معراج السعادة

عالم ربانى ملا احمد نراقى (قدس سره)

- ۴۸ -


صفت‏بيست و دوم: نفاق و دورويى، و مذمت آن

و مراد از آن در اين مقام، دورويى و دو زبانى است، به اين طريق كه: در حضوركسى او را مدح و ستايش كنى، و اظهار دوستى و نيكخواهى نمايى.و در غياب او برخلاف آن باشى، و مذمت او كنى و در صدد اذيت او باشى.يا آنكه ميان دو نفر كه با يكديگر دشمن‏اند، آمد و شد نمايى و با هر يك در دشمنى ديگرى موافقت كنى.وخود را دشمن او وانمايى.و او را بر عداوت آن ديگرى تحسين كنى.و دشمنى او را درنظرش جلوه دهى.و چنان نمايى كه تو هم يارى او مى‏كنى.و اين صفت از جمله‏مهلكات عظيمه است.

حضرت پيغمبر - صلى الله عليه و آله - فرمود كه: هر كه دو رو باشد در دنيا، فرداى‏قيامت او را دو زبان از آتش خواهد بود» . (1)

و فرمود: «بدترين بندگان خدا در روز قيامت، كسى خواهد بود كه در دنيا دوروباشد. - يعنى: شخصى را به رويى ملاقات كند و ديگرى را به رويى - » . (2)

و نيز فرمود كه: «در روز قيامت هر كه دو رو باشد خواهد آمد يك زبان از قفاى اوآويخته، و يك زبان ديگر از پيش روى او، و شعله خواهند كشيد تا رخسار او رابسوزانند.و ندا خواهد رسيد كه: اين است كه در دنيا دورو و دو زبان بود» . (3)

موارد استثنا شده از نفاق

و مخفى نماند كه: اين در صورتى است كه غرض از تردد ميان دو دشمن و موافقت‏با آنها، محكم كردن دشمنى ايشان و امثال آن باشد.اما هرگاه كسى آمد و شد با دونفر، كه با هم دشمن‏اند نمايد، و اظهار دوستى خود با هر يك نمايد، و فى الواقع هم با هردو، دوست‏باشد، اين نفاق نيست.گو دوستى او با هر يك، دوستى صداقت و حقيقى‏نيست، چون دوستى حقيقى با كسى، با دوستى دشمن او جمع نمى‏شود.و همچنين، اگركسى از شر كسى ديگر ترسد، و به جهت دفع شر او با او اظهار دوستى كند، و مدح اونمايد به چيزى كه اعتقاد به او نداشته باشد، و با او مدارا و او سلوك كند، اين نيز اگر چه‏نفاق است، و ليكن تا ضرورت، دال به آن است، مذموم نيست، و جايز است‏شرعا.

همچنان كه مروى است: «مردى در در خانه حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - اذن دخول طلبيد حضرت فرمود: اذن دهيد او را كه بد مردى است از قبيله‏اى.چون‏آن شخص داخل شد، حضرت با او نيز به تكلم آمد، به نحوى كه حاضران گمان كردندكه آن شخص را در خدمت آن سرور قدر و منزلتى است.چون بيرون رفت، عرض‏كردند كه: در اول چنين فرمودى و چون داخل شد، با او حسن سلوك به جا آوردى؟ آن جناب فرمود كه: بدترين خلق خدا در روز قيامت، كسى است كه احترام و اكرام او نمايند، كه خود را از شر او محافظت نمايند» . (4)

و همه اخبارى كه در خصوص مدارا وارد شده است.دلالت‏بر تجويز اين نوع‏مى‏كند.

و از بعضى از صحابه منقول است كه: «ما بر روى كسانى چند بشاشت و خرمى‏مى‏كرديم، كه دلهاى ما بر ايشان لعنت مى‏كرد» . (5)

و همچنان كه اشاره به آن شد.چون از اين نوع سلوك، در وقتى است كه ناچار باشدكه با آن شخص شرير آمد و شد نمايد، و در ترك او و ترك مدارا، مظنه ضرر باشد.نه‏اينكه مانند اكثر اهل اين زمان، كه به محض ردائت نفس، يا ضعف آن، يا به طمع بعضى‏از فضول دنيا، يا به توهمات بى‏جا با اكثر مردم بناى دورويى گذارده، و ايشان را به‏سخنانى مدح مى‏كنند كه اصلا دل ايشان از آن خبر ندارد، و اين را مدارا و حسن‏سلوك مى‏نامند.

پى‏نوشتها:


1. بحار الانوار، ج 75، ص 204.

2. بحار الانوار، ج 75، ص 203، ح 6.

3. بحار الانوار، ج 75، ص 203، ح 5

4. بحار الانوار، ج 75، ص 205.و محجة البيضاء، ج 5، ص 282.

5. جامع السعادات، ج 2، ص 413