فقه براى غرب نشينان
طبق فتاواى آيت الله العظمى سيستانى ـ دام ظله

جمع آورى: عبدالهادى المحمد تقى حکيم
ترجمه: سيد ابراهيم سيد علوی

- ۴ -


فصل 5: روزه

پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) دراستقبال ماه مبارک رمضان خطابه اى خواند و ازجمله فرمود :

اىمردم!ماه خدا توأم بابرکت،رحمت و آمرزش به سوى شمارو آورده است.اين ماه نزد خدا بافضيلت ترين ماههاست.روزها،شبهاو ساعت هايش ازهمه روزها و شبها و ساعت ها با فضيلت تر است.

اين ماه، ماهى است که شما درآن ، به ميهمانى خدا دعوت شده ايد. و دراين ماه شما از اهل کرامت و بزرگوارىقرار داده شده ايد. نفس هاى شما درآن، ثواب تسبيح داردو خوابتان عبادت عملکردهايتان دران پذيرفته استو دعاهايتان درآن ماه مستجاب مىباشد.پس خاد را بانيت هاى صادق و دلهاى پاک بخوانيد تاشما را به روزآن ماه و تلاوت قرآن ، موفق بفرمايد زيرا شقى و شور بخت کسى است که ازآمرزش در اين ماه بزرگ ، محروم باشد.

اى مردم!درهاى بهشت دراين ماه به روى همه گشوده است پس ،از پروردگار خود بخواهيد آن درها را دوباره به روى شمانبندد.

و درهاى دوزخ و آتش به روى شما بسته شده است از پروردگار خود بخواهيد که آنها رادوباره براى شما نگشايد.

شيطانها دراين ماه ، به غل و زنجير کشيده شده اند ازپروردگارتان بخواهيد تا دوباره آنها راسلطه نبخشد.

اى مردم!هر کس ازشما دراين ماه اخلاق خويش رازيبا کند آن،جوازى خواهد بود براى گذشت بر صراط که قدم هادرآنجا بلغزند و هر کس دراين ماه بر زيردستان و بردگان سبک گيرد خود حساب او را سبک فرمايد .و هر کس درآن ،شر خود را از مردم ،باز دارد خدا به روز ديدار او، غضب و خشم ازوى باز دارد . هر کس يتيمى را در آن گرامى بدارد روز ديدار او، وى را گرامى مىداردو هر کس دران صله رحم کند خدا در روز لقايش به او صله فرمايد.وهر کس در آن ، آيه اى تلاوت نمايد پروردگار،ثواب ختم قرآن راکه درديگر ماهها خوانده است به او عطا فرمايد.

و امام على (عليه السلام) فرمود:برخى روزه دارهاهستند که جز تشنگى برايشان باقى نمى ماندو برخى قيام کنندگان و نمازگزاران ، جز رنج و خستگى چيزى ديگر عايدشان نمىشود.

و امام صادق (عليه السلام) فرمود:روزه، تنها خودارى از خوردن وآشاميدن نيست هرگاه روزه گرفتيد زبانهايتان را از دروغ نگاه داريد و چشمهايتان را از آنچه خدا حرام فرموده ببنديد،نزاع و کشمکش نکنيدبه يکدگر حسد نورزيد،غيبت نکنيد، فحش و ناسزا مگوئيد،به يکديگر ستم روا مداريد از بدگمانى،دشمنى،دروغ،زورگويى،غيبت،و سخن چينى بپرهيزيد،نگران آخرت و منتظر و عده هاى الهى باشيد و براى روز ديدار خدا،توشه بگيريد.

همواره،آرام،متين،خاضع و فروتن باشيد و مانند بنده اى باشيد که از مولاى خويش مىترسد و درعين حاله به لطف و مهرش اميدواراست (38) به جاست که من در اينجا همراه برخى استفتائات ويژه روزه،بعضى احکام آن را به ياد آورم:

مسئله98ـ خوردن و آشاميدن عمدىروزه را باطل مىکند اما اگر از روى فراموشى باشدروزه صحيح است ،و چيرى بر خورنده نيست.

مسئله99ـ باقى ماندن برجنابت درماه رمضان تاطلوع فجر ،روزه را باطل مىکندپس کسى که درماه رمضان عمداً بدون غسل مانده و فجر طلوع کرده است،آن روز از به قصد مافى الذمه،واجب است امساک کند ولى بعداً بايد روزهً آن روزرا باز به قصد مافىالذمه قضا نمايد .اما مريضى که نتواند غسل کند تيمم مى کند و روزه اش صحيح مىباشد.

مسئله100ـ زن پس از قطع خون حيض و نفاس که مىتوانسته قبل از طلوع فجر غسل کند و روزه بگيرد اگر اهمال کرده تا طلوع فجر ناپاک بماند روزه آن روزش باطل است و همانند بقاءعمدى بر جنابت مىباشد و آن روز را از روى ادب امساک مىکندو بعد،قضا به جا مىآوردو اگر غسل ممکن نباشد بايد تيمم نمايد.

مسله101ـ بهتر است شخص روزه دار ،بلغم را که به فضاى دهان آمده است فرو نبردهر چند که بلعيدن آن جايز باشد مثل آنکه با آب دهان قاطى شده باشد.

مسئله102ـ با محتلم شدن در روز ماه مبارک رمضان ،روزه باطل نمىشود اما او بايد براى نماز ظهر و عصر، غسل کند اما به هر حال،جنابت و احتلام به روزه او ضرر ندارد.

مسئله103ـ شستن دهان و دندان با فرچه و خمير،روزه باطل نمىکند مادام که آنچه در اثناى شستشو با آب دهان در آميخته ،وارد معده نشود اما چيزى اندکى که با آب دهان درمى آميزد ،کانعى ندارد.

مسئله104ـ اگر مسلمانى در شهر و يا کشورى زندگى مىکند که در ازاى روز و شب رد آنجا ،شش ماه است او بايد به شهر و يا کشورى برود که بتواند روزه بگيرد و يا لااقل قضا کند و در صورت عدم امکان،بايد عوض هر روز، يک چارک طعام به فقيرى بدهد.

مسئله105ـ اگر مسلمانى در شهر و يا کشورى زندگى مى کند که طول روز آن،بيست و سه ساعت و طول شب فقط يک ساعت است و يا به عکس ، بر او واجب است در حد توان روزه ماه مبارک رمضان را بگيرد و اگر ممکن نشد روزه ماه رمضان ، از او ساقط مى شود اگر بعداً توانست قضا مى کند هر چند با انتقال به يک شهر و يا کشور مجاور . و هر گاه قضا هم ممکن نشد براى روزه يک مد طعام براى فقير بدهد. (39)

و اينک نمونه هايىاز فتواى آيت الله العظمى سيستانى دام ظله العالى.

مسصئله106ـ برخى مردمان به نيت خاصى وبه قصدسالها اقامت براى انجام کارى به کشورى مىروند بى آنکه از وطن اصلى خود اعراض کرده باشند و پسی از انجام آن کار از کشور بيرون مىروند تا هر جا که بخواهند بمانند و آنجا را وطن بگيرند نماز و روزه چنين مردمانى چگونه است ؟

چواب: نماز ها را تمام مىخوانند و روزه را اگر يک ماه اقامت داشته اند مىگيرند همچنان که در وطن اصلى چنين مىکردند.

مسئله107ـ آيا ما مىتوانيم به رصدهاى فلکى و نظريه هاى نجومى اروپا را درشناخت ساعات فجر و ظهر ،طلوعو غروب آفتاب در طول سال و حتى ثانيه ها را هم ملحوظ مىکنند؟

جواب:اگر از سخن آنان اطمينان حاصل شود مىتوان به آن عمل کرد با علم به اين که در تعيين زمان فجر در آنجا اختلاف وجود دارد پس کوششش بايد عمل آيد تا به رأى و نظر صحيح عمل شود.

مسئله108ـ در برخى کشورها چيدين روز آفتاب طلوع و يا غروب نمى کند نماز و روزه در اين کشورها چگونه است؟

جواب :احتياط واجب آن است که نماز را با اوقات نزديکترين کشور و يا شهرى که در بيست چهار ساعت داراى شب و روز مىباشد تطبيق دهد و نمارهاى پنجگانه را برابر اوقات شرعى آنجا بخواند هر چندبا قصد قربت مطلقه.

و اما روزه را بايد به کشوری برود که بتواند روزه ماه رمضان را بگيرد که فضيلت بسيار دارد و اگر ممکن نشد در غير ماه رمضان چنان کند و قضا به جا آورد.

مسئله 109ـ آيا يک مسلمان در ماه رمضان می تواند در کشور غير اسلامی به غير مسلمان اطعام کند؟

جواب: اشکالی ندارد.

مسئله 110ـ آيا تنفّس مصنوعی روزه را باطل می کند؟

جواب: اگر ماده ای که در تنفّس مصنوعی وارد بدن انسان می شود فقط از مجرای تنفّس باشد نه از راه معده، اشکال ندارد و روزه را باطل نمی کند.

مسئله 111ـ سرم و يا آمپول خوراکی که از رگ تزريق می شود روزه را باطل می کند اعم از اين که مريض ناچار باشد و يا نباشد؟

جواب: در هر دو صورت باطل نمی کند.

مسئله 112ـ آيا استمناء در روز ماه رمضان روزه را باطل می کند؟ اعم از آنکه منی بيرون بيايد يا نه و کفاره آن چيست؟ وانگهی اگر چنان کاری را زنان انجا دهند حکم آن چيست؟

جواب: اگر به قصد انزال، استمنا کند و انزال هم بشود روزه باطل می شود و بر او قضا و کفاره واجب است (روزه دو ماه پی در پی و يا اطعام شصت فقير) اما اگر استمناء کند و قصد انزال هم دشاته باشد ليکن منی خارج نشود او بايد روزه آن روز را به قصد قربت مطلقه بگيرد آنگاه قضا هم بکند.

و اگر استمناء کند و قصد انزال نداشته باشد و عادت او هم چنان نبوده است که انزال بشود ولی احتمال انزال می داده و اتفاقاً منی هم خارج شود بر او واجب است قضا کند و کفاره واجب نمی شود.

و اما اگر بر خودش مطمئن بوده که منی خارج نخواهد شد از قضا منی بيرون آيد نه قضا واجب می شود و نه کفاره و در اين مسائل فرقی ميان زن و مرد نيست.

مسئله 113ـ شخصی بدون آنکه بداند بقاء بر جنابت روزه را باطل می کند، روزه گرفته است روزه او چطور است؟

جواب: اگر نمی دانسته است که بقاء بر جنابت روزه را باطل می کند و يا اصلا به اين معانی توجّه نداشته است روزه او صحيح است و قضا و کفاره ندارد.

مسئله 114ـ آيا اگر هلال در خاور زمين ثابت شود در باختر، هم به ثبوت می رسد و يا اگر هلال در آمريکا ديده شود در اروپا هم ثابت می شود؟ جواب: اگر هلال در خاور زمين ثابت شود برای باختر نشينان هم ثابت می شود به شرط آن که فاصله دو مکان از حيث عرض جغرافيايی زياد نباشد اما اگر هلال در باختر ثابت شود لازم نيست در خاور هم ثابت گردد هر چند از طريق ماندن هلال در مکان نخست به زمان نسبتاً طولانی که با مکان دوم از جهت وقت طلوع و غروب آفتاب متفاوت است.

مسئله115ـ به نظرفقها کسى که روزه اش را در ماه رمضان با حرام باطل کرده است براو کفاره جمع ، واجب می شود و در عصر حاضر که برده آزاد کردن ميسر کردن نيست و نظام برده داری از ميان رفته وظيفه چيست؟

جواب: آزاد کردن برده در صورت عدم امکان ساقط می شود علاوه آنکه به نظر ما در صورت ابطا لروزه با فعل حرام کفاره جمع ، واجب نمی شود و خدا داناست.

در کتاب منهاج ااصالحين آمده است که اگر هلال در يک شهر ديده شود در صورت وحدت افق در شهرهای ديگر هم ثابت می شود به اين معنی که با رؤيت هلال در آن شهر گويا در ديگر شهرها هم رؤيت شده است و شايد ابر و کوه وامثال آن مانع رؤيت بوده است ودر اين جا چند سؤال پيش می آيد که پاسخ می طلبد .

مسًله 116ـ آيا با رؤيت هلال در سرزمين های خاوری مثل ايران ،احساء، قطيف،کسورهای خليج ،عراق ، سوريه لبنان، هلال در بلاد باختری مثل انگلستان ، فرانسه ، آلمان اگر مانعی مثل ابر ومه نباشد ،به ثبوت ميرسد ؟

جواب: بلی ،رؤيت هلال در يک مکان که ملازم رؤيت در آن مکان هايی در باختر باشد که از حيث مکان با مکان نخست برابرند و عدم رؤيت فقط در اثر مانع بوده است هلال در هر دو مکان ثابت ميشود مگر آن که عر ض جغرافيايی آنها بسيار متفاوت باشد.

مسئله117ـ به فرض اينکه ثبوت رويت هلال در شرق و خاور ملازم ثبوت آن در غرب وباختر باشد اگر هلال درنزد برخی علمای خاور زمين ثابت شود چنان امری می تواند حجت باشد بر کسی که در کشورهای باختری که ساکن است هر گاه او به سبب صاف نبودن هوا نتواند هلال را رؤيت کند؟ جواب: ثبوت رؤيت هلال نزد برخی علمای خاور زمين ،حجت بر مسلمانان باختری نمی شود مگر آنکه ثبوت هلال در خاور زمين موجب حصول اطمينان به رؤيت در ديگر جا ها شود ويا بينه ای بدون معارض در مورد ثبوت هلال در باختر ،تحقق يابد هر چنداز طريق حکم حاکم که در اين صورت برابراطمينان ،عمل می کند.

مسئله 118ـ در برخی بلاد شرقی به استناد سخن عده ای شاهد که رؤيت هلال کرده انداول ماه نزد بعضی علما ثابت می شود با اين ويژگي:

1ـ شهود هر چند سی تن باشند مثلآ در بلا د مختلف پراکنده مثل اين که دو تن از اصفهان ،سه تن ازقم ،دو تن از يزد چهار تن ازکويت، پنج تن از بحرين ،دو نفراز أحساء،شش نفر از سوريه و همينطور.

2ـ افق در برخی سرزمينها ی باختری هم صاف بوده و امکان رؤيت در آنجا ها توسط مؤمنان ،امکان داشته باشد و مانعی از رؤيت نبوده است.

3ـ رصد خانه انگلستان اعلام کرده که ديدن هلال در امشب (مثلأ )در انگلستان بدون تلسکوب و چشم مسلح ممکن نيست اما فردا شب رويت بدون وسيله ميسر می باشد.

حکم دراين مورد چيست ؟نظر مبارک را بفرما ييد.

جواب: مهم آن است که انسان شخصأ به رؤيت هلال پيداکند و يا بينه شرعی بدون معارض بررؤيت هلال اقامه شود اما در حالات مذکوردر سؤال و امثال آنها ،غالبأ اطمينان حاصل نمی شود بلکه اطمينان به عدم رؤيت بيشتر است وحتی احتمال هست که شهادت و گواهی افراد بر پايه خيال و خطای چشم بوده باشد و خدا داناست.

فصل 6: حج و زيارت خانه خدا

حج از واجبات شناخته شده در شريعت اسلامی و قرآن کريم بر وجوب آن صراحت دارد. خدای ـ عزّوجّل ـ در کتاب کريمش فرمود:((ولله علی الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا و من کفر فان الله غنی عن العالمين)) (40) : رای خدا بر مردم حج خانه واجب است بر کسی که راه توانای آن را دارد و هرکه کفر ورزد خدا از جهانيان بی نياز است.

خدا ی ـ جلٌ و علا ـ ترک حج را با کفر قرين ساخت تا اهميت آن مورد تأکيد باشد حجّ يکی از ارکان پنجگانه ای است که اسلام بر آنها استوار است .در حديث از امام باقر علبه السلام چنين روايت شده: (( بنی الاسلام علی خمسه اشياء:علی صلواة والزکاة .الحج والصوم و الو لايه)) (41):

اسلام بر پنج چيز:نماز،زکات ،حج، روزهو ولايت ، بناشده است.

امير مؤمنان علی بن ابی طالب عليه السلام بر آن تاکيد شده و فرموده است (( لاتترکو احج بيت ربکم فتهلکوا)) (42) : حج خانه پروردگارتان را ترک نکنيد که هلاک خواهيد شد.

و امام صادق عليهالسلام فرموده : بدانيد و آگاه باشيد اگر مردم حج و زيارت خانه را ترک کنند عذاب برايشان نازل شود و مهلت دلده نمی شود (43) .

همانا ترک حج با اجتماع شرايط آن ، از روی تسامح و سهل انگاری گناه کبيره است

در حديث آمده است اگر شخصی توانايی انجام حج را داشته باشد و حج نگزارد قطعا ًشريعتی از شرايع الهی رها کرده است (44).

چنانکه درحديث ديگر فرموده اند:

(( من سوف الحج حتی يوموت بعثه الله يوم القيمةيهودياً اَونصرانياَ)) (45): هر کس امروز و فردا کند وحج را تاخير اندازد تا بيمرد .خدا روز قيامت او را يهودی يا نصرانی بر می انگيزد.

اکنون مناسب است برخی احکام حج را به ياد آورم.

مسئله119ـ هر مسلمانی که توانايی داشته باشد حج براو واجب است ومعنای استطاعت و توانايی عبارت است از :

الف ـ وقت کافی برای رفت و برگشت به اماکن مقدسه و فرصت انجام اعمال واجب را داشته باشد .

ب ـ تندرستی و توانمندی بر رفتن به اماکن مقدسه و امکان ماندن در آنجا ها به اندازه ادای اعمال وجود داشته باشد .

ج ـ راه مکه باز وايمن باشد طوری که جان يا مال و يا آبروی او را خطری تهديد نکند .

د ـ هزينه لازم فراهم باشد و آن چيزی است که حاجی در راه مکه بدان نياز دارد از خوردنی ، نوشيدنی ،پوشيدنی و ديگر نيازمندی های سفر و همچنين فراهم بودن وسيله نقليه که بتواند مسافت راطی کند و خود را به مکه برساند آن هم لايق به شأن او.

هـ ـ به سبب سفر برای حج و هزينه کردن برای آن ،بيم نداشته باشد که پس از برگشت تهی دست شود و خود وخانواده اش در مانده گردند.

مسئله120ـ حج تمتٌع بر ما مردمی که از مکه دور هستيم و در کشورها ويا شهر های دور زندگی می کنيم ، واجب است واز دو عبادت تشکيل ميشود :

اوٌلی به نام عمره و دومی به نام حج.

مسئله121ـ درعمره تمتٌع پنج عمل واجب است :

الف ـ احرام در يکی از مقيات ها و آنها جاهايی هستند که احرام از آنها بايد بسته شود.

ب ـ هفت شوط طواف خانه خدا .

ج ـ نماز طواف.

د ـ سعی ميان صفا و مروه ، هفت شوط.

هـ ـ تقصير.

مسئله122ـ واجبات حج سيزده عمل است.

1ـ احرام از مکه .

2ـ وقوف در عرفات درروز نهم ماه ذی الحجه.

3ـ وقوف در مزدلفه پاسی از شب عيد تا طلوع آفتاب .

4ـ رمی جمره عقبه ( شيطان بزرگ) در منی به روز عيد

5ـ نحر يا قربانی در روز دهم و يا ايام تشريق در منی .

6ـ تراشيدن سر و ياتقصيره مو برای مردان در منی .

پس از انجام اين شش عمل ، همه آنچه که بر محرم حرام شده بود،حلال ميشود جز عمل زناشويی و عطر.و هم چنين شکار بنابراحتياط واجب.

7ـ هفت شوط طواف زيارت پس از رجوع از منی به مکه .

8ـ نماز طواف .

9ـ سعی ميان صفا و مروه هفت شوط .

10ـ هفت شوط طواف نساء

11ـ نماز طواف نسأ.

12ـ بيتوته در منی درشبهای يازده و دوازده و احياناً شب سيزده.

13ـ رمی جمرات سه گانه در روز های يازده و دوازده و گاهی هم روز سيزده.

و اينک به نمونه ای از استفتائات و پاسخ های حضرت آيت الله العظمی سيستانی دام ظله العالی توجه کنيد:

مسئله123ـ فرودگاه زايران حج ، شهر جدٌه می باشد آيا حاجی می تواند از جدٌه محرم شود؟

جواب: شهر جدٌه ميقات نيست و محاذی يکی از ميقات هاهم نمی باشد پس از احرام از آنجا برای حج و يا عمره صحيح نيست اما اگر حاجی بداند که ميان شهر جدٌه وحرم ، جايی است که با يکی از مقيات ها، محاذی می باشد بعيد نيست که احرام از آنجا صحيح باشد همچنانکه احتمال دارد حاجی از محاذات جحفه که يکی از مقيات ها نست بگذرد چنان که او می تواند از جده با نذر محرم شود .

مسئله124ـ اگر سر حاجی به هنگام تراشيدن آن ، رخمی شود و خون آيد ،او چه بايد بايد بکند؟ جواب: هر گاه او د راين زخمی کردن و خون در آوردن متعمٌد نبوده است چيزبر او نيست .

مسئله125ـ هر چند که تکرارحج همه ساله مستحب است اما در بسياری ازکشورها

و شهرهای اسلامی مؤمنان بينوايی هستند که حتی به يک لقمه طعام و اندکی لباس ، نيازمند ند. اگر امر داير باشد بين اين که کسی دارايی اش رادر حج مستحبی و زيارت امامان معصوم صرف کند و يا احسان و انفاق به اين خانواده ها نمايد کدام مقدٌم است ؟

جواب : البته ياری رساندن به آنگونه مردمان مؤمن و بينوا ، از حج و عمره مستحبی و زيارت عتبات و عاليات مقدسه با فضيلت تر است اما گاهی حج و عمره و زيارت ائمه ، با برخی امور توأم ميشود که فضيلت آن به درجه فضيلت اتفاق بر مؤ منان تهيدست بلکه بالاتر و ثواب بيشتر ميرسد.

مسئله126ـ حکومت عربستان برای حاجيان در عرفات و منی جاها را اختصاص ميدهد وما نمی دانيم آيا آنها در داخل حدود منی و عرفات هستند که حاجی بايد وقوف کند يا خارج اند و آيا پرس و جو در اين مورد لارم است؟

جواب : اگر حدود اعلام شده که دارای علائم نصب شده می باشد نسل به نسل معلوم بوده است پرس و جو لازم نيست.

مسئله127ـ گفته می شود که برخی قربانگاهها بلکه همه آنها در خارج از منی قرار دارد آيا بر ما واجب است قبل از قربانی کردن در شناخت قربانگاه ، تلاش و تأکيد کنيم با علم به اين که جستجوی مکان ديگر و پرس وجو از قربانگاه دوم در روز عيد قربان چنانکه ميدانيد بسيار مشکل است زيرا وقت بسيار تنگ می باشد آياراه حلی وجود دارد؟

جواب : حتماً قربانی بايد در داخل منبی ذبح شود و اگر به سبب کثرت حاجيان و تنگی وقت ذبح منحصر به روز عيد نسيت وآن را تا پايان روزهای تشريع ميتوان عقب انداخت.

مسئله128ـ حاجيان با مشکل قربانی روبرويند و ازاين معنی رنج می برند زيرا گوشت قربانی ها ضايع و هدر می شود با اينکه در بلا د اسلامی بينوايان فراوانی وجود دارد که چندين روز طعم گوشت را نمی چشند در اين صورت آيا ميتوانيم قربانی رادر شهر خود بکشيمو آيا راه حل رديگری را پيشنهاد می فرمائيد؟

جواب: بايد وظيفه شرعی را با ذبح قربانی در منی انجام داد و گناه تضييع گوشتها اگر وجود داشته با شد بر عهده مسئولان است.

مسئله 129ـ اگر دانشجويی در موسم حج ، امتحان دانشگاهی دارد آيا او می تواند حج واجب را به سال آينده بگذارد خصو صاً اگر امتحان درسی برای او جنبه حياتی داشته باشد و بسيار مهم است ؟

جواب : اگر اطمينان داشته باشد مه در سال آينده می تواند حج بگزارد چنان کاری جائز است و گرنه حج را نمی تواند تأخير بيندازد و اگر تأ خير امتحان درسی برای او حرجی باشد و دشوار باشد طوری که عادتاً چنان خسارت و زحمت را نمی توان احمل کرد در اين صورت در سال جاری حج براو واجب نميشود و مستطيع به حساب نمی آيد .

مسئله 130ـ شخص مستطيعی در سالهای گذشته به حج نرفته است آيا او می تواند عمره رجبيه به جا آورد و اگر در ماه رمضان توانست چطور؟ جواب: عمره مفرده او صحيح است اما اگر اين عمره سبب شود که در سالی آتی نتواند ، حج بگزارد ، انجام چنان عمره جائز نمی باشد.

مسئله131ـ جوان مجردی است که اخيراً مستطيع شده است واما به فکر ازدواج می باشد و اگر حج بگزارد ازدواج او عقب می افتد ، کداميک را مقدم بدارد؟

جواب: حج برود و ازدواج را تأخير بيندازد مگر آنکه تأخير ازدواج برای او دشوار بوده و زحمت فوق العاده داشته باشد که عادتاً تحمل ناپذير است، در اين صورت ازدواج رامقدم بدارد و خدا داناست.

فصل 7: احکام ميّت

خدای سبحانه وتعالی در کتاب کريمش فرمود:

((کل نفس ذائقة الموت و انما توفون اجور کم يوم القيامة فمن زحزح عن الناروادخل الجنة فقد فاز و ما الحيوة الدنيا الامتاع الغرور)) (46) : هر انسانی چشنده مرگ است و قطعاً شما پاداشهايتان را در روز قيامت به طور کامل دريافت می داريد پس هر کس از آتش دور شود و وارد بهشت گردد رستگار شده است و زندگانی دو نيوی جز وسيله فريب چيزی بيش نيست .

و خدای ـ برتر از هر گوينده ـ فرمود: ((و ماتدری نفس ماذاتکسب غداً و ما تدری نفس بای ارض تموت آن الله عليم خبير)) (47): هيچکس نمی داند فردا چه به دست آورد و هيچ شخص نمی داند در کدامين سرزمين می ميرد همانا خدا دانای آگاه است.

و اينک به بيان برخی احکام ميٌت و آداب احتضار ،غسل ، حنوط و کفن و دفن به طور اختصار (48) می پردازيم.

مسئله132ـ بنابر احتياط واجب ، مرده را به هنگام مرگ رو به قبله کنند يعنی او را به پشت بخوابانند طوری که پاهايش به سمت قبله باشد که اگر بلند شود و بنشيند رو به قبله باشد و مستحب است شهادتين و اعتراف به نبوٌت حضرت محمد

صلی الله علبه وآله و امامت امامان به وی تلقين شود .

مسئله133ـ مستحب است دو چشم و دهان ميٌت ، بسته شوند و هم چنين دو دست او کشيده باشد و ساقهای پا، خم نباشد و بهتر است او را با پارچه ای بپوشانند و نزد او قرآن تلاوت کنند و در اطاقی که جنازه در آن است چراغی روشن باشد و مکروه است ميت را در اطاق ، تنها بگذارند .

مسله134ـ پس از آنکه اندام ميت از نجاسات هايی که احياناً به آن چسبيده مانند خون ، منی و غيره ، شسته شد و پاک گرديده او را سه غسل دهند :

1ـ با آب سدر که مقداری در آب خالص ريخته شده است.

2ـ با آب و کافور که به اندازه در آب خالص ريخته شده است.

3ـ فقط با آب خالص .

و اگر سدر يافت نشد به جای آن با آب خالص ، عسلی داده شود .

وهرگاه کافور هم يافت نگرديد احتياط واجب آن است که به عوض آن ، غسلی ديگر با آب خالص به عمل آيد و با سوم به طور مستقل غسلی با آب خالص انجام دهند و در اين حالت های اخير علاوه بر آن سه غسل ، تيمٌمی هم صورت بگيرد.

مسئله135ـ غسل ميٌت بايد به شکل ترتيبی انجام گيرد يعنی : اوٌل سر و گردن و سپس سمت راست و بعد چپ شسته شود.

مسئله136ـ غسل دهنده بايد هم جنس باشد يعنی مرد را مرد و زن را زن غسل دهد وزن و شوهر می توانند مرده يکديگر را غسل دهند و بهتر آن است که غسل از روی پارچه باشد چنانکه بنا بر احتياط واجب اگر هم جنس پيدا نشود هر کس ميتواند محرم خود را اعم از سببي، نسبی و شيری مانند خواهر و برادر غسل دهد و افضل است که در اين صورت ، از پشت پرده ، غسل داده شود اما طفل را پسر يا دختر همه کس ميتواند غسل دهند به سرط آنکه طفل مميز نبوده باشد.

مسئله137- بنابر احتياط واجب ،غسل دهنده بايد مؤمن باشد و اگر مسلمان اثنی عشری همانند ،يافت نشد و از محرم های ميت نيز کسی حضور نداشت ،مسلمانان غير اثنی عشری هم جنس می تواند غسل دهد و اگر او هم يافت نشد، يهودی يا مسيحی هم جنس در زن و مرد بودن می تواند اقدام به غسل ميت کند به شرط آنکه خود غسل دهنده، نخست غسل کرده باشد و آنگاه ميت مسلمان را غسل دهد و اگر کسی از اهل کتاب هم برای غسل دادن يافت نشود ، غسل ميت ساقط می شود و او را بدون غسل به خاک می سپارند.

مسئله138- واجب است ميت را پس ازحنوط کنند به اين ترتيب که بر سجده گاههای هفتگانه اش که عبارت باشد از پيشاني، کفهای دو دست و دو زانو و انگشت های ابهام پا، پودر کافور تازه که هنوز بويش از بين نرفته است بمالند و افصل آن است که حنوط با دست صورت بگيرد و از پيشانی آغاز شود .

مسئله139- ميت را پس از حنوط کردن در سه قطعه پارچه کفن ميکند:

اول : به عنوان شلواری که بنابر احتياط واجب ميانه ناف و زانو را بپوشاند .

دوم : پيراهنی که بنابر احتياط واجب دو شامه تا ميان ساق را بگيرد .

سوم : پارچه ای را که تمام اندام را پوشانده و احتياط واجب آن است پارچه کفن از جهت طول وعرض و از بالا و پائين به اندازه ای بلند باشد که روی هم سوا رشود.

مسئله140- اگر ميت، شش سال و يا بيشتر داشته باشد ،واجب است بر او نماز خوانده شود و بنابر احتياط واجب بر طفل مميزی که می فهميده است نماز چيست بايد نماز خوانده شود هر چند شش ساله نشده باشد.

مسئله141- نماز ميت با پنج تکبير برگزار ميشود .و افضل آن است که پس از تکبير نخست ، شهادتين را بگويند آنگاه تکبير دوم را گفته بر محمد صلی الله عليه و آله وآل اوعليهم السلام درود و صلوات بفرسند و بعد از تکبير سوم ، برای عموم مردو زن دعا بکنند و پس از تکبير چهارم .

برای ميت دعای ويژه بخوانند و آنگاه که تکبير پنجم را گفتند ، نماز تمام است.

مسئله142- پس از نماز خواندن بر ميت مسلمانان ، واجب است او را دفن کرده و او را در دل خاک پنهانش کنند تا از تعرض حيوانات درنده محفوظ بماند و بوی آن مردم را نيازاردو او را در قبر بايد به سمت راست بدنش بخوابانند و رويش را به طرف قبله قرار دهند.

مسئله143- جايز نيست مسلمان را در گورستان غير مسلمان دفن کنند مگر آن که قسمتی از آن به مسلمانان اختصاص داشته باشد هم چنانکه دفن کردن غيرمسلمانان

در گورستان مسلمانان جايز نمی باشد.

مسئله 144- اگر دفن مسلمان در گورستان مسلمان ممکن نشد و نقل جنازه او را به يک کشور اسلامی هم مسير نگرديد تا در آنجا در گورستان مسلمانان دفن شود او را در همان گورستان کفار می توان به خاک سپرد

مسئله145- از پيغمبر ما محمدصلی الله عليه و آله روايت شده است که فرمود: برای مرده :

شبی خست تر از شب اول قبر نيست پس با صدقه دادن ، بر آنها رحم کنيد و اگر چيزی نيافتيد برای او دو رکعت نماز بگزاريد که در رکعت اول پس از حمد ، آية الکرسی و در رکعت دوم بعد از قرائت حمد ، ده مرتبه سوره قدر را بخوانيد و بعد از سلام نماز بگوئيد خدايا ثواب اين نماز را به قبر فلانی برسان و نام ميت راببريد

و اينک نمونه های از فتواهای حضرت آيت الله العظمی سيستانی مدظله که در پاسخ استفتائات فرموده اند:

مئسله 146ـ در برخی کشورهای غربی و غير اسلامی متداول است که مرده را در صندوقی می نهند و همانطور دفن می کنند، چه بايد کرد؟ جواب: نهادن مرده در صندوق چوبی به هنگام دفن اشکالی ندارد به شر آنکه آداب شرعی دفن مراعات شود از جمله آن است که او را بر طرف راست رو به قبله بخوابانند.

مسئله 147ـ اگر مسلمانی در کشور غير اسلامی بميرد و در آنجا گورستان ويژه مسلمين وجود نداشته باشد و از سويي، انتقال او به يک کشور اسلامی مستلزم زحمت فوق العاده و هزينه سنگينی باشد آيا همين معني، مجوز آن ی شود که ميت را در گورستان کفار دفن کنند؟ جواب: کفايت نمی کند.

مسئله 148ـ اگر مسلمانی در يک کشور غير اسلامي، بميرد و در آنجا گورستان خاص مسلمانان وجود نداشته باشد و از طرفی خانواده او آن اندازه توانايی مالی ندارند که جنازه را به يک کشور اسلامی منتقل کرده و در آنجا به خاک بسپارند آيا بر مراکز اسلامی که متصدی شئون مسلمان هستند واجب است که هزينه انتقال جنازه را بپردازند؟ و آيا بر مسلمانی که در آن شهر وجود دارند پرداخت آن هزينه واجب می شود؟

جواب: اگر دفن مسلمان در غير گورستان کافران و در مکان شايسته او در خود شهر و کشوری که او در آنجا درگذشته و يا در جايی ديگر، موقوف به صرف هزينه ای باشد و از او ميراث و مالی که برای اين کار کفايت کند، باقی نمانده و يا ولی او قادر به پرداخت چنان هزينه ای نباشد بر ساير مسلمانان واجب کفايی است که آن هزينه را بپردازند و جايز است آن را از وجوه شرعی و يا احسان، حساب کنند.

مسئله 149ـ اگر مسلمان ميت در کشور غير اسلامی ولی و سرپرست نداشته باشد به شئون او چه کسی بايد برسد؟

جواب: اگر امکان تماس با وليّ او نباشد تا از وی اجازه بگيرند، اذن ولی از اعتبار می افتد و بر ساير مسلمانان واجب کفايی است که به غسل و کفن و دفن او اقدام کنند.

مسئله 150ـ اگر مسلمان مرده ای را ممکن نشد در گورستان شهری که در آنجا مرده است دفن کنند زيرا گورستان اسلامی در آنجا وجود ندارد هزينه نقل و دفن او را در يک کشور اسلامی از کجا بايد تأمين کرد از دارايی ميت قبل از تقسيم ميراث بين وارثان، از ثلث مال و يا از طريق ديگر؟ جواب: هزينه دفن مسلمان در يک جای مناسب، از اصل دارايی او کنار گذاشته می شود مگر آنکه وصيّت کند که از ثلث مال او هزينه کنند که در اين صورت از ثلث مال صرف می شود.

مسئله 151ـ مهاجرت به کشورهای غير اسلامی هر روز بيشتر می شود آيا بر مسلمانانی که توانايی مالی دارند واجب کفايی است که گورستانی ويژه بخرند با علم به اين که برخی مسلمانان که در آن کشور از دنيا می روند به سبب نداشتن توانايی مالی برای انتقال جنازه به بلاد اسلامی و يا در اثر تسامح و سهل انگاري، ناگزير در گورستان اسلامي، مدفون خواهند شد.

جواب: دفن مسلمان در گورستان غير کفّار و در جايی مناسب شأن او، بر وليّ او واجب است همانند ديگر اعمال و واجب های مربوط به تجهيز ميت و اگر مرده مسلمان، وليّ نداشته باشد و يا عاجز و ناتوان باشد بر ساير مسلمانان واجب کفايی است که به مقدمات چنان کاری از قبيل خريداری قطعه زمين و تلاش در آن مورد، اقدام به عمل آورند.

مسئله 152ـ کدام بهتر است، دفن مسلمان در يک گورستان اسلامی واقع در يک کشور غير اسلامی که در آنجا، مرده است و يا نقل جنازه او به يک کشور اسلامی که هزينه سنگينی را لازم دارد؟

جواب: اگر کسی هزينه انتقال جنازه را احسان کند و بپردازد اعم از ورثه و يا ديگران و يا اگر ثلث مال و دارايی ميت برای اين کار کفايت کند به ويژه اگر وصيّت برای احسان و نيکوکاری کرده باشد، با فضيلت تر آن است که او را به يکی از مشاهد مشرّفه و اماکن مستحبی ببرند و خدا داناست.

مسئله 153ـ هر گاه نقل جنازه مسلمان به يک کشور اسلامی هزينه زيادی لازم داشته باشد آيا می توان او را در گورستان غير مسلمان از پيروان اديان آسماني، به خاک سپرد؟

جواب: دفن کردن مسلمان در گورستان کافران، جايز نيست مگر آن که گورستان منحصر به آن باشد و ضرورتی که تکليف را بر طرف کند پيش بيايد.