دفتر اول آداب زندگى اسلامى
(ترجمه فارسى مكارم الاخلاق)

حسن بن فضل بن حسن طبرسى
مترجم : عبد الرحيم عقيقى بخشايشى

- ۳۱ -


شفا جويى از آيات تهليل
تهليل در قرآن ، شفاى همه بيماريهاست
بسم الله الرحمن الرحيم (خداوند شما واحد است و جز او خدايى نيست و رحمن و رحيم است - الله كه جز او خدايى نيست حى و قيوم است و چرت و خواب عارضش نشود... تا آخر العلى العظيم - آيه الكرسى ).
بسم الله الرحمن الرحيم (الم ، الله خدايى جز او نمى باشد و حى و قيوم است ، اوست خدايى كه در رحمها هر جو بخواهد شكلتان مى بخشد و جز او خدايى نيست و عزيز و حكيم مى باشد) (خدا گواهى دهد كه جز او خدايى نيست ... تا سريع الحساب ).
(و چون به شما درود فرستند، بهتر از آن يا به مثل آن پاسخ دهيد كه خداوند همه چيز را به حساب آرد، الله جز او خدايى نيست كه بى شك در قيامت شما را گرد آورد و كه از خدا راستگوتر است ؟).
(اين است الله خداوند شما كه جز او خدايى نيست و خالق همه چيز است ، او را بپرستيد كه بر هر چيزى وكيل است )، (آن چه را كه از خدا به تو وحى مى شود پيروى كن كه جز او خدايى نيست و از مشركان روى بگردان ).
(بگو: اى مردم من رسول خدا هستم به سوى همه شما، خدايى كه براى اوست سلطنت آسمانها و زمين ، جز او خدايى نيست كه زنده مى كند و مى ميراند پس به او و رسول امى او كه به خدا و كلمات او ايمان دارد، ايمان آريد، و از او اطاعت كنيد تا رستگار شويد).
و ماءمور نيستند مگر آن كه خداى واحد را عبادت كنند و بپرستند و او از آنچه برايش شريك قرار مى دهند (مثل آتش و بت و پرستش مردم ) منزه است .
(اگر پشت كنند بگو: خدا مرا كافى است كه جز او خدايى نيست ، فقط بر او توكل مى كنم كه او پروردگار عرش بزرگ است ).
و (فرعون ) در حالى كه غرق مى شد گفت ايمان آوردم كه خدايى نيست مگر آن كس كه بنى اسرائيل به او ايمان آورده اند و من از مسلمينم )(111).
(و اگر دعوت شما (انبيا) را پاسخ مثبت ندادند بدانيد كه دين به علم خدا نازل گشته و اين كه جز او خدايى نباشد آيا مسلم مى باشيد)(112).
(بگو او پروردگار من است كه جز او خدايى نيست فقط به او توكل مى كنم و به سوى اوست بازگشت از گناه )(113).
خداوند ملائكه و روح را بسوى هر بنده اى كه بخواهد مى فرستد كه مردم را بترسانيد كه جز من خدايى نيست و از من به پرهيزيد و مرا رعايت كنيد)(114).
(اگر بلند سخن بگويى او آشكار و نهان را مى داند الله جز او خدايى نيست و براى او است (اسما حسنى )(115) (تو در وادى مقدسى و من تو را برگزيده ام و بس ، به آنچه به تو وحى مى شود گوش فرا ده كه من الله هستم كه جز من خدايى نيست مرا بپرستيد، و نماز را به ياد من به پا داريد، قيامت حتما آمدنى است ، آن را پنهان داشته ام تا هر كس به پاداش كوشش خود برسد)(116) (فقط خداى شما الله است كه جز او خدايى نيست و علمش ‍ بر همه چيز دامن گستر است )(117).
(و جز تو هيچ رسولى را نفرستاديم مگر اين كه به او وحى نموديم كه جز من خدايى نيست مرا بپرستيد)(118).
(به يادآور ذو النون را آن گاه كه خشمناك از قوم خود كناره گرفت و گمان داشت كه بر او دسترسى نداريم و در تاريكى (شكم ماهى ) فرياد برآورد كه خداوندا! جز تو خدايى نيست و تو منزهى و من ستمكار)(119).
(پس خداوند سلطان و حق بلند پايه است و جز او خدايى نيست ، كه داراى سلطنت عظيمى است )(120).
(آنچه پنهان داريد يا آشكار كنيد مى داند، الله جز او و خدايى نيست ، رب عرش عظيم است )(121). (اوست الله كه جز او خدايى نيست ، در دنيا و آخرت سپاس مختص به اوست و حكم و فرمان تنها از آن اوست و به سوى او باز خواهيد گشت )(122).
(اى مردم نعمت هاى خدا را به ياد آريد، آيا جز الله خالقى هست كه شما را از آسمان و زمين روزى مى دهد؟ جز او خدايى نيست پس به كجا مى رويد)(123).
(ما با مجرمان چنين رفتار مى كنيم ، كه چون به ايشان گفته شود جز الله خدايى نيست تكبر مى كنند و مى گويند: آيا ما خدايان خود را به خاطر شاعرى مجنون ترك گوييم ، بلكه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) كتاب و دين حق آورده و پيامبران راستگويند)(124).
(خداوند بخشنده گناه و پذيرنده توبه ، شديد العقاب ، و داراى قدرت عظيم است جز او خدايى نيست و به سوى اوست سرنوشت و بازگشت )(125).
(اين است پروردگار شما خالق هم چيزها كه جز او خدايى نيست به كجا مى رويد)(126).
(اوست زنده اى كه جز او خدايى نيست پس با حالات اخلاص او را بخوانيد كه از اوست دين ، سپاس مختص خداوند تربيت كننده جهانيان است )(127).
(پروردگار آسمان ها و زمين و آنچه بين آن هاست ، اگر يقين داشته باشيد جز او خدايى نيست كه زنده مى كند و مى ميراند، پروردگار شما و نياكان شما)(128).
(آنان را چه مى شود وقتى به ايشان تذكر داده مى شود كه جز الله الهى نيست پس براى لغزشهاى خود و مؤمنان طلب آمرزش كن كه خداوند از جا و مكان و رفت و آمد شما با خبر است )(129).
(اگر اين قرآن را بر كوه فرود آريم آن را از خشيت و ترس عظمت حق خاشع و شكافته بينى ، و اين مثلها را براى مردم مى زنيم تا تفكر كنند، اوست الله كه جز او خدايى نيست و بر غيب و نهان عالم است و رحمت عام و رحمت ابدى دارد، اوست الله كه جز او خدايى نيست و سلطان منزه و پاك و ايمنى بخش و مراقب و نيرومند، مقتدر و جبار و متكبر است ، و خداوند از شريك هاى كه براى او قرار داده اند منزه و برى است ، اوست خداوند آفريننده ، صورتبخش و براى اوست اسما حسنى ، و آنچه در آسمانها و زمين است براى او تسبيح مى كنند، اوست عزيز و حكيم )(130).
(فقط وظيفه رسول رساندن است ، الله جز او خدايى نيست مؤمنان فقط بايد بر خدا توكل كنند)(131).
(پروردگار مشرق و مغرب كه جز او خدايى نيست و او را وكيل خود قرار داد)(132).
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به على (عليه السلام) فرمود: يا على ! اگر اين آيه را بخوانى تو را از سوختن در امان بدارد: (منزه و برى هستى از هر عيب ، اى پروردگار من كه جز تو خدايى نيست فقط بر تو توكل مى كنم و تو آفريدگار عرش عظيمى )، اى على ! اين آيه ايمنى بخش توست از وسواس : (چون قرآن مى خوانى ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پرده پوشنده قرار مى دهيم ، و بر دلهايشان تيرگى و مانع از فهم قرآن و در گوشهايشان سنگينى قرار مى دهيم ، و چون خدا را در قرآن به وحدانيت ياد مى كنى از نفرت و غرور تعصبه تو پشت مى كنند و باز مى گردند)(133)
اى على ! اين آيه ايمنى بخش توست از هر نوع بدى و آفتى كه از آن ترس ‍ داشته باشى ، (آنچه خدا بخواهد شدنى است و آنچه نخواهد نشود، شهادت مى دهم كه خدا بر هر چيز تواناست و علم او بر هر چيز احاطه دارد، و عدد هر چيز را مى داند و حول و قوه اى جز از سوى خدا نيست ).
براى تب و سر درد
از امام ششم (عليه السلام): براى تب و سردرد بنويسد و بر بازوى راست ببندد بسم الله الرحمن الرحيم الحمد الله رب العالمين ... تا آخر سوره حمد، و معوذتين و توحيد و بسم الله الرحمن الرحيم ، اى پروردگار عالميان به قدرت و لطف خود درد و بيمارى مرا برطرف كن ، و اى شفا دهنده ، چنان شفايم ده كه از بيمارى من هيچ باقى نماند كه شفايى جز از ناحيه تو نخواهد بود، كه تو بر همه چيز توانائى ، و ننزل من القرآن ماهو شفا و رحمه للمؤمنين ، و (بسم الله الرحمن الرحيم ، گفتيم اى آتش بر ابراهيم سرد شو و سلامت باش ) خداوندا! به رحمت خود با همراه دارنده اين نوشته همان كن كه با ابراهيم كردى ، اى ارحم الراحمين ، (بسم الله الرحمن الرحيم ، و آنچه در شب و روز آرام مى گيرد ملك اوست و او شنوا و داناست ) آرام گير اى سردرد! به حق عزت خدا آرام گير، به حق قدرت خدا، آرام گير، به حق جلال حق ، آرام گير، به حق عظمت خدا، آرام گير، به حق لا حول ولا قوه الا بالله العلى العظيم ) (خداوند ايشان را كفايت خواهد كرد كه او شنوا و داناست ) (و ذاالنون را به يادآور كه خشمگين از قوم خود بيرون رفت ... تا آخر آيه ) و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم و حسبنا الله و نعم الوكيل و صلى الله على محمد و آله الطاهرين .
دعا براى تب و غير آن
شخصى به امام ششم (عليه السلام) از شدت تب شكايت برد فرمود: يقه پيراهنت را بگشا و سرت را به گريبان ببر و اذان بگو و سر را بلند كن و هفت بار (حمد) را بخوان ، راوى گويد چنين كردم در همان ساعت بيمارى فرو نشست .
ايضا براى تب
از آن حضرت (عليه السلام): سرت را به گريبانت فرو بر و اذان بگو و برخيز و حمد و توحيد و معوذتين هر كدام را سه بار بخوان و بگو: خود را پناه مى دهم به پناه و عزت و قدرت خدا و عظمت خدا، و سلطنت خدا و جمال حق و جلال حق و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و عترت او و اولياء خدا (ائمه ) از شر آنچه در بيم و هراسم ، و شهادت مى دهم كه خدا بر همه چيز تواناست و هيچ حول و قوه اى نيست مگر از جانب خداى على و عظيم و درود بر محمد و آل او، خداوندا! به شفاى خودت شفايم ده و به داروى خودت درمانم كن ، و از بلايت عافيتم بخش (به رحمتت اى ارحم الراحمين ).
روايتى ديگر
فرمود: سر در گريبان مى برى و اذان و اقامه مى گويى و حمد و معوذتين مى خوانى و توحيد را سه بار و آيه آخر سوره حشر را سه بار مى خوانى و مى گويى : (خود را به پناه .. تا آخر دعاى قبل ).
از امام ششم (عليه السلام): مردى به حضرت صادق (عليه السلام) شكايت كرد كه تب بيچاره ام كرده ، امام (عليه السلام) فرمود: آية الكرسى را در ظرفى بنويس و آن را با جرعه اى بشوى و بياشام .
مثل آن
از امام (عليه السلام): تربت حسين (عليه السلام) را بگير و به آن بياميز و به وسيله آن با قلم آهنى بر كاسه بلورى بنويس : سلام قولا من رب رحيم (حسبى الله نعم الوكيل ) طه ، ما اءنزلنا عليك القرآن لتشقى . ان الله يمسك المسوات ...(134)
(خدا مى خواهد بارتان سبك سازد) (اكنون خداوند بارتان را سبك كرد) (گفتيم اى آتش بر ابراهيم سرد و سلامت شو) (از فلان كس سوزش و سرما و ناراحتى را ببر، و همه دردها و بيماريها و ناراحتى ها و دردسر را ببر) (طسم ) (طس ) به اسما (حمسق ) اين چنين خداى عزيز و حكيم به تو و پيشينيان تو وحى مى كند، و لا حول ولا قوه الا بالله العلى العظيم و الحمد لله رب العالمين و صلواته على محمد و آله الطاهرين ، اى آن كه كوهها از بين مى رود و تو را از زوالى نيست ، بر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و آلش درود فرست و همه دردهاى فلانى را برطرف كن كه تو بر همه چيز توانايى ، و خدا به تنهايى برايم كافى است و درود او بر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و آل او.
مثل آن
بر كاغذ نوشته و به گردن آويخته شود: (قرآن ) را به حق فرستاديم و به حق نازل گشت ، و اى پيغمبر تو را نفرستاديم مگر بشارت دهنده (به بهشت ) و ترساننده (از عذاب ) (و از قرآن ) (قسمتى را) (فرستاديم كه شفا و رحمت براى مؤمنان است ) (و محمد نيست مگر پيامبرى كه پيش از او نيز پيامبرانى بودند، آيا اگر بميرد يا شهيد شود شما به جاهليت باز مى گرديد... تا آخر آيه ) (و ايمان آوردند به آنچه بر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) نازل گشت ، و آن حق از جانب خداست ، و خداوند آن را كفاره سيئاتشان قرار داد و حالشان را بهبود بخشيد) و ماكان محمد... تا آخر عليما(135) محمد رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم).. تا فى الانجيل (136) ((و مبشرا برسول .. تا آخر آيه )) (و اگر قرآنى كه كوهها بدان به حركت آيد و زمين قطعه قطعه شود و با مردگان سخن گفته شود بلكه كارها همه براى خداست )
(سلطنت مختص به خداى واحد قهار است ) بعد بگويد: به آن اسم الهى كه بر ساق عرش نوشته شده است .
تب ربعيه (تبى كه دو روز در ميان عارض مى شود)
بنويسند و بر بازو ببندند: (بسم الله الرحمن الرحيم ) (و اگر قرآنى ... تا آخر آيه ) (اى شفادهنده اى كفايت كننده ، اى عافيت بخشنده ، و به حق قرآن را فرستاديم و به حق فرود آمد، به نام فلان كس به بسم الله الرحمن الرحيم ، و به الله و از جانب الله و به سوى الله و پيروزى جز از خدا نيست ).
ديگر
بر كتف بيمار نوشته شود (به بسم الله الرحمن الرحيم ) ((الم نشرح لك صدرك ... تا آخر)) كه دردى باقى نماند، به پروردگار مردم ، برو اى بيمارى و درد برو، دردم را شفا ده كه جز شفاى تو شفايى نيست (خداوندا! استخوانم سست گشته ..)
براى شفا تب با لرز
باسم الله - مرج البحرين يلتقيان بينهما برزخ لا يبغيان (و بين آن دو فاصله و ديوارى قرار داد) (اى آتش بر ابراهيم سرد و سلامت باش ) (بدانيد كه حزب خدا غالب است ) (كلمه ، پيشى گرفته است ... تا الغالبون ).
براى رفع تب ربع (137)
بر ورقه اى بنويس (اى آتش بر ابراهيم سرد و سلامت باش ) و آن را بر گردن تب دار بياويز و وقتى تب آمد بر كاغذى بنويس : (بگو آيا خداوند شما را اجازت داد يا بر او دروغ مى بنديد) و كاغذ بر بازويش بسته شود. و نيز بنويس (بطلط، بطلطلط) و بگو: (بيا اى اسم خدا تب ... را بستم ) و بر ساق چپش بسته شود.
دعايى نظير آن
(نمى بينى كه خداوند چطور سايه را گسترد و اگر خواهد آن را آرام مى سازد سپس خورشيد را دليل بر آن قرار داديم ).(138)
براى رفع درد سر و درد شقيقه
از امام ششم (عليه السلام) بخوان : (و اگر قرآن كه كوهها بدان حركت كند... نزديك است كه آسمان ها از آن بشكافد...)(139). (و در برابرشان قرار داديم ...)(140).
(اى زمين آبت را فروكش و اى آسمان آبت را نگهدار)(141).
نظير آن
(هر كه از شما بيمار است .. تا نسك )(142) (دست خدا بالاتر از دست آنهاست پس هر كه بيعت شكند بضرر خود شكسته ) (آرام گير اى درد سركه تو را برطرف و آرام كنم به يارى آن كس كه آنچه در شب و روز آرام گيرد مال اوست و او شنوا و داناست ).
مردى از درد سر به امام ششم (عليه السلام) شكايت برد، فرمود: دست بر جاى درد گذار و آية الكرسى و سوره (حمد) را بخوان و بگو: الله اكبر الله اكبر لا اله الا الله و الله اكبر، خدا برتر و بالاتر از آن است كه از وى وحشت كنم از رگى كه خون ريزد به خدا پناه مى برم ).
عمر بن حنظله گويد: به امام باقر (عليه السلام) از درد سر شكايت كردم ، فرمود: چون درد عارش شد، دست بر جلوى سر بگذار و بگو: (اگر به گفته آن ها با الله خدايانى ديگر بود هر كدام راهى به سوى سلطنت عالم در پيش ‍ مى گرفتند) (و چون به ايشان گوييد به آنچه خدا فرستاده و به پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) روى آريد، منافقان را مى بينى كه از تو به سرعت بر مى گردند).
از امام رضا (عليه السلام): بسم الله الرحمن الرحيم (خداوندا! پس از هدايت دلهايمان را تيره مكن ، و رحمتى بر ما فرست كه تو بخشنده اى ، خداوندا! تو گردآورنده مردمى در روزى كه در آمدنش شكى نيست ، كه خدا وعده اش را خلف نمى كند) و بنويسيد: اللهم انك لست باله استحدثناه تا آخر آنچه در فصل 4 آمد بود انشاء الله .
از امام ششم (عليه السلام): هر كه گرفتار دردسر و غير آن باشد دست بر جاى درد نهد و بگويد: (آرام گير كه تو را آرام سازم به يارى آن كه آن چه در شب و روز آرام گيرد مال اوست و او شنوا و داناست ).
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) چون كسالتى يا درد چشم و درد سرى عارض مى شد دست به آسمان بر مى داشت و حمد و معوذتين مى خواند بعد دست بر پيشانى مى ماليد، دردش بر طرف مى شد.
عمرو بن ابراهيم ، به حضرت رضا (عليه السلام) از سوداء (سر درد دائمى ) شكايت كردم كه چون عارض مى شوم ، گويا ديوانه مى شوم ، فرمود: اين سبزى را بگير و بكوب و بر سر بگذار و به همسرت بگو كه بر سر بچه ها بگذارد كه سودمند است به اذن خدا) چنين كردم بيماريم برطرف شد، و آن سبزى پيچك است .
و از آن حضرت (عليه السلام): براى درد سر به حنا خضاب كنيد.
مردى از مرو از درد سر به امام صادق (عليه السلام) شكايت برد، حضرت فرمود: بيا نزديك و دست بر سر او كشيد و فرمود: (خداوند، آسمان ها و زمين را از سقوط نگه مى دارد و اگر فرود افتند هيچ كس جز او نتواند آنها را نگه دارد كه او حليم و بخشنده است ).
معاويه بن عمار گويد: به امام صادق (عليه السلام) از باد شقيقه شكايت كردم فرمود: پس از نماز واجب ، انگشت سبابه دست راست را بين دو چشمت بگذار و هفت بار در حالى كه آن را بر ابرو بكشى بگو: (اى منت گذارنده مرا شفا ده ) بعد برابر وى چپ بكش و بگو: (اى آن كه آن چه در شب و روز ساكنند و آنچه در آسمان ها و زمين است ، از آن توست بر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و آل او درود فرست ، و بيماريم را شفا ده ).
درد شقيقه
بسم الله الرحمن الرحيم ، اين آيه را بخوان (خداوندا! دلم را تيره مكن .. تا آخر)(143) اگر بهبود يافتى كه خوب وگرنه نخود سفيد را بگير و نرم بكوب و بر آن سه بار توحيد را بخوان و به مريض بخوران .
درد چشم
از امير مؤمنان (عليه السلام): هر كه درد چشم بيند، آية الكرسى را بر آن بخواند به اعتقاد اين كه شفا خواهد يافت ، البته شفا يابد انشاء الله تعالى ، و گفته شده هر كه هر روز بگويد: (انسان را سميع و بصير قرار دادم ) چشمش ‍ از آفات مصون بماند.
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم): به سلمان متوجه شد كه چشمش ‍ ورم كرده فرمود: تمر (خرما) مخور و به دست چپ مخواب .
نظير آن
بر آب سه بار بخواند كه (پرده از ديده ات برداشته ايم و اكنون چشمت تيزبين است و اگر بخواهيم چشمانشان را نابينا مى كنيم .. تا يبصرون )(144).
و نظير آن
اين دعا را بر آب بخوان (كافران مى خواهند كه تو را چشم بزنند چون ذكر (قرآن ) را شنيدند، و مى گويند كه او پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) ديوانه است ، و اين قرآن جز ذكر براى جهانيان نيست ) و به اين آب صورت را بشويد.
براى شبكور
ابو يوسف گويد به حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) عرضه داشتم كه از ناراحتى چشم به شما شكايت مى كنم كه شبكور شده ام ، چيزى به من بياموز، فرمود: اين آيه را سه بار در ظرفى بنويس : (خدا نور آسمانها و زمين است )(145) و بشوى و در شيشه اى بريز و از آن به چشم بكش ، راوى گويد: كمتر از صد ميل به چشم كشيدم تا كه چشمم از اول سالم تر شد.
براى شفاى درد گوش
سه بار بر روغن بنفشه و ياسمن بخواند: كان لم يسمعها كان فى اذنبه و قرا (از چشم و گوش و دل همگى بازخواست خواهد شد) بعد در گوش بچكانند.
براى شفاى درد دندان
حمد و توحيد را سه بار بخوان و سپس بگو: (اى دندان پردرد! آيا آرام مى گيرى ؟ يا با سردى ؟ يا به نام خدا؟، آرام گير كه تو را آرام مى سازم به يارى خدايى كه آنچه در آسمان و زمين آرامند، ملك او مى باشند و او سميع و عليم است ) (پرسيد چه كسى استخوان پوسيده را زنده مى كند..؟ بگو خدايى كه از اول آن را آفريد و او به همه خلق عالم است )(146) (برو بيرون كه تو رانده اى و تو را از آن بيرون خواهم كرد...)(147) (ترسان و مراقب از آنجا بيرون شد)(148).
و نيز براى درد دندان
بر نان خمير شده نوشته شود و بر دندانى كه درد دارد بگذارد (بسم الله ) (هر عده اى را جايگاهى است و به زودى خواهيد دانست ) (امر خدا آمد و براى آمدن آن عجله مكنيد، و خداوند از آنچه برايش شريك قرار مى دهيد منزه است ) (گفتيم قسمتى از آن را بر او بزنيد... تا لعلكم تعقلون )(149) (گفت چه كسى استخوانها را زنده مى كند.. تا عليم )(150).
براى شفاى غده يا پيله دندان
ميخى آهنى بگيريد و بر آن سه بار حمد و معوذتين را بخوانيد و نيز بخوانيد ((قال من يحيى العظام .. تا آخر عليم )) بعد بگويد: (اى دندان ! گرمى و سردى خوردم ، آيا با گرمى آرام مى گيرى يا با سردى ) بعد بخواند: ((وله ما سكن ... تا آخر) (درد اين دندان فلان كس سخت شده ... به اسم عظيم خدا) بعد آن را به ديوارى بكوبد و بگويد: (الله الله الله ).
و نيز براى درد دندان
بر روى سبزى بنويسد: الذى جعل لكم من الشجر الاءخضر نارا فاذا اءنتم منه توقدون پس بر روى دندانى كه درد مى كند بگذارد و راه برود، و سبزى را به پشت سرش پرتاب كند در حالى كه به عقب سر نگاه نكند كه انشاء الله درد ساكن خواهد شد.
و نيز براى درد دندان
خواننده دعا در داخل خانه و مريض از خارج خانه بخواند، در حالى كه با وضو باشد (آنچه در آسمان ها و زمين است فقط مال خداست ... تا آخر)(151) و بگويد: (چند سال اراده ماندن دارى و چه نوع سبزى نمى خورى ) كه درد آرام شود.
براى خون دماغ
(از خاك آفريده تان ... تا آخر آيه )(152) (در آن روز خواننده ...)(153) (و در برابرشان سدى قرار داديم ...)(154).
ايضا
بر پيشانى خون دماغ كننده با زعفران نوشته شود: (فرمان آمد كه اى زمين ...)(155) و درد برطرف خواهد شد.
زكام
از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم): زكام يكى از جنود الهى است كه آن را براى از بين بردن بيمارى مى فرستد تا آن را برطرف كند.
از امام ششم (عليه السلام): براى معالجه زكام پنبه را بر روغن بنفشه آغشته كن و هنگام خواب شياف كن براى زكام نافع است انشاء الله تعالى .
براى وسوسه
بخوان (چون خواهى قرآن بخوانى به خدا از شر شيطان پناه ببر) و معوذتين بخوان .
از امير مؤمنان (عليه السلام): چون شيطان تو را وسوسه كند به خدا پناه ببر و با قلب و زبان بگو: (به خدا و پيغمبر ايمان دارم در حالى كه به او اخلاص ‍ دارم و دين فقط مال اوست ).
براى درد قلب
اين آيه را بر آب بخوان و بياشام : (اگر ما را از اين بيمارى نجات بخشى تو را شاكر خواهيم بود)(156) (بزودى جمعشان پراكنده شود و رو به فرار نهند... تا ادهى و امر)(157)، (خدا آسمانها و زمين را از سقوط نگه مى دارد... تا غفورا)(158).
دعايى ديگر
بيمار اين آيات را بر آب بخواند و در حالى كه دست بر دل دارد بياشامد و نيز نوشته شود و به گردن آويخته گردد: (بسم الله الرحمن الرحيم ) (پروردگارا! قلوب ما را... تا لا يخلف الميعاد)(159) (كسانى كه ايمان دارند.. تا حسن مآب )(160) (اگر از اين نجات يابيم شاكر خواهيم بود)(161)
براى معالجه تنگى قلب
(بيمار هفده روز اءلم نشرح ..) را روزى ده بار صبح و شب بخواند.
براى شفاى درد سينه
(و چون كسى را كشتيد... تا لعلكم تعقلون )(162)
براى بر طرف شدن درد شكم
سوره اخلاص و (بسم الله الرحمن الرحيم ) (بگو استخوانها را همان كس كه اول آفريدشان زنده مى سازد و او به هر آفرينشى عالم است ) (و اگر قرآنى كه كوهها به وسيله آن به حركت آيد و زمين پاره شود و با مردگان سخن گفته شود بلكه همه فرمانها مال خداست ) و بر گردن او آويخته شود، و اين آيات بر او خوانده شود: (بسم الله ...) (هيچ مصيبتى به شما نرسد - در زمين و در جانتان - مگر آن كه قبل از وضع آن در كتابى ثبت است كه اين بر خدا آسان است ) (اين دو خصم هم اند كه درباره خدا با هم مخاصمه نموده اند، پس ‍ كافران جامه اى از آتش برايشان بريده ، و بر سرشان آب جوشان ريخته مى شود، و پوست و امعاء ايشان گداخته شود) (پس خداوند بلند پايه است كه جز او خدايى نيست و رب عرش كريم است ) (جز الله خدايى نيست كه يگانه است و شريك ندارد و سلطنت و سپاس براى اوست ، مى ميراند و زنده مى گرداند و او زنده اى است كه نمى ميرد و خوبى ها همه بدست اوست و بر همه چيز تواناست ).
دعاى ديگر
(بسم الله ..) (و ذالنون خشمناك رفت و گمان كرد...)(163).