راه روشن ، جلد هفتم
ترجمه كتاب المحجة البيضاء فى تهذيب الا حياء

ملامحسن فيض كاشانى رحمه اللّه عليه
ترجمه : سيد محمّد صادق عارف

- پى‏نوشت‏ها -
- ۴ -


751- كافى ، 2/264، شماره 17.
752- كافى ، 2/264، شماره 19.
753- كافى ، 2/265، شماره 22.
754- كافى ، 2/265، شماره 20.
755- به ماءخذ آن دست نيافتم .
756- اين از دو حديث تركيب شده ، ترمذى از حديث ابى امامه نقل كرده كه پيامبر (ص ) فرموده است : ((پروردگارم به من پيشنهاد كرد كه بطحاى مكه را برايم طلا كند، عرض كردم : نه اى پروردگارم و ليكن يك روز را سير و يك روز را گرسنه به سر مى برم )) و گفته است حديثى حسن است ، احمد از حديث عايشه نقل كرده كه فرموده است : ((دنيا خانه كسى است كه خانه ندارد.)) و پيش از اين ذكر شده است . (( (المغنى ). ))
757- طبرانى به سند ضعيف .
758- (( الكبير )) طبرانى از حديث شداد بن اويس و سعيد بن مسعود به سند ضعيف ، (( الجامع الصغير، )) كافى كلينى به سند حسن چنان پيش از اين ذكر شده است .
759- ابن ماجه و جز او چنان كه پيش از اين گذشت .
760- (( مسند الفردوس )) ديلمى از حديث معاذ، (( الجامع الصغير. ))
761- طبرانى از حديث ابى عتبته الخولانى (( (المغنى ). ))
762- (( كتاب الثواب )) ابوالشيخ از حديث انس به سند ضعيف نظير اين حديث (( (المغنى ). ))
763- همان ماءخذ، 2/261، به شماره 9.
764- (( الحلية )) ابونعيم از حديث حسين بن على (ع ) با اختلافى در آخر آن ، (( الجامع الصغير. ))
765- ماءخذ آن پيش از اين ذكر شده است .
766- (( مسند الفردوس )) ابومنصور ديلمى .
767- صحيح مسلم و پيش از اين ذكر شده است .
768- (( مسند الفردوس )) ديلمى از حديث ابوهريره به سندى كاملا ضعيف ؛ (( المغنى ؛ )) كافى كلينى نظير آن ، 2/263.
769- ابوبكر بن لال از حديث ابن عمر، (( الجامع الصغير. ))
770- عراقى گفته است : اين حديث را با اين الفاظ نيافتم .
771- صحيح مسلم از حديث ابوهريره و پيش از اين ذكر شده است .
772- سنن ابن ماجه ، به شماره 4140.
773- براى آن ماءخذى نيافتم .
774- (( مسند الفردوس )) ابومنصور ديلمى ، (( المغنى . ))
775- كافى ، 2/141، شماره 5.
776- كافى ، 2/138، شماره 4.
777- كافى ، 2/138، شماره 6.
778- توبه / 56: (و فزونى ) اموال و اولاد آنها تو را در شگفتى فرو نبرد.
779- طه / 131: و هرگز چشم خود را به نعمت هاى مادى كه گروه هايى از آنان را از آنها
780- كافى ، 2/137، شماره 1.
781- براى خدا خضوع كن و براى مردم خاضع مباش - به نوميدى بسنده كن چه عزّت در نوميدى است .
782- اى گردآورنده و بازدارنده كه روزگار به او مى نگرد - در حالى كه اندازه گيرى مى كند كه كدم در را از آن ببندد.
783- اى گردآورنده و بازدارنده كه روزگار به او مى نگرد - در حالى كه اندازه گيرى مى كند كه كدام در را از آن ببندد.
784- مى انديشد كه مرگش چگونه فرا مى رسد - بامداد يا شبانگاه در خانه اش را خواهد كوفت .
785- مالى گرد آورده اى بينديش كه آنها را - اى گردآورنده مال براى روزهايى جمع كرده اى كه آنها را در آن مى پراكنى .
786- مالى كه نزد توست اندوخته براى وارث است - مال از آن تو نيست جز روزى كه آن را انفاق كنى .
787- چقدر آسوده دل است جوانمردى كه مطمئن است - قسمت كننده روزى روزى او را مى دهد.
788- پس آبروى او محفوظ است و چيزى آن را آلوده نمى كند - و چهره او تازه است و كهنه و فرسوده نيست .
789- هركس در ساحت قناعت فرود آيد - در سايه آن غمى نمى بيند كه او را بى خواب گرداند.
790- (( الفردوس )) ديلمى از حديث حذيفه ؛ (( كنوز الحقائق )) مناوى .
791- (( المستدرك )) حاكم با اندك اختلاف ، 4/309.
792- امالى صدوق نظير آن از حديث ضرار بن ضمره ليثى ؛ در (( نهج البلاغه )) نيز نظر آن آمده است .
793- صحيح بخارى ، 8/118.
794- شعراء / 89: جز كسى كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد.
795- همان ماءخذ، 2/16، شماره 5.
796- پيش از اين ذكر شده است .
797- پيش از اين مكرر ذكر شده است .
798- بقره / 273:... از شدت خويشتندارى ناآگاهان آنان را توانگر مى پندارند.
799- سنن نسايى ، 5/59 كتاب (( زكات باب جهل المقلّ. ))
800- مسند احمد ضمن حديث يعلى بن مرّه و سند آن نيكوست .
801- مسند ابوداوود طيالسى ، ص 146، شماره 1082 و 1083.
802- سنن نسايى ، 6/280، از حديث ابوهريره .
803- عراقى گفته است : من آن را به طور مرسل بدين صورت نيافتم ، احمد، ابى يعلى و طبرانى به اسنادى نيكو از حديث خالد بن عدى جهنى روايت كرده اند: ((هركس از سوى برادرش بدون درخواست او و بدون هيچ منت به او احسانى رسد آن را بپذيرد و رد نكند چه آن روزيى است كه خداوند به او داده است )). مى گويم : نظير آن را طيالسى نقل كرده است ؛ شماره 2478 از حديث ابوهريره .
804- (( الكبير )) طبرانى به سند صحيح از حديث ابن عمر؛ (( الجامع الصغير. ))
805- ماءخذ آن پيش از اين ذكر شده است .
806- كهف / 7: ما آنچه را روى زمين است زيور آنها قرار داديم تا آنها را بيازماييم كه كدام يك بهتر عمل مى كنند.
807- سنن ترمذى ، 9/206؛ با تقديم و تاءخير و اختلاف در الفاظ.
808- طلاق / 7: و آنها كه تنگدست اند از آنچه خدا به آنها داده انفاق كنند.
809- عراقى گفته است : ماءخذى براى آن نيافتم .
810- سنن ابوداوود، 1/378؛ عبداللّه بن احمد؛ (( الاوسط )) طبرانى و در سند آن ضعيف است ؛ (( مجمع الزوائد، )) 3/49.
811- (( مستطرفات السرائر )) ابن ادريس نظير آن ؛ (( مجمع الزوائد )) از (( الاوسط )) طبرانى مثل آن .
812- اصحاب سنن آن را روايت كرده اند، و پيش از اين در كتاب زكات ذكر شده است .
813- صحيح مسلم 3/97 از حديث عوف بن مالك اشجعى ؛ ابوداود سجستانى ، 1/382.
814- ابن ابى الدنيا در (( باب القناعة ؛ )) مسند حارث بن ابى اسامه از حديث ابى سعيد خدرى ؛ كافى كلينى ، 2/139، شماره 7، صدر حديث .
815- بزار، (( الكبير )) طبرانى و رجال آن موثق مى باشند؛ (( مجمع الزوائد، )) 3/94.
816- ماءخذى براى آن نيافتم .
817- همان ماءخذ، 4/20، شماره 2.
818- همان ماءخذ، 4/20، شماره 1 و 3.
819- همان ماءخذ، 4/20، شماره 3.
820- كافى ، 4/19، شماره 2.
821- همان ماءخذ، 2/47، شماره 8.
822- عراقى گفته است : براى آن ماءخذى نيافتم ، المزى نيز به هنگامى كه از او پرسيده اند همين را گفته است .
823- در كتاب حلال و حرام ذكر شده است .
824- پيش از اين ذكر شده است .
825- (( مسند الفردوس )) از حديث ابوهريره ؛ (( المغنى . ))
826- مسند احمد و رجال آن صحيح است ؛ (( مجمع الزوائد، )) 3/95.
827- پيش از اين ذكر شده است .
828- آل عمران / 175:... از آنها نترسيد و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد.
829- بقره / 268: شيطان شما را (به هنگام انفاق ) وعده فقر و تهيدستى مى دهد و به فحشاء (و زشتى ها) دعوت مى كند ليكن خداوند به شما وعده آمرزش و بخشش ‍ مى دهد.
830- يوسف / 2: و او را بهاى كمى - چند درهم - فروختند و نسبت به او بى اعتنا بودند.
831- توبه / 113: خداوند از مؤ منان جان ها و اموالشان را خريدارى مى كند كه (در برابرش ) بهشت براى آنان باشد آنها در راه خدا پيكار مى كنند، مى كشند و كشته مى شود... پس مژده باد شما را به داد و ستدى كه با خدا كرده ايد، و اين پيروزى بزرگى (براى شما) است .
832- همان ماءخذ قبل .
833- نساء / 77:... بگو سرمايه زندگى دنيا ناچيز است .
834- قصص / 80: و كسانى كه به آنها علم و دانش داده شده بود گفتند: واى بر شما ثواب الهى بهتر است براى آنانى كه ايمان آورده اند و عمل شايسته انجام مى دهند. امّا جز صبر كنندگان آن را دريافت نمى كنند.
835- عراقى گفته است : مؤ لف (( الفردوس )) آن را به طور مختصر از حديث ابى القصير ذكر كرده و فرزندش آن را نقل نكرده است .
836- يوسف / 8: (هنگامى كه برادران گفتند) يوسف و برادرش (بنيامين ) نزد پدر از ما محبوب ترند.
837- نساء / 66: (ما تكليف مشكلى بر دوش آنها ننهاديم ) اگر (مانند بعضى از امت هاى پيشين ) به آنها دستور مى داديم يكديگر را به قتل برسانند و يا از وطن و خانه خود بيرون روند تنها شمار كمى از آنها عمل مى كردند.
838- (( دلائل النبوة )) بيهقى به سند حسن ؛ (( المغنى . ))
839- ابراهيم / 3: آنهايى كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى دهند.
840- حديد / 23: بايد بر آنچه از شما فوت شده اندوه نخوريد، و به آنچه شما را داده شده شادمان نباشيد.
841- همان ماءخذ، (( ابواب الحكيم ، )) شماره 439.
842- قصص / 80 / 79: (قارون ) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد. كسانى كه علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: واى بر شما ثواب الهى بهتر است .
843- قصص / 54: اينان را به سبب صبرى كه كرده اند دوبار پاداش مى دهيم .
844- كهف / 7: ما آنچه را روى زمين است زينت آن قرار داديم تا آنها را بيازماييم كدام يك بهتر عمل مى كنند.
845- شورى / 20: و كسى كه تنها كشت دنيا را مى طلبد كمى از آن به او مى دهيم امّا در آخرت هيچ نصيبى براى او نيست .
846- طه / 131: و هرگز چشم خود را به آنچه گروه هايى از آنها را بدان بهره مند ساخته ايم ميفكن كه آنها رونق زندگى دنياست ، و براى آن است كه آنان را بدان بيازماييم ، و روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است .
847- ابراهيم / 3: همانها كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى دهند.
848- سنن ابن ماجه ، شماره 5 و 41 به سند صحيح با كمى اختلاف ؛ كافى نظير آن .
849- بقره / 269:... و به هركس حكمت داده شد خير فراوانى داده شده است . خبر را ابن ماجه به شماره 4110 از حديث ابى خلاّد نقل كرده است .
850- (( مكارم الاخلاق )) خرائطى ، (( المغنى . ))
851- سنن ابن ماجه ، شماره 4102 نظير آن .
852- عراقى گفته است : ماءخذى براى آن نيافتم . مى گويم : در (( التحف ، )) ص 373 از امام صادق (ع ) چنين نقل شده است : ((توانگرى و عزّت در گردشند چون بر محل توكل دست يابند در آن جا اقامت مى كنند.))
853- طبرانى ؛ كافى كلينى به نحو مبسوطتر، 2/53.
854- انعام / 125: كسى كه خدا بخواهد هدايت كند سينه اش را براى (پذيرش ) اسلام گشاده مى سازد.
855- مستدرك حاكم ، 4/53.
856- طبرانى از حديث امّ الوليد دختر عمر بن خطاب به سند ضعيف .
857- تاريخ خطيب و ابن عساكر از حديث جابر به سند ضعيف . (( (المغنى ). ))
858- عراقى گفته است : من اين را از حديث جابر نيافتم . ليكن حكيم ترمذى آن را در (( النوادر )) از حديث زيد بن ارقم نقل كرده است .
859- مؤ لف (( الفردوس )) از حديث ابى الدرداء و پسرش آن را در مسند خود ذكر نكرده است .
860- ترمذى و پيش از اين ذكر شده است ؛ (( الشعب )) بيهقى ؛ (( الاوسط )) طبرانى از ابوهريره ؛ جابر و عايشه ؛ (( الجامع الصغير. ))
861- كافى كلينى ، 2/128 از حديث ابى عبداللّه (ع )، و آن را از حديث جابر نيافتم ؛ كتاب (( ذمّ الدنيا )) از ابن ابى الدنيا از حديث صفوان بن سليم به طور مرسل ؛ (( الكامل )) ابن عدى از حديث ابى موسى اشعرى نظير آن .
862- تكوير / 4: و در آن هنگامى كه باارزش ترين اموال به دست فراموشى سپرده شود.
863- ابوعبيد و ابن المنذر از يحيى بن كثير نظير آن به اختصار؛ (( الدرّالمنثور، )) 4/105؛ تفسير ابوالفتوح رازى به اختصار از حديث انس .
864- (( اخلاق النبى ع(( ابن حبان ص 293 تمامى آن . ابن ابى حاتم ؛ (( مسند الفردوس )) ديلمى به طور مختصر؛ (( الدرّالمنثور، )) 6/45.
865- من اين حديث را با اين الفاظ نيافتم ، بلى ابن ماجه به شماره 43023 از ابى سعيد (خدرى ) روايت كرده كه گفته است بر پيامبر خدا (ص ) وارد شدم و آن حضرت كسالت داشت دستم را بر او نهادم از بالاى لحاف احساس گرمى كردم ، عرض كردم : اى پيامبر خدا! چقدر حرارت بدنت شديد است ، فرمود: به همين گونه كه بلاى ما دوچندان مى شود اجر ما نيز دوچندان مى گردد. عرض كردم : اى پيامبر خدا! بلاى چه كسانى سخت تر است ، فرمود: پيامبران . عرض كردم : پس از آنها چه كسانى ؟ فرمود: سپس صالحان به طورى كه يكى از آنها به فقر مبتلا مى شود و جز عبايى كه آن را بر خود بپيچد نمى يابد. و هر يك از آنها بر بلا شادمانند چنان كه شما بر فراخى زندگى شادمانيد.
866- توبه / 34: و آنهايى كه زر و سيم را اندوخته مى كنند...
867- سنن ابن ماجه به شماره 1856.
868- به ماءخذ آن دست نيافتم .
869- مؤ لف (( الفردوس )) از روايت على بن طلحه به طور مرسل ؛ تاءخير و تقديم و زيادتى ، و پسرش آن را در (( مسند الفردوس )) نقل نكرده است ؛ (( (المغنى ). ))
870- سنن ترمذى ، 9/209 و پيش از اين ذكر شده است .
871- طبرانى با سند حسن ؛ (( الزهد )) بيهقى از حديث ابن عباس ؛ صحيح ابن حبان به طور مختصر از حديث ابوهريره ؛ (( الترغيب و الترهيب ، )) 4/196.
872- (( مسند الفردوس )) ديليم ؛ (( الشعب )) بيهقى و در آن به جاى ((به آخرت راغب مى گرداند)) ((او را در دين دانا مى گرداند)) آمده و آن را از حديث محمّد بن كعب قرظى به طور مرسل نقل كرده است ؛ (( الجامع الصغير. ))
873- ابن ماجه به شماره 4102 و پيش از اين ذكر شده است .
874- عراقى گفته است : براى اين حديث ، ماءخذى نيافتم .
875- كافى كلينى ، 2/132 از حديث على بن الحسين (ع )؛ (( الضعفاء )) ابن حبان از حديث على بن ابى طالب (ع )؛ (( نهج البلاغه ابواب الحكيم )) شماره 30 از حديث آن حضرت .
876- همان ماءخذ، 2/140، شماره 1.
877- همان ماءخذ، 2/140، شماره 4.
878- همان ماءخذ، 2/141، شماره 5.
879- به ماءخذ آن دست نيافتم .
880- آل عمران / 14: ميل به خواستنى ها از زنان و فرزندان و اموال فراوان از زر و سيم و اسبان ممتاز و چهارپايان و كشت در نظر مردم زينت داده شده است اينها سرمايه زندگانى دنيا مى باشند.
881- حديد / 20: بدانيد زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى و تجمل خواهى و تفاخر در ميان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است .
882- محمّد (ص ) / 36: زندگى دنيا تنها بازى و سرگرمى است .
883- نازعات / 40:... و نفس را از هوى بازداشته ، بهشت جايگاه اوست .
884- نساء / 77:... ولى هنگامى كه فرمان جهاد به آنها داده شد... گفتند: پروردگارا چرا جهاد را بر ما مقرر داشتى ؟ چرا اين فرمان را اندكى تاءخير نينداختى ؟ به آنها بگو كالاهاى دنيا ناچيز است .
885- همان ماءخذ، 2/128، شماره 4. آيه سوره حديد / 23: اين براى آن است كه بر آنچه از دست داده ايد اندوه نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد.
886- همان ماءخذ، 5/71، شماره 3.
887- (( عيون اخبارالرضا (ع )، )) ص 173.
888- باب سى و يكم .
889- آيا نمى بينى كه مرد در همه عمر خويش - از كارى كه هميشه در آن مى كوشد رنج مى برد.
890- مانند كرم ابريشم پيوسته مى بافد - و در ميان آنچه بافته است نابود مى شود.
891- مطففين / 15 و 16: چنين نيست كه آنها مى پندارند بلكه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند. سپس آنها وارد جهنم مى شوند.
892- پيش از اين ذكر شده است .
893- يونس / 7:... و به زندگى دنيا خشنود شدند و بر آن اطمينان كردند، و آنها كه از آيات ما غافلند.
894- كهف / 28:... و از كسى كه دلش را از ياد خود غافل ساختيم اطاعت مكن ، آن كه هواى نفس خود را پيروى كرد، و كار او بر زيادروى بود.
895- نجم / 29: از آنهايى كه از ذكر ما روى مى گردانند و جز زندگى دنيا را نمى خواهند اعراض كن ، اين مقدار دانش آنهاست .
896- نجم / 29: از آنهايى كه از ذكر ما روى مى گردانند و جز زندگى دنيا را نمى خواهند اعراض كن ، اين مقدار دانش آنهاست .
897- حديد / 23: تا براى آنچه از شما فوت شده اندوه نخوريد و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد.
898- حشر / 9:... و آنها را بر خود مقدم مى دارند هر چند سخت فقير باشند، و كسانى كه خداوند آنها را از بخل و حرص نفس بازداشته رستگارند.
899- دهر / 8:... و غذاى (خود را) با اين كه به آن علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مى دهند.
900- اين سخن امام (ع ) با آنچه در پاسخ ثورى فرموده است منافات ندارد، زيرا آن علّت شرعيّت حكم است كه نخست وجود داشته و سپس نسخ شده است .
901- فرقان / 67: آنها كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند نه زياده روى مى كنند و نه سخت گيرى بلكه ميان اين دو حدّ اعتدالى دارند.
902- انعام / 141، و اعراف / 31: خداوند مسرفان را دوست نمى دارد. 903- اوقيّه با ضم و سكون دو حرف نخست و كسر قاف و فتح ياى مشدّد معادل هفت مثقال است .
904- اسراء / 31: هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (و انفاق و بخشش را ترك مكن ) و بيش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرارگيرى و از كار فرو مانى . (اين عبارت مثل است براى خوددارى بخيل و اعطاى مسرف و امر به ميانه روى كه حدّ وسط اين دو مى باشد.) (( فتقعد ملوما )) يعنى : هرگاه از حد اعتدال خارج شوى در پيشگاه خداوند ناپسند بوده و در نزد مردم مورد سرزنش قرار مى گيرى ، زيرا آن كه محتاج است مى گويد: فلانى را داد و مرا محروم كرد. و آن كه نيازى ندارد مى گويد: فلانى داراى تدبير معاش نيست ، و اگر بخواهى در پيش خود استدلال كنى از آنچه كرده اى دچار افسوس و پشيمانى مى شوى و يا دستت بكلى خالى و چيزى را در اختيار ندارى .
905- يوسف / 55: (يوسف ) گفت : مرا سرپرست خزاين سرزمين (مصر) قرار ده كه نگهدارنده و آگاهم .
906- يوسف / 76: و برتر از هر صاحب علمى عالمى است . كافى ، 5/65، شماره 1.
907- همان ماءخذ، 5/70، شماره 1.
908- كافى ، 5/70، شماره 2.
909- آل عمران / 73: خدا ما را بس است و نيكو كفايت كننده است .
910- مائده / 23: و بر خدا توكّل كنيد اگر ايمان داريد.
911- ابراهيم / 12: و توكّل كنندگان بايد فقط بر خدا توكّل كنند.
912- طلاق / 3: و هر كس بر خداوند توكّل كند او امورش را كفايت مى كند.
913- آل عمران / 159: خداوند متوكلان را دوست مى دارد.
914- زمر / 36: آيا خداوند براى (نجات و حفظ) بنده اش كافى نيست .
915- دهر / 2: آيا چنين نيست كه زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود.
916- انفال / 49: و هر كس بر خدا توكّل كند (پيروز مى شود) خداوند عزيز و حكيم است .
917- اعراف / 192: آنهايى را كه غير از خدا مى خوانيد بندگانى همچون خود شما هستيد.
918- عنكبوت / 17: كسانى را كه غير از خدا پرستش مى كنيد مالك روزى شما نيستند، روزى را نزد خدا بطلبيد و او را پرستش كنيد.
919- منافقون / 7: خزاين آسمان ها و زمين از آن خداست ليكن منافقان نمى فهمند.
920- يونس / 3: كار (جهان ) را تدبير مى كند، هيچ شفاعت كننده اى جز به اذن او وجود ندارد.
921- عراقى گفته است : آن را ابن منيع به سند حسن روايت كرده ، و از حديث ابن عباس مورد اتفاق است .
922- ترمذى ، 9/207 و پيش از اين ذكر شده است .
923- (( الصغير )) طبرانى ، ابن ابى الدنيا و در طريق اوست بيهقى در (( الشعب . ))
924- (( المستدرك )) حاكم ، (( الزهد )) بيهقى .
925- (( الاوسط )) طبرانى نظير آن .
926- (( الكبرى ((ع نسايى ، (( السنن )) ترمذى ، 8/212 با تقديم و تاءخير.
927- نجم / 37: و (در كتب ) ابراهيم همان كسى كه وظيفه خود را به طور كامل ادا كرد.
928- كافى ، 2/63، شماره 1.
929- كافى ، 2/66، شماره 7.
930- همان ماءخذ، 2/64، شماره 3.
931- طلاق / 3: هر كس بر خداوند توكّل كند او امورش را كفايت مى كند.
932- انعام / 125: آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند سينه اش را براى (پذيرش ) اسلام گشاده مى گرداند.
933- زمر / 22: آيا كسى كه خدا سينه اش را براى اسلام گشاده كرده و بر فراز مركبى از نور قرار گرفته است ...
934- عنكبوت / 65: هنگامى كه سوار بر كشتى مى شوند خدا را با اخلاص ‍ مى خوانند امّا وقتى خدا آنها را به خشكى رسانيد و نجات داد باز مشرك مى شوند.
935- انفال / 17: و اين تو نبودى كه (اى پيامبر خاك و ريگ به صورت آنها) افكندى بلكه خدا افكند.
936- كهف / 109: بگو اگر درياها براى (نوشتن ) كلمات پروردگارم مركّب شوند، درياها پايان مى گيرند پيش از آن كه كلمات پروردگارم پايان يابد هر چند همانند آن (درياها) را به آنها اضافه كنيم .
937- پيش از اين مكرر ذكر شده است .
938- (( الحلية )) ابونعيم از حديث ابى عمر، (( الجامع الصغير. ))
939- صحيح مسلم ، 8/173، (( الفتن ، )) مسند احمد، 5/386.
940- هرگاه از گروهى كوچ كردى و آنها مى توانند كه از آنها جدا نشوى (و كارى نكردند) كوچ كنندگان آنهايند.
941- پيش از اين ذكر شده است .
942- علق / 2 تا 6: بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد، بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است ، همان كسى كه به وسيله قلم تعليم داد، و به انسان آنچه را نمى دانست آموخت .
943- پيش از اين ذكر شده است .
944- مشبّهه طايفه اى را مى گويند كه قائل شده اند حق تعالى مانند جسمى است و در جهت فوق و مماس عرش است و برخى گفته اند محاذى عرش است نه مماس ‍ (فرهنگ معارف اسلامى ) - م .
945- طَّه / 12:... تو در سرزمين مقدّس ((طوى )) هستى .
946- زمر / 68:... و آسمان ها پيچيده در دست اوست .
947- انبياء / 23: از آنچه مى كند بازخواست نمى شود و آنها هستند كه بازخواست مى شوند.
948- من نمى توانم ستايشى را براى تو بشمارم ، تو چنانى كه خود خويش را ستوده اى .
949- كافى كلينى ، 1/23، (( المحاسن )) برقى و عده اى از ارباب سنن از همه مسلمان ها از پيامبر خدا (ص ) روايت كرده اند كه فرموده است : ((ما گروه پيامبران ماءموريم كه با مردم به اندازه خردشان سخن گوييم .))
950- طَّه / 71 و 73: ما تو را بر دلايل روشنى كه به ما رسيده و خداوندى كه ما را آفريده هرگز مقدم نخواهيم داشت ، هر حكمى كه مى خواهى بكن كه تنها مى توانى در اين زندگى دنيا حكمرانى كنى ، ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا خطاهاى ما را ببخشد.
951- طَّه / 88:... و گفتند اين خداى شما و خداى موسى است و فراموش كرد (پيمانى را كه با خدا بسته بود).
952- طَّه / 89:... آيا آنها نمى بينند كه (اين گوساله ) پاسخ آنها را نمى دهد؟ و مالك هيچ سود و زيانى براى آنها نيست .
953- دخان / 38 و 39: ما آسمان ها و زمين و آنچه را در ميان اين دو است بيهوده نيافريديم و ما آن دو را جز بحقّ نيافريديم ليكن اكثر آنها نمى دانند.
954- سجده / 11: بگو فرشته مرگ كه بر شما ماءمور شده (روح ) شما را مى گيرد.
955- زمر / 42: خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى كند.
956- واقعه / 63 و 62: آيا هيچ درباره آنچه كشت مى كنيد انديشيده ايد؟ آيا شما آن را مى رويانيد؟
957- عبس / 25 تا 28: ما آب فراوانى از آسمان فرو ريختيم ، سپس زمين را از هم شكافتيم ، و در آن دانه هاى فراوانى رويانديم ، و انگور و سبزى بسيار.
958- مريم / 17:... در اين هنگام ما روح خود را به سوى او فرستاديم و او در شكل انسانى بى عيب و نقص بر مريم ظاهر شد.
959- انبياء / 91: و ما از روح خود در او دميديم .
960- قيامت / 18: و هنگامى كه ما آن را خوانديم از آن پيروى كن .
961- توبه / 14: با آنها پيكار كنيد كه خداوند آنها را به دست شما مجازات مى كند.
962- انفال / 17: اين شما نبوديد كه آنها را كشتيد بلكه خداوند آنها را كشت ، و اين تو نبودى (اى پيامبر كه خاك و ريگ به صورت آنها) پاشيدى بلكه خداوند پاشيد.
963- علق / 4 و 5: همان كسى كه به وسيله قلم تعليم داد، و به انسان آنچه را نمى دانست آموخت .
964- رحمان / 1 و 2: خداوند رحمان ، قرآن را تعليم فرمود.
965- رحمان / 4: به او بيان آموخت .
966- واقعه / 58 و 59: آيا از نطفه اى كه در رحم مى ريزيد آگاهيد؟ آيا شما آن را آفرينش پى در پى مى دهيد يا ما آفريدگاريم ؟
967- بزار و ابن عدى از حديث عايشه ، (( المغنى . ))
968- فصلت / 53: آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است .
969- آل عمران / 18: خداوند (با ايجاد نظام واحد جهان هستى ) گواهى مى دهد كه معبودى جز او نيست .
970- (( روضة العقلاء )) ابن حبان از روايت هذيل بن شرحبيل ، طبرانى اين حديث را از هذيل به ابن عمر اتّصال داده است و رجال آن صحيح مى باشد، (( (المغنى ). ))
971- مسند احمد، طبرانى از حديث اسود بن سريع به سند ضعيف .
972- هان هر چيزى جز خدا باطل است - و هر نعمتى ناگزير زوال مى يابد.
973- بقره / 260:... فرمود: مگر ايمان نياورده اى ؟ عرض كرد: چرا ولى مى خواهم دلم آرامش يابد.
974- عراقى گفته است : ابونعيم در (( الحلية )) آن را از حديث ابن عمر روايت كرده است ، عقيلى در ترجمه عبداللّه بن عبداللّه اموى آن را نقل كرده و گفته است : حديث او مورد اعتنا نيست ، ابن حبان آن را در التفات ذكر كرده و گفته است : به روايت او اعتماد نمى شود.
975- طبرانى از حديث زيد بن ارقم ، (( (المغنى ). ))
976- واقعه / 16 و 17: آنها (مقربان ) بر تخت هاى مرصع و به هم پيوسته قرار دارند. در حالى كه بر آنها تكيه كرده و روبروى يكديگر نشسته اند.
977- بلكه معلون است ، زيرا خود را سربار مردم كرده است .
978- (( المستدرك ، )) 4/318؛ مسند احمد بدون (... و به دعاى شما كوه ها...) محمّد بن نصر آن را با همين زياده و با اندك اختلافى در كتاب (( تعظيم قدر الصلوة )) از حديث معاذ بن جبل روايت كرده است .
979- كافى ، 5/78، شماره 6.
980- كافى ، 5/74، شماره 5.
981- (( الفقيه باب المعايش و المكاسب ، )) ص 351، شماره 2.
982- كافى ، 5/78، شماره 4.
983- كافى ، 5/74، شماره 5. پيش از اين نيز ذكر شده است .
984- كافى ، 5/79، شماره 9.
985- همان ماءخذ، 5/72، شماره 7.
986- هر آينه حمل سنگ از قله كوه ها - نزد من محبوب تر از تحمل منت مردم است ؛ ديوان منسوب به آن حضرت ، حرف لام .
987- مردم به من مى گويند در كسب ننگ است - من گفتم ننگ در ذلت سؤ ال است ؛ همان ماءخذ.
988- بقره / 268: شيطان شما را (به هنگام انفاق ) وعده فقر و تهيدستى مى دهد و به فحشا و (كارهاى زشت ) دعوت مى كند، ليكن خداوند به شما وعده آمرزش و فزونى مى دهد.
989- من ستايشگر و شكرگزار و ذاكرم - من گرسنه و نابود و برهنه ام .
990- آن شش چيزى است و من نيمى از آنها را ضامنم - تو ضامن نيمه ديگر باش ‍ اى آفريننده من .
991- ستايش من از جز تو زبانه آتش كه در آن فرو روم - پس پناه ده بنده كوچك خود را از ورود به آتش .
992- بقره / 195: و خود را به دست خويش به هلاكت نيفكنيد.
993- سنن ترمذى از حديث انس و پيش از اين ذكر شده است .
994- پيش از اين ذكر شده ؛ مسند احمد، 6/263 از حديث امّ سلمه .
995- مزمّل / 10: او را نگهبان و وكيل خود انتخاب كن ، و در برابر آنچه آنها مى گويند شكيبا باش .
996- ابراهيم / 12: و ما به طور مسلم در برابر آزارهاى شما صبر خواهيم كرد (و دست از اداى رسالت خود برنمى داريم ) و توكّل كنندگان بايد فقط بر خدا توكّل كنند.
997- احزاب / 48:... و به آزارهاى آنها اعتنا مكن و بر خدا توكّل كن .
998- احقاف / 35: بنابراين كن همان گونه كه پيامبران اولوالعزم شكيبايى كردند.
999- بقره / 136 و نحل / 41: و اين چه پاداش نيكى است براى آنها كه اهل عمل هستند. آنها كسانى هستند كه شكيبايى كردند و تنها توكلشان بر پروردگارشان است .
1000- سنن ترمذى از حديث انس .
1001- نساء / 71:... آمادگى خود را (در برابر دشمن ) حفظ كنيد.
1002- نساء / 102:... و بايد آنها وسايل دفاع و سلاح هايشان را با خود حمل كنند.
1003- انفال / 60: در برابر آنها (دشمنان ) آنچه توانايى داريد از نيرو آماده سازيد و از اسباب هاى ورزيده (براى ميدان نبرد).
1004- دخان / 23: بندگانم را شبانه حركت ده .
1005- مسند احمد، 1/377 و 413 بدون ((بجز مرگ )) بزار تمام آن را روايت كرده است ؛ (( الصغير )) طبرانى از حديث ابى سعيد خدرى ؛ (( مجمع الزوائد، 5/84.
1006- سنن ترمذى ، 8/192؛ سنن ابن ماجه ، شماره 3446 نظير آن .
1007- سنن ترمذى ، 8/224؛ از حديث ابى حزامه از پدرش .
1008- سنن ابن ماجه ، شماره 3479 از حديث انس .
1009- (( مجمع الزوائد، )) 5/93 كه تمام آن را از مسند بزار نقل كرده ؛ طيالسى به شماره 2666 از حديث عكرمه از ابن عباس بدين گونه : ((بهترين وقت حجامت هفدهم ، نوزدهم و بيست و يكم است ))؛ مسند احمد به همين صورت ، 1/354.
1010- طبرانى به طور مسند و در سند آن زيد بن ابى الحوارى است كه ضعيف است ؛ دارقطنى و جز او آن را موثّق شمرده اند؛ (( مجمع الزوائد، )) 5/93.
1011- سنن ترمذى از حديث اسامة بن شريك ، گفته است : اعراب عرض كردند: اى پيامبر خدا! آيا مدارا نكنيم ؟ فرمود: ((آرى اى بندگان خدا مداوا كنيد))؛ سنن ابن ماجه ، (( كتاب الطبّ باب الحميه . ))
1012- صحيح مسلم ؛ (( المصابيح )) بغوى ؛ 2/131.
1013- (( المصابيح )) بغوى ، 2/132.
1014- سنن ترمذى ، 8/19، از حديث امّ المنذر، و گفته است : حديثى حسن و غريب است .
1015- سنن ابن ماجه ، شماره 3443.
1016- عراقى گفته است : آن را ابن عدى از حديث عايشه روايت كرده به سندى كه سيف بن محمّد در آن است ؛ و احمد و يحيى بن معين او را دروغگو دانسته اند.
1017- عراقى گفته است : طبرانى آن را با سند حسن از جلبة بن ازرق روايت كرده است كه : ((پيامبر خدا (ص ) را كژدمى گزيد كه بر اثر آن بيهوش شد و مردم او را تعويذ كردند))، در (( اوسط )) خود از سعيد بن ميسره كه ضعيف است از انس روايت كرده است كه : ((چون پيامبر خدا (ص ) بيمار مى شد مقدارى سياهدانه در كف دست مى كرد و به دهان مى ريخت سپس بر بالاى آن آب و عسل مى نوشيد))، ابى يعلى و طبرانى در (( الكبير ع(( از حديث عبداللّه بن جعفر روايت كرده اند كه : ((پيامبر (ص ) پس از مسموميت حجامت كرد)).
1018- بزار، (( مجمع الزوائد، 5/95.
1019- سنن ابن ماجه ، شماره 3502، سنن ترمذى ، 8/211.
1020- صحيح بخارى ، 7/172؛ صحيح مسلم ، 7/17.
1021- كافى ، 6/325 و 316.
1022- همان ماءخذ.
1023- در (( الاحياء )) ريه و دل است .
1024- در (( الاحياء )) ريه و دل است .
1025- مسند احمد، 6/145 از حديث عايشه ، در آن فرار از طاعون به فرار از جنگ تشبيه شده است .