه بخشيده مى شود. كسى توبه نمى كند مگر اين كه توبه اش پذيرفته مى شود. كسى كه از خير اين شب محروم شود، از خير بزرگى محروم شده است .

رسول خدا در اين شب دعا مى كرد و مى گفت : «اللهم اقسم لنا من خشيتك ...»

در روايت ديگرى ، راوى حديث مى گويد: «سى نفر از اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به من گفته اند: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: كسى كه اين نماز را در اين شب بجا آورد، خداوند هفتاد نگاه - رحمت - به او مى كند؛ و با هر نگاه هفتاد خواسته او را برآورده مى كند، كه كوچكترين آن بخشيدن گناه است . و اگر بدبخت باشد و سعادت بخواهد، خداوند او را سعادتمند مى كند. و خداوند هر چه را بخواهد، محو كرده و ثبت مى كند و حوادث عالم را به خواسته خود تغيير مى دهد و اصل كتاب (آفرينش ) نزد او است ؛(16) و اگر پدر و مادرش اهل آتش باشند، و چيزى را شريك خدا ندانسته باشند، از آتش ‍ خارج مى شوند. كسى كه اين نماز را بخواند، هر حاجتى را كه بخواهد، خداوند برآورده نموده و چيزهايى را كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده ، براى او در بهشت آماده مى كند. سوگند به كسى كه من را بحق به پيامبرى برانگيخت ، كسى كه به خاطر خدا اين نماز را بجا آورد، خداوند بهره اى از پاداش تمام كسانى كه خدا را در اين شب عبادت كرده اند، به او عنايت نموده و به نويسندگان بزرگوار اعمال امر مى كند كه براى او نيكى نوشته و گناهان او را پاك كنند تا جايى كه گناهى نماند؛ و تا زمانى كه جاى خود را در بهشت نبيند، از دنيا نمى رود؛ و خداوند فرشتگانى فرستاده با او مصافحه نموده و به او سلام كنند؛ و در روز قيامت با افراد بزرگوار و خوبى خواهد بود؛ و اگر قبل از پايان سال بميرد، شهيد شده ، و مى تواند هفتاد هزار نفر از يكتا پرستان را شفاعت نمايد. بنابراين كسى در برخاستن براى عبادت در اين شب سستى نمى كند مگر آدم بدبخت .» و نيز مى گويد: «سيد يحيى بن الحسين در كتاب امالى حديثى را به مولاى ما على (عليه السلام ) نسبت داده كه آن حضرت (عليه السلام ) فرمودند: كسى كه شب نيمه شعبان صد ركعت نماز با هزار قل هو الله احد بجا آورد، روزى كه قلبها مى ميرند قلب او نخواهد مرد؛ و از دنيا نمى رود تا زمانى كه صد فرشته را ببيند كه او را از عذاب خدا پناه مى دهند: سى تا از اين فرشتگان بهشت را به او مژده داده ؛ و سى تاى ديگر او را از شيطان حفظ مى كنند؛ و سى تاى ديگر در شب و روز براى او استغفار مى كنند و ده تاى ديگر با كسى كه با او در افتد، مى جنگند.»

اى بيچاره به خودت كه اسير كارهاى بد گذشته ات هستى ، رحم كن . و خود را از بارهاى گرانى كه بر پشت دارى و از اعمال زشت گذشته ات بوجود آمده ، رها كن . همين ها بدبختى هاى بزرگى را برايت در پى دارند. به روزى مى رسى كه مى گويند: «راه فرار كجاست ؟ هرگز پناهگاهى نيست . به جز درگاه خدا آرامشگاهى نيست . در اين روز به انسان خبر مى دهند كه در اول و آخر عمر چه كرده است .»(17) انصاف بده ، آيا به وعده هاى خدا و روز ديگر و پاداش اعمال ايمان دارى ! آيا در برابر خود جائى را مى بينى كه پيامبران به جهت آن گريه كرده دوستان خدا از آن لرزيده و هنگام يادآورى آن متقين غش مى كنند. تو را چه مى شود كه از آنچه پيامبران معصوم خدا و فرشتگان پاك مى ترسيدند، ايمن هستى ! آيا چيزى مى بينى كه آنها نمى بينند! يا كار خيرى انجام داده اى كه آنها انجام نداده اند! يا از چيزى پرهيز كرده اى كه آنها پرهيز نكرده اند! يا از فريب خدا غافل هستى ! و بجز فاسقان كسى از مكر خدا غافل نيست .

درباره خود بينديش «روزى كه فرشته بزرگ ، روح القدس و فرشتگان ديگر بصورت منظم و صف كشيده برخيزند، كسى سخنى نمى گويد مگر آن كه خدا به او اجازه داده و سخن درست بگويد.» و فرض كن اجازه دادند صحبت كنى ، آيا جواب درستى براى سؤ ال خداى متعال دارى ؟ در حالى كه اصلا معلوم نيست به تو اجازه بدهند صحبت كنى ؛ يا ممكن است بگويد: «دور شويد و با من حرف نزنيد.»

آنگاه در مورد وعده خداى متعال در مورد اين عمل كم - صد ركعت نماز در يك شب - فكر كن . آيا عاقل در اين مورد سهل انگارى مى كند! به خود خطاب كن : اى كسى كه ادعاى ايمان به وعده هاى خداوند متعال دارى ، درباره اين منافع بزرگ و بسيار با ارزش چه مى گويى ؟ آيا مى توانى قيمتى مانند منافع دنيوى و نعمتهاى پست دنيا بر آن بگذارى ! كاخى از كاخهاى بهشت را كه خدا در مقابل يك تسبيح در اين شب به تو وعده داده ، قيمت گذارى كنى ؛ كسى مى تواند بفهمد چه كرامتهايى در آن نگاه نهفته است !

سپس به حال خود بينديش و ببين چقدر به دنيا حريص هستى ! چگونه بخاطر از بين رفتن كالاهاى با ارزش از تاءسف مى ميرى ! همان كالاهايى كه در مقابل كوچكترين كالاهاى آخرت بى ارزش هستند.

علت بى علاقگى به پاداش آخرت و علاقه به نعمتهاى دنيا، چيزى جز ضعف ايمان به جهان غيب و لوازم آن است ! اگر چنين بود، واى بر تو كه در آينده به خدا و فرشتگان و كتابهاى خدا و پيامبران و روز قيامت كافر شده ، گمراه مى شوى و ور شكسته مى گردى ؛ و بايد خود را براى آتشى كه خداوند به افراد بى ايمان به خدا وعده داده است ، آماده كنى . زيرا ايمان ضعيف با علتى ناچيز و ترس كمى از بين مى رود. بخصوص در بيمارى مرگ كه حواس آشفته مى شود. بنابراين اگر ايمان محكم و استوار نباشد، شايد امانتى بوده و در سختيهاى مرگ تبديل به كفر شود. پس در زمان عافيت خود را براى بلا و در زمان سلامتى خود را براى بيمارى آماده كن . در روزهاى مهلت ، فرصت را غنيمت شمار، قبل از اين كه فرستادگان خدا بيايند و بخواهى يك ساعت به عمرت اضافه شود ولى جواب بدهند تمام شد و به لحظه اى راضى شوى ولى ندهند. بنابراين براى نجات خود اين اعمال مهم را انجام بده ؛ و مانند غريق خدا را در اين وقتهاى شريف بخوان ؛ و مانند كسى كه در آتش گرفتار است ، بوسيله دوستان و اوليايش ‍ به او متوسل شو؛ زيرا كريم است و كرامت به بندگان بيچاره اش را كه به درگاه او پناه آورده باشند و به دوستانش متوسل شده باشند، دوست دارد. در حالى كه تمام درها باز است از كدام در وارد مى شوى ! از در رحمت يا خوشنودى يا بخشش گناه يا توبه يا فضل يا نيكوكارى يا نعمت يا سخاوت و بخشش . و اهل هر در نيز كسى است كه متصف به صفت آن در، باندازه توانايى باشد.

بهره ات از در رحمت اين است كه به بندگان غافل خدا رحم كنى ، و آنان را با وعظ و نصيحت و لطافت و بدون درشتى و خشونت ، از راه غفلتى كه دارند براه خدا آورى ؛ و به گناهكاران با چشم رحمت نگاه كنى نه با چشم آزار و اذيت . و نيز تمام گناهانى كه در دنيا انجام مى شود را مانند گناهان خود در نظر بگير و سعى كن به اندازه توانايى آن را از بين ببرى با اين هدف كه مبادا خشم خدا شامل حال تو شده و سزاوار ممنوعيت از همسايگى خداوند شود. و نياز هر نيازمندى را به اندازه توان برآور و اگر نتوانستى برايش دعا، و با او همدردى كن .

و بهره ات از در خوشنودى اين است كه از خداى خود خوشنود باشى و بالاتر، او نيز از تو خوشنود باشد، زيرا اين دو لازم و ملزوم يكديگر هستند. و به آسانى از خلق خدا راضى شده و با آنان خشونت و بداخلاقى نكن .

و بهره ات از در «بخشش گناه » اين است كه به اندازه گناهت از خداوند آمرزش بخواهى با شرايطش . و از تمام مخلوقات خدا كه به گردن تو حقى دارند، به اندازه ظلم و بدى و جفايت پوزش بخواهى و كسانى را كه به گردن آنان حقى دارى ببخشى و عذر كسانى را كه معذرت مى خواهند، بپذيرى .

بهره ات از در «توبه » نيز اين است كه در آينده هيچ گناه يا عمل مكروهى را انجام نداده ، نسبت به خلق و خالق بدى نكرده و گذشته را تا آنجا كه مى توانى جبران كنى .

بهره ات از در «فضل » نيز اين است كه در رابطه با حق خدا بمقدار واجب راضى نشده ؛ و در رابطه با حق مردم نيز به عدل و مساوات كفايت نكرده ، و طورى رفتار كنى كه خير تو براى آنان بيشتر از خير آنان براى تو باشد. و يكى از اينها اين است جواب سلام را بهتر از سلام آنان بدهى .

و بهره تو از درِ «نيكوكارى » اين است كه خدا را طورى عبادت كنى كه گويا او را مى بينى و اگر تو او را نمى بينى ، او تو را مى بيند، به كسى كه با تو بدى كرده ، نيكى كنى و كسى را كه به تو ظلم كرده ببخشى و با كسى كه از تو بريده بپيوندى .

و بهره ات از در «بخشش و سخاوت )) اين است كه تمام وجودت را در راه خدا نثار كنى - زيرا او شايسته اين است - و خيرت را براى مردم افزايش دهى ؛ البته نه به جهت نيازى كه به آنان دارى .

اين درها باز هستند، بخصوص در اين شب . و اكنون تو از كدام در مى خواهى بر خدايت وارد شوى ؟ باندازه فضيلت در و باندازه بهره اى كه از آن در دارى ، از خود كرامت نشان بده ، و براى بدست آوردن اين صفات بيشتر از افزايش شكل و قالب عبادات كوشش كن . زيرا نور نماز بنده اى كه خود را با اين صفات آراسته است ، هزار بار يا بيشتر افزونتر از نور نماز بنده اى است كه به اين صفات متصف نباشد. خداى پر فضلى كه بر جميع مخلوقات منت داشته و بخشنده فضل مى باشد هرگز با كسى كه متصف به صفت فضل باشد با عدل خود رفتار نكرده ، پاداش زيادى به عمل كم او داده ، پاداش عمل او را بى اندازه زياد مى كند و گناهان او را به چندين برابر عمل نيك تبديل مى نمايد.

(4-بجا آوردن سجده هايى كه دعاهاى مخصوصى در آن خوانده مى شود، و در بعضى از آن دعاها به سه مقام بلند انسانى اشاره شده است . آنجا كه مى گويد: «سجد لك سوادى و خيالى و بياضى » از اين عبارت به خوبى روشن مى شود كه انسان سه عالم دارد: عالم محسوس ، كه انسان در اين عالم مركب از ماده و مقدار است و عالم مثال كه مركب از شكل و روح بوده و عالم حقيقى يعنى عالمى كه حقيقت انسان همان بوده و انسانيت انسان وابسته به اوست ؛ عالمى كه عارى از شكل و ماده است . و همين عالم ، عالم الهى اوست كه اگر كسى آن را بشناسد پروردگارش را شناخته است . يعنى شناخت اين عالم وسيله اى براى شناخت خداى متعال است .

(5-نزديكى جستن به امام زمان (عج ) كسى كه حجت عصر، ولى امر، راز دارنده بزرگ ، صاحب غيبت الهى و دعوت پيامبر گونه ، وارث پيامبران و جانشين جانشينان ، مظهر عدل خدا، برافرازنده پرچمهاى هدايت ، از بين برنده ستمگران و منكرين حق ، ريشه كن كننده دشمنان ، گمراه كنندگان و كافران ، پاك كننده آثار انحراف و هواپرستى ، گردآورنده تمام سخنان حول محور تقوى ، حجت و نشانه بزرگ خدا، نصر و فتح نزديك خدا، رابط آسمانيان و زمينيان ، تربيت كننده عالم ، سلطان بزرگ ، مولاى كريم ، مايه نگهدارى ما از لغزشها، آقا، امام و مولاى ما امام قائم مهدى است ، جان ما و تمام جهانيان بفدايش كه مى توان با زيارت ، مناجات ، عرض شوق و شكايت از دورى او، دعا، نماز، دلسوختگى از دورى او، شكر نعمتها، اهداء طاعات ، بذل جان ، توسل ، پيوستن ، پناه جستن و درخواست كمك ، پيروزى و فيض و شفاعت به آن حضرت (عج ) نزديك شد.

انسان بايد بينديشد كه چه سعادتهايى را به جهت غيبت از دست داده و به ديگران بنگرد كه چگونه در قلمرو او تصرف نموده ، و حق حكومت او را غصب نموده و بر دوستانش حكمرانى مى كنند؛ ظالمانه آنان را به سوى اميال خود مى برند و آنگاه از تمام اين مسائل بدرد آمده ؛ و به خداوند بخاطر آن شكايت كند، و او را با سوز دل صدا زده ، فرج او را بخواهد و براى او تضرع و زارى كند كه بر او منت گذاشته و ديدار جمال ، فرمانبردارى كامل ، رسيدن به خوشنودى و راهنمايى با هدايت او را نصيبش نمايد. و مانند كسى كه قبل از تولد پدر را از دست داده و منتظر آمدن و سرپرستى اوست ، در تمام حوادث ، وجود او و فرمانرواييش را به ياد آورد.

برادرى داشتم كه بعد از فوت پدرم به دنيا آمد، و بعد از اين كه فهميد كه پدرش از دنيا رفته است ، فكر مى كرد پدرش زنده است و دنبال پدر بود و در هر كار كوچك يا بزرگى او را بياد مى آورد؛ و اين كه او مى آيد و چنين و چنان مى كند. تو نيز نبايد پدرت را بيش از امامت كه پدر روحانى و حقيقى تو است دوست بدارى ؛ كسى كه علت ايجاد روح و جسم و تمام نعمتهاى تو و از جانب پروردگار رهبر كامل مى باشد. كارها و سخنانت بايد نشان دهنده اين باشد كه امامت را از دست داده ، منتظر ظهور و خواهان رسيدن به او مى باشى . و در زمان غيبت آنچنان وفادارى از خود نشان بده ، كه ادعاى وابستگيت را به آن حضرت تصديق كند. زيرا افراد بزرگوار در زمان غيبت چنان وفاداريى از خود نشان مى دهند كه در زمان حضور نشان نمى دهند. و هدف تو از آرزوى ظهور و ديدارش نبايد چيزى جز ظهور و ديدار او باشد. زيرا ديدار و نزديك شدن به او بالاترين اهداف بوده و بقيه هدفها مقدمه اى براى رسيدن به اين هدف است . شناخت ، نزديكى و خوشنودى او پايان كارها و آرزوهاست .

(6-خواندن دعايى كه با اين عبارت شروع مى شود: «اللهم بحق ليلتنا و مولودها...»

(7-زيارت امام حسين (عليه السلام ) و حضور در آرامگاه شريف آن حضرت (عليه السلام )؛ كه در روايات خيلى نسبت به آن سفارش شده است . و بايد او را با زيارت مخصوص اين شب زيارت كند.

(8-خواندن دعاى كميل در سجده ، بخاطر پيروى از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در كتاب اقبال از شيخ طوسى روايت شده است كه ((كميل ، اميرالمؤ منين را در شب نيمه شعبان در حال خواندن اين دعا مشاهده كرد.» و مى گويد: در روايت ديگر آمده است : «كميل بن زياد گفت : با مولايم اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در مسجد كوفه نشسته بودم ؛ عده اى از اصحاب آن حضرت (عليه السلام ) نيز همراه او بودند، يكى از آنان گفت : معنى اين آيه چيست ؟ «فيها يفرق كل امر حكيم ؛ در آن شب هر چيزى با حكمت ، مشخص و معين مى شود» حضرت (عليه السلام ) فرمودند: منظور شب نيمه شعبان است ؛ سوگند به كسى كه جان على بدست اوست ، بنده اى نيست مگر اين كه تمام خير و شرى كه به او مى رسد در شب نيمه شعبان قسمت مى شود و اين خير و شرها از شب نيمه شعبان تا شب نيمه شعبان سال بعد به او مى رسد. و بنده اى كه اين شب را زنده داشته و با دعاى خضر به درگاه خدا دعا نمايد، دعاى او اجابت مى شود.

وقتى كه اميرالمؤ منين بازگشت ، شبانگاه به ديدار او رفتم . فرمود چرا آمدى ؟ گفتم : براى دعاى خضر؛ فرمود: بنشين كميل ! اگر دعا را حفظ كنى و در شبهاى جمعه ، يا ماهى يك بار، يا سالى يك بار، يا در تمام عمر يك بار با آن دعا كنى ، باعث كفايت ، يارى ، رزق ، و آمرزش تو خواهد شد. كميل ! به خاطر اين كه مدتى طولانى با ما بوده اى بايد آنچه را كه خواستى به تو بدهيم ، سپس فرمود: بنويس : اللهم انى اسئلك برحمتك التى وسعت كل شى ء...

سالك بايد اين دعا را با حضور قلب بخواند، بايد بداند چه مى گويد.

و چيزهايى را كه با حال خود سازگار نيست ، نبايد بگويد. و موقعى كه مى گويد: «پروردگار و آقا و مولايم ! فرض كن عذابت را تحمل كردم ، جدائيت را چگونه تحمل كنم ؟» سعى كند كه در اين دعا كه جدايى از پروردگارش از عذاب جهنم برايش سخت تر است ؛ راستگو بوده و راضى نشود در چنين حالى ، به خدايى كه عالم به پنهانى هاست ، دروغ بگويد؛ و با اين عمل حكومت خدا را سبك شمارد.

كسى كه مى خواهد در اين ادعا راستگو باشد، بايد معنى وصل شدن به خدا را - گرچه اجمالا - بداند تا بتواند ادعا كند كه جدا شدن از اين نعمت و سرور براى او سخت تر از عذاب خداست ؛ و نيز درباره ماهيت هر چيزى كه در دعا و مناجاتش از خدا مى خواهد فكر كند تا دعايش ‍ مناجاتى واقعى باشد و طورى نباشد كه معنى دعايى را كه مى خواند، نداند. و از اين جمله كه در اواخر دعايش مى گويد، غافل نشود: «و اجتمع فى جوارك مع المؤ منين ؛ تا در همسايگى تو با مؤ منين باشم » و كسى كه در مناجات خود غافل باشد و فراموش كند كه چه مى خواهد و چه كسى را صدا مى زند، خطر بزرگى او را تهديد مى كند.

(9-زيارت امام حسين (عليه السلام ) در بارگاه شريف يا از مكانهاى دور. زيارت آن حضرت (عليه السلام ) نماز و عمل مخصوصى دارد كه در كتاب اقبال آمده است . و كسى كه او را زيارت كند، مانند كسى است كه خدا را در عرش او زيارت كرده باشد.

علاوه بر زيارت ، بنده مراقب بايد بينديشد كه چرا خداوند متعال اين همه ثوابهاى بزرگ براى زيارت امام حسين (عليه السلام ) قرار داده است ، بگونه اى كه اعلام نموده زيارت او بعد از شهادت او و در آرامگاهش ‍ مانند زيارت خدا در عرش مى باشد. و همه نمى توانند به علت اين مطلب پى ببرند. حتى سيد و دانشمند بزرگوار «سيد مهدى بحرالعلوم » علت آن را از شيخ بزرگ و عارف «شيخ حسين » معروف به «نجف » مى پرسد. و سؤ ال مى كند چرا در روايات اين همه ثواب براى زائر امام حسين (عليه السلام ) و گريه كننده بر او وارد شده و عقل چگونه مى تواند اين همه پاداش را براى اين اعمال كم و كوچك بپذيرد؟ شيخ جواب مى دهد: امام حسين (عليه السلام ) با تمام مقامهايى كه داشت مخلوق و محتاج و بنده خدا بود و با اين حال تمام وجود خود را اعم از مال ، مقام ، آبرو، برادران ، فرزندان كوچك و بزرگ ، جان و حتى بدن خود را بعد از كشته شدن ، به خاطر دوستى و رضايت خدا داد. و فكر مى كنى اگر خداوند تمام دارايى خود را به امام حسين (عليه السلام ) بدهد زياد باشد. در اينجا سيد به اين جواب قانع شده و گفت : جواب خوبى است . و نيز درباره حكمتهايى كه در قضا و قدر خداوند در شهادت امام حسين (عليه السلام ) بوده انديشيده و بفهمد كه مثلا شهادت او (عليه السلام ) سببى براى نجات امت و كفاره گناهانش بوده و وسيله اى براى رسيدن به درجات عالى و راه نزديكى براى شناخت مقام امامشان بوده است . صرف نظر از ثوابهايى كه به خود آن حضرت عنايت فرمود و او را به برترين درجات رسانيد.

و نيز با تفكر خود به اين نتيجه برسد كه يكى از توابهاى عالى و مقامهاى بزرگ ، كه براى دوستان خدا آماده شده زيارت خداست ، تا مشتاق آن شده و آن را هدف قرار داده و براى بدست آوردن آن همت كرده و براى رسيدن به آن اشتياق زيادى در او بوجود آيد تا در دعاى خود كه مى گويد: وهبنى صبرت على عذابك فكيف اصبر على فراقك ؛ فرض كن عذابت را تحمل كردم ، جدائيت را چگونه تحمل كنم ؟ راستگو باشد.

(10-سجده و گفتن ذكرهاى آن كه از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت شده همراه با حضور قلب و با توجه به معانى و دروغ نگفتن در آنچه مى گويد. همچنين خواندن دعاهايى كه براى بين ركعتهاى نماز شب در كتاب اقبال روايت شده . و نيز غفلت نكردن از دعاى گرانقدرى كه در نماز وتر يا بعد از آن خوانده مى شود.

(11-محاسبه اعمال اين شب . گمان مى كنم اگر با آگاهى و خوب حساب كند - بخصوص اگر از هدايت خدا در اين مورد كمك بگيرد - باندازه اى از عمل خود استغفار مى كند كه اگر اين شب را خوابيده بود، اين مقدار استغفار نمى كرد؛ چون فقط مخلصها از آفتهاى عمل مصون هستند و مخلصها را نيز خطر بزرگى تهديد مى كند و اگر فرض شود عمل او بدون آفت است بايد قيمتى بر آن گذاشته و آن را با يكى از كوچكترين نعمتهايى كه خدا به او داده ، مقايسه كند، و ببيند، اگر با ترازوى عدل بسنجد، آيا با اين اعمال توانسته است شكر خدا را بجا آورد. و اگر ببيند، در اعمالش ، كوتاهى كرده يا آفتى دارد، با توسل به نگهبان شبش كه از معصومين (عليهم السلام ) مى باشد، آن را جبران كرده و با اهداى سلام به او عرض كند: «اى كسى كه خداوند تو را از ميان بندگانش انتخاب كرده ، و نگهبانى و حامى آنان نموده ، تو را به اين انتخاب سوگند مى دهم كه با چشم رحمت به بدبختى من نگريسته و به سستى ، نادانى ، بى چيزى ، ورشكستگى ، ندارى و بلايم رحم كنى و از خدا بخواهى من را قبول و از من خوشنود شود و مرا در اين شب در حاجت و دعايت ، و شفاعت و شيعيانت ، وارد نمايى و نيز از خدا بخواهى خير و ارشاد خود را نصيبم كند؛ مرا تقويت كرده و موفق كند و تمام خيرهاى دينى و دنيايى و آخرتى را به من عنايت كند. بزرگوار هستى و بزرگوارى را دوست دارى و از جانب خدا ماءمور به پناه دادن مى باشى . در پايان پذيراييت از من ، از خدا بخواه شناخت ، دوستى ، نزديكى و خوشنودى خود را به من عطا كرده و مرا در دنيا و آخرت به شما ملحق كند و از شيعيان نزديك و دوستان قديمى شما بگرداند. تمام اين كارها بدست اوست . درود خدا بر شما. آنچه خدا بخواهد (همان شود) و هيچ نيرويى بجز خدا نيست .»

و آنگاه اگر خواست ، مى تواند شبش را با سجده به پايان برساند.

آخرين جمعه شعبان

يكى ديگر از اوقات مهم ماه شعبان براى سالك الى الله آخرين جمعه آن است . از كتاب «عيون » از «عبدالسلام بن صالح هروى » نقل شده كه مى گويد: در آخرين جمعه شعبان به ديدن ابى الحسن على بن موسى الرضا (عليه السلام ) رفتم ، حضرت فرمودند: «ابا صلت ! بيشتر شعبان گذشت و اين آخرين جمعه آن است ؛ كوتاهى گذشته خود را در اين ماه جبران كن بسيار دعا و استغفار كن و خيلى قرآن بخوان ؛ و از گناهانت توبه كن ، تا وقتى ماه رمضان مى آيد مخلص براى خدا باشى و هيچ كينه اى از مؤ منى در دلت نباشد مگر اين كه آن را از بين ببرى و از هر گناهى كه انجام مى دهى ، دست بردار. تقواى خدا را پيشه كن و در نهان و آشكارت به او توكل كن «و كسى كه به خدا توكل كند خدا براى او كافى خواهد بود.» و در باقيمانده اين شهر اين دعا را زياد تكرار كن : اللهم ! ان لم تكن غفرت لنا فى ما مضى من شعبان ، فاغفر لنا فى ما بقى منه ؛ خدايا اگر در اين مدت كه از شعبان گذشته ، ما را نبخشيده اى ، در مدتى كه از آن مانده ما را بيامرز؛ زيرا خداوند متعال باحترام ماه رمضان ، در اين ماه افراد زيادى را از آتش رها مى كند.»

اين فرمايشات حضرت (عليه السلام ) پيام و دستورالعملى براى اهلش ‍ در اين مورد و تمام موارد مانند آن است . بنابراين آن را حفظ كرده ، غنيمت بدان و به آن عمل كن .

سه روز آخر شعبان

روزه اين سه روز براى كسى كه تمام اين ماه را روزه نگرفته ، فضيلتى دارد كه سزاوار نيست مراقب آن را ترك كند. صدوق از امام صادق (عليه السلام ) روايت نموده است : «كسى كه سه روز آخر شعبان را روزه گرفته و آن را به ماه رمضان وصل كند، خداوند روزه دو ماه پى در پى براى او مى نويسد.»

اعمال و مراقبات آخر ماهها بجهت اصلاح آنچه كه در تمام ماه از بين برده غير از اعمالى است كه در اينجا گفتيم ؛ چنانچه در تمام ماهها به اعمال آخر ماه اشاره كرديم .

يكى از اعمال مهم ماه رمضان در شب آخر شعبان است و آن دعايى است كه در كتاب اقبال براى اين شب و شب اول ماه رمضان ، روايت نموده است . و اهل آن تكليف آمادگى براى وارد شدن در ميهمانى خداوند متعال را بتفصيل از اين دعا مى فهمند.