راه روشن ، جلد چهارم
ترجمه كتاب المحجة البيضاء فى تهذيب الا حياء

ملامحسن فيض كاشانى رحمه اللّه عليه
ترجمه : محمّدرضا عطائى

- پى‏نوشت‏ها -
- ۷ -


951- كشف الغمه ، ص 224 حديث ليث را محمّد بن طلحه در مطالب السؤ ول ص 83 و سبط بن جوزى در التذكره نقل كرده است .
952- ارشاد مفيد، ص 256.
953- ارشاد مفيد، ص 256.
954- ارشاد مفيد، ص 256 و 257.
955- كشف الغمه ، ص 234.
956- كشف الغمه ، ص 234.
957- كشف الغمه ، ص 234.
958- كشف الغمه ، ص 234.
959- كشف الغمه ، ص 234.
960- كشف الغمه ، ص 235.
961- كشف الغمه ، ص 235.
962- كشف الغمه ، ص 235.
963- كشف الغمه ، ص 235.
964- كشف الغمه ، ص 235.
965- كشف الغمه ، ص 235.
966- كشف الغمه ، ص 236.
967- كشف الغمه ، ص 236.
968- كشف الغمه ، ص 236.
969- در كتاب كشف الغمه ، آمده است : ((اين بود آخرين بخشى كه از كتاب الدلائل حميرى مى خواستم اثبات كنم )) بقيه عبارت احتمالا سخن مرحوم فيض باشد، يا در نسخه اى كه نزد ايشان بوده اين اضافات وجود داشته است !
970- خرائج و جرائح ص 198 چاپ ضميمه به اربعين علامه مجلسى .
971- خرائج و جرائح ص 198 چاپ ضميمه به اربعين علامه مجلسى .
972- خرائج و جرائح ص 198 چاپ ضميمه به اربعين علامه مجلسى .
973- الخرائج و الجرائح ص 200.
974- الخرائج و الجرائح ص 200.
975- مطالب السؤول ، ص 83.
976- ارشاد، ص 277.
977- ارشاد، ص 277.
978- ارشاد، ص 278.
979- ارشاد، ص 278.
980- كشف الغمه ، ص 247.
981- مطالب السؤول ، ص 83.
982- طه / 82: من كسانى را كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند و سپس هدايت شوند، مى آمرزم .
983- خداوندا تو پروردگار منى چون تشنه شوم ، آب و چون غذا بخواهم ، طعامم مى دهى .
984- ارشاد مفيد، ص 273.
985- ارشاد مفيد، ص 275.
986- ارشاد مفيد، ص 275.
987- كشف الغمه ، ص 250.
988- اين حديث را كلينى در كافى ج 1 / 477 به دو سند: يكى همين سند و يكى ديگر از على بن ابراهيم به نقل از پدرش از قول ابى قتاده نقل كرده است . البته در مواردى عبارت مختلف است . - م .
989- كشف الغمه ، ص 251.
990- كشف الغمه ، ص 251.
991- كشف الغمه ، ص 251.
992- كشف الغمه ، ص 251.
993- كشف الغمه ، ص 251.
994- كشف الغمه ، ص 251.
995- كتاب راوندى ص 200 چاپ ضميمه اربعين علامه مجلسى .
996- خرائج ص 200 و 201 و كشف الغمه ، ص 252 و 253.
997- كشف الغمه ، ص 252 و 253.
998- مطالب السؤول ، ص 84.
999- على = بزرگ و عاليقدر و شريف .
1000- ارشاد، ص 285.
1001- كشف الغمه ، ص 274.
1002- كشف الغمه ، ص 273.
1003- كشف الغمه ، ص 273.
1004- كشف الغمه ، ص 273.
1005- كشف الغمه ، ص 273.
1006- كشف الغمه ، ص 273 و 277.
1007- كشف الغمه ، ص 273 و 277.
1008- كشف الغمه ، ص 273.
1009- كشف الغمه ، ص 268.
1010- مطالب السؤول ، ص 85.
1011- مطالب السؤول ، ص 85.
1012- مطالب السؤول ، ص 85 و 86.
1013- علاوه بر اين كه اصل داستان مخدوش است قول به خوردن انگور يا انار زياد را بعضى از مورخان عامه نوشته اند و مردود است - م .
1014- اين داستان مخدوش است ، زيرا كه هرثمه دو سال پيش از امام رضا عليه السلام از دنيا رفته بود.
1015- كشف الغمه ، ص 258.
1016- عيون اخبار الرضا، ص 14 و كشف الغمه ، ص ‍ 68.
1017- كشف الغمه ، ص 269.
1018- كشف الغمه ، ص 269.
1019- كشف الغمه ، ص 269.
1020- كشف الغمه ، ص 269.
1021- كشف الغمه ، ص 269.
1022- كشف الغمه ، ص 269.
1023- كشف الغمه ، ص 269.
1024- كشف الغمه ، ص 269.
1025- كشف الغمه ، ص 270.
1026- كشف الغمه ، ص 270.
1027- كشف الغمه ، ص 270.
1028- كشف الغمه ، ص 270.
1029- كشف الغمه ، ص 270.
1030- كشف الغمه ، ص 270.
1031- كشف الغمه ، ص 270.
1032- كشف الغمه ، ص 270.
1033- كشف الغمه ، ص 270.
1034- كشف الغمه ، ص 270.
1035- كشف الغمه ، ص 270.
1036- در تمام نسخه هاى موجود همين طور است ولى اين اشتباهى است كه از مؤ لف سر زده زيرا هيچ يك از اين مطالب در ارشاد نيامده است بلكه تمام اينها در اعلام الورى آمده و اربلى در كشف الغمه ، از اعلام الورى طبرسى ص 309 و مؤ لف از كشف الغمه ، نقل كرده است و امر بر او مشتبه شده است . توضيح اين كه اربلى پس از نقل بخشى از كرامات على بن موسى (عليه السلام) از راوندى ، ابن جوزى ، مفيد و ديگران مى گويد:
تا اين جا كه رسيدم در كتاب اعلام الورى از قلم افتاده بود و من يك نسخه داشتم و آن را منحصر به فرد ديدم ، سپس اين مطالب را از آن نقل كرده است .
1037- نِباج به كسر اول و جيم آخر به قولى در بلاد عرب نام دو محل است ؛ يكى بين راه بصره به نام نباج بنى عامر كه در مقابل فيد قرار دارد و ديگرى نباج بنى سعد كه در محل قريتين واقع است .
1038- اعلام الورى ، ص 310 و 311.
1039- اعلام الورى ، ص 310 و 311.
1040- اعلام الورى ، ص 310 و 311.
1041- اعلام الورى ، ص 310 و 311.
1042- سخن در اين باره گذشت ، و گفتيم كه شيخ مفيد اشتباه است و شيخ طبرسى صحيح است .
1043- اعلام الورى ، ص 313.
1044- مطالب السؤول ، ، ص 87 و در كشف الغمه ، ، ص ‍ 282.
1045- اعلام الورى ، ص 329.
1046- مطالب السؤول ، ص 87، و در كشف الغمه ، ، ص ‍ 282.
1047- ارشاد مفيد، ص 299.
1048- نور / 32: مردان و زنان بى همسر را همسر دهيد، و همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را اگر فقير و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بى نياز مى سازد خداوند واسع و آگاه است .
1049- ارشاد مفيد، ص 304.
1050- ارشاد مفيد، ص 304.
1051- ميوه درخت سدر را كُنار مى نامند. - م .
1052- ارشاد، ص 304.
1053- ارشاد، ص 306.
1054- ارشاد، ص 306 تا 307. مريم / 12: و ما فرزندان نبوت (و عقل كافى ) در كودكى به او داديم .
1055- ارشاد، ص 306 تا 307. مريم / 12: و ما فرزندان نبوت (و عقل كافى ) در كودكى به او داديم .
1056- ارشاد مفيد، ص 306.
1057- ارشاد مفيد، ص 306.
1058- كشف الغمه ، ص 288.
1059- كشف الغمه ، ص 288.
1060- كشف الغمه ، ص 288.
1061- كشف الغمه ، ص 288.
1062- قمر / 24 و 25: آيا ما از بشرى از جنس خود پيروى مى كنيم ؟! اگر چنين كنيم در گمراهى و جنون خواهيم بود! آيا از ميان ما تنها بر اين مرد وحى نازل شده ؟ بلكه او آدم بسيار دروغگوى هوسبازى است .
1063- قمر / 24 و 25: آيا ما از بشرى از جنس خود پيروى مى كنيم ؟! اگر چنين كنيم در گمراهى و جنون خواهيم بود! آيا از ميان ما تنها بر اين مرد وحى نازل شده ؟ بلكه او آدم بسيار دروغگوى هوسبازى است .
1064- كشف الغمه ، ص 288.
1065- كشف الغمه ، ص 288.
1066- كشف الغمه ، ص 288.
1067- در همه نسخه هاى موجود همين طور است ولى در صفحه 288 كشف الغمه (سى هزار) آمده است كه ظاهرا كلمه (الف = هزار) را ناسخان افزوده اند زيرا هيچ كس قادر نيست در يك مجلس سى صد مساءله بپرسد تا چه رسد به سى هزار، اگر چه امام (عليه السلام) توان آن را دارد كه مسائل را هر قدر هم كه زياد باشد، پاسخ گويد، حتى اگر بالغ بر هزار هزار باشد.
1068- كشف الغمه ، ، ص 288.
1069- الخرايج و الجرائح چاپ ضميمه اربعين ، ص 207.
1070- كشف الغمه ، ، ص 289. اين داستان در نسخه چاپى خرائج وجود ندارد.
1071- كشف الغمه ، ، ص 289. در نسخه چاپى خرائج وجود ندارد.
1072- كشف الغمه ، ، ص 289. در نسخه چاپى خرائج وجود ندارد.
1073- كشف الغمه ، ، ص 289.
1074- كشف الغمه ، ، ص 289.
1075- در اعلام الورى طبرسى ص 334 به جاى امية بن على ((از موسى بن جعفر)) آمده است .
1076- مطالب السؤول ، ، ص 88.
1077- اعلام الورى ، ص 339.
1078- مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4 ص 401، خرائج ص 209 و 237 چاپ ضميمه اربعين ، و كفاية الاثر.
1079- مطالب السؤول ، ص 88.
1080- ارشاد مفيد، ص 309.
1081- ارشاد مفيد، ص 310.
1082- ارشاد مفيد، ص 310.
1083- ارشاد مفيد، ص 314.
1084- ارشاد مفيد، ص 314.
1085- ارشاد مفيد، ص 314.
1086- كشف الغمه ، ص 295.
1087- كشف الغمه ، ص 295.
1088- كشف الغمه ، ص 296.
1089- الخرائج و الجرائح ، ص 209 و 210.
1090- خرائج ، ص 210 و كشف الغمه ، ص 297.
1091- كشف الغمه ، ص 297.
1092- در خرائج ص 210 آمده است : ((آن مرد به خانه رفت و شب را خوابيد، صبح كه شد اثرى از بيمارى را در بدنش نديد)) ولى در كشف الغمه ص 297 مطابق متن آمده است .
1093- خرائج ص 210، و كشف الغمه ، ص 297.
1094- كشف الغمه ، ص 298.
1095- كشف الغمه ، ص 298.
1096- كشف الغمه ، ص 298.
1097- كشف الغمه ، ص 298.
1098- كشف الغمه ، ص 298.
1099- كشف الغمه ، ص 298.
1100- كشف الغمه ، ص 298.
1101- اعلام الورى طبرسى ، ص 343؛ كشف الغمه ، ص ‍ 298 و 299.
1102- كشف الغمه ، ص 298 و 299.
1103- كشف الغمه ، ص 298 و 299.
1104- كشف الغمه ، ص 298 و 299.
1105- كشف الغمه ، ص 298 و 299.
1106- كشف الغمه ، ص 298 و 299.
1107- مطالب السؤول ، ص 88.
1108- اعلام الورى ، ص 349.
1109- ارشاد مفيد، ص 317.
1110- ارشاد مفيد، ص 318 تا 320.
1111- ارشاد مفيد، ص 318 تا 320.
1112- ارشاد مفيد، ص 321.
1113- ارشاد مفيد، ص 321.
1114- ارشاد مفيد، ص 323 و كشف الغمه ، ، ص 303.
1115- ارشاد مفيد، ص 323، و كشف الغمه ، ص 303.
1116- و كشف الغمه ، ص 303.
1117- ارشاد مفيد، ص 322 و كشف الغمه ، ص 303.
1118- ارشاد ص 322 و 323 و كشف الغمه ، ص 305 و 306.
1119- كشف الغمه ، ص 305 و 306.
1120- كشف الغمه ، ص 305 و 306.
1121- ارشاد، ص 323.
1122- كشف الغمه ، ، ص 305.
1123- كشف الغمه ، ص 305 و 306.
1124- ارشاد، ص 324؛ كشف الغمه ، ، ص 305 و 306.
1125- كشف الغمه ، ، ص 305 و 306.
1126- در كشف الغمه ، افزوده است : ((گفت : پسر بچه اش گم شد هر چه گشتند، نيافتند، وقتى كه خبر دادند فرمود: ((او را از حوض منزل بجويند)) وقتى كه رفتند ديدند داخل حوض منزل مرده است .
1127- كشف الغمه ، ، ص 305.
1128- كشف الغمه ، ، ص 305.
1129- كشف الغمه ، ، ص 305 و 306.
1130- كشف الغمه ، ، ص 306 و 307.
1131- كشف الغمه ، ، ص 306 و 307.
1132- كشف الغمه ، ، ص 307 و 308.
1133- كشف الغمه ، ، ص 307 و 308.
1134- كشف الغمه ، ، ص 307 و 308.
1135- خرائج و جرائح ، ص 213؛ و كشف الغمه ، ص 308.
1136- خرائج ص 214 و 215 و كشف الغمه ، ص 308 و 309 به نقل از خرائج ، ليكن بعضى از اينها در خرائج چاپى نيست .
1137- خرائج ص 214 و 215 و كشف الغمه ، ص 308 و 309 به نقل از خرائج ، ليكن بعضى از اينها در خرائج چاپى نيست .
1138- خرائج ص 214 و 215 و كشف الغمه ، ص 308 و 309 به نقل از خرائج ، ليكن بعضى از اينها در خرائج چاپى نيست .
1139- كشف الغمه ، ص 308 و 309 به نقل از خرائج .
1140- كشف الغمه ، ص 308 و 309.
1141- ظاهرا اين داستان از يحيى بن مرزبان است ولى در كشف الغمه ، ص 309 از ابى فرات آمده است :
پسر عمويى داشتم ... تا آخر و احتمال اين كه ابوفرات كنيه يحيى باشد، بعيد است و من نصّى در اين باره نيافتم .
1142- كشف الغمه ، ص 309 و در خرائج ص 214.
1143- در اعلام طبرسى ص 354 چنين آمده است : ((معروف به زندان صالح بن وصيف احمر)) ولى در كشف الغمه ، ص 310 همين طور است كه در متن اين كتاب آمده با اين تفاوت كه به جاى حسيس ، حبيس نوشته شده است .
1144- مطالب السؤول ، ص 89.
1145- اعلام الورى ، ص 393.
1146- ارشاد، ص 326.
1147- قصص / 5 و 6: اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثين زمين قرار دهيم ، حكومتشان را پا بر جا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را بيم داشتند از اين گره نشان دهيم .
1148- انبياء / 105: ما در زبور بعد از ذكر (تورات ) نوشتيم كه بندگان صالح من ارث (حكومت ) زمين خواهند شد.
1149- ارشاد، ص 343.
1150- ارشاد، ص 343.
1151- ارشاد، ص 343.
1152- آل عمران / 83: و تمام كسانى كه در آسمان و زمينند از روى اختيار و يا اجبار در برابر فرمان او تسليمند و به سوى او باز مى گردند.
1153- ارشاد، ص 342.
1154- ارشاد، ص 342.
1155- ارشاد، ص 342.
1156- اعلام الورى ، ص 399.
1157- اعلام الورى ، ص 399.
1158- اعلام الورى ، ص 399.
1159- كلمه بيعت به غلط به جاى كلمه صلح به كار رفته است چون امام حسن عليه السلام هرگز با معاويه بيعت نكرد. - م .
1160- اعلام الورى ، ص 401.
1161- اعلام الورى ، ص 401.
1162- اعلام الورى ، ص 402.
1163- اعلام الورى ، ص 412.
1164- اين حديث را ابن ماجه در سنن به شماره 4087 آورده است .
1165- اين حديث را ابوداوود در سنن ج 2، ص 422 و حاكم در مستدرك ، ج 4، ص 557 آورده است .
1166- اين حديث را احمد در مسند ج 3 ص 18، 36، 28، و ابوداوود در سنن ج 2، ص 422 آورده و در مستدرك حاكم ج 4، ص 557 نظير اين حديث آمده است .
1167- كشف الغمه ، ص 222 به نقل از كتاب البيان فى اخبار صاحب الزمان محمّد بن يوسف بن محمّد گنجى شافعى .
1168- كشف الغمه ، ص 222 به نقل از كتاب البيان فى اخبار صاحب الزمان محمّد بن يوسف بن محمّد گنجى شافعى .
1169- كشف الغمه ، ص 222 به نقل از كتاب البيان فى اخبار صاحب الزمان محمّد بن يوسف بن محمّد گنجى شافعى .
1170- كشف الغمه ، ص 322 تا 324.
1171- كشف الغمه ، ص 322 تا 324.
1172- كشف الغمه ، ص 324.
1173- ارشاد، ص 342.
1174- اعلام الورى ، ص 433. آيه شريفه : هود / 86: سرمايه جلالى كه خداوند براى شما باقى گذارده برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد.
1175- ارشاد، ص 336.
1176- ارشاد، ص 341.
1177- ارشاد، ص 341.
1178- ارشاد، ص 341.
1179- ارشاد، ص 341.
1180- خرائج ، ص 216.
1181- خرائج ، ص 216.
1182- خرائج ، ص 216.
1183- خرائج ، ص 216.
1184- خرائج ، ص 216.
1185- خرائج ، ص 216.
1186- خرائج ، ص 216 و 218.
1187- خرائج ، ص 216 و 218.
1188- خرائج ، ص 218.
1189- كشف الغمه ، ، ص 333.
1190- ارشاد، ص 331.
1191- ارشاد، ص 331.
1192- ارشاد، ص 331.
1193- ارشاد، ص 332.
1194- ارشاد، ص 332.
1195- ارشاد، ص 332.
1196- ارشاد، ص 334.
1197- ارشاد، ص 334.
1198- كافى ، ج 2، ص 236.
1199- كافى ، ج 2، ص 235، شماره 21 و 22.
1200- كافى ، ج 2، ص 235، شماره 21 و 22.
1201- كافى ، ج 2، ص 235 شماره 20.
1202- كافى ، ج 2، ص 233.
1203- كافى ، ج 2، ص 233.
1204- كافى ، ج 2، ص 233.
1205- كافى ، ج 2، ص 233 شماره 8.
1206- كافى ، ج 2، ص 238.
1207- كافى ، ج 2، ص 77.
1208- كافى ، ج 2، ص 173.
1209- يعنى ما سند و مدركى براى آزادى خود شيعيانمان از آتش دوزخ نداريم ، اگر عمل تبهكاران از آنها سر بزند! كسى را بر خداوند حجتى نيست يعنى اگر خدا كسى را نيامرزد حجت و دليلى براى آن كسى نيست كه بگويد: خدايا من شيعه على (عليه السلام) بودم چرا مرا نيامرزيدى ؟! زيرا خداى تعالى وعده قطعى به آمرزش نداده است تا كسى را كه ادعاى تشيع كند ولى اهل عمل (صالح ) نباشد بيامرزد. يا معناى عبارت چنين است كه ما بر خدا حجتى نداريم كه مدّعى تشيّع را از عذاب نجات دهد. عبارت و مالنا على الله حجة كه در كتاب مجالس آمده است ، مؤ يد اين معناست و عبارت ((هر كه فرمانبردار خدا باشد)) گويا جواب توّهم از اين حكم است : كه شيعيان و دوستان ائمه وارد دوزخ نمى شوند! امام (عليه السلام) پاسخ مى دهد: گنهكار ولىّ ما نيست و ولايت ما جز با عمل به طاعات و پرهيز از گناهان ممكن نيست .
1210- كافى ، ج 2، ص 74.
1211- كافى ، ج 2، ص 75.
1212- كافى ، ج 2، ص 79.
1213- كافى ، ج 2، ص 105.
1214- كافى ، ج 2، ص 104.
1215- با اين عبارت اين حديث را جايى نديدم ، نظير آغاز حديث را صدوق در ابواب ثلاثة خصال ، - به طورى كه در بحار، ج 15 ص 150 آمده - و ذيل آن را نوه دخترى شيخ طبرسى در مشكاة الا نوار روايت كرده است .
1216- تا اين جا حديث را كشّى در رجال خود ص 162 نقل كرده است .
1217- از اين جا تا آخر حديث را كلينى در كافى ، ج 2 ص 636 نقل كرده است .
1218- كافى ، ج 2، ص 226.
1219- كافى ، ج 2، ص 239، شماره 30.
1220- كافى ، ج 2، ص 232 شماره 5.
1221- كافى ، ج 2، ص 240 شماره 31.
1222- كافى ، ج 2، ص 240 شماره 32.
1223- كافى ، ج 2، ص 237 شماره 25.
1224- كافى ، ج 2، ص 231 شماره 3.
1225- كافى ، ج 2، ص 234، شماره 13.
1226- كافى ، ج 2، ص 231.
1227- جن / 26: عالم غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى سازد مگر رسولانى كه آنها را برگزيده است .
1228- اعراف / 199: با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير و به نيكيها دعوت كن .
1229- كافى ، ج 2، ص 241، شماره 39.
1230- كافى ، ج 2، ص 215 شماره 3.
1231- كافى ، ج 2، ص 242 شماره 2.
1232- كافى ، ج 2، ص 242 شماره 1.
1233- كافى ، ج 2، ص 242، مقصود نخبگان و مخلصان از شيعه اين مقدار بودند.
1234- كافى ، ج 2، ص 242 شماره 6. به روايت كشى در رجال خود ص 8، از آن سه تن : سلمان ، ابوذر و مقداد مى باشد. - م .
1235- كافى ، ج 2، ص 242 شماره 7.
1236- كافى ، ج 2، ص 247.
1237- كافى ، ج 2، ص 247.
1238- كافى ، ج 2، ص 247.
1239- كافى ، ج 2، ص 245.
1240- كافى ، ج 2، ص 246. يعنى خداوند او را به حال خود گذار چون نزد خدا بى ارزش شده - باكى نيست كه در كدام وادى ضلات هلاك شود - م .
1241- كافى ، ج 2، ص 250 شماره 4.
1242- كافى ج 2، ص 249. در مرآة العقول ج 2 ص 222 آمده است : درباره مسلط كرن شياطين و كافران بر مؤمنان چند فايده و حكمت نقل كرده اند: اول آن كه كفاره گناهان است دوم آزمودن صبر و شكيبايى مؤمن است تا در صف صابران قرار گيرد. سوم براى آن است كه او را نسبت به دنيا بى رغبت گرداند تا فريب دنيا را نخورده و دل به دنيا نبندد تا جدايى از آن برايش دشوار نباشد، چهارم به خاطر آن است كه در گرفتارى به خدا پناهنده شود و براى رفع گرفتارى دعا كند و مرتبه اش بالا رود، پنجم از خلق بيمناك گردد و با پروردگار جهان انس بگيرد.
1243- كافى ، ج 2، ص 251 شماره 11.
1244- كافى ، ج 2، ص 252 شماره 2.
1245- كافى ، ج 2، ص 254 شماره 13.
1246- بقره / 124: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم .
1247- صافات / 147: او را به سوى جمعيت يكصد هزار نفرى يا بيشتر، فرستاديم .
1248- رهبر وى حضرت موسى (عليه السلام) بود و او شريعت موسى (عليه السلام) را تبليغ مى كرد - م .
1249- بقره / 124: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم ، ابراهيم عرض كرد: از دودمان من نيز (امامانى قرار بده ) خداوند فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى رسد (تنها فرزندان پاكت به اين مقام مى رسند).
1250- كافى ، ج 1، ص 147.
1251- مريم / 51: و او (موسى عليه السلام ) رسول و پيامبر والا مقامى بود.
1252- كافى ، ج 1، ص 167. آيه شريفه سوره حج / 52: ما هيچ رسول و پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم .
عبارت و لا محدّثٍ به فتح دال مشدّد، تنها در روايت اهل بيت عليهم السلام است .
1253- بقره / 213: مردم (در آغاز) يك دسته بيشتر نبودند (و تضادى در ميان آنها وجود نداشت ، تدريجا جوامع و طبقات پديد آمدند، سپس در ميان آنها اختلافات و تضادهايى به وجود آمد) خداوند پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت دهند و انذار كنند.
1254- واقعه / 7 تا 11: و شما به سه گروه تقسيم خواهيد شد، (نخست ) اصحاب ميمنه هستند، چه اصحاب ميمنه اى ؟ (گروه ديگر) اصحاب شومند، چه اصحاب شومى ؟! و (سومين گروه ) پيشگامان پيشگام ، آنها مقربانند.
1255- زمر / 9: بگو آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند يكسانند؟ تنها صاحبان مغز متذكر مى شوند.
1256- محاسن برقى ، ص ، 169.
1257- كافى ، ج 3، ص 235.
1258- احزاب / 23: مردانى كه به عهد و پيمانى كه با خدا بسته اند، وفا كردند.
1259- كافى ، ج 2، ص 248.
1260- نهج البلاغه باب حكم و مواعظ، شماره 147.
1261- كافى ، ج 1 ص 34 شماره 4.
1262- كافى ، ج 2، ص 33 شماره 7.
1263- كافى ، ج 2، ص 34 شماره 3.
1264- كافى ج 2، ص 126 و 127.
1265- كافى ج 2، ص 126 و 127.
1266- كافى ، ج 2، ص 127.
1267- نجم / 56: اين (پيامبر) بيم دهنده اى از بيم دهندگان پيشين است .
1268- مؤمن / 7: فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه گرد آن (طواف مى كنند) تسبيح و حمد خدا مى گويند و به او ايمان دارند و براى مؤ منان استغفار مى كنند (مى گويند:) پروردگارا رحمت و علم تو همه چيز را فرا گرفته ، خداوندا آنها را كه توبه كرده اند و از راه تو مى روند ببخش و از عذاب دوزخ نگهدار.