دفتر اول آداب زندگى اسلامى
(ترجمه فارسى مكارم الاخلاق)

حسن بن فضل بن حسن طبرسى
مترجم : عبد الرحيم عقيقى بخشايشى

- ۵ -


محمد بن مسلم از حضرت باقر (عليه السلام) پرسيد: آيا امير مؤمنان خواندن قرآن در حمام را نهى مى كند؟ حضرت فرمود: نه ، بلكه قرآن خواندن در حال برهنگى ، نهى شده است و در حالى كه لنگ بسته شده باشد، اشكال ندارد.
على بن يقطين به حضرت كاظم (عليه السلام) عرضه داشت : آيا در حمام قرآن بخوانم و نزديكى كنم ؟ فرمود: مانعى ندارد.
امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود: حمام خانه خوبى است كه در آن انسان به ياد آتش (دوزخ ) مى افتد و چرك را مى برد، و فرمود: حمام خانه بدى است كه پرده حيا را مى درد و شرم را مى برد، و حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: حمام بد خانه اى است كه حيا را مى برد.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: حمام بد خانه اى است ، از آنرو كه پنهانى ها را ظاهر مى سازد، و حمام خوب خانه اى است از آنرو كه دوزخ را بياد مى آورد، و از ادب اين است كه مرد فرزند خود را به حمام نمى فرستد.
و پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: زنان امت مرا، از دخول حمام نهى كنيد.
و حضرت كاظم (عليه السلام) فرمود: گرسنه و با شكم خالى به حمام نرويد و قبل از دخول حمام ، چيزى ميل كنيد.
از كتاب محاسن برقى و از حضرت صادق (عليه السلام) كه فرمود: به حمام نرويد، مگر آن كه چيزى خورده باشيد كه آتش معده را فرو نشاند، و اين كار براى حفظ نيروى بدن ، بهتر است و نيز با شكم پر وارد حمام نشويد.
و نيز فرمود: خواندن قرآن در حمام مانعى ندارد، اگر براى خدا باشد نه آزمايش صداى خود.
ابن ابى يعفور گويد: از حضرت صادق (عليه السلام) پرسيدم : انسان وقت ريختن آب به بدن مى تواند عريان باشد، در حالى كه عورتش را مى بينند يا مى تواند او عورت مردم را ببيند.
حضرت فرمود: پدرم اين كار را از همه كس مكروه و بد مى دانست .
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: هيچ كس در حمام به پشت نخوابد كه پيه كليه ها آب مى شود. و گفته اند حضرت صادق (عليه السلام) از حمام بيرون آمد و لباس پوشيد و عمامه بست و فرمود: هرگز وقت خروج از حمام ، عمامه را رها نكردم ، چه در زمستان و چه در تابستان .
و موسى بن جعفر (عليه السلام) فرمود: يك روز در ميان به حمام رفتن بر گوشت بدن مى افزايد و هر روز حمام رفتن پيه كليه ها را آب مى كند.
عبد الرحمن بن مسلم گويد: در حمام در قسمت وسطى بودم كه حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) وارد شد، لنگى روى نوره داشت . سلام كرد، جوابش را دادم و داخل حوضخانه شدم و خود را شستم و خارج گشتم .
از حضرت رضا (عليه السلام) روايت است : هر كس پس از خروج از حمام پاها را بشويد يا نشويد اشكالى ندارد.
حضرت امام حسين (عليه السلام) از حمام بيرون آمد، مردى به او گفت : استحمام شما عافيت باد! حضرت فرمود: اى احمق اين چه سخن بى پايه ايست كه مى گويى ؟! مرد گفت : حمام شما عافيت باد! فرمود: اگر حمام عافيت است راحت بدن چيست ؟ مرد گفت : حميم شما عافيت باد، فرمود: فرمود: نمى دانى كه حميم عرق كردن است مرد گفت : پس چه بگويم ؟ امام (عليه السلام) فرمود: بگو: پاكيزگى تو عافيت و پاك باد!
امام ششم (عليه السلام) فرمود: به هنگام خروج از حمام چون كسى به تو گويد، عافيت باد (حمامت پاكيزه باد) بگو: انعم الله بالك (خدا به تو احسان كند).
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: بيمارى سه تاست ، اما بيمارى ، خون است ، صفرا و بلغم . داروى خون حجامت ، داروى بلغم حمام و داروى صفرا، راه رفتن است .
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: سه چيز چاق مى كند و سه چيز لاغر. اما چاق كننده ها: حمام مداوم ، بوئيدن بوى خوش ، پوشيدن لباس نرم . اما لاغر كننده ها؛ ماهى و تخم مرغ خوردن مداوم و امتلاء و نفخ معده ، و مراد از حمام مداوم در اينجا يك روز در ميان است ولى حمام هر روز از گوشت مى كاهد.
از حضرت باقر (عليه السلام): آب حمام اگر متصل به منبع و كر باشد نجس ‍ نمى شود.
از داود بن سرحان ؛ به حضرت صادق (عليه السلام) گفتم : درباره آب حمام چه مى گوييد؟ فرمود: به منزله آب جارى است .
از محمد بن مسلم ، وى گويد: به حضرت صادق (عليه السلام) گفتم : حمام در آن جنب و غير جنب غسل مى كند، من مى توانم در آن آب غسل بكنم ؟ فرمود: آرى ، كه من در آن غسل كرده ام ، و بعد آمدم و پاهايم را شستم و نشستم مگر خاك هايى كه به كف پا چسبيده بود.
زراره گويد: حضرت باقر (عليه السلام) را ديدم از حمام بيرون مى آيد و مى رود گويا پاهايش را نمى شويد تا نماز بخواند (مراد از اين حديث اين است كه كف حمام در قسمت رخت كن نجس نمى باشد و احتو راز از آن لازم نيست ).
از حضرت صادق (عليه السلام) آمده است : پس از خروج از حمام پاها را بشوييد كه درد سر را بر طرف مى كند و به هنگام خروج عمامه بگذاريد (يعنى سر را بپوشانيد).
حضرت باقر و حضرت صادق (عليهم السلام ) به هنگام خروج از حمام در زمستان و تابستان عمامه به سر مى گذاشتند، و مى فرمودند اين كار موجب امان از درد سر است .
و روايت است كه چون وارد حمام شديد و حرارت بدن به هيجان آمد، آب سرد بر خود بريزيد تا حرارت فرو نشيند.
از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) آمده است : سه شنبه ناخن بگيريد، چهارشنبه حجامت كنيد، پنج شنبه به حمام رويد و در جمعه بهترين عطرها را بكار بريد.
سعدان بن مسلم گويد: در حمام بوديم كه امام هشتم (عليه السلام) وارد شد و سلام كرد، من برخاستم و غسل كردم و بيرون شدم . حنان از پدرش ‍ نقل كند كه من و پدرم و جدم و عمويم وارد حمام مدينه شديم كه مردى در رخت كن حمام بود، پرسيد: شما از كجاييد؟ گفتيم : از عراق ، پرسيد: از كجاى عراق ؟ گفتيم از كوفه ، گفت : اى اهل كوفه خوش آمديد، كه شما جامه زيرين هستيد نه لباس روئين (يعنى از خواص شيعيان ما هستيد)، بعد پرسيد: چرا شما لنگ نمى بنديد؟ پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: ديدن عورت مسلمان ، بر مسلمان حرام است ، پسر عمويم كسى را فرستاد و مقدارى كرباس آورد و چهار قسمت كرد، و هر يك قسمتى را گرفتيم و لنگ كرديم . چون از حمام بيرون آمديم پرسيديم اين آقا كه بود؟ گفتند: حضرت على بن الحسين (عليه السلام ) و فرزندش حضرت باقر (عليه السلام) بودند.
فصل دوم : در پوشيدن عورت در حمام
در كتاب من لايحضره الفقيه آمده است كه پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر كس به خدا و آخرت ايمان دارد جز با لنگ به حمام نرود، و نيز از رفتن به نهر بى لنگ فرمود، و فرمود كه آب ها نيز اهل و ساكنانى دارند.
امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود: هركس عريان شود شيطان به او بنگرد و طمع نمايد پس لنگ ببنديد. و نيز آن حضرت نهى فرمودند كه بدون لنگ به حمام روند.
به على (عليه السلام) گفتند: سعيد بن الملك با كنيزانش به حمام مى رود، فرمود: اگر همگى لنگ دارند مانعى ندارد، ولى مثل الاغ ها لخت نباشند كه به عورت همديگر بنگرند.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: من نگاه به عورت مسلمان را مكروه مى دارم ، ولى نگاه به عورت غير مسلمان مثل نگاه به عورت الاغ مى باشد.
و نيز فرمود: ران ، عورت نيست (يعنى نگاه به آن حرام نمى باشد).
ابى بصير گويد: به حضرت صادق (عليه السلام) گفتم : مرد مى تواند بى لنگ شست و شو كند؟ فرمود: اگر كسى او را نمى بيند، اشكالى ندارد.
حذيفه گويد: به حضرت صادق (عليه السلام) گفتم : مردم مى گويند كه عورت مؤمن بر مؤمن ، حرام است . حضرت فرمود: مراد آن نيست كه تو گمان كردى بلكه مراد از عورت مؤمن ، لغزشى است كه از او سر زند يا سخنى كه موجب نقص اوست بگويد و آنرا بخاطر بسپرند كه روزى بر او عيب گيرند.
عبد الله بن سنان گويد: از حضرت صادق (عليه السلام) پرسيدم كه آيا عورت مؤمن ، حرام است ؟ گفت : آرى ، گفتم : يعنى جلو و عقب او؟ فرمود: نه چنانست ، بلكه مراد افشاء سر و راز اوست .
زيد شحام از حضرت صادق (عليه السلام) درباره حرمت عورت مؤمن بر مؤمن ، مى پرسد، حضرت مى فرمايد مراد اين نيست كه بدن خود را برهنه كند بلكه مراد اين است كه او را سرزنش كنى و يا عيب جويى كنى .
فصل سوم : در ماليدن روغن زيتون و آرد به بدن
على (عليه السلام) فرمود: در حمام به پشت نخوابيد كه پيه كليه ها آب مى شود و خزف به پاها نماليد كه جذام آورد.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: خزف به پا نماليد كه برص آورد، و با لنگ صورت خشك مكنيد كه آبرو را مى برد، و مراد گل مصر و خزف شام است .
و فرمود: از خزف اجتناب كنيد كه بدن را مى فرسايد، بلكه بدن را مالش ‍ دهيد.
حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: مانعى ندارد كه انسان در حمام سويق و آرد و سبوس به بدن بمالد، و يا آرد خمير شده با روغن زيتون به خود بمالد، و در مصرف آنچه براى بدن مفيد است اسراف نمى باشد، اسراف در چيزى است كه مال را تلف كند و به بدن ضرر زند.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: مانعى ندارد كه در حمام خلوق (كه يك نوع عطر است مركب از اجزايى كه بيشتر آن زعفران است ) را به تن بمالند، و آن را براى معالجه تركيدگى هاى پوست بكار برند، ولى ادامه دادن آن ، شايسته نيست ، و نيز خوب نيست اثر آن بر بدن باقى بماند. از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) سؤ ال شد كه مى توان پس از نوره كشيدن روغن زيتون و آرد به بدن ماليد؟ فرمود: اشكالى ندارد.
ابوالسفاتج گويد: از حضرت صادق (عليه السلام) سؤ ال كرديم ما در راه مكه بوديم مى خواستيم احرام ببنديم سبوس همراه ما نبود كه پس از نوره ، به خود بماليم ، و به جاى سبوس ، آرد مصرف كرديم ، از اين عمل خدا مى داند چقدر ناراحت بوديم ، حضرت فرمود: از ترس اينكه اسراف كرده باشيد؟ گفتم : آرى ، فرمود: در آنچه مورد اصلاح و سلامت بدن باشد اسراف نيست ، من خود گاهى دستور مى دهم آرد را با روغن زيتون خمير كنند و آن را به تن مى مالم ، اسراف آن است كه مالى بيهوده مصرف شود و زيان رساند، پرسيدم : بخل ورزيدن و كنس بودن چيست ؟ فرمود: اينكه به نان و نمك بسازى ، در صورتى كه بر بهتر از آن ، توانايى دارى ، گفتم : اقتصاد و ميانه روى چيست ؟ فرمود: نان و گوشت و شير و روغن زيتون و روغن حيوانى به تناوب مصرف كنيد.
از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) پرسيدم : اگر كسى پس از نوره كشيدن خمير آرد به بدن بمالد كه بوى آن را ببرد چطور است ؟ فرمود: اشكالى ندارد.
فصل چهارم : تراشيدن موى سر و عانه (14) و زير بغل
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به مردى فرمود: سرت را بتراش كه به زيبائيت مى افزايد. حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: سر تراشيدن شما در غير از حج و عمره ، مثله (15) است براى دشمنان شما، و زيبايى است بر شما، كه آنان همچون تيرى كه از كمان بجهد از دين بيرون خواهد رفت ، و علامت آن اين است كه سر را مى تراشند و روغن مالى را ترك مى كنند.
از حضرت صادق (عليه السلام) روايت است كه على (عليه السلام) فرمود: كودكانى را كه كم مو هستند و قسمتى از سرشان مو ندارد، سر متراشيد.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: كودكى را پهلوى پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) آوردند تا برايش دعا كند، و موهاى دور سرش را كاملا نسترده بودند، بلكه مقدارى را زده بودند و مقدارى مانده بود، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) از دعا خوددارى فرمود، و دستور داد سرش را بتراشند.
و پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نيز امر فرمود كه موهاى شكم نيز تراشيده شود.
حضرت باقر (عليه السلام) فرمود: پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) حسنين عل را ختنه كرد، و در روز هفتم ولادت سرشان را تراشيد، و هم وزن آنها صدقه داد، و براى ايشان گوسفند عقيقه كرد، و به قابله از قسمت هاى خوب آن ، هديه داد.
در روايت است كه براى سر تراشيدن از پيشانى شروع كنيد و بگوييد: ((بسم الله و بالله و على ملة رسول الله ص )) خداوندا! به هر مويى در قيامت نورى به من عطا كن ، و پس از تمام شدن موى سر، بگوييد: ((خداوندا! مرا به تقوى زينت بخش ، و از پستى نگه دار)).
امام صادق (عليه السلام) فرمود: هفت روز يكبار با تيغ و پانزده روز يك بار با نوره خود را پاكيزه كنيد.
حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: سه چيز است كه هر كه آنها را بشناسد رها نخواهد كرد: ستردن موها، ازدواج با كنيزكان و كوتاه كردن لباس .
حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: سه چيز از سنت پيغمبران است : عطر زدن ، ستردن موهاى زايد و زيادى آميزش .
عمرو بن عثمان گويد: به حضرت رضا (عليه السلام) ارضه داشتم كه مردم گمان مى كنند سر تراشيدن در غير منى (براى حج ) مثله مى باشد. فرمود: سبحان الله ! حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) از حج بر مى گشت ، و به يكى از مزرعه هاى خود مى رفت ، و به مدينه نمى آمد تا سر خود را مى تراشيد.
از حضرت صادق (عليه السلام) درباره بلند نگه داشتن موى سر پرسيدند، فرمود: اصحاب پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) موهاى خود را كوتاه مى كردند.
و آن حضرت فرمود: چيدن موى دماغ چهره را زيبا مى كند.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: آن كس كه به خدا و قيامت دارد نبايد موهاى ظهار (بالاى عورت ) را بيش از چهل روز نسترده بگذارد، و زنى كه ايمان دارد نبايد بيش از بيست روز آن را نسترده بگذارد.
و حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: هر كه به خدا و آخرت ايمان دارد، موى ظهار را بيش از يك هفته باقى مگذارد، و نوره را بيش از يك ماه ترك ننمايد، و اگر بيشتر ترك نمايد نمازش كامل نخواهد بود.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: موهاى شكم را بستريد چه زن و چه مرد.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: خداوند متعال به ابراهيم فرمود: خود را تميز كن . ابراهيم موى عورت را بسترد، و نيز موى هاى زير بغل را در حمام نوره مى كشيد، و مى گفت : كندن مو شانه ها را سست و فرسوده مى سازد و چشمان را ضعيف مى نمايد، و گفت : تراشيدن بهتر است از كندن و نوره بهتر از تراشيدن است .
و به روايت زراره نيز فرمود: كندن بهتر است از تراشيدن و نوره بهتر است از هر دو.
على (عليه السلام) فرمود: بر طرف كردن موى زير بغل بوى زير بغل را مى برد و موجب پاكيزگى است و سنتى كه پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بدان امر كرده است .
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هيچ كس موى زير بغل خود را بلند نگذارد كه شيطان آن را پناهگاه خود قرار مى دهد. و مانعى ندارد كه جنب نوره بكشد كه نوره به پاكيزگى مى افزايد.
از حضرت صادق (عليه السلام) نقل است : بين نوح (عليه السلام) و ابراهيم هزار سال فاصله بود و شريعت ابراهيم بر پايه توحيد و اخلاص و از ريشه بر انداختن شرك بود، و اين همان فطرت انسانى است كه بر آن خلق شده است ، و خداوند بر اين مطلب پيمان گرفته است ، كه جز خدا نپرستد، و چيزى را شريك او قرار ندهد.
و نيز ابراهيم (عليه السلام) را فرمود كه نماز گذارد و امر به معروف و نهى از منكر كند، و احكام ارث را بر او نفرستاد، و دين حنيف (حق ) او ختنه ، و زدن شارب و ستردن موى هاى زير بغل و گرفتن ناخن و تراشيدن موهاى عورت را اضافه كرد. و به او فرمود كه خانه كعبه را بسازد و حج و مناسك بجاى آرد. و اين ها همه از شريعت ابراهيم (عليه السلام) بود.
و آن حضرت فرمود: خداوند به ابراهيم (عليه السلام) امر كرد: خود را پاكيزه كن ، وى شارب خود را بزد، باز به او فرمود: پاكيزه شو، موى زير بغل را بسترد، بازش فرمود: پاكيزه
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: سر خود را با برگ سدر بشوييد كه سدر را هر پيغمبر باشد، ناخن هاى خود را گرفت ، باز به او فرمود: پاكيزه شو، موى عورت را بسترد. بازش امر كرد كه پاكيزه باش ، پس ختنه كرد.
فصل پنجم : در شستن سر با ختمى و سدر
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: سر را هر جمعه با ختمى شستن موجب امان از برص و ديوانگى است ، و فرمود: شستن سر با ختمى فقر را از بين مى برد، و روزى را مى افزايد. و در خبر ديگر شستن مو با ختمى معالجه بيمارى و جنون است .
امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود: سر را با ختمى شستن آلودگى را مى برد، و كثافات را بر طرف مى كند، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) اندوهناك شد، جبرئيل به او گفت كه سرش را با سدر بشويد، و آن سدرى از سدرة المنتهى بود.
و حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) فرمود: شستن سر با سدر روزى را جلب مى نمايد.
و فرشته اى نيكو و مقدس دانسته ، و هر كس كه خود را با برگ سدر بشويد، خداوند تا هفتاد روز وسوسه شيطان را از او بگرداند و هر كس هفتاد روز وسوسه شيطان از او بگردد، هرگز گناه نكند، و هر كه گناه نكند به بهشت رود.
امير مؤمنان (عليه السلام) و حضرت صادق (عليه السلام) فرمودند: هر كس شاربش را بزند و ناخن هايش را بگيرد، و سرش را روز جمعه با ختمى بشويد، ثواب آن دارد كه بنده اى آزاد كند.
امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود: شستن سر با ختمى چرك را مى برد و جانوران (ميكرب ها) را نابود مى سازد.
جابر گويد: به حضرت باقر (عليه السلام) از شوره سر شكايت كردم ، فرمود آس را بكوب و آبش را بگير و با سركه به خوبى مخلوط كن ، و آنقدر بزن كه به قوام آيد، و با آن سر و ريشت را بشوى ، و به سختى مالش بده ، بعد شير تازه به آنها بمال انشاءالله خوب خواهى شد.
فصل ششم : نوره كشسيدن
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: چون خواهى نوره بكشى كمى از آن بردار و جلوى دماغ بگير و بگو: ((خداوندا! بر سليمان (عليه السلام ) رحمت بفرست كه دستور داد نوره ساختند)). و انشاءالله نوره سوزش ‍ ايجاد نكند. روايت است با بدن نوره كشيده ، نشستن خطر فتق دارد.
حكم بن عيينه گويد: حضرت باقر (عليه السلام) را ديدم كه حنا بر ناخن هاى خود مى نهد، و از من پرسيد: اى حكم ! در اين باره چه عقيده دارى ؟ گفتم : درباره آنچه شما مى كنيد حرفى نتوانم زد، ولى در بين ما فقط جوانان حنا مى بندند، فرمود: اى حكم ، ناخن وقتى با نوره تماس گيرد، تغيير مى پذيرد و چون ناخن مردگان مى شود، و حنا بستن اشكال ندارد.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر كس نوره كشد و حنا بندد خداوند او را از سه چيز در امان دارد: جذام ، برص ، خوره .
امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود: خوب است كه انسان در چهارشنبه نوره نكشد كه روزى نحس است ، و در ديگر روزها جايز است ، و روايت است كه نوره در جمعه برص آرد.
حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: هر كس در جمعه نوره كشد و برص گيرد غير از خود را ملامت نكند.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: حنا بستن بعد از نوره موجب امان از برص و خوره مى باشد.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: پنج چيز است كه پيسى آرد: نوره كشيدن در جمعه و چهار شنبه ، و وضو و غسل با آبى كه در آفتاب گرم شود، و غذا خوردن در حال جنابت و با زن در حال حيض نزديكى كردن ، و با شكم سير، غذا خوردن .
و حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: موى ها را بستريد كه سودمند است .
روايت شده است كه هر كس همه بدن را نوره بكشد و بعد از آن حنا بمالد، خداوند فقر را از او بر طرف كند.
در كتاب ((لباس )) نقل كرده است كه كارگر حضرت صادق (عليه السلام) را در حمام نوره مى كشيد، و به وى سفارش كرد كه چون به بالاى عورت رسيد، دست نگهدارد، و آن قسمت را خود مى ماليد، و بقيه را دوباره كارگر نوره مى كشيد.
و نيز روايت است كه آن حضرت در موقع لزوم ، به حمام مى رفت ، و زير بغل را نوره مى كشيد و بيرون مى آمد.
و نيز روايت است كه گاهى يكى از غلامانش همه بدنش را نوره مى كشيد.
اءرقط گويد: براى كارى به جستجوى حضرت رفتم ، و او را در حمام پيدا كردم ، حضرت فرمود: نوره مى كشى ؟ گفتم : ديروز كشيده ام ، فرمود: باز هم بكش كه نوره پاكيزه كننده است . على (عليه السلام) بالاى عورت را خود نوره مى ماليد.
ليث گويد: از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم : جنب مى تواند نوره كشد، فرمود: اشكالى ندارد.
حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: چهار چيز از خصلت پيامبران است : عطر زدن ، با تيغ موى ها را ستردن ، نوره ماليدن و بسيار آميزش كردن .
باب چهارم : در ناخن گرفتن و شارب زدن و اصلاح ريش و شانه زدن و نگاه كردن به آيينه و حجامت
اين باب در چهار فصل است .
فصل اول : در ناخن گرفتن
سليمان بن خالد گويد: به حضرت صادق (عليه السلام) گفتم : آيا هر جمعه ناخن هايم را بچينم ؟ فرمود: اگر بلند شود بچين .
موسى بن بكير گويد: به حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) گفتم : رفقاى ما مى گويند: بايد شارب و ناخن در روز جمعه كوتاه شود، فرمود: سبحان الله ! كوتاه چه در جمعه چه در روز ديگر.
حضرت صادق (عليه السلام) مى فرمايد: ناخن گرفتن و شارب را كوتاه كردن و سر را با ختمى شستن ، فقر را از بين مى برد و روزى را مى افزايد.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر كس در جمعه ناخن بگيرد، خداوند درد را از انگشتانش بيرون كند و به جايش شفا وارد سازد.
و از حضرت صادق (عليه السلام) روايت است : گرفتن ناخن و كوتاه كردن شارب در هر جمعه موجب امان از خوره است .
و پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر كس جمعه ناخن بگيرد، ناخن هايش آسيب نبيند.
و از حضرت صادق (عليه السلام): در روز جمعه ناخن و شاربت را كوتاه كن ، و اگر كوتاه است آن را حك كن كه هرگز خوره و پيسى به تو نرسد.
حسن بن علاء گويد: به حضرت صادق (عليه السلام) گفتم ثواب كسى كه در هر جمعه شارب و ناخن خود را بچيند چيست ؟ فرمود: تا روز جمعه آينده پاكيزه خواهد بود.
ابو كهميس گويد: به عبد الله بن حسن گفتم : براى طلب روزى چيزى به من آموز. گفت بگو: (خداوندا! تو كار مرا به عهده گير و به ديگرى وانگذار). مرد گويد: به حضرت صادق (عليه السلام) اين مطلب را عرضه داشتم ، فرمود: مى خواهى براى روزى سودمندتر از اين به تو آموزم ؟ گفتم : آرى ؟ فرمود: شارب و ناخن ها را در هر جمعه بچين .
خلف گويد: حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) مرا ديد و من از درد چشم به حضرت شكايت كردم . فرمود: مى خواهى تو را به كارى راهنمايى كنم كه اگر انجام دهى ديگر از درد چشم ننالى ؟ گفتم : آرى ، فرمود: ناخنهايت را در هر پنج شنبه بگير، من چنين كردم و ديگر درد چشم نديدم .
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر كس ناخن هايش را در روز شنبه و چهار شنبه بگيرد و شاربش را كوتاه كند. از درد دندان و درد چشم در امان بماند.
حضرت باقر (عليه السلام) فرمود: هر كس ناخن ها و شارب را در هر جمعه بگيرد و در وقت گرفتن بگويد: بسم الله و بالله و على سنة رسول الله هيچ خرده و ذره اى از او نريزد، مگر آن كه به هر كدام خداوند، ثواب آزاد كردن بنده اى به وى دهد، و به مرضى جز مرض موت ، دچار نشود.
حضرت صادق (عليه السلام) به مردان فرمود: ناخن ها را بگيريد، و به زنان فرمود: كوتاه مكنيد كه براى شما زينت بخش تر است .
و آن حضرت فرمود: هر كس چهارشنبه ناخن بگيرد، و از انگشت كوچك آغاز كند، از درد چشم در امان بماند.
حضرت باقر (عليه السلام) فرمود: هر كس در جمعه ناخن مى گيرد به انگشت كوچك دست چپ ابتدا كند و به انگشت كوچك دست راست خاتمه دهد.
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: هر كس پنج شنبه ناخن بگيرد و يك انگشت را براى روز جمعه نگهدارد خداوند فقر را از او ببرد.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر كسى خواهد از فقر در امان باشد و از درد چشم و پيسى و جنون ننالد، ناخن هايش را روز پنج شنبه بعد از عصر بگيرد و از انگشت كوچك دست چپ شروع نمايد.