واجبات و محرمات در شرع اسلام

آيت الله مشكينى

- ۴ -


خاتمه  
در رابطه با علم فقه و آشنايى به مسايل حلال و حرام ، لازم است به مطلب زير توجه شود: در مقدمه علم فقه هر يك از واجب ها و حرام هاى فرعى را به تقسيمات كرده اند كه مناسب است اجمالى از آن در اين مقام ذكر شود تا مطالعه كننده از حالات واجب و حرام و كيفيت اطاعت آنها مطلع گردد.
تقسيمات واجب 
1 - واجب نفسى و واجب غيرى  
- واجب نفسى آن است كه خود عمل واجب است ، نه براى رسيدن به عمل ديگر، مانند نماز و روزه . واجب غيرى عملى است كه براى رسيدن به واجب ديگر واجب شده مانند وضو، غسل جنابت ، پاك كردن لباس و غيره . اين قسم را واجب مقدمى نيز گويند.
2 - واجب تعبدى و توصلى  
واجب تعبدى آن است كه بايد آن را به قصد قربت و نيت عبادت به جا آورد و الا باطل خواهد بود، مانند حج و نماز
واجب توصلى آن است كه انجام اصل عمل كافى است گرچه به نيت قرب نباشد، مانند شستن چيز نحس و پاك كردن بدن براى نماز.
3 - واجب عينى و كفايى  
واجب عينى آن است كه از هريك از مكلفين بالخصوص خواسته شده ، مانند نماز و روزه و وضو.
واجب كفايى آن است كه يك عمل معين ، از يك گروه خواسته شده مانند دفن يك ميت ، از كسانى كه مطلع شده اند
4 - واجب تعيينى و تخييرى  
واجب تعيينى آن است كه يك عمل معين از مكلف ، خواسته شده ، نماز صبح
و واجب تخييرى آن است كه يكى از دو عمل يا سه عمل يا بيشتر، به نحو تخيير خواسته شده ، مانند نماز جمعه و ظهر، و يا كفاره افطار روزه در ماه رمضان
5 - واجب مطلق و مشروط  
واجب مطلق آن است كه وجوب عمل ، قيد و شرطى ندارد، مانند وجوب جواب سلام . و واجب مشروط عملى است كه وجوب آن ، قيد و شرط دارد، مانند حج كه وجوبش مشروط به استطاعت است .
6 - واجب منجز و معلق  
واجب منجز آنكه عملى را فعلا طلب كنند، مانند اداى دينى كه وقتش ‍ رسيده باشد. و واجب معلق آن است كه عملى را براى آينده و پس از مدتى بخواهند، مانند اداى دين ، بعد از دو ماه مثلا و يا رفتن به مكه در ايام حج
7 - واجب شرعى و عقلى  
واجب شرعى عملى است كه در قرآن و سنت واجب شمرده شده .
واجب عقلى عملى است كه عقل انسان آن را لازم داند مثلا اگر در شرع اسلام بجا آوردن حج و عمره واجب شود، عقل مكلف ، لازم مى بيند كه وسايل سفر را تهيه نمايد، در اين صورت خود حج و عمره واجب شرعى و تهيه مقدمات آنها واجب عقلى است و نيز مانند خداشناسى ، نيكى در مقابل نيكى ، شكر در مقابل نعمت ، پرهيز از ظلم و دروغ و غير اينها از موارد حكم عقل . گرچه ممكن است شرع هم بر طبق آن حكم كند.
8 - واجب مولوى و ارشادى  
امر كه از طرف يك مقام واجب الطاعه مانند پيامبر صلى الله عليه و آله يا امام عليه السلام يا منصوب از طرف آنها صادر مى شود، اگر مستقلا از طرف خود او باشد، يعنى كارى را بر حسب مصلحت واجب كند، آن امر، امر مولوى و امر ولايى ، و آن واجب ، واجب مولوى است . و اگر به عنوان هدايت و ارشاد به يك واجب ديگرى باشد، آن امر و آن واجب ارشادى است ، مثلا اگر ولى امر امت دستور نظم ارتش و فرمان حمله يا آتش بس ‍ دهد. اين كارها واجب مولوى است و اگر امر به نماز و روزه كند، امر او و ايجاب او را ارشادى نامند.
9 - واجب موسع و مضيق  
واجب موسع عملى است كه وقت بجا آوردن آن وسيع باشد و مثلا مكلف بتواند عمل را در اول يا وسط يا آخر وقت انجام دهد، مانند نماز ظهر كه وقتش از اول اذان ظهر تا مغرب است ، و واجب مضيق عملى است كه وقت آن تنگ باشد مانند روزه هر روز ماه رمضان كه وقتش از صبح تا مغرب است ، نه ممكن است آن را جلو انداخت و نه عقب ، و مانند نماز جمعه كه بايد اول ظهر جمعه در مدت گنجايش نماز متعارف انجام گيرد.
10 - واجب فورى و غير فورى  
واجب فورى عملى است كه بايد فورى و بدون تاخير انجام داد، مانند جواب سلام ، نماز آيات زلزله ، بدهى هايى كه وقتشان رسيده و صاحبشان مى طلبد. واجب غير فورى مقابل مانند نمازهاى يوميه كه قضا شده و بدهى كه صاحبش مى گويد هر وقت بخواهى بده .
11 - واجب اصلى و تبعى  
هر عملى كه شارع اسلام ابتدا به آن امر كند، قهرا و به تبع از ترك آن نهى دارد، آن عمل واجب اصلى و ترك آن حرام تبعى است ، چنانچه هر عملى را ابتدا حرام نمايد، طبعا به ترك آن امر دارد، خود فعل ، حرام اصلى و ترك آن واجب تبعى است . پس هر واجب اصلى ملازم يك حرام تبعى ، و هر حرام اصلى ملازم يك واجب تبعى است و لذا در اين كتاب گاهى به واجب و حرام تبعى نيز اشاره شده ، مثل آنكه گفته شده شراب حرام است و ترك آن واجب است ، و زكات واجب است و ترك آن حرام است . و واجب و حرام تبعى در موارد ديگرى نيز استعمال مى شود.
محرمات الهى نيز به دقت عقلى ، قابل انقسام به اغلب تقسيمات واجب است ، لكن اقسامشان نادر و در كلمات علما هم ذكرشان اندك است و لذا از آنها صرف نظر شد، لكن ذكر اين مطلب لازم است كه محرمات را طبق مستفاد از كتاب و سنت ، به دو قسم تقسيم كرده اند:
كبيره و صغيره ، يعنى گناهان بزرگ و كوچك . اين تقسيم به يك نظر تقسيم عقلى است ، زيرا بى ترديد، همه گناهان در يك حد نيستند، بلكه از جهت اشتمال به قبح عقلى و مفاسد فردى و اجتماعى ، و در نتيجه مبغوض بودن در نظر خداوند، اختلاف فاحش دارند و حداقل به كبيره و صغيره تقسيم مى شوند. اين مطلب از كتاب و سنت نيز به طور ظاهر و صريح استفاده مى شود.
بدين جهت ، علماى عظام طبق آنچه از احاديث استفاده كرده اند، براى تشخيص گناهان كبيره ، سه عنوان زير را ميزان قرار داده اند:
اول ) در متن روايات ، اسم كبيره بر آنها اطلاق شود.
دوم ) در كتاب و سنت به مرتكب آنها وعده عذاب و آتش داده شود.
سوم ) در نظر مسلمين و متدينين بزرگ محسوب شود. پس هر گناهى كه داخل در يكى از عناوين شود، كبيره است و طبعا هر گناهى كه خارج از اين سه عنوان باشد، صغيره است ، و اين تقسيم ثمره عملى ندارد بلكه به يك معنا، همه گناهان كبيره است ، چه آنكه گناه ، بذاته عصيان و طغيان به خداوند و تعدى به حدود الهى و شكستن حريم اوامر و نواهى است و اين امر بسيار بزرگ است . گرچه به لحاظ اختلاف مراتب ذاتى ، اسما و عناوين مختلف داشته باشد و لذا همه گناهان ناقض عدالت است و شخص عادل اگر مرتكب گناه شود، عدالتش موقتا زايل مى شود چه كبيره باشد يا صغيره ، تا آنگاه كه به واسطه توبه جبران نمايد.
پايان .