راه روشن ، جلد هفتم
ترجمه كتاب المحجة البيضاء فى تهذيب الا حياء

ملامحسن فيض كاشانى رحمه اللّه عليه
ترجمه : سيد محمّد صادق عارف

- پى‏نوشت‏ها -
- ۲ -


251- يس / 49: جز اين انتظار نمى كشند كه يك صيحه عظيم آنها را فرو گيرد در حالى كه مشغول جدال (در امور دنيا) هستند پس (چنان غافلگير مى شوند كه حتّى ) نمى توانند وصيتى كنند يا به سوى خانواده خود باز گردند.
252- يس / 30: افسوس بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى براى هدايت آنها نيامد جز اين كه او را استهزا مى كردند.
253- يس / 31: آيا نديدند چقدر از اقوام پيش از آنها را (به سبب گناهانشان ) هلاك كرديم ، آنها هرگز به سوى ايشان باز نمى گردند.
254- يس / 32: همه آنها روز قيامت نزد ما حاضر مى شوند.
255- يس / 46: هيچ آيه اى از آيات پروردگارشان براى آنها نمى آيد جز اين كه از آن روگردان مى شوند.
256- يس / 9 و 10: در پيش روى آنها سدى قرار داديم و در پشت سرشان سدى و چشمان آنها را پوشانده ايم لذا چيزى را نمى بينند، براى آنها يكسان است چه انذارشان كنى يا نكنى ، ايمان نمى آورند.
257- سنن ترمذى ، 8/107 آن را صحيح دانسته ، و در حديث اضافه شده كه آن حضرت به او انگشت سبابه و وسطاى خود اشاره فرمود.
258- در آغاز كتاب ذكر شده ، و از طريق خاصه كافى ، 2/52، شماره 6 از امام رضا (ع ) نقل كرده كه فرموده است : ((چيزى كمتر از يقين ميان بندگان تقسيم نشده است )).
259- (( الشعب ع(( بيهقى از حديث انس به سند ضعيف ، (( الجامع الصغير. ))
260- پيش از اين ماءخذ آنها گفته شده است .
261- پيش از اين ماءخذ آنها گفته شده است .
262- بقره / 177:... در برابر محروميت ها و بيمارى ها و در ميدان جنگ استقامت مى كنند، اينها كسانى هستند كه راست مى گويند و اينها هستند پرهيزگاران .
263- الملك / 22: آيا كسى كه به رو در افتاده و حركت مى كند به هدايت نزديك تر است يا كسى كه راست قامت در صراط مستقيم گام بر مى دارد؟
264- سجده / 13 و 14: اگر ما مى خواستيم به هر انسانى (از روى اجبار) هدايت لازمش را مى داديم ليكن (من آنها را آزاد گذارده ام ) و مقرر كرده ام كه دوزخ را (از انسان هاى بى ايمان و گنهكار) از جن و انس همگى پر كنم .
265- نجم / 29: از آنها كه از ذكر ما روى مى گردانند و جز زندگى مادى دنيا را نمى طلبند اعراض كن .
266- (( المستدرك )) حاكم 4/251، پيش از اين در آن جا كه غرور نكوهش ‍ شده ذكر شده است .
267- توبه / 102:... و اعمال درست و نادرستى را به هم آميختند، اميد مى رود خداوند توبه آنها را بپذيرد.
268- در عيب هاى مردم عيبى نديدم مانند نقص كسانى كه بر تمام قادر باشند.
269- ليل / 5 و 6 و 7: امّا كسى كه در راه خدا انفاق كند، و پرهيزگارى پيش گيرد، و جزاى نيك الهى را باور كند ما او را در مسير آسانى قرار مى دهيم .
270- سنن ترمذى ، مسند احمد از حديث ابن عباس .
271- منافقين / 9: اى كسانى كه ايمان آورده ايد اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نكند.
272- تغابن / 14: اى كسانى كه ايمان آورده ايد برخى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها برحذر باشيد.
273- ابويعلى از ابوسعيد خدرى با سند ضعيف ، (( الجامع الصغير، سنن ابن ماجه ، شماره 3666.
274- سنن نسايى ، 3/108، از حديث بريده ، ابوداوود، ابن ماجه و ترمذى گفته اند: حديثى حسن و غريب است .
275- زخرف / 54: او قوم خود را تحميق كرد و از وى اطاعت كردند.
276- سنن ابن ماجه ، شماره 4227 و پيش از اين از (( صحيحين )) نقل شده است .
277- بيّنه / 5: در حالى در كه به آنها دستورى داده نشده بود جز اين كه خدا را با كمال اخلاص پرستش كنند و از شرك به توحيد بازگردند.
278- هود / 11: جز آنهايى كه شكيبايى ورزيدند و عمل صالح انجام دادند.
279- عنكبوت / 59 و 60:... چه خوب است پاداش عمل كنندگان ، آنانى كه شكيبايى ورزيدند.
280- محمّد / 33: و اعمال خود را باطل نسازيد.
281- بقره / 264: اى كسانى كه ايمان آورده ايد بخشش هاى خود را با منت و آزار باطل نكنيد.
282- نحل / 90: خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مى دهد و از فحشا و منكر و... نهى مى كند.
283- ماءخذ قبل .
284- بخش نخست آن را ابن ماجه و بخش دوم آن را نسايى در (( الكبرى )) نقل و هر دو آن را از حديث فضالة بن عبيد با سند خوبى روايت كرده اند، و پيش از اين ذكر شده است .
285- پيش از اين در آفات زبان ذكر شده است .
286- ابراهيم / 102: و ما به طور مسلم بر آزارهاى شما صبر خواهيم كرد و توكل كنندگان بايد تنها بر خدا توكل كنند.
287- پيش از اين چند بار از صحيح مسلم و بخارى نقل شده است .
288- احزاب / 48:... و به آزارهاى آنها اعتنا مكن و بر خدا توكل كن .
289- مزمّل / 10: و در برابر آنچه (دشمنان ) مى گويند شكيبا باش و به گونه اى شايسته از آنها دورى كن .
290- حجر / 97: ما مى دانيم سينه تو از آنچه آنها مى گويند تنگ مى شود (و تو را سخت ناراحت مى كنند).
291- آل عمران / 186: و از آنها كه پيش از شما كتاب آسمانى داده شده اند (يهود) و از آنها كه راه ترك پيش گرفتند سخنان آزار دهنده فراوان خواهيد شنيد و اگر استقامت كنيد و تقوا پيشه سازيد (شايسته تر است ) زيرا اينها از كارهاى محكم و قابل اطمينان است .
292- نحل / 126: و اگر خواستيد مجازات كنيد تنها به مقدارى كه به شما تعدى شده كيفر دهيد و اگر شكيبايى كنيد آن براى شكيبايان بهتر است .
293- پيش از اين مكرر ذكر شده است .
294- سنن ترمذى ، نسايى ، حاكم از حديث ابن عمر و آن را صحيح دانسته است .
295- همان ماءخذ، 2/91، شماره 15 و 14.
296- همان ماءخذ.
297- ابن عدى از حديث انس با سندى ضعيف . (( (المغنى ). ))
298- (( مسند الشهاب )) قضاعى از حديث ابن عمر، (( الجامع الصغير. ))
299- صحيح مسلم ، 3/37 از حديث امّ سلمه .
300- صحيح بخارى ، با كمى اختلاف 7/151، از حديث ابن ظلال قسملى از انس ، (( الاوسط )) طبرانى نيز از روايت انس ، (( المغنى . ))
301- (( الموطاء، )) مالك ، 2/229 از حديث عطاء بن يسار.
302- عراقى گفته است : من اين حديث را مرفوع نديده ام تنها ابن ابى الحديد در كتاب (( المرض و الكفارات )) از روايت سفيان از برخى فقيهان نظير آن را نقل كرده است .
303- همان ماءخذ، 3/115، شماره 1.
304- همان ماءخذ، 3/116، شماره 6.
305- همان ماءخذ، 3/116، شماره 1.
306- همان ماءخذ، 3/116، شماره 5.
307- همان ماءخذ، 2/93، شماره 23.
308- (( الحلية )) ابونعيم ، صحيح مسلم ، 7/145، رميصا با ضم راء يكى از زنان صحابى است .
309- بزار، طبرانى از حديث عبدالرحمان بن عوف ، مى گويد: دخترم را نزد پيامبر خدا (ص ) فرستادم و پيغام دادم كه دخترم مصيبت زده است ، آن حضرت به فرستاده ام فرمود: ((به دختر بگو خداوند مختار است كه بدهد يا بگيرد)). او را براى بار دوم فرستادم آن حضرت همان پاسخ را به او داد، سپس براى بار سوم او را فرستادم ، آن حضرت با جمعى از اصحاب خود وارد شد، و دختر نيز در حالى كه نفس در سينه اش به شماره افتاده بود نزد او آمد، پيامبر (ص ) به حال او رقت كرد و اشكش جارى شد. برخى از اصحاب متوجه شدند و در حالى كه اشك از چشمان آن حضرت مى ريخت به او مى نگريستند. پيامبر خدا (ص ) فرمود: ((شما را چه شده است ؟ مى بينيد كه خداوند رحمتش را در هر جا كه بخواهد قرار مى دهد، و او تنها به بندگان رحيم خود رحم مى كند.)) (( مجمع الزوائد، )) من اين حديث را با الفاظى كه مصنف نقل كرده نيافتم .
310- زخرف / 36: هر كس از ياد خدا روى گرداند شيطانى را بر او مى گماريم كه پيوسته قرين اوست .
311- عراقى گفته است : من اين حديث را نيافتم ، من مى گويم : كلينى در كافى آن را از حديث امام موسى بن جعفر (ع ) بدين گونه روايت كرده است : ((خداوند بنده پرخواب بيكار را دشمن مى دارد.)) 5/84.
312- (( المستدرك )) حاكم ، 4/314، و پيش از اين در كتاب نكاح و غير آن مكرر ذكر شده است .
313- صحيح مسلم ، 4/128، صحيح بخارى ، 7/3، سنن نسايى ، 6/57، همگى از حديث ابن مسعود پيش از اين نيز ذكر شده است .
314- (( الاوسط و الكبير )) طبرانى از حديث محمّد بن مسلم و انس ، (( مجمع الزوائد، )) 10/231، و پيش از اين ذكر شده است .
315- زاريات / 22: روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مى شود.
316- ص / 29:... تا انديشمندان متذكر شوند.
317- قمر / 17: ما قرآن را براى تذكر آسان ساختيم آيا كسى هست كه متذكر شود.
318- اسراء / 85:... بگو روح از فرمان پروردگار من است .
319- پيش از اين ذكر شده است .
320- قيامت / 20 و 21: چنين نيست كه شما مى پنداريد، بلكه شما دنياى زودگذر را دوست مى داريد، و آخرت را رها مى كنيد.
321- انسان / 27: آنها زندگى زودگذر دنيا را دوست دارند در حالى كه پشست سر خود روز سخت و سنگينى را رها مى كنند.
322- نجم / 29 و 30: از اينها كه از ياد ما دورى مى كنند و جز زندگى دنيا را نمى خواهند اعراض كن .
323- توبه / 38: اى كسانى كه ايمان آورده ايد چرا هنگامى كه به شما گفته مى شود به سوى جهاد در راه خدا حركت كنيد بر زمين سنگينى مى كنيد (سستى به خرج مى دهيد) آيا به زندگى دنيا به جاى آخرت راضى شده ايد با اين كه متاع زندگى دنيا در برابر آخرت جز اندكى نيست .
324- يونس / 24:... تا آنگاه كه زمين زيبايى خود را برگرفته و آراسته مى شود و اهل ان مطمئن مى شوند كه مى تواند از آن بهره مند شوند (ناگهان ) فرمان ما شب هنگام يا در روز فرا مى رسد و چنان آن را درو مى كنيم كه گويا هرگز نبوده است .
325- كهف / 45: زندگى دنيا را براى آنها به آبى تشبيه كن كه از آسمان فرو مى فرستيم و به وسيله آن گياهان زمين سرسبز مى شوند و درهم فرو مى روند امّا پس ‍ از مدتى مى خشكند بگونه اى كه بادها آنها را به هر سو پراكنده مى كنند.
326- نساء / 97:... آيا سرزمين خدا پهناور نبود تا مهاجرت كنيد؟
327- بزار از حديث جاير، (( الجامع الصغير، )) و پيش از اين ذكر شده است ، كافى 2/87 نظير آن .
328- (( السنن الكبرى )) بيهقى ، 3/19، با اختلاف كمى در الفاظ، صحيح بخارى .
329- آل عمران / 200:... (در برابر مشكلات و هوس ها) استقامت كنيد، و در برابر دشمنان (نيز) پايدارى ورزيد و از مرزهاى خود مراقبت به عمل آوريد.
330- صبر از تو عواقبى نكوهيده دارد - و صبر در ديگر چيزها ستوده است .
331- صبر در همه جا خوب است - جز بر تو كه خوب نيست .
332- عنكبوت / 45:... ذكر خدا از آن هم برتر و بالاتر است .
333- بقره / 152: پس به ياد من باشيد تا به ياد شما باشم و شكر مرا گوييد و ناسپاسى نكنيد.
334- نساء / 147: خداوند چه نيازى به مجازات شما دارد اگر شكرگزارى كنيد.
335- آل عمران / 145: و بزودى خداوند شاكران را پاداش خواهد داد.
336- اعراف / 16: من بر سر راه مستقيم تو براى آنها كمين مى كنم .
337- اعراف / 17:... و اكثر آنها را شكرگزار نخواهى يافت .
338- سباء / 13:... اندكى از بندگانم شكرگزارند.
339- ابراهيم / 7:... اگر شكرگزارى كنيد (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود.
340- توبه / 28: خداوند شما را از فضلش ، هرگاه بخواهد بى نياز خواهد كرد.
341- انعام / 41:... و او اگر بخواهد مشكلى را كه به خاطر آن او را خوانده ايد برطرف مى سازد.
342- شورى / 19: هر كس را بخواهد روزى مى دهد.
343- نساء / 48:... و پايين تر از آن را براى هر كس كه بخواهد مى بخشد.
344- توبه / 15: و خداوند توبه هر كس را كه بخواهد مى پذيرد.
345- تغابن / 17: و خداوند شكرگزار و بردبار است .
346- زمر / 74: و آنها مى گويند: حمد و ستايش ويژه خداوندى است كه به وعده خويش درباره ما وفا كرد.
347- يونس / 10: و آخرين سخن آنها اين كه حمد ويژه پروردگار جهانيان است .
348- سنن ترمذى و ابن ماجه ، شماره 1764.
349- بقره / 164: همانا در آفرينش آسمان ها و زمين ...
350- حديث عطا را ابوالشيخ ابن حبان در كتاب اخلاق رسول اللّه (ص ) و ابن جوزى در (( الوفاء )) نقل كرده اند، و در ميان راويان آن ابوجناب است كه نام او يحيى بن ابى حبه است و جمهور او را ضعيف شمرده اند، ابن حبان در صحيح خود آن را از روايت عبدالملك بن ابى سلمان از عطاء بدون جمله : ((و كدام كار او شگفت نبود)) نقل كرد و مسلم آخر آن را از روايت عروه از عايشه نقل و به آن اكتفا كرده است ، (( المغنى . ))
351- من به الفاظ اين حديث دست نيافتم ، بلى طبرانى در (( الكبير )) و حاكم در (( المستدرك ، )) 1/502، و بيهقى در (( الشعب )) به سند حسن از ابن عباس آورده اند كه : ((نخستين كسانى كه به بهشت فرا خوانده مى شوند حمادان هستند كه در شادى و غم خا را شكر مى گويند))، (( الجامع الصغير. ))
352- عراقى گفته است : من ماءخذ اين حديث را نيافتم .
353- سنن ابن ماجه شماره 1856، پيش از اين در نكاح ذكر شده است .
354- همان ماءخذ، 2/94، شماره 1.
355- همان ماءخذ، 2/94، شماره 2.
356- كافى ، 32/95، شماره 8، و آيه در سوره ابراهيم / 7: اگر شكرگزارى كنيد (نعمت خود را) بر شما خواهيم افزود.
357- كافى ، 2/95، شماره 9.
358- همان ماءخذ، 2/95، شماره 6. آيه در سوره طه / 1 و 2: طه . ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت بيفكنى .
359- (( المستدرك )) حاكم با اندكى اختلاف ، 1/512 از حديث ابوهريره و آن را صحيح دانسته است .
360- سنن ابن ماجه شماره 3800: ترمذى ، نسايى ، ابن حبان ، (( المستدرك )) حاكم از جابر به سند صحيح ، (( الجامع الصغير. ))
361- هر كس دهان تلخ و بيمار دارد - آب زلال را تلخ مى يابد.
362- (( الموطاء )) مالك نظير آن ، 2/239، و سؤ ال كننده عمر است نه پيامبر (ص ).
363- عنكبوت / 17:... كسانى را كه غير از خدا پرستش مى كنيد مالك روزى شما نيستند. روزى را نزد خدا بطلبد و او را پرستش كنيد و شكر او را به جا آوريد.
364- اعراف / 194: آنهايى را كه غير از خدا مى خوانيد (و پرستش مى كنيد) بندگان همچون شما هستند.
365- همان ماءخذ 2/95، شماره 11.
366- همان ماءخذ، 2/97، شماره 18.
367- همان ماءخذ، 2/95، شماره 10.
368- همان ماءخذ، 2/95، شماره 12. آيات در سوره زخرف / 13:... پاك و منزه است كسى كه اين را مسخر ما ساخت وگرنه ما توانايى آن را نداشتيم . مؤ منون / 29: پروردگارا ما را در منزلگاهى پر بركت فرود آور و تو بهترين فرود آوردندگانى . اسراء / 80: پروردگارا مرا در هر كار صادقانه وارد كن و صادقانه خارج فرما و از سوى خود دليل و ياورى براى من قرار ده .
369- كافى ، 2/98، شماره 25.
370- همان ماءخذ 2/98: شماره 27.
371- همان ماءخذ 2/96، شماره 15.
372- همان ماءخذ 2/96، شماره 13.
373- قصص / 88: همه چيز جز ذات پاك او فانى مى شود.
374- ص / 44: او را شكيبا يافتيم ، چه بنده خوبى كه بسيار بازگشت كننده به سوى خدا بود.
375- مطففين / 30 تا 34: بدكاران (در دنيا) پيوسته بر مؤ منان مى خنديدند، و هنگامى كه از كنار آنها مى گذشتند آنها را به اشاره مورد سخريه قرار مى دادند، و چون به سوى خانواده خود بر مى گشتند مسرور و خندان بودند، و هنگامى كه آنها را مى ديدند مى گفتند اينها گمراهانند، در حالى كه آنها هرگز ماءمور مراقبت و متكفل آنان (مؤ منين ) نبودند.
376- مطففين / 25 و 36: ليكن امروز مؤ منان به كافران مى خندند، در حالى كه بر تخت هاى مزين بهشتى نشسته اند و نگاه مى كنند.
377- رحمان / 26: همه كسانى كه روى آن (زمين ) هستند فانى مى شوند و تنها ذات ذوالجلال و گرامى پروردگارت باقى مى ماند.
378- زمر / 3: آنها را نمى پرستيم جز براى اين كه ما را به خداوند نزديك كنند.
379- همه براى رسيدن به نهايت بلندى ها حركاتى دارند - ليكن ثبات و استقامت در مردان ارزشمند است .
380- علق / 19: و سجده كن و تقرب جوى .
381- (( الموطاء )) مالك ، 1/167 از حديث عايشه ، صحيح مسلم و جز او، و پيش از اين نيز ذكر شده است .
382- در حديث اين جمله مقدم بر جمله نخست است . آنچه غزالى گفته تنها بر طبق روايت نسايى كه سنن 8/284 درست مى باشد، زير او طبق آنچه در متن است تنها استعاذه ها را ذكر كرده (( و لا اءحصى ثناء )) را تا آخر آن نياورده است .
383- پيش از اين ذكر شده است .
384- پيش از اين از طريق خاصّه و عامّه بيان شده است .
385- ابراهيم / 8: اگر شكرگزارى كنيد (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود.
386- تين / 5 و 6 و 7: ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم ، سپس او را در پايين ترين مرحله بازگردانيديم ، مگر كسانى كه ايمان آورده اند.
387- مورد اتفاق است كه آن از حديث على (ع ) و عمران بن حصين است . طبرانى از حديث عمران و ابن عباس به سند صحيح ، (( الجامع الصغير. ))
388- ؟؟ / 25 تا 28: ما آب فراوانى از آسمان فرو ريختيم ، سپس زمين را از هم باز كرديم و در آن دانه هاى فراوان رويانديم از انگور و سبزى بسيار.
389- صافات / 6: ما آسمان دنيا را با ستارگان آرايش داديم .
390- زاريات / 56: من جن و انس را نيافريدم جز براى اين كه عبادتم كنند.
391- توبه / 35: و آنها را كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره ) مى سازند و در راه خدا انفاق نمى كنند به مجازات دردناك بشارت ده .
392- صحيح مسلم ، 6/134، از حديث امّ سلمه .
393- در كتاب روزه و جز آن بارها ذكر شده است .
394- جاثيه / 13: او آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است همه را از سوى خودش مسخر شما ساخته است .
395- محمّد (ص ) / 37: هرگاه اموال شما را مطالبه كند و حتّى اصرار ورزد بخل مى ورزيد.
396- سباء / 13: و كمى از بندگانم شكرگزارند.
397- اعراف / 16:... و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهى يافت .
398- انبياء / 23: از آنچه مى كند بازخواست نمى شود و آنها بازخواست مى شوند.
399- نور / 35:... نزديك است بدون تماس با آتش شعله ور شود، نورى است بر بالاى نور.
400- طبرانى در (( الكبير )) از قول ابن مسعود و ابن عدى و از ثوبان و عمر با سندى حسن نقل كرده ، همچنين در (( جامع الصغير )) آمده است .
401- در نزد پاكى شرابى پاكيزه خورديم - همين گونه شراب پاكان پاكيزه مى باشد.
402- آشاميديم و زيادى آن را بر زمين ريختيم - و براى زمين از جام كريمان بهره اى است .
403- عراقى گفته است : اين حديثى ناشناخته است و آنچه در اين باره معروف است روايت ابن ابى الدنيا در كتاب (( اليقين )) از قول بكر بن عبداللّه مزنى است كه گفته : حواريون پيامبرشان را گم كردند به آنها گفته شد به طرف دريا رفته است آنها روانه آن سو گشته و جوياى او شدند چون به دريا رسيدند ناگهان پيامبر در حالى كه بر روى آب گام بر مى داشت رو به سوى آنها آورد. راوى در اين باره حديثى نقل كرده كه عيسى (ع ) گفته است : ((اگر آدميزاده به اندازه مويى يقين مى داشت بر روى آب راه مى رفت )).
404- زاريات / 56: من جن و انس را نيافريدم جز براى آن كه عبادتم كنند.
405- نحل / 101: بگو آن را روح القدس از جانب پروردگارت بحق نازل كرده است .
406- مؤ من / 15: روح را به فرمانش بر هر كس از بندگانش كه بخواه القا مى كند.
407- زمر / 8:... تا مردم را از راه او منحرف سازد.
408- زاريات / 21: روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مى شود.
409- طلاق / 12: خداوند كسى است كه هفت آسمان را آفريد و از زمين نيز همانند آن را. فرمان او پيوسته در ميان آنها نازل مى شود تا بدانيد خداوند بر هر چيز تواناست و علم او به همه چيز احاطه دارد.
410- ابراهيم / 34: و اگر نعمت هاى خدا را بشماريد هرگز آنها را شمارش نخواهيد كرد.
411- بقره / 10: در دل هايشان بيمارى است .
412- يس / 70: تا افرادى را كه زنده اند انذار كند.
413- انفال / 42: تا خداوند كارى را كه مى بايست انجام شود تحقق بخشد.
414- حشر / 2: پس عبرت بگيريد اى صاحبان چشم .
415- تكاثر / 5 و 6 و 7: چنان نيست كه شما خيال مى كنيد اگر شما علم اليقين مى داشتيد (به سراغ اين موهومات و تفاخرها نمى رفتيد) شما قطعا جهنم را خواهيد ديد، سپس آن را به عين اليقين مشاهده خواهيد كرد.
416- صحيح مسلم ، 5/88 از حديث سهل بن سعد در داستان حفر خندق كه پيامبر (ص ) فرمود: ((پروردگارا، زندگى آخرت نيست پس مهاجران و انصار را بيامرز)).
417- سن ترمذى 13/151، از حديث معاذ بن جبل .
418- رحمان / 8 و 9: اين كه در ميزان طغيان نكنيد، وزن را براساس عدل برپا داريد و در ميزان كم نگذاريد.
419- نجم / 39: و اين كه براى انسان بهره اى جز سعى و كوشش او نيست .
420- مسند احمد، ابويعلى و طبرانى از حديث عمرو بن العاص با سندى خوب ، (( المغنى . ))
421- (( مسند الفردوس )) ابومنصور ديلمى از روايت محمّد بن منكدر از جابر، ابوالقاسم بغوى از روايت ابن منكدر به طور مرسل ، و از طرق او قضاعى در مسند شهاب به طور مرسل ، (( مفتاح الكنوز )) مناوى ، (( المغنى )) عراقى .
422- سنن ابن ماجه به شماره 4141، سنن ترمذى ، صحيح بخارى در ادب .
423- عراقى گفته است : من ماءخذى براى آن نيافتم . مى گويم : كلينى در كافى ، 5/327 روايت كرده است كه : ((از خوشبختى مرد، داشتن زن شايسته است )).
424- صحيح مسلم ، و پيش از اين در كتاب علم و كتاب نكاح ذكر شده است .
425- بقره / 251: و اگر خداوند برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نكند زمين تباه مى شود.
426- سنن حاكم و بيهقى از حديث على (ع ) به سند حسن ، (( الجامع الصغير. ))
427- سنن ابن ماجه به شماره 1968 كه پيش از اين در كتاب نكاح ذكر شده است .
428- كافى ، كلينى ، 5/333، (( النهاية ، )) ابن اثير.
429- عراقى گفته است : اين حديث با اين الفاظ غريب به نظر مى آيد، در سنن ترمذى از حديث ابى بكره است كه عرض كرد: اى پيامبر خدا! كدام كس از مردم بهتر است ؟ فرمود: ((كسى كه عمرش دراز و عملش نيكو باشد)).
430- ابويعلى از روايت اسماعيل بن عياش از خيره دختر محمّد بن ثابت بن سباع از مادرش عايشه و اين دو مجهول الحال مى باشند. (( الضعفاء )) ابن حبان از طريق ديگر، (( الشعب )) بيهقى از حديث ابن عمر و طرقى براى آن دارد كه همه ضعيف اند، (( المغنى . ))
431- بقره / 247:... و علم و جسم او را وسعت بخشيده است .
432- تغابن / 15: اموال و فرزندانتان دشمنان شما هستند.
433- تغابن / 15: اموال و فرزندانتان وسيله آزمايش شما هستند.
434- (( الاختصاص )) در (( نهج البلاغه )) ابواب حكم ، شماره 81 تنها آمده است : ((ارزش هر كسى چيزى است كه آن را نيكو انجام مى دهد))، (( تحف العقول ، )) ص 209.
435- صحيح مسلم و پيش از ذكر شده است .
436- اين حديث از روايت ابوهريره با لفظ ((مثل من و مثل مردم ...)) مورد اتفاق است . روايت مسلم چنين است : مثل امتم ، مثل مردى است كه آتشى افروخته است و چهارپايان و پروانه ها در آن مى افتند و در حالى كه شما به آن داخل مى شويد من بند كمر شما را مى گيرم (كه در آن نيفتيد).))
437- سنن ابن ماجه ، حاكم ، 4/1317 از حديث سلمان .
438- اگر جوانمرد را از سوى خدا كمكى نباشد - بيشترين چيزى كه بر او جنايت وارد مى كند كوشش اوست .
439- طه / 50: پروردگار ما كسى است كه به هر موجودى آنچه را لازمه آفرينش او بوده داده سپس رهبرى اش كرده است .
440- نور / 21: و اگر فضل و رحمت الهى به سراغ شما نمى آمد هرگز احدى از شما پاك نمى شد و ليكن خداوند هر كه را بخواهد پاك مى كند.
441- صحيح مسلم ، 8/138.
442- بلد / 10: و او را به خير و شرش هدايت كرديم .
443- فصلت / 17: و امّا ثمود را هدايت كرديم ولى آنها نابينايى را بر هدايت ترجيح دادند.
444- زخرف / 23: بلكه آنها مى گويند ما نياكان خود را بر مذهبى يافتيم ...
445- زخرف / 31: و گفتند: چرا اين قرآن بر مرد بزرگى (مرد ثروتمندى ) از اين دو شهر (مكه و طائف ) نازل نشده است ؟
446- قمر / 24: و گفتند: آيا ما از بشرى از جنس خود پيروى كنيم ؟
447- عنكبوت / 69: و آنها كه در راه ما (با خلوص نيت ) جهاد كنند قطعا هدايتشان خواهيم كرد و خدا با نيكوكاران است .
448- محمّد (ص ) / 17: كسانى كه هدايت يافته اند خداوند بر هدايتشان مى افزايد.
449- بقره / 120: بگو هدايت تنها هدايت الهى است .
450- انعام / 122: آيا كسى كه مرده بود سپس او را زنده كرديم و نورى برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود...
451- زمر / 22: آيا كسى كه خدا سينه اش را براى اسلام گشاده كرده و بر فراز مركبى از نور الهى قرار گرفته (همچون كوردلانى است كه نور هدايت به قلبشان راه نيافته است ).
452- انبياء / 51: ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم و به (شايستگى ) او آگاه بوديم .
453- مائده / 110: زمانى كه تو را به وسيله روح القدس تقويت كردم .
454- يوسف / 4: آن زن قصد او را كرد، و اين نيز اگر برهان پروردگار را نمى ديد قصد آن زن مى كرد.
455- ابراهيم / 34: و اگر نعمت هاى خدا را بشماريد، هرگز آنها را شمارش ‍ نخواهيد كرد.
456- ابراهيم / 34: و اگر نعمت هاى خدا را بشماريد، هرگز آنها را شمارش ‍ نخواهيد كرد.
457- كهف / 109:... اگر درياها (جهت نوشتن ) براى كلمات پروردگارم مركب شوند، درياها پايان مى گيرند پيش از آن كه كلمات پروردگارم پايان يابد.
458- اسراء / 85:... بگو روح از فرمان پروردگار من است .
459- نوح / 14:... در حالى كه شما را به گونه هاى مختلف آفريده است .
460- فجر / 28 تا 31: تو اى روح آرميده ، به سوى پروردگارت باز گرد، در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است .
461- عبس / 25 تا 27: انسان بايد به غذاى خويش بنگرد، ما آب فراوانى از آسمان فرو ريختيم ، سپس زمين را از هم شكافتيم .
462- حجر / 22: بادها را براى بارور ساختن فرستاديم .
463- انبياء / 16: ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان آنهاست براى بازى نيافريده ايم .
464- آل عمران / 191:... بارالها اين را بيهوده نيافريده اى ، منزهى تو.
465- عراقى گفته است : آن را ثعلبى از حديث ابن عباس با عبارت : ((... و در آن نينديشند)) ذكر كرده و در سلسله راويان اين حديث ابوجناب يحيى بن ابى حبه است كه ضعيف است .
466- عنكبوت / 69: و آنها كه در راه ما (با خلوص نيت ) جهاد كنند قطعا آنان را به راه خود هدايت خواهيم كرد.
467- ابراهيم / 34: و اگر نعمت هاى خدا را بشماريد هرگز آنها را شمارش نخواهيد كرد.
468- غافر / 16: حكومت امروز براى كيست ؟ براى خداوند يكتاى قهار است .
469- صافات / 164: هر يك از ما مقام معلومى داريم .
470- تحريم / 6: خدا را در آنچه به آنها امر مى كند نافرمانى نمى كند.
471- انبياء / 20: شب و روز تسبيح مى گويند و سست نمى شوند.
472- انعام / 120: گناهان آشكار و پنهان را رها كنيد.
473- شگفتا!! غزالى كسى را كه يك نگاه به نامحرم كند مستوجب اين همه لعن مى داند ليكن لعن يزيد را كه لعنت خدا بر او باد با آن همه فجايع اعمال جايز نمى شمارد. - م .
474- عراقى گفته است : براى اين حديث ماءخذى نيافتم .
475- پيش از اين در جلد اول كتاب علم آورده شده است .
476- صحيح مسلم از حديث ابوهريره كه : ((فرشتگان لعنت مى كنند بر كسى از شما كه با آهنى برادرش را تهديد كند هر چند برادر پدرى و مادرى اش باشد.))
477- سنن ترمذى ، 9/317: به سند حسن و غريب از حديث عبداللّه بن عمرو.
478- عراقى گفته است : اين حديث با اين الفاظ نيافتم ، مى گويم در سنن بيهقى 2/54 و 2/129 و سنن دارمى ، 2/471 بدين گونه آمده است : (( ((ليس منا من لم يتغن بالقرآن )) )) ابن عيينه گفته است :... (( من يستغنى .... )) درست است . ((يعنى از ما نيست كسى كه با قرآن بى نياز نشود)). يا: ((... يا به قرآن طلب بى نيازى كند)).
479- مسند ابويعلى ، محمّد بن نصر از انس به سندى ضعيف ، (( الجامع الصغير. ))
480- صحيح بخارى از حديث رجاء غنوى به اين عبارت : كسى كه خداوند قرآن و حفظ كتاب خود را به او داده چنانجه گمان كند به كسى بهتر از آنچه به او داده شده داده اند بزرگترين نعمت خدا را كوچك انگاشته است )) و اين حديث پيش از اين در باب فضيلت قرآن آورده شده است .
481- پيش از اين از بيهقى و دارمى نقل شده است .
482- طبرانى از حديث عتبة بن عامر، ابن ابى الدنيا در (( القناعة )) به طور موقوف ، (( المغنى . ))
483- هرگاه قوت ، صحت و امنيت دارى چنانچه اندوهگين باشى هرگز اندوه از تو جدا مباد.
484- سنن ابن ماجه به شماره 4141 و پيش از اين نيز آورده شده است .
485- نساء / 104: و از تعقيب دشمن سست نشويد، اگر شما درد و رنج مى بينيد آنها نيز همانند شما درد و رنج مى بينند ولى شما از خدا چيزى را اميد داريد كه آنها اميد آن را ندارند.
486- مؤ منون / 100: پروردگار من ! مرا بازگردانيد شايد عمل صالحى انجام دهم .
487- (( الكامل )) ابن عدى ، (( الضعفاء )) ابن حبان از حديث معاذ بن جبل به اين عبارت : ((... جز اين كه تحمل مردم بر او زياد مى شود كسى كه اين سختى را تحمل نكند...)) به همين گونه (( الشعب )) بيهقى از معاذ، (( الجامع الصغير، المغنى . ))
488- رعد / 11: خداوند سرنوشت هيچ قومى را تغيير نمى دهد مگر آنگاه كه آنان خود را تغيير دهند.
489- شورى / 27: هرگاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد در زمين طغيان و ستم مى كنند.
490- علق / 6 و 7:... انسان سركشى مى كند بر اين كه خود را بى نياز ببيند.
491- سنن ترمذى آن را حديث حسن شمرده ، حاكم ، 4 / 309 نظير آن را ذكر كرده و آن را صحيح دانسته و پيش از اين ذكر شده است .
492- آل عمران / 178:... ما به آنها مهلت مى دهيم كه بر گناهانشان بيفزايند و عذاب خوار كننده اى براى آنهاست .
493- نور / 15:... گمان كرديد اين امر كوچكى است در حالى كه نزد خدا بزرگ است .
494- سنن ابن ماجه به شماره 2604 از حديث على (ع ) بدين گونه : ((كسى كه در دنيا گناهى را مرتكب شود و خداوند او را بدين سبب مجازات كند حق تعالى دادگرتر از آن است كه دوبار بنده اش را مجازات فرمايد، و هر كس در دنيا گناهى كند و خداوند آن را بر او بپوشاند حق تعالى گرامى تر از آن است كه به چيزى بازگردد كه آن را عفو كرده است )).
495- كافى 2/444 (( باب تعجيل عقوبة الذنب . ))
496- مسند احمد 5 / 319: از حديث عبادة بن صامت با زيادتى در آغاز آن ، و در سلسله راويان آن عبداللّه بن ابى لهيعه است كه راستگوست جز اين كه پس از سوخته شدن كتاب هايش دچار اختلال حواس شد.
497- بغوى ، 2 / 179: از حديث صهيب به سند صحيح .
498- سنن ابن ماجه شماره 4113 و غيره در كتاب (( الزهد. ))
499-

شكيبا باش تا ما به تو شكيبا باشيم
چه صبر رعيت پس از صبر سران است
500-
پاداش تو پس از عباس بهتر از عباس است
و خداوند براى عباس بهتر از تو است