راه روشن ، جلد هشتم
ترجمه كتاب المحجة البيضاء فى تهذيب الا حياء

ملامحسن فيض كاشانى رحمه اللّه عليه
ترجمه : سيد محمّد صادق عارف

- پى‏نوشت‏ها -
- ۲ -


321- منافقون / 2... (ما گواهى مى دهيم ) به يقين تو پيامبر خدايى .
322- احزاب / 23:... مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده اند.
323- عراقى گفته است : من اين را نيافتم .
324- نهج البلاغه بخش خطبه ها، شماره 73.
325- حجرات / 15: مؤ منان واقعى تنها كسانى هستند كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده اند سپس هرگز شك و ترديدى به خود راه نداده اند.
326- بقره / 177:... ليكن نيكى (و نيكوكار) كسى است كه به خدا و روز بازپسين ايمان آورده اند... و در سختيها و بيماريها شكيبايند.... آنها كسانى هستند كه راست مى گويند.
327- مسند اسحاق بن راهويه ، عبد بن حميد، ابن مردويه از قاسم بن عبدالرحمان ، الدرالمنثور، ج 1، ص 169.
328- صحيح ترمذى ، ج 10، ص 65 از حديث ابى هريره ؛ الاوسط طبرانى از حديث انس .
329- پيش از اين در كتاب خوف و رجا گفته شد كه آن حضرت صلى الله عليه وآله دوباره جبرئيل را در صورت حقيقى خود ديده است .
330- كتاب تعظيم قدرالصلاة محمد بن نصر، دلائل النبوه بيهقى از حديث انس ؛ المغنى .
331- عراقى گفته است : ماخذى براى آن نيافتم .
332- حديد/ 19: كسانى كه به خدا و پيامبرانش ايمان آوردند آنان صديقانند.
333- حج / 78:... او شما را برگزيد.
334- اعراف / 8: سنجش (اعمال و تعيين ارزش آنها) در آن روز حق است .
335- همان ماخذ، باب 74.
336- انبياء / 47: ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت نصب مى كنيم سپس به هيچ كس كمترين ستمى نمى شود، و اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى باشد) ما آن را حاضر مى كنيم و كافى است كه ما حساب كننده باشيم .
337- كهف / 50: و كتاب (كتابى كه نامه اعمال انسان است ) در آن جا گذارده مى شود، سپس گنهكارانرا مى بينى كه از آنچه در آن است بيمناكند و مى گويند: اى واى بر ما اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى نيست جز اين كه آن را به شمار آورده است ، وهمه اعمال خود را حاضر مى بينند و پروردگارت به كسى ستم نمى كند.
338- مجادله / 6: در آن روز كه خداوند همه آنها را بر مى انگيزاند و از اعمالى كه انجام داده اند آنها را با خبر مى سازد، اعمالى كه خداوند آنا را احصاء كرده و آنان آنها را فراموش كرده اند، و خداوند بر هر چيزى شاهد و ناظر است .
339- زلزال / 6 و 7 و 8: در آن روز مردم به صورت گروههاى مختلف از قبرها خارج مى شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود پس هر كس به اندازه سنگينى ذره اى كار خير انجام داده آن را مى بيند، و هر كس به اندازه ذره اى كار بد كرده آن را مى بيند.
340- بقره / 281:... سپس به هر كس آنچه را انجام داه باز پس داده مى شود و به آنها ستم خواهد شد.
341- آل عمران / 30: روزى را كه هر كس آنچه را از كار نيك انجام داده حاضر مى بيند ودوست مى دارد ميان او و آنچه از اعمال بد مرتكب شده است فاصله زمانى زيادى باشد و خداوند شما را از (نافرمانى ) خودش بر حذر مى دارد.
342- بقره / 235: و بدانيد خداوند آنچه را در دل داريد مى داند، از مخالف او بپرهيزيد و بدانيد خداوند آمرزنده و مهربان است .
343- آل عمران / 200: اى كسانى كه ايمان آورده ايد (در برابر مشكلات و هوسها) استقامت كنيد و در برابر دشمنان (نيز) پايدارى ورزيد و از مرزهايتان مراقبت به عمل آوريد.
344- شمس / 9 و 10: هر كس نفس خود را تزكيه كرد رستگار شد، و آن كه نفس ‍ خويش را به گناه آلوده ساخت نوميد گرديد.
345- سخت ترين غم نزد من شاديى است - كه دارنده آن يقين دارد پايدار نيست .
346- بحار مجلسى ، ج 3، ص 267، هامش كتاب عده الداعى .
347- تغابن / 9: اين در زمانى خواهد بود كه همه شما را در آن ((روز اجتماع )) گرد آورى مى كند.
348- ق / 16: هيچ سخنى را انسان بر زبان نمى آورد جز اين كه نزد آن فرشته اى مراقب و آماده است .
349- ذاريات / 55: و پيوسته تذكر كرده چه تذكر براى مؤ منان سودمند است .
350- بقره / 235 م و بدانيد خداوند آنچه را در دل دارد مى داند، از نافرمانى او بپرهيزيد.
351- نساء / 94: اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى در راه خدا گام بر مى داريد (به سفرى براى جهاد مى رويد) تحقيق كنيد.
352- حجرات / 6: اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد درباره آن تحقيق كنيد.
353- ق / 16: (انسان ) هيچ سخنى را بر زبان نمى آورد جز اين كه نزد آن فرشته اى مراقب و آماده براى انجام داده ماموريت است .
354- الزهد ابن مبارك از ابى جعفر بن مسور هاشمى به طور مرسل به سند ضعيف ، الجامع الصغير.
355- پيش از اين بارها شده است .
356- صافات / 53...ما جزا داده خواهيم شد؟
357- سنن نسايى ، ج 8، ص 98، ضمن حديثى ديگر و هر دو پيش از اين ذكر شده اند.
358- سنن نسايى ، ج 8، ص 98، ضمن حديثى ديگر و هر دو پيش از اين ذكر شده اند.
359- رعد / 33: ايا كسى كه بالاى سر همه با اعمالى كه كسب كرده اند ايستاده است ...
360- علق / 14: ايا او نمى داند خداوند (همه اعمالش را) مى بيند.
361- نساء / 1:... خداوند مراقب شماست .
362- معارج / 32 و 33: و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مى كنند، و آنها كه به اداى گواهى حق قيام مى كنند.
363- اعراف / 193 م آهايى را كه غير از خدا مى خوانيد (و پرستش مى كنيد) بندگانى همچون شما هستند.
364- عنكبوت / 17: كسانى را كه غير از خدا پرستش مى كنيد مالك روزى شما نيستند،
روزى را نزد خدا بطلبيد و او را پرستش كنيد،
365- زمر / 3: آگاه باشيد دين خالص از آن خداست .
366- ماخذ آن را نيافتيم .
367- الحلية ابو نعيم از حديث عمران حصين بن عمر عدنى ، و جمهور او را ضعيف شمرده اند؛ المغنى .
368- پيش از اين ذكر شده است .
369- عراقى گفته است : ماخذ آن را نيافتيم .
370- پيش از اين ذكر شده است .
371- اسراء / 36: از آنچه نمى دانى پيروى مكن .
372- سنن ابوداوود، ج 2، ص 577 سنن ترمذى از حديث ابى هريره و پيش از اين ذكر شده است .
373- طبرانى از حديث ابن عباس به سند ضعيف خصال صدوق ، ابواب سه گانه از حديث امام صادق (عليه السلام ) از پيامبر صلى الله عليه وآله .
374- عراقى گفته است : ماخذ آن را نيافتم .
375- نساء / 112: و فضل خدا بر تو بزرگ است .
376- نمل / 43: اگر نمى دانيد از اهل اطلاع سوال كنيد.
377- قيامت / 19: سپس بيان (و توضيح ) آن بر عهده ماست .
378- نحل / 9: و بر خداست كه راه راست را به بندگان نشان دهد.
379- بخش اول آن در نهج البلاغه و در وصيتنامه آن حضرت به فرزندش امام حسن عليه السلام است و در بعضى نسخه هاى آن آمده : هواى (نفس ) شريك رنج است ماخذ بخش دوم حديث را نيافتم .
380- مسند الفردوس ابو منصور ديلمى از حديث ابى هريره ، المغنى .
381- در برخى نسخه هاى احيا العلوم آمده است : و بيشترين چيزى ....
382- پيش از اين در بخش آفات زبان ذكر شده است .
383- المستدرك حاكم ، ج 4، ص 270، از حديث ابن عباس ، بدين گونه : ((براى هر چيزى شرافتى است و شريفترين مجلسها آن است كه آدمى رو به قبله باشد.
384- طلاق / 1: و هر كس از حدود الهى تجاوز كند به خويشتن ستم كرده است .
385- قصص / 77:....و بهره ات را از دنيا فراموش مكن .
386- الفقيه صدوق ، ص 221، خصال ، ابواب سه گانه از امام صادق (عليه السلام ) و دراينها آمده است : ((در حكمت آل داوود (عليه السلام ) است ...)) ابن حبان ، احمد، حاكم و آن را بدين گونه صحيح دانسته اند كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرموده است : ((در صحف موسى (عليه السلام ) است ......))
387- اين بقيه حديث ابى ذراست كه پيش از اين ذكر شد، معانى الاخبار صدوق ، كمال الذين صدوق نظير آن و سابقا نقل شده است .
388- صحيح مسلم ، ج 7، ص 45 ن از حديث ابى هريره به سند صحيح .
389- حشر / 18 م اى كسانى كه ايمان آورده ايد از مخالفت خدا بپرهيزيد، و هر انسانى بايد بنگرد كه چه چيز را براى فردايش از پيش فرستاده است .
390- الروضه كلينى ، ص 143، بدون قول ((خود را بسنجيد)) بحار، ج 15، جز دوم ، ص 42، تمامى حديث با زياده اى به طور مرسل به نقل از كتاب محاسبة النفس از پيامبر صلى الله عليه وآله .
391- پيش از اين ذكر شده است .
392- نور / 31:.....و همه به سوى خدا بازگرديد اى مومنان .
393- پيش از اين مكرر نقل شده است .
394- اعراف / 210: پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند به ياد (خدا و پاداش و كيفرهاى او) مى افتند و (در پرتو ياد او حق را مى بينند و) بينا مى شوند.
395- بحار، ج 15 جز دوم ، ص 42، به نقل از امامى يحى بن حسين بن هارون حسنى به سند خود ارحسن بن على كه : پيامبر صلى الله عليه وآله فرموده است : ((بنده از پرهزگاران نخواهد بود مگر)) امام ميمون بن مهران از جمله كسانى است كه شعرانى در الطبقات الكبرى به نام لواقح الانوار فى طبقات الخيار از آنها نام بدره و همزمان با حسن بصرى بوده ، و گفته شده است كه على (عليه السلام ) را ديدار كرده است ليكن اين امر ثابت نشده است .
396- همان ماخذ، ج 2، ص 453، شماره 2.
397- همان ماخذ، ج 2، ص 455، شماره 8.
398- انبياء / 47... و اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى باشد) ما آن را حاضر مى كنيم و كاف ى است كه ما حساب كننده باشيم .
399- همان ماخذ، باب 84.
400- مجادله / 6:... اعمالى كه خداوند آنها را احصاكرده و آنان فراموش كرده اند.
401- كتاب محاسبة النفس ابى الدنيا از روايت ليث بن ابى سليم از پيامبر صلى الله عليه وآله و اين حديثى منقطع يا مرسل است المغنى صدوق به سند خود از ليث بن ابى سليم آن را روايت كرده و گفته است : از مردى از انصار شنيدم كه مى گفت ..... مجالس ‍ الصدوق مجلس پنجاه و چهارم .
402- ج 7، ص 308.
403- عنكوبت / 69: و آنها كه در راه ما با خلوص نيت مجاهده كنند قطعا هدايتشان خواهيم كرد، و خدا با نيكوكاران است .
404- باب 80.
405- من اين حديث را با اين الفاظ نيافتم ، و در گفتار اميرالمومنان (عليه السلام ) كه در آن پرهيزگاران را براى همام توصيف فرموده آمده است : ((بيننده چون به آنها بنگرد مى گويد بيمارند اما آنها هيچ بيمارى ندارند.))
406- مومنون / 60: و آنها كه نهايت كوشش را در انجام طاعات دارند با اين حال دلهايشان ترسان است .
407- الكبير طبرانى ، الحلية ابو نعيم از حديث عبدالله بن بسر.
408- كافى كلينى ، ج 2، ص 235 و 236 نظير آن .
409- آل عمران / 28 و 30: روزى كه هر كس آنچه را از كارنيك انجام داده حاضر مى بيند... و خداوند شما را از (نافرمانى ) خودش بر حذر مى دارد.
410- زمر / 47: و از سوى خدا امورى براى آنها ظاره مى شود كه هرگز گمان نمى كردند.
411- لاغر تن عمگين دل را مى بينى - كه در پشت كوهى يا درون دره اى
412- بر گناهان بزرگ نوح سرايى مى كند - (گناهانى ) كه سنگينى آنها خواب خوش ‍ را منغص مى سازد.
413- پس اگر بيمهاى او برانگيخته و زيا شود - دعاى او اين است كه به فريادم برس اى پشتوانه من
414- چه تو به آنچه مى بينم دانايى - و از لغزشهاى بندگان بسيار با گذشتى .
415- مختصرى از حالات او در طبقات شعرانى ذكر شده است به آن جا مراجعه شود.
416- زمر / 47: و از سوى خدا امورى بر آنها ظاهر مى شود كه هرگز گمان نمى كردند.
417- زخرف / 23: ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و به اثار شان اقتدا مى كنيم .
418- ذاريات / 55: و پيوسته تذكر ده ، زيرا تذكر براى مومنان سودمند است .
419- انبيا / 2. 3 و 4: حساب مردم براى آنها نزديك شده است و آنها در غفلتند و روگردانند، هر ياد آورى تازه اى از طرف پروردگارشان براى آنها بيايد يا بازى و شوخى به آن گوش فرا ميدهند.
420- هود / 6: هيچ جنبنده اى در زمين نيست جز اين كه روزى او بر خداست .
421- نجم / 39: و اين براى انسان بهره اى جز سعى و كوشش او نيست .
422- عبس / 19 تا 21، از نطفه ناچيزى او را آفريد سپس اندازه گيرى كرد و موزون ساخت ، سپس راه را براى او آسان فرمود پس از آن او را ميراند و در گور كرد.
423- عبس / 22: سپس هر زمان بخواهد او را زنده مى كند.
424- سنن ابن ما چه و پيش از اين مكرر ذكر شده است .
425- لقمان / 28: آفرينش و زندگى مجدد شما همانند يك فرد بيش نيست .
426- اعراف / 29: همان گونه كه شما را در آغاز افريد (بار ديگر در رستاخيز) باز مى گرديد.
427- در بخش علم و جز آن ذكر شده است .
428- مريم / 98: ايا احدى از آنها را احساس مى كنى يا كنترين صدايى از آنها مى شنوى .
429- كتاب العظمة ابن حبان از حديث ابى هريره بالفظ ((شصت سال )) مسند الفردوس ابو منصور ديلمى از حديث انس با لفظ ((هشتاد سال )): العظمة الوالشيخ از قول ابن عباس المغنى مى گويم : تفسير عياشى از حديثى جعفر بن محمدبحار جز دوم از جلد پانزدهم :(ص ) 195 آن را روايت كرده اند.
430- ال عرمان / 191: و در آفرينش اسمانها و زمين مى انديشند و مى گويند بارالها اينها را بيهوده نيافريده اى .
431- ابواالشيخ از حديث ابن عباس : الجامع الصغير.
432- صدر حديث را ابن ابى حاتم و بيهقى در اسماء و صفات از ابن عباس روايت كرده اند؛ الدر المنشور، ج 2،(ص ) 110؛ عراقى گفته است : ما آن را جزء حديث عبدالله بن سالم نقل كرده ايم .
433- ال عمران / 190: بى شك در آفرينش اسمانها و زمين و آمد و رفت شب و روز نشانه هاى روشنى براى خردمندان است .
434- عبد بن حميد، التفكر ابن ابى الدنيا، و پيش از اين در كتاب صبر و شكر ذكر شده است .
435- كافى ، ج 2،ص 55، شماره 5 و 3.
436- كافى ، ج 2،ص 55، شماره 5 و 3.
437- همان ماخذ، ج 2،ص 54، شماره 1.
438- كافى ، ج 2،ص 55: شماره 4.
439- اگر مرد داراى تفكر باشد در هر چيزى برايش عبرتى است .
440- اعراف / 145: كسانى را كه روى زمين بناحق تكبر مى ورزند از ايات خود منصر ف خواهيم ساخت .....
441- التفكر ابن ابى الدنيا و در طريق او ابوالشيخ ابن حبان در كتاب العظمة است ؛ المغنى .
442- طه / 113. شايد آنها تقوا پيشه كنند يا براى انان تذكرى ايجاد نمايد.
443- مسند احمد، ج 2،ص 98، از حديث ابن عمر از پيامبر صلى الله عليه وآله كه فرموده است : ((كسى كه جامه اى به ده درهم بخرد و در آنها يك درهم حرام باشد مادام كه اين جامه بر تن اوست خداوند نمازش را نمى پذيرد)).
444- پيش از اين ذكر شده است .
445- پيش از اين ذكر شده است .
446- صحيح بخارى : مسند ابى عوانه ، و پيش از اين ذكر شده اند.
447- صحيح بخارى : مسند ابى عوانه ، و پيش از اين ذكر شده اند.
448- در ج 6ص 40 ذكر شده است .
449- مسند احمد، سنن ترمذى ، و پيش از اين درج 6ص 41 ذكر شده است .
450- پيش از اين در با فضيلت تفكر ذكر شده است .
451- يس / 36: منزه است كسى كه تمام زوجها را افريد، از آنچه زمين مى روياند و از خود آنها و از آنچه نمى دانند.
452- ذاريات / 21: و در وجود خود شما
453- ذاريات / 21: و در وجود خود شما (نيز اياتى است ) ايا نمى بينيد.
454- عبس / 17 تا 22: مرگ بر اين انسان كه چقدر كافر و ناسپاس است ، خداوند او را از چه چيزآفريده او را از نطفه ناچيزى آفريد: سپس اندازه گيرى كرد و موزون ساخت پس راه را براى او آسان كرد بعد او را ميراند و در گور نهاد سپس هر زمان بخواهد او را زنده مى كند.
455- دوم / 20: از نشانه هاى او اين است كه شما را از خاك آفريد سپس انسانهايى شديد و در روى زمين انتشار يافتيد.
456- قيامت / 37 و 38: آيا او نطفه اى از منى كه در رحم ريخته مى شود نبودى سپس به صورت خون بسته در آمد و او را آفريده و موزون ساخت .
457- مرسلات / 20 و 21: آيا شما را از آبى پست و ناچيز نيافريديم ؟ سپس آن را در قرار گاهى محفوظ و آماده قرار داديم .
458- يس /77: آيا انسان نديد (نمى داند) كه ما او را از نطفه اى بى ارزش آفريديم و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه ) به مخاصمه آشكار برخاست .
459- دهر / 2: ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم : و او را مى آزماييم .
460- مؤ منون / 12 و 13 و 14: ما انسان را از عصاره اى از گل آفريديم ، سپس آن را نطفه اى در قرار گاه مطمن (رحم ) قرار داديم ، سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته ) آفريديم ...........
461- نازعات / 27: آيا افرينش شما (پس از مرگ ) دشوارتر است يا آفرينش اسمان كه آن را بنا كرده است .
462- دره / 1 تا 3: آيا چنين نيست كه زمانى طولانى بر انسان گذتش كه چيز قابل ذكرى نبود / ما انسان را از نطفه در همى آفريديم او را مى آزماييم (لذا) او را شنوا بينا قرار داديم ، ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد (پذيرا گردد) يا ناسپاس .
463- فرقان / 44: آنها فقط همچون چهر پايانند بلكه گمراهتر.
464- ذاريات / 48: ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آن را وسعت مى بخشيم ، و زمين را گسترديم و چه خوب گستراننده ايم .
465- ملك / 15: او كسى است كه زمين را براى شما رام كرد، بر شانه هاى آن راه برويد.
466- بقره / 22: كسى كه زمين را بستر شما قرار داد.
467- مرسلات / 25 و 26: آيا زمين را مركز اجتماع انسانها قرار نداديم ، هم در حال حياتشان و هم مرگشان بيضاوى در تفسير خود گفته است ((كفاتا)) ممكن است به معناى كافته باشد كه اسم است براى چيزى كه جمع شود و بپيوندد مانند ضمام و جماع يا مصدر باشد كه صفت واقع شده يا جمع كافت باشد مانند صائم و صيام يا جمع كفت است كه به معناى ظرفى است كه اب آن بر روى زمين خالى شود و اين به اعتبار نواحى مختلف زمين است .
468- شايد منظورش آيه : و جعلنا من الما كل شى حى باشد پوشيده نيست كه معناى آيه اين است كه خداوند هر چيز زنده اى را از آب قرا رداده نه آن كه هر چيزى را از آب زنده گردانيده است در كتابهاى الاحياء چاپ ايران و مصر و هند عبارت بدين گونه است : و جعل به كل شى حى آمده يعنى : هر چيز زنده اى را بدان وابسته قرار داده است و درست همين است .
469- دخان / 39 و 40: و ما آمسانها و زمين و آنچه در ميان اين دو است بيهوده نيافريديم ، ما آن دو را جز بحق نيافريده ايم .
470- حجر/ 22: ما بادها را باردار كننده فرستاديم .
471- قمر / 19 و 20: ماند باد وحشتناك و سردى را در يك روز شوم مستمر برفرستاديم ، كه مردم را همچون تنه هاى نخل ريشه كن شده از جابرمى كند.
472- دخان / 38: ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان انهاست بى هدف نيافريديم .
473- بقره / 164: و ابرهايى كه در ميان آسمان و زمين معلق اند.
474- بروج / 1: سوگند به آسمان كه داريا برجهاى بسيار است .
475- طارق / 1 و 2 و 3: سوگند به آسمان و كوبنده شب ، و تو نمى دانى كوبنده شب چيست ؟ همان ستاره درخشان و شكافنده تاريكيها.
476- ذاريات / 7: قسم به آسمان كه داراى چين و شكنهاى زيباست .
477- شمس / 1 و 5: سوگند به آسمان و كسى كه آن را بنا كرده است ، و به خورشيد و گسترش نور آن سوگند.
478- شمس / 1 و 5: سوگند به آسمان و كسى كه آن را بنا كرده است ، به خوريد و گسترش نور آن سوگند.
479- تكوير / 15 و 16: سوگند به ستارگانى كه باز مى گردند، حركت مى كنند و از ديده ها پنهان مى شوند.
480- نجم / 1: سوگند به ستاره هنگامى كه افول مى كند.
481- واقعه / 75 و 76: سوگند به جايگاه ستارگان و محل طلوع آنها، و يان سوگندى است بسيار بزرگ اگر بدانيد.
482- ذاريات / 22: روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مى شود.
483- آل عمران / 191:.... و در اسرار آفرينش اسمانها و زمين مى انديشند.
484- پيش از اين ذكر شده است .
485- انبياء / 32: و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم ليكن آنها از آيات رو گردانند.
486- نبا / 12: و بر فراز شما هفت امسان محكم بنا كرديم .
487- نازعات / 27 و 28: آيا آفرينش مشا (پس از مرگ ) مشكلتر است يا افرينش ‍ آسمانى كه خداوند بنا نهاده ، سقف آن را برافراشته و آن را منظم ساخته است .
488- انعام / 75: اين چنين ملكوت اسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا اهل يقين شود.
489- اين گفتار بنا بر مذهب بطلمويس و پيروان اوست اما پيش از او يعنى روزگار هيرقلس (هراكليت ) فيلسوف معتقد بوده اند كه جرم خورشيد از آنچه به چشم ديده مى شود بيشتر نيست چنان كه در كتاب مشهد الكائنات ،ص 83 ذكر شده است ؛ ليكن در امروز مدعى هستند كه جسم خورشيد نسبت به زمين يك ميليون تا يك ميليون و سيصد هزار برابر بزرگتر است ؛ و خدا داناتر است .
490- ذاريات / 28: سقف آن را بر افراشت و منظم ساخت .
491- ترمذى از روايت حسن ازابى هريره و گفه است : حديثى غريب است عراقى گفته است : از ايوب و يونس بن عبيد و على بن زيد روايت مى شود كه گفته اند: حسن ازايى هريره حديث نشينيده است : ابو الشيخ در كتاب الغطمة آن را از ابى نصرة ازابى ذر نقل كرده و رجال آن ثقه اند جز اين كه معلوم نيست كه ابى نصرة ازابى ذر استماع حديث كرده باشد.
492- عراقى گفته است : ماخذى براى آن نيافتم .
493- اسراء / 85: و جز اندكى از دانس به شما داده نشده است .
494- انبياء / 1: حساب مردم به آنها نزديك شده است و آنها در غفلت و روگردانند.
495- جمعه / 8: بگو اين مرگى كه از آن فرار مى كنيد سرانجام با شما ديدار خواهد كرد سپس به سوى كسى كه از پنهان و اشكار با خبر است برده مى شويد و شما را از آنچه انجام مى داديد خبر خواهد داد.
496- سنن ابن ما جه به شماره 4258، نسايى و ترمذى ، سيوطى هادم را با ذال معجمه خوانده كه به معناى قطع كننده است و احتمال مى رود كه با دال مهمله باشد و به هر تقدير مراد مرگ است .
497- الشعب بيهقى از حديث ام حبيبه .
498- عراقى گفته است : پيش از اين گفته شده و الان به ياد ندارم كه در ذكر شده است .
499- الكبير طبرانى از حديث عبدالله بن عمر و رجال حديث موثق اند؛ مجمع الزوائد،
ج 2،ص 320.
500- الحليقه ابو نعيم ، الشعب بيهقى به سند صحيح از حديث انس ؛ الجامع الصغير.
501- عراقى گفته است : ابن ابى الدنيا در كتاب الموت به طور مرسل آن را نقل كرده است .
502- الموت ابن ابى الدنيا به سند ضعيف ، الجامع الصغير، مسند حارث بن ابى اسامه به سند ضعيف از حديث انس (المغنى ).
503- طبرانى از حديث عمار، الشعب بيهقى به سند ضعيف ، و آن مشهور از قول فضيل بن عياض است ، الجامع الصغير حرف كاف .
504- الموت ابن ابى الدنيا به سند ضعيف ، المغنى .
505- مانند روايت پيش .
506- ابن ابى الدنيا تمام حديث را با سند خوب نقل كرده است ؛ الترغيب و الترهيب ، ج 4،ص 238.
507- همان ماخذ، ج 3،ص 255، شماره 18 و 20.
508- همان ماخذ.
509- كافى ، ج 3،ص 256، شماره 23 و 22.
510- كافى
511- همان ماخذ، ج 3،ص 258، شماره 29.
512- همان ماخذ، ج 3،ص 259، شماره 30.
513- همان ماخذ، ج 3،ص 257، شماره 29.
514- همان ماخذ، باب 83.
515- يعين : زنده يا مرده اى ، ابن حبان آن را نقل و بخارى آن را در آخر حديث : ((در دنيا چنان باش كه گويا غريبى )) از قول ابن عمر روايت كرده است .
516- قصر الامل ابن اى الدنيا: و نيز آن را به همين گونه از حديث جابر روايت كرده و هر دو روايت او ضعيف است چنان كه در المغنى است .
517- طبرانى از حديث ام وليد دختر عمر
518- الحيلة ابو نعيم ، الشعب بيهقى ، قصر الامل ابن ابى الدنيا: الترغيب و الترهيب ، ج 4،ص 232.
519- عراقى گفته است : مسند احمد، قصر الامل ابن ابى الدنيا و الفاظ از اوست ، الامثال را مهر فرى از روايت ابى المتوكل ناجى از ابى سعيد خدرى و اسناد او حسن است ، الزهد ابن مبارك ، ابن ابى الدنيا نيز از روايت ابى المتوكل به طور مرسل .
520- قصر الامل ابن ابى الدنيا از حديث حسن به طور مرسل (المغنى ).
521- قصر الامل ابن ابى الدنيا از روايت حوشب .
522- كسى حاجتش را از دنيا روا نكرد - و هر حاجتى به حاجت ديگر منتهى شد.
523- بقره / 96: هر يك از آنها دوست دارد هزار سال عمر كند.
524- صدر حيث را مسلم ، و بخارى : در صحيح خود ج 8ص 111 نقل كرده اند، و ماخذ تمام حديث را نيافتم .
525- سنن ترمذى ، ج 9، ص 203 بيهقى و جز او از حديث ابن عرم كه پيامبر صلى الله عليه وآله به او فرموده است .
526- خداوند به اندازه ذره اى ستم نمى كند و اگر كار نيكى باشد آن را دو چندان مى كند.
527- پس هر كس به اندازه سنگينى ذره اى كار نيك انجام دهد، آن را مى بيند.
528- سنن ترمذى ، ج 9، ص 185، از روايت محر زبن هارون از عبدالرحمان اعرج از ابى هريره و گفته است : حديث حسن است .
529- مسند حاكم ، ج 4،ص 306 و گفته است : به شرط مسلم و بخارى حديث صحيح است .
530- سنن ابن ماجه ، شماره 4170؛ السمتدرك حاكم ، ج 4،ص 306.
531- سنن ترمذى ، ج 9، ص 277، حاكم بر سند حسن از حديث ابى هريره .
532- سنن ترمذى و آن را حسن دانسته است از حديث ابى بن كعب .
533- قصر الامل ابن ابى الدنيا از حديث زيد السلمى بهطور مرسل (المغنى )
534- قص الامل ابن ابى الدنيا، ابوالقاسم بغوى (المغنى ).
535- ابن ابى الدنيا، ترمذى (نظير آن ) از حديث ابى سعيد خذرى به سند حسن .
536- ابن ابى الدنيا از حديث انس و صحيح نيست .
537- صحيح ملم ، ج 8،ص 209 نظير آن ، قصر الامل ابن ابى الدنيا با همين الفاظ، المغنى .
538- انعام ؟ 25: آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند سينه اش را براى (پذيرش ) اسلام گشاده مى سازد.
539- المستدرك حاكم ، قصرالامل ابن ابى الدنيا، و پيش از اين ذكرشده است .
540- ترندى ، ابن ماجه ، به شماره 42530، از حديث ابن عرم كه پيش از اين ذكر شده است .
541- 7نسخه اى كه با باب حادى عشر چاپ شده است ؛ معانى الاخبار،ص 287.
542- معانى الاخبار صدوق ،ص 288، شماره 3.
543- معانى الاخبار،ص 288.
544- معانى الاخبار،ص 289.
545- معانى الاخبار،ص 289.
546- معانى الاخبار صدوق ،ص 287.
547- معانى الاخبار صدوق ،ص 289.
548- معانى الاخبار صدوق ،ص 290.
549- معانى الاخبار صدوق ،ص 290.
550- معانى الاخبار صدوق ،ص 290.
551- يعنى آن امرى است كه تصديق آن تصديق چيزى است كه نمى باشد چه مومن با مردن نمى ميرد و كافر نيز به همين گونه است چه او پيش از اين مرده است (گفتار علامه مجلسى ) و براى سخن امام (عليه السلام ) نيز معناى ديگرى است كه پس ‍ از اتمام حديث خواهد آمد.
552- روم / 19: او زنده را از مرده خارج مى كند، و مرده را از زنده بيرون مى آورد.
553- معنانى الاخبار، ص 290، گفتار آن حضرت كه فرموده است : ((مرگ تصديق چيزى است كه نمى باشد)) ظاهرا معنايش اين است كه مرگ تصديق چيزى است كه وجود ندارد يعنى امرى محال است و آن به منزله مرگ و عمل احمقى است كه فاقد عقل باشد. از امام صادق (ع ) روايت است كه فرمود: ((اگر خواهى در مجلسى عقل كسى را بيازمايى در خلال گفتار خود از چيزى سخن گوى كه وجود ندارد اگر آن را انكار كرد عاقل و اگر باور كرد احمق است .)) اميرمومنان (عليه السلام ) فرموده است : ((فقدان عقل فقدان حيات است و بى عقل جز با مرده ها مقايسه نمى شود، ذيل خبر نيز مويد اين معناست ، بنابراين ذكر اين خبر در اين جا مناسب نيست .
554- خصال صدوق ج 1،(ص ) 10.
555- انفطار / 13 و 14: مسلما نيكان در نعمت فراوانى خواهند بود، و بدكاران در دوزخ اند.
556- براى همه اين مطالب به كتاب اعتقادات او، ص 77 تا 81 مراجعه شود.
557- جامع الاخبار، فصل 135.
558- جامع الاخبار، فصل 133 در قبر.
559- اين ابى الدنيا در مرگ به نقل از مردى كه نامش را نبرده از على (عليه السلام ) موقوفا.
560- از حديث عباة بن صامت و مورد اتفاق است .
561- عراقى گفته است : آن را ابن ابى الدنيا در كتاب الموت از حديث تميم دارى با سندى ضعيف و اضافات بسيار نقل كرده است ، در آغاز حديث به مرفوع بودن آن تصريح نكرده و در آخر آن چيزى است كه دلالت بر مرفوع بودن آن دارد.
562- كافى ، ج 3، ص 128، شماره 2.
563- همان ماخذ، ج 3، ص 133، شماره 8. يونس / 63 و 64: همانها كه ايمان آوردند و (از مخالفت با فرمان خدا) پرهيز مى كردند براى آنها در زندگى دنيا و در آخرت بشارت است ، وعده هاى الهى تخلف ناپذير مى باشد.
564- همان ماخذ، ج 3،(ص ) 133، شماره 9.
565- نوادر الاصول حكيم ترمذى از حديث سلمان .
566- همان ماخذ، باب غسل ميت ، شماره 20 و 19 و 27 و 3.
567- همان ماخذ.
568- باب غسل ميت شماره همان20.19.27.و3
569- همان ماخذ، باب غسل ميت ، شماره 20 و 19 و 27 و 3.
570- احمد و مسلم و پيش از اين ذكر شده است .
571- پيش از اين آورده شده است .
572- پيش از اين اورده شده است .
573- وافى ، ج 3، باب تلقين محتضر.
574- وافى ؛ كافى : ج 3،ص 122 با اختلاف در الفاظ.
575- كافى ، ج 3،ص 122، شماره 3.
576- مراد عدم ديدار آن در آخرت است ؛ كافى ، ج 3،ص 124، شمااره 8.
577- الفقيه ، باب غسل ميت ، شماره 4.
578- الفقيه ، باب غسل ميت ، شماره 50، كافى نظير آن .
579- اين زيادتى در كافى است ؛ ج 3،ص 124، شماره 10.
580- ابن حبان مرفوعا و پيش از اين ذكر شده است : مسند احمد، الشعب بيهقى .
581- پيش از اين ذكر شده است .
582- الفقيه ،ص 32 و 33.
583- ، ج 3،ص 255، شماره 21.
584- ظاهرا اين كتاب كه(( التهاب نيران الاحزان )) نام دارد تاليف يكي از دانشمندان بحرين است و بنابر اين انجه شنيده ايم نسخه مخطوطي از ان در كتابخانه عمومي امام امير المومنين عليه السلام در نجف اشرف موجود است.
585- پيامبر سفارش كرد، يكى از گويندگان آنها گفت - سرور بشر هذيان مى گويد.
586- و او عقيده داشت ابابكر درست عمل كرده و - هذيان نگفته چه به جانشينى عمر وصيت كرده است .
587- مجادله / 21: خداوند چنين مقرر داشته كه من و رسولانم پيروز مى شويم چه خداوندى قوى و شكست ناپذير است .
588- سپيدرويى كه ابرها به رخسار او سير آب مى شوند - فرياد رس يتيمان و پناه بيوه زنان است
589- مستمندان خاندان هاشم به گرد او رد مى آيند - و آنها در نزد او در نعمت و بخشش بسر مى برند.
590- ال عمران / 144: محمد (عليه السلام ) فقط فرستاده خوا بود و پيش از او فرستادگان ديگرى نيز بودند آيا اگر او بميرد و يا كشته شود شما به عقب بر مى گرديد؟ (اسلام را رها مى كنيد و به دوران كفر و بت پرستى باز مى گرديد).
591- ضحى / 4 و 5: و مسلما آخرت براى تو از دنيا بهتر است ، و بزودى پروردگارت آن قدر به تو عطا مى كند كه خشنودى شوى .
592- زمر / 30: تو مى ميرى آنها نيز خواهند مرد.
593- عنكبوت / 57: هر نفسى چشنده مرگ است .
594- در القبور ابن البى الدنيا به طور مرسل ، الترغيب و الترهيب ، ج 4،ص 158.
595- سنن ابن ماجه ، شماره 4267، از حديث عثمان بن عفان .
596- پيش از اين در ج 3،ص 418 ذكر شده است .
597- پيش از اين در ج 3،ص 418، ذكر شده است .
598- از پس از كور مى ترسم اگر مرا عافيت ندهد كه آن از گور افروخته و تنگتر است .
599- هنگامى كه جلودارى درشتخو نزد من بيايد - و زاننده اى كه فرزدق را براند
600- براستى نوميد شد از اولاد آدم آن كه - با گردنى در زنجير و چشمانى كبود به سوى آتش رفت .
601- به سوى آتش كشيده مى شود - با پيراهنى از قطران و لباسى سوزنده
602- هنگامى كه زردباب مى نوشند آنها را مى بينى - كه بر اثر سوزندگى زرداب گداخته و پاره پاره مى شوند.
603- بايست بر گورها و بر ساحت آنها بگو - كيست از شما كه فرو رفته در تاريكيهاى آن است .
604- و كيست از شما كه در ته آن گرامى است - و خنكى ايمنى از ترسها آن را چشيده است .
605- اما خاموشى صاحبان قبرها يكى است - و در درجات آن برترى ديده نمى شود.
606- اگر به تو پاخس دهند تو را با زبانهايى خبر دهند - كه حقايق را هنوز از حالات آن توصيف مى كند.
607- اما فرمانبردار فرود مى ايد در مرغزارى - ككه مى رسد به آنچه از راحتيها مى خواهد
608- و گنهكار خيره سر زير و بالا مى شود - در حفره خود و به ما رها پناه مى برد.
609- و كژدمهايى كه به سوى او مى دوند و روح او - در منتهاى عذاب از نيشهاى آنهاست .
610- گورها با تو راز مى گويند با آن كه خاموشند - و ساكنان آنها در زير خاك پنهانند.
611- اى آن كه دينا را بيش از حد لزوم گرد مى آورى - براى چه كسى دنيا را جمع مى كنى در حالى كه خود مى ميرى .
612- همانا دوستى از دوستان ربوده شده است - دربان و پاسبان جلوگير مرگ نيست .
613- چگونه به دنيا و لذات شادمانى مى كنى - اى كسى كه لحظه ها و نفسها بر تو شمرده مى شود.
614- اى غافل در نقايص غوطه ورى - و همه روزگارت را در لذتها مى گذرانى
615- از مرگ به اندازه يك چشم بهم زدن و نفس بر آورنى ايمن مباش - هر چند به وسيله دربانها و نگهبانها خود را پنهان كرده باشى .
616- مرگ بر نادان به سبب فريفتگى او رحم نمى كند - و نه بر كسى كه دانش از او آموخته مى شود.
617- چه بسيار كنگ كرده است مرگ كسى را در قبرى كه من بر آن ايستاده ام - از دادن جواب با زبانى كه سنگ نبوده است .
618- كاخ تو آباد و داراى كنگره هايى بود - و امروز گور تو در گورهاى ديگر كهنه و مندرس است .
619- به ماخذ آن آگاهى نيافتم ، جز آنچه را كه ابن ماجه در السنن خود به شماره 1607 بدين صورت آورده است : ((بچه سقط شده اى را از پيش بفرستم نزد من محبوبتر است از اين كه فرزند سواركارى را از خود به جا گذارم .))
620- كافى ، ج 3،ص 218، شماره 1.
621- كافى ، ج 3،ص 219 و 220، شماره 6 / 5 / 8 و 9.
622- كافى ، ج 3،ص 219 و 220، شماره 6 / 5 / 8 و 9.
623- كافى ، ج 3،ص 219 و 220، شماره 6 / 5 / 8 و 9.
624- كافى ، ج 3،ص 219 و 220 شماره 6 / 5 / 8 و 9.
625- صحيح بخارى ، ج 2،ص 188 از حديث ابى سعيد خدرى ، عبدالله بن احمد، الكبير طبرانى ، ابو يعلى و رجال او ثقه اند و مجمع الزوائد، ج 3،ص 8.
626- صحيح مسلم ، ج 3،ص 135، از حديث بريده .
627- مسند احمد و ابويعلى بدون جمله : ((جز اين كه در آن سخن ياوه نگوييد))، الكبير و الاوسط طبرانى تمام آن را از حديث ابن عباس ، مجمع الزوائد؛ ج 3،ص 58 و 59.
628- المستدرك حاكم ، ج 1،ص 375 و گفته است اين حديث بنابر شرط شيخين صحيح است .
629- المستدرك حاكم ، ج 1،ص 177.
630- القبور ابن ابى الدنيا به طور مرسل و اسناد او حسن است (المغنى ).
631- همان ماخذ، باب التعزيه و الجزع ، شماره 36.
632- همان ماخذ، باب التعزيه و الجزع ، شماره 39 و 40.
633- همان ماخذ، باب التعزية والجزع ، شماره 39 و 40.
634- النوايه حكيم ترمذى از حديث ابى هريره به سند ضعيف ، الجامع الصغير.
635- عراقى گفته است : القبور ابن ابى الدنيا و اين حديثى مرسل است و اسناد آن صحيح مى باشد.
636- مسند، بزار از حديث عبدالله بن ابراهيم غفارى ؛ مجمع الزوائد، ج 4،ص 2.
637- طبرانى نظير آن از حديث ابن عمر، و ابن السكن آن را صحيح دانسته است ؛ (المغنى ).
638- كافى ، ج 3،ص 29، شماره 5.
639- همان ماخذ، باب التغريه و الجزع ، شماره 41.
640- همان ماخذ، باب التغرية و الجزع ، شماره 42.