داستانهايى از بسم الله الرحمن الرحيم (جلد دوم )

قاسم مير خلف زاده

- ۱ -


روى بسته اى بسم الله الرحمن الرحيم نوشته شده بود.
رئيس گروهى از دزدان ، قافله اى را غارت نمود، در ميان آنها شخصى بسته اى پارچه داشت كه جمله ((بسم الله الرحمن الرحيم )) نوشته و روى آن گذاشته بود ((در بين تجار سابق براى محفوظ ماندن اموالشان از دست راهزنان اين عمل مرسوم بود)) فورا به افرادش دستور داد كه اين اموال را به صاحبانش برگردانيد، چونكه ما دزد اموال مردم هستيم نه دزد عقيده آنها، زيرا اگر به آن نوشته ترتيب اثر ندهيم آنها بى اعتقاد خواهند شد.
لازم به تذكر است كه يكى از اساتيد مى گفت : سر كرده دزدان فوق الذكر ((فضيل عياض )) بوده است . شايد به خاطر همين عمل بود كه خداوند او را هدايت نمود و او توبه كرد و از عارفان گرديد. (1)

هر كس كه مطيع حق تعالى گردد   با رتبه و با مقام والا گردد
هر كس كه مجاهدت كند در ره دوست   پيروز و سرفراز و مصفا گردد
هر كس كه كند پيشينه خود ظلم و ستم   سركوب و ذليل و خوار و رسوا گردد
كن صبر به مشكلات و غمها امروز   تا مايه دل شادى فردا گردد
در علم و عمل بكوش تا شامل تو   الطاف خداى فرد يكتا گردد (2)
يا رسول الله امت شما شش خصلت دارند
روزى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) از راهى مى گذشت ، شيطان را ديد كه خيلى ضعيف و لاغر شده ، از او پرسيد؛ چرا اين قدر ضعيف گشته اى ؟
شيطان گفت : يا رسول الله ؛ از دست امت شما رنج مى برم و در زحمت هستم .
پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم )فرمودند: مگر امت من با تو چه مى كنند كه رنج مى برى ؟ شيطان گفت : چون كه آنها شش خصلت دارند كه من نمى توانم اين شش خصلت را در آنها ببينم .
1. هر كجا به هم مى رسند، سلام مى كنند.
2. با هم مصافحه مى كنند.
3. براى هر كارى كه مى خواهند انجام دهند در آن انشاء الله مى گويند.
4. استغفار مى كنند و با گفتن اين جمله سعى و تلاش مرا باطل مى كنند.
5. هر وقت نام مبارك شما را مى شنوند بر شما صلوات مى فرستند.
6. در ابتداى هر كارى كه مى خواهند انجام دهند قبل از شروع به آن كار ((بسم الله الرحمن الرحيم )) مى گويند. (3)
بر طاعت حق قيام مى بايد كرد   بر جامعه احترام مى بايد كرد
در محفل دوستان چو وارد گردى   اول ز ادب سلام مى بايد كرد
پيامبر (ص ) ما گرفت سبقت به سلام   خوش پيروى از امام مى بايد كرد
تو منتظر سلام ز چه اى   زائل همه فكر خام مى بايد كرد
اينجا سلام فيض و رحمت آرد   تحصيل ز فيض عام مى بايد كرد
اينجا سخن از بزرگ و كوچك نبود   صهباى ادب بجام مى بايد كرد
هر كس متواضع است محبوب همه است   بر فعل خوش اهتمام مى بايد كرد
هر كس متكبر است شيطان صفت است   پرهيز از اين مرام مى بايد كرد
اخلاق نكو شيوه انسان باشد   بر علم ، عمل مدام مى بايد كرد
قارى متواضع است و افتاده چو خاك   پايان دگر اين كلام مى بايد كرد (4)
به من گفت بگو بسم الله الرحمن الرحيم تا بلند شوى
روزى خانمى مسيحى دختر فلجى را از لبنان به سوريه آورد، زيرا دكترهاى لبنان او را جواب كرده بودند.
زن با دختر مريضش نزديك حرم با عظمت حضرت رقيه (عليها السلام ) منزل مى گيرد، تا در آنجا براى معالجه فرزندش به دكتر دمشقى مراجعه كند، تا اينكه روز عاشورا فرا مى رسد و او مى بيند مردم دسته دسته به طرف محلى كه حرم مطهر حضرت رقيه آنجا است مى روند.
از مردم شام مى پرسد اينجا چه خبر است ؟
مى گويند: اينجا حرم دختر امام حسين (عليه السلام ) است ، او نيز دختر مريضش را در منزل تنها گذاشته درب اتاق را مى بندد و به حرم حضرت مى رود، متوسل به حضرت رقيه (عليها السلام ) مى شود و گريه مى كند، به حدى گريه مى كند كه غش مى كند و بى هوش مى افتد، در آن حال كسى به او مى گويد: بلند شو برو منزل ، دخترت تنها است و خداوند او را شفا داده است ، برخاسته و به طرف منزل حركت مى كند و ميرود و درب منزل را مى زند مى بيند دخترش درب را باز مى كند!
وقتى مادر جوياى وضع دخترش مى شود و احوال او را مى پرسد، دختر در جواب مادر مى گويد: وقتى شما رفتيد، دخترى به نام رقيه (عليها السلام ) وارد اتاق شده و به من گفت : بلند شو تا با هم بازى كنيم ، آن دختر به من گفت : بگو ((بسم الله الرحمن الرحيم )) تا بلند شوى ، و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم ، ديدم تمام بدنم سالم است ، او داشت با من صحبت مى كرد كه شما در زديد.
او به من گفت مادرت آمد، سرانجام مادر مسيحى با ديدن اين كرامت از دختر امام حسين (عليه السلام ) مسلمان شد. (5)
در محضرت در اين حرم باصفاى دوست   چشم اميد خلق به اين قبر انور است
عشاق اين حرم ، همه دارند آرزو   تا اين سعادت بهر كدامين مقدر است
زين درگه هيچ كس نگرديد نااميد   زيرا رقيه شافع پر مهر محشر است
على (عليه السلام ) را در خواب ديد
علامه حسن زاده آملى فرمودند: عالم جليل ((سيد جليل فرزند محسن 1176 - 1256 ه - ق از احفاد و نوه هاى امام زين العابدين على بن الحسين (عليه السلام ) كه مقبره اش در ((خوى )) مزار عموم است در يكى از شبها جد بزرگوارش حضرت على (عليه السلام ) را در خواب ديد و به آن حضرت از كند فهمى خود گلايه نمود.
حضرت به وى فرمودند: بسم الله الرحمن الرحيم ، پس از اينكه بسم الله از مقام ولايت به وى تلقين شد و از خواب برخاست مى دانست آنچه را بايد بداند. (6)
اى حيدر شهسوار وقت مددست   اى زبده هشت و چار وقت مددست
من عاجزم از جهان و دشمن بسيار   اى صاحب ذوالفقار وقت مددست (7)
يكى از آثار و بركات ذكر و تلاوت نام خدا
مردم شب و روز، در خلوت و در جلوت ، در كوچه و بازار و خيابان و... به خاطر ايمنى از شر شيطان با نام خدا بسم الله الرحمن الرحيم بر دل سياه شيطان لعنت فرستاده ، ابليس لعين را از خود دور مى كنند و اين يكى از آثار و بركات ذكر و تلاوت نام خدا و اسامى مقدس و امور با قداست است كه موجب ايمنى انسان از پليدى و گزند اهريمن مى باشد.
نبى اكرم محمد (صلى الله عليه وآله ) مى فرمايند:
بر هر دلى شيطانى نشسته ، وقتى اسم خدا برده ميشود شيطان دور مى شود و انسان از گزند او در امان است و هنگامى كه ذكر خدا فراموش و ترك شد، شيطان او را در دام خود اسير كرده و به كارهاى زشت جذب مى نمايد. (8)
بنام آنكه خالق بر جهان است   كه او عالم به اسرار جهان است
بر اهل يقين باشد هويدا   نمى باشد نهان و او عيان است (9)
هيچ دستورى در قرآن بى بسم الله نيست
يكى از اصحاب راجع به بسم الله الرحمن الرحيم از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) پرسيد. حضرت فرمودند: ((بسم الله )) نامى از نامهاى خداوند و با نام اعظم نزديك است .
امام صادق (عليه السلام ) فرمودند: ((بسم الله )) كليد كتاب خدا است مثل كليد درها، همانگونه كه هيچ در بى كليد نيست هيچ دستورى در قرآن هم بى بسم الله نيست .
نام خداوند بر صفت كمال است ، و با عزت و جلال ، و با لطف و با جمال و با فضل و با نوال است .
جود و سخاوت خداوند براى دلها، كرامت است .
شهود او جان ها را ولايت نا دريافته در عيان و شيرين در حكايت است .
اگر خداوند يكى را عنايت كند همه را كفايت كند.
سوره توبه سوره كيفر است بدين دليل بسم الله ندارد. (10)
بنام خدايى كه بخشنده اوست   همه فانى و ذات پاينده اوست
عطا كرد آئين و ايمان به ما   گرامى كتابى چو قرآن به ما
كتابى كه ما را به حق رهبر است   كتابى كه قانون پيغمبر است
رهاننده ما را ز اعمال زشت   كليد در بوستان بهشت
به راه تو اين آسمانى كتاب   چراغى است روشن تر از آفتاب
ببخشد به جان و دلت روشنى   بگيرد ز تو خوى اهريمنى
ز قرآن نبى شد تو را راهنماى   چه حكم محمد چه حكم خداى
به قرآن گرا تا شوى رستگار   كه قرآن بود وحى پروردگار
اگر رهبر خلق قرآن بدى   سراسر جهان چون گلستان بدى (11)
((عباس شهرى ))
دوازده سفارش پيامبر (ص ) به على (عليه السلام )
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم )در وصيت هايى كه به على (عليه السلام ) نمودند مى فرمايند: اى على : دوازده چيز را سزاوار است بر سر سفره رعايت كنند:
1- شناختن غذا ((حلال يا حرام ))
2- بسم الله گفتن
3- شكر خدا
4- رضايت به تقدير ((الهى ))
5- بر پاى چپ تكيه كردن
6- با سه انگشت خوردن
7- از دم دست خوردن
8 - ليسيدن انگشت
9- لقمه كوچك برداشتن
10-خوب جويدن
11- به اين و آن كم نگاه كردن
12- شستن هر دو دست . (12)
بنام خالق ارض و سماوات   بنام آنكه زو باشد عنايات
خداوندى كه رحمن و رحيم است   به بيند هر كس او را ز آيات (13)
آغاز سخن اينان سه نام از نامهاى مقدس خدا بود
دعايى كه اولش ((بسم الله الرحمن الرحيم )) باشد رد نمى شود، ((البته در صورت وجود شرائط)) امت من در قيامت وارد شوند و بسم الله بر زبان رانند ((يعنى زبانشان به ذكر شريف خداوند گويا است )) گويند: حسنات امت محمد(صلى الله عليه و آله و سلم )چنين سنگين است ؟ پيغمبران جواب مى دهند: آغاز سخن اينان سه نام از نامهاى مقدس خدا بود ((يعنى : الله ، رحمن و رحيم )) كه اگر آنها را در كفه اى بگذارند و گناهان مردم را در كفه ديگر اين كفه سنگين تر مى باشد. (14)
اسرار نهان را نتوانم به كسان گفت   و آن راز نبايد كه به هر پير و جوان گفت
عالم به همه سر و خفيات تويى تو   جز تو نتوان بر كس ديگر به عيان گفت
پنج دستور العمل از امام حسن عسكرى (عليه السلام )
امام يازدهم امام حسن عسكرى (عليه السلام ) فرمودند: علامات مومن پنج چيز است .
1- پنجاه و يك ركعت نماز بجا آوردن ، كه مراد هفده ركعت نمازهاى يوميه در پنج وقت ((صبح و ظهر و عصر مغرب و عشاء)) و سى و چهار ركعت نمازهاى نافله همه اش دو ركعتى است 8 ركعت نافله ظهر قبل از نماز ظهر و 8 ركعت نافله عصر قبل از نماز عصر و 4 ركعت نافله مغرب بعد از نماز مغرب و دو ركعت نماز نشسته بعد از نماز عشاء كه دو ركعت نشسته بجاى يك ركعت ايستاده كه معروف به نماز و تيره است و يازده ركعت نماز شب كه دو ركعت آخر آن نماز شفع و يك ركعت نماز وتر است و دو ركعت نافله صبح قبل از نماز صبح است .
2- زيارت اربعين امام حسين (عليه السلام )
3- انگشتر در دست راست كردن
4- پيشانى را در سجده بر خاك گذاشتن
5 - بسم الله الرحمن الرحيم را بلند گفتن . (15)
اى خالق ذوالجلال و رحمن و رحيم   دورم بنما ز شر شيطان رجيم
از چشمه فيض خويش سيرابم كن   من عاصيم و تويى خداوند كريم (16)
امام صادق (عليه السلام ) فرمودند: بسم الله تاج سوره ها است
بسم الله الرحمن الرحيم
بانام و يارى خداى بخشنده و مهربان شروع مى كنيم ؛ خدايى كه لطفش به همه است ، مهرش همگانى و هميشگى است .
ديگران يا لطفى ندارند، يا هميشه ندارند، يا به همه ندارند، يا هدفشان مهربانى نيست ، ولى خداوند، حتى آفريدنش بر اساس لطف و مهربانى است : ((الا من رحم ربى و لذلك خلقهم )) . (17)
اگر برخى مشمول رحمت پروردگار نمى شوند، بستگى به خودشان دارد. اگر آب دريا، به توپ نفوذ نكرد، دريا تقصيرى ندارد، توپ در بسته است .
اگر نور خورشيد، از ديوارى عبور نكرده بخاطر عدم قابليت ديوار است نه نور.
رحمت الهى گسترده است ، ولى گاهى كسانى با كار و فكر باطل خود، رحمت را به روى خود مى بندند.
بسم الله در اول هر كار، رمز عشق به خدا و توكل بر او و استمداد از او وابستگى به اوست . بسم الله ، چنگ زدن و اعتصام ، به نام الهام بخش ‍ خداوند، و گريز از وسوسه هاى شيطان است .
بسم الله ، در راس تمام كتابهاى آسمانى بوده و پيامبران نيز شروع كارشان به نام الله بوده ، اين كار انسان را در پناه و حفاظت خدا مى دهد و آنكه به خدا پناهنده شود، به راه مستقيم رهنمون مى شود.
((و من يعتصم بالله فقد هدى الى صراط مستقيم )) (18)
بسم الله ، نشان بندگى خدا و وابستگى به اوست ، يعنى اينكه : خدايا، تو را فراموش نكرده ام ، هر كارم را با نام تو آغاز مى كنم و خود را بيمه مى سازم و به كمك تو شيطان را فرارى مى دهم .
امام صادق (عليه السلام ) فرمودند: بسم الله تاج سوره ها است و نشان امان و رحمت است و در اول سوره برائت كه بسم الله نيامد، چون برائت و بيزارى از كفار است و اين نبايد با رحمت باشد. (19)
الهى رحمتت را شاملم كن   سرا پا عيب و نقصم كاملم كن
منم غافل خدايا آگهم ساز   منم جاهل خدايا عاقلم كن
((مؤ يد))
بسم الله خدايا گمشده ما را برگردان
معلى ابن خنيس گفت شبى بارانى حضرت صادق (عليه السلام ) از منزل به قصد سايه بان بنى ساعده بيرون شد، من نيز از پى ايشان رفتم ديدم چيزى در راه گم كرده مى فرمايند بسم الله خدايا گمشده ما را برگردان . من جلو رفته ، سلام كردم .
حضرت فرمودند: معلى با دستت جستجو كن هر چه پيدا كردى به من بده وقتى دست كشيدم ديدم نان روى زمين افتاده هر چه يافتم به ايشان تقديم كردم مشاهده نمودم انبانى از نان برداشته ، عرض كردم آقا اجازه بدهيد من بردارم .
حضرت فرمودند: نه من بايد بردارم ولى بيا با هم برويم .
معلى گفت : آمديم تا به ظله بنى ساعده رسيديم ، ديديم عده اى در خواب هستند، شروع كرد براى هر نفر يك يا دو نان زير جامه اش پنهان مى كرد تا براى همه گذاشت ، بعد برگشتيم .
عرض كردم آقا فدايت شوم اينها عارف به امام هستند؟
حضرت فرمودند: اگر اينها امام شناس بودند هر چه داشتيم با آنها مى خورديم حتى نمك را هم با هم تقسيم مى كرديم . (20)
اى صادق خاندان ياسين   اى جان جهان و مفخر دين
اى از تو بلند كاخ عرفان   شاد زنده ز كوشش تو قرآن (21)
اول كتابچه نوشته بود بسم الله الرحمن الرحيم
ابومسيح گفت : مردى نيكوكار در محله ما بود كه شعر كميت را روايت مى كرد همان قصيده هاشميات ((كه معروف است )) را از خود كميت شنيده بود و وارد به آن شعر بود، مدت چند سال آن شعر را ترك كرد و خواندن و روايت كردن ((اشعار كميت )) را حلال نمى شمرد.
بعد از اين مدت دو مرتبه شروع كرد، بروايت كردن شعر كميت به او گفتند: چه شد تو كه مدتها بود اين شعر را روايت نمى كردى ؟
گفت : صحيح است اما خوابى ديدم كه مرا وادار بروايت نمودن آن شعر كرد.
پرسيدند چه خواب ديدى .
گفت : در خواب ديدم قيامت برپا شده ، مثل اينكه من در محشر هستم ، يك كتابچه اى به دست من دادند آنرا باز كردم ، در اولش نوشته بود: ((بسم الله الرحمن الرحيم )) نام كسانى كه وارد بهشت مى شوند از دوستان على بن ابيطالب (عليه السلام ) در خط اول اسمهايى را ديدم كه نمى شناختم ، در خط دوم نيز همينطور، به خط سوم و چهارم نگاه كردم ، ناگاه چشمم بنام كميت افتاد اين جريان باعث شد كه شعر او را دو مرتبه روايت كنم . (22)
اى صاحب ايوان طه : ادركنى   اى ساقى كوثر از وفا ادركنى
ميزان عمل تويى به روز ميعاد   اى وارث ختم الانبياء ادركنى (23)
((سين )) سنا و والائى اوست
از امير المؤ منين على (عليه السلام ) روايت شده كه فرمودند:
آنچه در همه قرآن هست در سوره فاتحه هست ، و هر آنچه كه در سوره فاتحه هست در ((بسم الله الرحمن الرحيم )) هست و آنچه كه در بسم الله الرحمن الرحيم هست و در باء بسم الله هست و آنچه كه در باء هست در نقطه باء هست و من نقطه زير باء بسم الله هستم .
و در اخبار آمده است كه به ((باء)) وجود هستى ظاهر گشت و به نقطه زير باء، عابد از معبود تميز و تشخيص داده شد.
و در خبر ديگر آمده كه ((باء)) بهاء و روشنى خداوندى و ((سين )) سناء و والائى او است و ((ميم )) مجد و بزرگوارى بارى تعالى است . (24)
يا رب به خدائيت تو سرمستم كن   انگشتر معرفت تو بر دستم كن
دست من افتاده ز احسان برگير   از جام ولايت على مستم كن
مرا از معناى بسم الله الرحمن الرحيم خبر ده
مردى خدمت على (عليه السلام ) آمد و گفت : اى امير المومنين مرا از معناى بسم الله الرحمن الرحيم خبر ده .
امام (عليه السلام ) فرمودند: الله عظيم ترين اسم از اسماء خداوند است ، كه غير او نميتواند اين اسم را بر خود نهد و هيچ مخلوق و آفريده اى را نمى توان بآن ناميد.
آن مرد گفت : تفسير ((الله )) چيست ؟
حضرت فرمودند: الله يعنى آن كسى كه در هنگام گرفتاريها و حوائج هر مخلوقى رو سوى او مى كند و آنگاه كه اميد انسان از همه جا قطع و هرسببى را سواى او بى ثمر مى بيند باو توجه مى كند و دست نياز بسوى او دراز مى نمايد. (25)
يارب گره گشا كه شده سخت كارها   بنما عنايتى كه فتادست بار ما
ما رو سياه جرم و گناهيم و معصيت   بنما تو چاره اى كه شود بخت يار ما (26)
كليد قفلهاى آسمانها بسم الله است
ابن عباس از عبدالله ابن سلام هزار سوال از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) كرد يكى از هزار سوال اين بود.
اخبرنى عن السموات اءلها ابواب ، قال نعم لها ابواب و هى مغلقه و لها مفاتيح و هى مخزونه ، قال صدقت يا محمد(صلى الله عليه و آله و سلم )فاءخبرنى عن ابواب السماء ما هى قال ذهب ، قال فما اقفالها- قال من نور، قال فما مفاتيحها، قال بسم الله العظيم ابن سلام ((يهودى )) حضور رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم )عرضه داشت يا محمد(صلى الله عليه و آله و سلم )مراخبر ده از آسمانها كه آيا براى آنها درهائى هست .
حضرت فرمودند: آرى براى آنها درهائى است و آن درها بسته است و براى گشودن آنها كليدهائى است مخزونه .
ابن سلام گفت : درست گفتى ! يا محمد(صلى الله عليه و آله و سلم )مرا از درهاى آسمان خبر ده كه از چيست . حضرت فرمودند: طلااست .
ابن سلام گفت : قفل هاى آنها چيست ؟
حضرت فرمودند: از نور.
ابن سلام گفت كليد آن قفلها چيست ؟
حضرت فرمودند: بسم الله العظيم ، يعنى نام بزرگ خدا.
در داستان قبل على (عليه السلام ) فرمودند الله عظيم ترين اسم از اسماء خداوند است . (27)
توئى توئى خداى من   بسوى تو دعاى من
تو اى من ثناى من   به توست التجاى من
كلمه ((بسم )) اشاره به نبوت و ولايت است
مرحوم شيخ حسن على اصفهانى مى فرمايد: اى عزيز بدان كه در بسم الله نكاتى است كه بايد به آن توجه داشت
اول : آنكه مرا از ((ذكر)) در آيه شريفه اذا ذكرت ربك فى القرآن وحده ولوا على ادبار هم نفورا (28) و آنگاه كه در اين قرآن خدايت رابه يكتائى ياد كنى آنان پشت نموده و از آن بگريزند.
اين آيه ((بسم الله )) است زيرا كه اسم ((الله )) اسمى است كه جامع جميع صفات كمال است ، و وحدت از آن اوست
دوم : آنكه ((بسم الله )) نوزده حرف است و عدد واحد به حساب جمل نوزده است و معنى واحد همان ((وحده )) است
سوم : آنكه كلمه ((بسم )) مشتمل حرف ((ب )) و ((س )) و ((م )) است عدد حروف ((ب )) و ((م )) 92 است و عدد اسم محمد (صلى الله عليه و آله )نيز 92 مى باشد، زيرا عدد ملفوظى است . ((م )) 90 و ((ب )) 2 است .
عدد ملفوظى ((س )) 120 و عدد اسم على (عليه السلام ) وقتى كه با ياء مشدد خوانده شود نيز 120 است و به اين ترتيب كلمه ((بسم )) اشاره به مقام ((نبوت )) و ((ولايت )) دارد. (29)
غير ذات تو مراد دلبر و دلدارى نيست   جز رضاى تو و مخلوق توام كارى نيست
عاقبت كار چو بر دست و يد قدرت تو است   به جز از لطف توام ياور و غمخوارى نيست
خداوند سه اسم را به منظور استعانت در امور به ما عطا فرموده
وقتى مى گوئيم بسم الله الرحمن الرحيم معنايش آنست كه به منظور عبادت و بندگى حق ، از اسم او كه ((الله )) و ((رحمن )) و ((رحيم )) است ، استعانت مى جوئيم ، در اينكه ((الله )) اسم اعظم خداوند است ، شبهه نيست . حضرت صادق (عليه السلام ) در حديث خلق السماء مى فرمايد: ((فاظهر ثلثه منها لفافه الخلق اليها))
يعنى : چون ديد بندگان بدون استعانت از او نمى توانند كارى انجام دهند، سه اسم از اسماء خود را ظاهر ساخت .
حضرت صادق (عليه السلام ) سپس فرمودند: ظاهرترين آن سه اسم ((الله )) بنابراين محقق شد كه ((الله )) اسم اعظم است اما اينكه چرا در عبارت ((بسم الله الرحمن الرحيم )) سه اسم از اسماء حق ذكر شده است ، علت آن است كه مردم سه قسمند:
دسته اى طالب دنيا و دسته ديگر طالب عقبى و دسته سوم طالب مولا هستند طالب مولا از اسم ((الله )) استعانت جويد، و طالب عقبى از اسم ((رحيم )) كه حاكى از رحمت خاصه حق نسبت به مومنين مى باشد، و طالب دنيا از اسم ((رحمن )) كه از رحمت عامه خداوند نسبت به جميع موجودات حكايت مى كند، مدد و يارى مى طلبد، بنابراين خداوند سه اسم را به منظور استعانت جستن در امور به ما عطا فرموده .
و ما بايد در تمام امور بوسيله اسمائش از او استعانت بجوئيم . (30)
اين همه گفتيم ليك اندر بسيج   بى عنايات خدا هيچم هيچ
بى عنايات حق و خاصان حق   گرملك باشد سيا هستش ‍ ورق
بنده من مرا ياد كرد
روايت شده است كه وقتى بنده اى مى گويد ((بسم الله الرحمن الرحيم )) خداوند كريم مى فرمايد ((ذكرنى عبدى )) يعنى بنده من مرا ياد كرد
وقتى مى گويد ((الحمدالله رب العالمين )) مى فرمايد ((حمدنى عبدى )) يعنى بنده من مرا حمد نمود.
وقتى مى گويد ((الرحمن الرحيم )) مى فرمايد: بنده من با صفات جميله و نيكو مرا ياد كرد و ثنا گفت .
وقتى مى گويد: ((مالك يوم الدين )) مى فرمايد: ((مجدنى عبدى )) يعنى بنده من مرا با صفات جلال و بزرگى ياد نمود.
وقتى مى گويد: ((اياك نعبد و اياك نستعين )) يعنى تنها تو را عبادت مى كنم و بندگى من اختصاص به تو دارد و فقط از تو كمك مى طلبم ، خداوند مى فرمايد: اين آيه ميان من و بنده ام مشترك است ، او عابد است و من معبود او هر چه بخواهد به او مى دهم . (31)
الهى بر در تو روى سياهى   نشسته خسته با حال تباهى
بدرگاه تو با اين چشم گريان   فكنده سر گداى بى پناهى
ترحم كن بر اين محزون نالان   نما از مرحمت بر او نگاهى
نزول اول بسم الله الرحمن الرحيم بر حضرت آدم (عليه السلام ) بود
از اميرالمومنين على (عليه السلام ) روايت شده :
چون بسم الله الرحمن الرحيم نازل شد رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم )فرمودند: اولين مرتبه نزول اين آيه ((بسم الله )) بر حضرت آدم (عليه السلام ) بود كه پس از شنيدن آن گفت : ذريه من ايمن از عذاب هستند مادامى كه اين آيه را قرائت كنند سپس اين آيه بالا برده شد.